شناسهٔ خبر: 60379 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

بلخاری : «تولستوی» نظریه جدیدی در جهان فلسفه هنر متولد کرد

بلخاری گفت: با تولستوی نظریه جدیدی با عنوان «Expression» یا «بیان» در جهان فلسفه هنر متولد شد که هنر را انتقال یک امر معقول، امری مجرد و معنایی حقیقی و مجرد به فرم و قالب «محسوس» میدانست.

«تولستوی» نظریه جدیدی در جهان فلسفه هنر متولد کرد

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛  اولین دور گفت‌وگوی فرهنگی ایران و روسیه هفته اول مهرماه ۹۸، با حضور آیت‌الله محمدعلی تسخیری، مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور جهان اسلام، حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ابوذر ابراهیمی‌ترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، محمدعلی ربانی، رئیس مرکز مطالعات راهبردی و روابط فرهنگی این سازمان، سید احمدرضا خضری، مدیرکل حوزه ریاست و روابط عمومی دانشگاه تهران و جمعی از استادان فعال در حوزه فرهنگ و هنر ایران و روسیه در کاخ پشکوف مسکو برگزار شد.

حسن بلخاری طی سخنانی در این مراسم گفت: نخست از کتابخانه ملی روسیه و موزه تولستوی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ایران و سفارت جمهوری اسلامی ایران در مسکو به واسطه برگذاری چنین همایش ارجمندی سپاسگزاری می‌کنم.

او افزود: اما در ادامه، کلام خود را اختصاص می‌دهم به آیه شریفه‌ای از قران کریم که روح مطلق چنین گفت‌وگوهایی است؛ خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «یا أَیها النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوبا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا....» ‌ای انسان‌ها، ما همه شما را از یک زن و از یک مرد آفریدیم و شما را به شعبه‌ها و ملت‌های مختلف تقسیم کردیم نه اینکه شما را از هم جدا کنیم، بلکه اینچنین کردیم تا شما همدیگر را بهتر بشناسید. بنابر این اولا تقسیم انسان‌ها در شکل ملت‌ها جعل الهی است فلذا عارضه‌ای بر حیات انسان نیست، چون خداوند چنین خواسته است. بدون تردید این‌گونه مراسم‌ها، اطاعت از امر الهی در جهت شناخت هرچه بیشتر ملت‌ها و تمدن‌ها است. امیدواریم انشاا. . چنین نیت صادق، دقیق، عالمانه و درستی به هدف اصابت برسد و در پناه این گفت‌وگوها، انسان‌ها حیات طیبه بهتری را تجربه کنند.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: به‌عنوان رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران؛ امیدوارم در آینده بتوانیم در انجمن، مراسم بزرگداشت بزرگ‌ترین ایران شناسان روسی را برپا کنیم. من بعد از بازگشت به ایران روی این مساله تاملی جدی خواهم داشت. چون ما در انجمن، صرفا مفاخر ایران را در نظر نداریم، بلکه ایران شناسان هم از جمله مفاخر ما محسوب می‌شوند .

بلخاری تاکید کرد: می‌دانیم که برخی از اندیشمندان روسی، عمده آثار اجتماعی و فرهنگی و حتی آثار حوزه عرفانی ما را ترجمه و تصحیح کرده‌اند. اخیرا در سخنرانی‌ام در بزرگداشت ابوریحان بیرونی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به یکی از مهم‌ترین تصحیح‌های کتاب «صیدنه» اشاره کردم که توسط یک دانشمند روسی انجام شده است. ما قدر این همت و این دوستی عظیم و عمیق اهالی فرهنگ روسیه نسبت به ایران را درک می‌کنیم وبه مقام علمی آنان احترام می‌کنیم.

استاد دانشگاه تهران درادامه با اشاره به اهمیت«لئو تولستوی» نویسنده و ادیب روسی گفت: من در دانشگاه تهران فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی تدریس می‌کنم و کرسی این حوزه را با افتخار در این دانشگاه دارم؛ این مطلب را عرض کردم تا بگویم «تولستوی» که در جهان و من جمله در ایران به‌عنوان یک ادیب و داستان‌نویس و در حقیقت مرد بزرگ ادبیات با رمان‌های بزرگی چون «جنگ و صلح» شناخته می‌شود، یک وجه ناشناخته دیگری نیز در حیات خود دارد؛ او یکی از بزرگ‌ترین تئوری‌پردازان عرصه فلسفه هنر است، با اثر معتبر و معظم خود، یعنی کتاب «هنر چیست».

بلخاری اضافه کرد: البته این کتاب در سایه عظمت ادبی «تولستوی» قرار گرفته است. اما من که متخصص این امر هستم بیان می‌کنم، اولین نظریه جدی در عرصه فلسفه هنر، یونانی است و قدمتی دو هزار و پانصد ساله دارد و عنوان آن «Memesis» به زبان یونان است که در عربی و فارسی به معنای «محاکات» است؛ این نظریه برای نخستین بار در کتاب «هنر چیست» توسط «تولستوی» به نقد بسیار جامع کشیده شد و اقتدار خود را از دست داد. در حقیقت با «تولستوی» نظریه جدیدی در جهان فلسفه هنر متولد شد؛ نظریه‌ای با عنوان «Expression» یا «بیان» که هنر را انتقال یک امر معقول، امری مجرد و معنایی حقیقی و مجرد به فرم و قالب «محسوس» می‌دانست.

اوادامه داد: از دیدگاه «تولستوی»، هنر در حیات انسان به وجود آمده است تا آنچه را که عقل در سپهر خود ادراک می‌کند؛ این ادراک که از دسترس عامه انسان‌ها به دور است را به‌گونه‌ای بیان کند که همگان ادراکش کنند و آن را بفهمند.

بلخاری در بخش پایانی سخنان خود گفت: در پایان سخنم کلامی نغز از «تولستوی» در باب این تعریف ناب از هنر که اتفاقا تعریف جامع حکمای مسلمان ایرانی است را می‌آورم. این معنا، یک سابقه دیرین در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما دارد، به‌عنوان مثال «سید حیدر آملی» که شاید برخی از عزیزان حاضر این جلسه نام مبارک او را شنیده باشند؛ بزرگ‌ترین مفسر شیعی ابن عربی و شیخ اکبر عرفان ما است. او کتابی به نام «جامع الاسرار و منبع الانوار» دارد، کتابی که جامع رازهاست و منشا و مرجع انوار و علوم است. این کتاب ۷۰۰ سال پیش نوشته شده است. من یک جمله از آن را می‌خوانم و شما در ذهن خود این جمله سید حیدر را با کلام بلند «تولستوی»در تعریف هنر مقایسه کنید. جناب سید حیدر آملی می‌فرمایند: الخیال یا به تعبیر دقیقتر در زبان عربی الخَیال، عاملی است که «ینزل المعانی العقلیه»، نازل می‌کند و فرو می‌بارد معانی عقلی را، «فی القوالب الحسیه»، در قالب‌ها، همان کلمه‌ای که ما امروزه در لسان تخصصی هنر با نام «فرم» می‌شناسیم و در مطالب تولستوی هم بسیار مورد استفاده است. سید حیدر می‌فرماید: خیال یا خَیال که از جنس هنر و ادبیات است، عاملی است که معانی عقلی را در فرم‌های حسی ارائه می‌دهد. به نظر شما چقدر تفاوت است میان این تعریف بلند سید حیدر با نگره بلندی که « تولستوی» مطرح کرده بود؟

اوادامه داد:نکته دیگر اینکه چگونه معانی عقلی در قوالب حسی آنهم به صورت زیبا ارائه می‌شود؛ همه ما انسان‌ها معتاد به حس هستیم. طالب امور محسوس هستیم، زیرا در این امور ادراک مستقیمی داریم، لذا همه عاشق آن هستیم که معانی مجرد در فرم‌های محسوس و کالبدی ارائه شود؛ دراین باره مثالی که می‌زنم که هم به نوعی بزرگداشت «مولوی» است که ما مهیا می‌شویم که در هفته آینده مراسم پاسداشت این شاعر و حکیم فارسی زبان را در تهران برگزار کنیم و هم به نحوی اشاره به کنش «تولستوی» است که بر بنیاد نظریه خود درکتاب «هنر چیست»، کتاب «جنگ و صلح» را می‌نویسد؛ «جنگ و صلح» یک داستان نیست، بلکه قالب محسوسی است برای بیان آنچه که در قلمرو عقل وجود دارد وهمه انسان‌ها طالب اینکه در جهان عقل که مجرد صرف است تلاش کنند نیستند یا قادر نیستند یا تمایلی ندارند. مولانای ما شعری دارد که در ابتدای مثنوی است:

بشنوید ‌ای دوستان این داستان

خود حقیقت نقد حال ماست آن

اوافزود: برای فارسی زبانان عرض می‌کنم؛ «نقد» در ترجمه کریتیک انگلیسی، به معنای تمیز «سره» از ناسره است  و به فعل یونانیان گفته می‌شد، هنگامی که خوشه‌های گندم را یکجا جمع می‌ کردند و این خوشه‌ها را به هوا می‌دادند و باد گندم سنگین را پایین می‌آورد و کاه را از آن جدا می‌کرد؛ یونانی به این می‌گفت کریتیک یا تمیز گندم از کاه یا سره از ناسره؛ اما وقتی مولانا می‌گوید:« خود حقیقت نقد حال ماست آن»، یعنی به واسطه نقد، آنچه را که پنهان است آشکار می‌کنم و آنچه را که مکنون است، هویدا می‌کنم؛ بعد داستان می‌گوید... این مفاهیم محسوس معانی مجرد را برای ما زیبا می‌کند و کدام انسان در عالم است که شیدای زیبایی نباشد؟ چرا زبان آیات مقدس کتاب آسمانی آهنگین و زیبا است؟!

بلخاری درتوضیح این مطلب با اشاره به داستان مولانا، افزود: مولانا، داستانی درباره پادشاهی می‌گوید که عاشق زنی می‌شود و این زن را به منزل می‌آورد و از او بهره‌مند می‌شود و بعد این زن بیمار می‌شود و او از برای نجات آن زن، دست به دامن خدا می‌زند و بعد از مدتی به حقیقت عشق می‌رسد. مولانا این قصه را می‌گوید تا حقیقتی را در جهان عقل افشا کرده باشد؛ از مهم‌ترین اسماء خدا در قرآن قصه گویی است: «نحن نقص علیک احسن القصص»، پیامبر، ما از برای تو زیباترین قصه‌ها را می‌گوییم؛ تا در قالب قصه، حقیقت را منتقل کرده باشیم.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درپایان تاکید کرد: حال جملات «تولستوی» در کتاب « هنر چیست» را بشنوید و مقایسه کنید تا ببینید آیا میان این اندیشه‌ها تفاوتی هست یا نه: «رسالت هنر در زمان ما عبارت از این است که از حوزه عقل، این حقیقت را که سعادت انسان‌ها در اتحاد آنها با یکدیگر است، به حوزه احساس انتقال دهد و به جای زور و تعدی کنونی، ملکوت الهی؛ یعنی سلطنت عشق را مستقر سازد، همان عشقی که در نظر ما عالی‌ترین مرحله حیات بشریت است. » به روح تولستوی و همه متفکران بشر وصلحای عالم، سلام و درود  می‌فرستم واز برای این کنفرانس و برنامه‌های دیگری از این دست آرزوی توفیق دارم.

نظر شما