به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایکنا:
حجتالاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی؛ استاد حوزه علمیه و رئیس بنیاد علوم وحیانی اسراء ۳۱ اردیبهشتماه در نشست علمی «سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه» با بیان اینکه بزرگداشت نام حکیمی چون ملاصدرا بسیار ازرشمند است و جا دارد برای آن روح متعالی حشر با نبی مکرم اسلام خواهان باشیم، گفت: گرچه تحقیق سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه ارزشمند است ولی این مطلب باید مورد توجه باشد که در حقیقت سیاست اسلامی بارزترین مظهر یک دین است؛ دین در اقتصاد و اخلاق و ... آموزههای ارزشمندی دارد ولی بارزترین نمود دین، مسئله سیاست است و قصد داریم بگوییم اسلام در عرصه حکومت و اداره جامعه و سیاست، برنامه دارد.
وی افزود: تاکید کسانی که تفکر سکولار دارند این است که دین از سیاست و سیاست از دین جداست ولی باید گفت بارزترین مظهر دین در عرصه جامعه، سیاست است؛ سیاست از مناظر مختلف مانند عرفان، کلام، اخلاق و فقه اسلامی رای و نظر میگیرد لذا تعالی سیاست در اسلام لزوما به تمامه به فلسفه حکمت متعالیه مرتبط نیست؛ آیتالله جوادی آملی مثلا از نهجالبلاغه استفاده کرده و میگویند «مردم ستون دین هستند» و این در فلسفه سیاسی اسلام جایگاه ویژه دارد؛ حاج آقا فرموده است اگر صلات عمود دین است مردم هم عمود دین و ستون سیاست اسلامی هستند و این نگاه خیلی بلند است که ما جامعه را در سطح انسانی نگاه نمیداریم و به فضای الهی میبریم.
جوادی آملی بیان کرد: ما از باب؛ اسلام یعلوا و لا یعلی علیه، فلسفه سیاسی خود را میسازیم و حکمت متعالیه به عنوان یک رکن در بنیانگذاری فلسفه سیاسی اسلام نقشآفرین است؛ این مطلبی کاملا درست است ولی تمام مطلب نیست و ما از منظرهای مختلف کلامی، اخلاقی و اجتماعی و ... میتوانیم فلسفه سیاسی اسلام را بنیان بگذاریم کما اینکه نمونه آن از نهجالبلاغه ذکر شد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه اگر بخواهیم فلسفه سیاسی اسلام را به جامعه معرفی کنیم باید اسلام را از زوایای مختلف مورد توجه قرار دهیم، تصریح کرد: فقه، فلسفه و اخلاق و ... هم میتواند نقش مهم در فلسفه سیاسی داشته باشد زیرا آموزههای فقهی معنویتزا و تعالیدهنده است؛ بنابراین وقتی از فلسفه سیاسی متعالی اسلام سخن میگوییم از تعبیر «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه» و مجموعه علوم دیگر بهره میبریم.
نسبت حکمت عملی و نظری
رئیس مؤسسه اسراء با بیان اینکه یکی از مسائلی که به عنوان چالش مطرح است نسبت بین حکمت نظری و عملی است، گفت: در نظام هستی، خداوند جهان را در دو سطح طراحی کرده است؛ در یک سطح موجوداتی مانند ملائکه که امری هستند و صرفا به اراده خدا تحقق مییابند و اینها هیچ جهتی جز ثبات و تجرد ندارند و بدو و ختمشان یکی است. در اینجا تکلیف و باید و نباید و حکمت عملی وجود ندارد و هر چه هست شهود و اشراق است کما اینکه خورشید و ماه تکوینا نورافشانی میکنند و باید و تکلیف برای آنان مطرح نیست. کل عالم غیب و مفارقات اینطور هستند و براساس اشراق و شهود و فیض و توجه اداره میشود و هیچ تکلیف و عذاب و ثواب و حرکت و رشد برای هیچ موجودی هم وجود ندارد.
استاد حوزه علمیه با اشاره به اینکه علوم در سطح نخست همه حقیقی است و علوم اعتباری وجود ندارد، بیان کرد: عالم دیگر یعنی خلق(الا له الامر و الخلق) دو بخش دارد؛ بخشی تکوین و بخشی امر و بخشی اعتبار و بخشی حقیقت؛ موجودات تکوینی مانند خورشید و ماه و ... فاقد حکمت عملی هستند ولی در دنیای خلق قرار دارند و صد اما اینکه عالم اعتبار است و فقط و فقط هم مربوط به عالم انسان است؛ انسان هم دو بخش دارد؛ یکی تکوین و حقیقت و دیگری اعتبار لذا حکمت نظری و عملی برای انسانی است که دارای دو بخش حقیقت و اعتبار است.
وی ادامه داد: چشم میبیند و گوش میشنود و این در ذات این دو عضو وجود دارد نه اینکه تکلیف و باید و نبایدی در کار باشد. انسانی که مرکب از تکوین و تشریع و حقیقت و اعتبار است، اعتباریات را از هست و نیستها میگیرد مثلا چون خدا منعم است پس باید شکر منعم صورت بگیرد و انسان باید در برابر خدا شاکر باشد. اگر منعمی نبود باید هم نبود و اگر معادی نبود هم باید و نبایدی وجود نداشت و اگر دنیا به دنیا ختم میشد تکلیفی وجود نداشت.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: سیاست از علوم اعتباری و در حوزه حکمت عملی است و همه بایدها و نبایدهای آن هم باید از هست و نیستها شکل بگیرد؛ وقتی در باب هست و نیست به مبدا و معاد معتقد شویم یعنی هستی سرانجامی دارد که خاتمه آن لقاءالله است؛ آیتالله جوادی تعبیری دارند که اعتباریات ما ریشه در تکوینیات دارد و در نهایت هم امور اعتباری به تکوین برمیگردد؛ ما باید نماز بخوانیم و این نماز، ریشه تکوین دارد؛ فرق اعتباریات در نظام بشری با الهی فرق جوهری دارد؛ بشر براساس آداب و رسومشان یکسری باید و نباید ایجاد میکنند و اگر آداب و رسوم عوض شد این اعتباریات هم تغییر مییابد ولی نماز در اعتبار الهی در قالب؛ جنات تجری من تحتها الانهار و انهار من عسل مصفی و ... متجلی است.
رابطه اعتباریات و حقیقت
وی اضافه کرد: قرآن فرموده است مؤمنان کسانی هستند که وقتی قدرت گرفتند اقامه نماز میکنند یعنی برپایی نماز اعتبار است ولی ما از عالم اعتبار به سمت تکوین حرکت میکنیم و در آخرت با حقایق نماز و روزه و بایدها و نبایدهای فقهی و اخلاقی مواجهیم و این باعث تعالی فلسفه سیاسی اسلامی است؛ ما از همه آموزههای دینی بهره میگیریم تا فلسفه سیاسی متعالی بسازیم.
جوادی آملی ادامه داد: اینکه آیا میتوان از حکمت متعالیه در فضای سیاست استفاده کنیم یا خیر، باید حلاجی کنیم که نسبت میان حقیقت و اعتبار آن است که اعتبار از حقیقت منشا میگیرد و در نهایت اعتبار به حقیقت برمیگردد برخلاف اعتباریات بشر که مبنای آن هم اعتباری و دائما قابل تغییر است؛ چیزی که امروز ارزش است فردا ضد ارزش خواهد بود ولی در فرهنگ دینی بایدها و نبایدها ممکن است کاملتر و برجستهتر شود ولی تغییر به معنای ماهوی ندارد که ارزشی به ضد ارزش تبدیل شود.
رئیس مؤسسه اسراء تصریح کرد: فلسفه سیاسی اسلام، متعالی است زیرا از الاسلام یعلوا منشا گرفته است و علومی چون فقه و کلام و ... برگرفته از منابع الهی است؛ آموزههای فقهی ما در بحث سیاست آموزههای متعالی است لذا ملاصدرا به عنوان یک فقیه متاله حق را محور کار خود قرار میدهد؛ فقیهی جامعالشرایط است و میتواند در مصدر حکومت قرار بگیرد که فقیه و حکیم الهی و جامع فقهین باشد یعنی هم در مقام حکمت از نظامهای حکمی برخوردار باشد و هم در فقاهت از جامعیت برخوردار باشد و حق و عدل دو بازوی اندیشه و رفتار او باشد. مدیریت و تدبیر امور و شجاعت را با فقاهت و علم و آگاهی درآمیزد.
منابع فلسفه سیاسی اسلامی
وی تاکید کرد: فلسفه سیاسی اسلام از منابعی ارتزاق میکند و تعالی خود را میگیرد که فقه و اخلاق و حقوق و ... باشد. آنچه از حکمت متعالیه تراوش میکند سیاست الهی است که جامعه انسانی را متعالی میکند و اندیشه سیاسی را در حد سیاستهای الهی ارتقاء میبخشد و آن را در حد سیاست دنیوی تنزل نمیدهد و اگر دنبال جامعه متعالی هستیم بارزترین چهره آن در سیاست قابل مشاهده است.
جوادی آملی تاکید کرد: در دنیایی زیست میکنیم که فضای غالب، سکولار است و ما در برابر سیل فکری سکولار در حال مقاومت هستیم تا واقعیت را به جامعه بشری نشان دهیم و تلاشهای علمی که در این مسیر انجام میشود قطعا تلاشی الهی و مشکور است و آیتالله جوادی آملی هم این مسیر را تا حد زیادی پرچمداری کردهاند.
وی در خاتمه تاکید کرد: اگر ما ضعف داریم و در برابر سکلولاریسم موفق نیستیم ضعف در عمل و نوع حکمرانی ماست وگرنه میتوانیم با فقیه دادگر و حکیم فقیه و عادل جامعه را اداره کنیم.
نظر شما