شناسهٔ خبر: 43993 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

زبان و بحران هویت

نشست تخصصی «کتاب، ویرایش و هویت‌سازی زبان فارسی» با حضور دکتر جبار رحمانی، معاون «پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات» در سالن یاس بیست‌و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب برگزار شد.

 

جبار رحمانی

 

 

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست تخصصی «کتاب، ویرایش و هویت‌سازی زبان فارسی» با حضور دکتر جبار رحمانی، معاون «پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات» و با ‌همت «انجمن فرهنگی‌آموزشی ویرایش» و «مؤسسۀ ویراستاران» در سالن یاس بیست‌ونهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب برگزار شد.

در ابتدای این نشست، مهدی صالحی، مجری‌کارشناس و مدرس ویراستاری، ضمن اشاره به کارکرد زبان در هویت‌بخشی به گویشوران خود، عنوان کرد: «زبان به افراد شخصیت می‌دهد، چارچوب‌های شخصیتی‌شان را شکل می‌دهد و موقعیت‌های اجتماعی را جانمایی و راهبرد­های حرکت اجتماعی را مشخص می‌کند.» او با اشاره به غلبۀ زبان رسانه ­ها در جامعۀ امروز، گفت: «عده­ ای معتقدند زبان فارسی توانایی هویت‌سازی و هویت‌بخشیِ خود را از دست داده است. درواقع معتقدند زبان آن جایگاه هویت‌بخش خود را در جامعۀ فارسی‌زبان از دست داده است و اغلب گویشوران این زبان، مؤلفه‌های هویتی خود را از رسانه‌هایی مانند تلویزیون، سینما، شبکه‌های اجتماعی و بازی‌های رایانه‌ای دریافت می‌کنند. محور اصلی این مؤلفه‌ها زبان است که بر سبک زندگی، حیات اجتماعی، اخلاق و رفتار افرادی که در این حوزۀ تمدنی زندگی می‌کنند اثرگذار است.» صالحی در ادامه با طرح این پرسش که «راهکار مقابله با این روند چیست و جایگاه ویرایش در این میان کجاست» یادآور شد که این موضوع بسیار گسترده است و ما امروز تنها گوشه‌هایی از این بحث را بررسی خواهیم کرد.

جبار رحمانی در پاسخ به پرسش طرح‌شده، سخنان خود را این‌گونه آغاز کرد: «عده‌ای معتقدند زبان فارسی به پایان خود نزدیک می‌شود و دیگر توان هویت‌سازی ندارد. برای بررسی این گزاره باید کمی به عقب برگشت. باید پرسید چرا ادعا می ­شود که زبان فارسی قادر به هویت‌سازی نیست و در واقع فاقد پویایی است. صدهاهزار کتابی که در این نمایشگاه به زبان فارسی وجود دارد، نشان می‌دهد که این ادعا بهجا نیست و زبان فارسی هنوز کار می‌کند؛ چون به‌وسیلۀ آن آثار مکتوب تولید می‌شود. از نظر تاریخی، هنگامی یک زبان می­ میرد که به‌سمت شفاهی‌شدنِ صرف حرکت کند. اما نسبت هویت و زبان و این پرسش که زبان فارسی چطور می­ تواند بر هویت اثر بگذارد، بسیار مهم است.»

این استاد مردم‌شناسی با تأکید بر زنده‌بودنِ زبان فارسی افزود: «این زبان نیاز به ویراستارانی دارد که بیش از ویراستاری فنی، بتوانند درست گفتن و درست نوشتن را به جامعه بیاموزند و الگو­هایی برای فصاحت و بلاغت ارائه کنند. در سال‌های اخیر هیچ اثر برجسته‌ای نداشته‌ایم که بتواند الگویی برای نوشتار ارائه کند. از نظر من، زبان صرفاً پدیده‌ای کلامی نیست؛ بلکه سیستمی فرهنگی است و در حیات فرهنگی جامعه نقشی کلیدی دارد. برخی معتقدند زبان شأن آیینه‌گی دارد؛ یعنی صرفاً انعکاس‌دهندۀ فرهنگ است. اما برخی دیگر معتقدند زبان به‌نوعی پدیدآورندۀ فرهنگ به حساب می‌آید. مثال‌های بسیاری برای این ادعا وجود دارد. برای مثال وقتی زبان، تمرکز واژگانیِ زیادی در یک حوزه دارد، درواقع آموزش می ­دهد که در آن حوزه ریزتر و دقیق‌تر و جزئی‌تر نگاه کنیم. مثلاً اعراب بیست‌واندی واژه برای شتر دارند و اسکیمو­ها نزدیک به بیست واژه برای برف دارند. در واقع به‌دلیل اهمیت برخی مقوله‌ها زبان حالات مختلفی را برای آن‌ها تقسیم‌بندی کرده است. یعنی اسکیمو می­ داند که با این برف می‌شود خانه ساخت و با آن‌یکی چنین امکانی وجود ندارد. اما به عقیدۀ من باید نوعی رابطۀ دیالکتیکی میان زبان و فرهنگ در نظر گرفت. همان‌طورکه زبان بر سیستم فرهنگی ما و سیستم هویتی ما اثر می‌گذارد، این سیستم‌ها نیز بر زبان مؤثرند.»

رحمانی با اشاره به سیر تاریخی تطور زبان‌های ایرانی، زبان فارسیِ امروز را تنها یکی از آن زبان‌ها دانست و افزود: «مجموعه‌ای از دادوستدهای فرهنگی است که زبان را غنی می‌کند. آن چیزی که زبان فارسی را به‌سمت سست‌شدن سوق داده، بسته‌شدن روابط فرهنگی و ایجاد مرزها و کاهش ارتباطات میان‌فرهنگی است.» وی با اشاره به این نکته که زبان فارسیِ امروزی از دورۀ صفاریان در ایران باب شده است، تصریح کرد: «زبان همان‌طور که می‌سازد، خود نیز ساخته می‌شود. آن چیزی که در گذشته باعث اعتلا و غنای زبان فارسی می‌شده، تولید متون ادبی برجسته بوده است؛ مانند تاریخ بیهقی یا غزلیات حافظ، سعدی و... . نکتۀ دیگر، نهضت ترجمه است. یعنی در هر برهه ­ای از تاریخ که به‌لحاظ زبانی تجربه‌های خوبی کسب کرده‌ایم، شاهد یک نهضت ترجمه و ترجمه‌های درخشان بوده‌ایم. ترجمۀ درست و خلاقانه، خود نوعی تألیف است. زبان با ترجمه، خود را به منبعی غنی از زبان‌های دیگر وصل می‌کند و به این وسیله خودش را تقویت می‌کند.»

این عضو هیئت علمیِ پژوهشکدۀ مطالعات فرهنگی و اجتماعی با توضیح این نکته که افول زبان دقیقاً در زمان‌هایی اتفاق می‌افتد که ما توانایی خلق شاهکار­ها و ترجمه‌های قوی را از دست می­ دهیم، ادامه داد: «در چنین وضعی زبان به‌سمت نوعی نافرهیختگی، زمختی و شلختگی پیش می‌رود. این دقیقاً همان نکته‌ای است که دوستان ویراستار مدت‌هاست به سیستم اجتماعی هشدار داده‌اند.»

رحمانی با بیان این نکته که در ادامۀ سخنانش قصد دارد از منظر سیستمی فرهنگی به زبان نگاه کند زیرا نمی‌توان زبان را از نظام اجتماعی و فرهنگی تفکیک کرد، گفت: «برخی از محققانی که در حوزۀ زبان فارسی کار کرده‌اند، از نوعی جادوی زبان صحبت می‌کنند. زبان در ایران به شیوه‌ای جادویی استفاده می‌شود؛ به این شکل که می‌توانیم آن‌قدر ادیبانه و با ظرافت از زبان استفاده کنیم که به‌وسیلۀ آن دست به تغییر واقعیت بزنیم. درست است که مؤدب‌بودن واژه‌ای اخلاقی است، اما در اصل یک واژۀ ارتباطی هم هست. در حقیقت، مؤدب‌بودن و ادیبانه صحبت‌کردن قدرت نفوذ کلام را افزایش می‌دهد. زبان در هر دوره‌ای متناسب با نیاز‌‌های همان دوره تعریف و منطبق می‌شده است. مثلاً در مکتب‌خانه با نوعی از آموزش زبانی مواجه بوده‌ایم که باعث رشد اجتماعی افراد حاضر در مکتب‌خانه می­ شده است. اما اتفاقی که امروز در ایران در حال رخ‌دادن است و باعث آشفتگی در کاربرد زبان شده، بی‌معنایی و کلیشه‌شدن زبان در روابط با دیگران است. با فرمالیته‌شدن و تهی‌شدن از معنا، زبان دست به تخریب خود می‌زند. به‌لحاظ فرهنگی، ما در حال تجربۀ دوران گذار و تغییر هستیم؛ به‌نحوی که نظم قبلی، کارکردهای خود را در برخی موقعیت‌ها از دست داده و نظم جدید هنوز مستقر نشده است. در این وضع به‌جهت ضعف الگودهی سیستم فرهنگی، زبان با پریشانی و آشفتگی در کاربردش که همان ایجاد ارتباط و فهم مشترک است، مواجه شده است.»

رحمانی بحثش را با ارائه راهکار تمام کرد: «اگر بخواهیم بلند‌مدت فکر کنیم باید فرایند آموزش زبان را از دوران ابتدایی تا دانشگاه اصلاح کنیم. همچنین باید دو وظیفۀ عمده را پیگیری کنیم: یکی ایجاد نوعی شرم اجتماعی و اخلاقی‌علمی از بد و غلط استفاده‌کردن از زبان، یعنی این شرم به نوعی هنجار اجتماعی بدل شود؛ دیگری تولید و معرفی متون الگو و معیار در رشته های مختلف علمی کهسرمشق دانشجویان و پژوهشگران آن حوزه باشد. به‌وسیلۀ این کارها و نشر فرهنگ استفادۀ صحیح از زبان در بین دانشگاهیان و افراد فرهیخته، می­ توان به نشر آن در بین عموم افراد جامعه نیز امیدوار بود.»

نظر شما