شناسهٔ خبر: 47879 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

مقدمه‌ای بر تاریخ علم ازدیدگاه جرج سارتن

راقم این سطور که خود در جوانی احساس می‌کرد که مردم ایران به تاریخ و تاریخ علم خود بسیار بی‌اعتنا هستند، نمی‌توانند فقط با شعار دادن به گذشته خود افتخار کنند. افتخار وقتی است که ما بتوانیم گذشته خود را بشناسیم و از آن درس عبرت بگیریم؛ کاستی‌های آن را نشان دهیم و نقایص آن را برطرف کنیم و به کارهای مثبتی که شده افتخار کرده و آنها را به همعصران خود به‌ویژه دانشجویان و دانش‌پژوهان معرفی کنیم.

فرهنگ امروز/ شهرام تقی‌زاده انصاری:

پیشگفتار: راقم این سطور که خود در جوانی احساس می‌کرد که مردم ایران به تاریخ و تاریخ علم خود بسیار بی‌اعتنا هستند، نمی‌توانند فقط با شعار دادن به گذشته خود افتخار کنند. افتخار وقتی است که ما بتوانیم گذشته خود را بشناسیم و از آن درس عبرت بگیریم؛ کاستی‌های آن را نشان دهیم و نقایص آن را برطرف کنیم و به کارهای مثبتی که شده افتخار کرده و آنها را به همعصران خود به‌ویژه دانشجویان و دانش‌پژوهان معرفی کنیم.

یکی از مؤلفه‌های شناخت یک جامعه یا تاریخ، مؤلفه تاریخ علم آن است که می‌تواند با تلاش‌ها، ابتکارات و کارهای علمی خود در گذشته و دوره‌ معاصر نشان‌دهنده تکاپو، فعالیت‌ها و نوآوری‌ها و خلاقیت‌های آن دوران باشد و پویایی جامعه علمی را نشان دهد. ولی به خاطر تاریخ پرتلاطم‌مان، درست به مسئله تاریخ علم در کشور و جامعه‌مان نپرداخته‌ایم و آن را مدون و مستدل نساخته‌ایم و بیشتر فقط زندگی‌نامه‌هایی از بزرگانمان را نوشته و ارایه داده‌ایم و تازه بعضی از آنها فقط به‌صورت داستان زندگی خواننده را جلب می‌کند.

البته کارهای منفردی هم در موضوع‌های علمی انجام گرفته و در دو دهه اخیر نیز حرکت‌هایی در فلسفه و تاریخ علم در بعضی از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی، دیده می‌شود که نسبت به تاریخ و تاریخ علم ما در دوران گذشته، بسیار کم است و باید تحقیقات و بررسی‌های عمیقی در همه جهات در مورد تاریخ علم صورت گیرد تا این علم ارزش واقعی خود را نشان دهد.

ایمره لاکاتوش می‌گوید: «فلسفه علم بدون تاریخ علم بی‌معناست و تاریخ علم بدون فلسفه بی‌محتواست.» پس ابتدا ما باید تاریخ علم را بشناسیم تا به فلسفه آن پی ببریم. اگر تعریف تاریخ علم به عنوان سرگذشت و گسترش اندیشه‌ها و تجربه‌های علمی انسان باشد باید بتواند به سئوال‌های ذیل پاسخ دهد: ۱ـ انسان آگاهی‌های خود را چگونه و از چه راهی به‌دست آورده است؟ ۲ـ چه اوضاع و احوالی به افزایش این آگاهی‌ها کمک کرده است؟ ۳ـ آگاهی‌های علمی چگونه به‌کار گرفته شده است؟ ۴ـ چه عواملی کوشش انسان در راه دست‌یافتن به علم را به بن‌بست رسانده است؟ و …

از جمله منافعی که تاریخ علم دارد: ۱ـ در جوانان احساس علاقه و همدردی با بشر را تقویت کرده و سبب پیشبرد تمدن و فرهنگ می‌شود ۲ـ به بنیان و سرچشمه هر یک از اندیشه‌ها و آگاهی‌های علمی کمک می‌کند ۳ـ دیدگاه انسان را نسبت به یک حوزه علمی وسیع می‌کند ۴ـ به اهداف اجتماعی و سیاسی و پیشرفت علم کمک می‌کند ۵ـ تمایل و علاقه دانشجو را به نوآوری و خلاقیت بیدار می‌کند ۶ـ انسان را فرهنگ‌دوست و میهن‌پرست بار می‌آورد و…

مسایل فوق نویسنده را بر آن داشت که گزیده‌ای از افکار جرج‌ سارتن بزرگ‌ترین مورخ تاریخ علم در قرن بیستم را در مورد تاریخ علم و مسایل آن مطرح کند تا بتوانیم با دیدگاه وسیع‌تری درباره تاریخ علم فکر کرده و به آن بپردازیم.

زندگینامه مختصر

جرج سارتن (۱۹۵۶ـ ۱۸۸۴) در روز ۳۱ر۵ر۱۸۸۴ میلادی در شهر گنت بلژیک به دنیا آمد، در سال ۱۹۱۱ دکترای علوم خود را از دانشگاه گنت گرفت و بعد به آمریکا رفت، او استاد تاریخ علم دانشگاه‌های جرج و شنگتن و هاروارد بود و برای نخستین بار،‌دپارتمان تاریخ علم را در دانشگاه هاروارد تأسیس کرد. او سفری علمی به آسیا و آفریقا کرد و بعد از آموختن زبان عربی به تحقیق در تاریخ علوم در شرق پرداخت و با تمدن اسلامی آشنا شد. او مدتی نیز استاد دانشگاه‌های لندن، بروکسل و ژنو بود. آثار: بررسی تاریخ علم،‌ علم و سنت، مقدمه‌ای بر تاریخ علم در ۴ جلد.

سارتن می‌گوید: معمولا وقتی از تاریخ علم صحبت می‌شود، بسیاری از مردم فوراً به علوم تجربی و ریاضی به‌صورت امروزی آن یعنی علوم نوین می‌افتند که قبل از قرن هفتم میلادی اثری از آن نبوده است، البته این توجه تا اندازه‌ای بجاست ولی هر کسی که فقط با این قسمت از تاریخ علم آشنا باشد، از تکامل علم،‌ تصوری نادرست دارد و مانند شخصی است که مسن است و از جوانی گذشته است.

تعریف تاریخ علم

تاریخ علم یعنی مطالعه در توسعه و تکامل علم از زمان پیدایش آن. مورخ علم سعی می‌کند روابط علوم را در شرایط و اوضاع گوناگون مورد بررسی قرار دهد و چون بررسی ترقی و تکامل هر رشته از علوم به‌طور جداگانه کافی نیست، باید ترقی علوم یک جا و با یکدیگر مورد مطالعه قرار گیرد.

گذشته از آن، امکان ندارد علوم را به نحو رضایت‌بخشی از یکدیگر جدا ساخت، چون آنها با یکدیگر پیش می‌روند و از راه‌های بسیاری با یکدیگر مخلوط می‌شوند. متأسفانه کتاب‌های خوب در مورد تاریخ علم بسیار کم است و به تاریخ علم بسیار بی‌اعتنایی می‌شود. مردم بی‌اطلاع یا کم‌اطلاع از علم به خواندن کتاب درباره علم رغبتی ندارند زیرا فکر می‌کنند که از درک آن عاجزند. آنها اشتباه می‌کنند و هر مرد و زن هوشیاری می‌تواند تاریخچه بسط و توسعه علم را دریابد، به‌خصوص اگر تاریخچه از آغاز شروع شود و با نظم و ترتیب جلو رود.

من عقیده دارم که مسلماً برای فهماندن حقایق و واقعیات علمی به افراد آماده، روش تاریخی بهترین روش است. از طرف دیگر، آنهایی که در علم کار کرده‌اند به جنبه تاریخی علم با نظر حقارت می‌نگرند. آنها فکر می‌کنند که مطالعه تاریخ علم صحیح نیست و شاید غیرعلمی است. من در اینجا نمی‌توانم به نادرستی آن اشاره کنم.

همین قدر کافی است که بگویم تحقیقات تاریخی هم مانند تحقیقات دیگر تقریبی است. شاید درجه تقریب گفته‌های مورخان بیشتر از دیگران باشد، اما این مسئله مانع آن نیست که مطالعات تاریخی «غیرعلمی» نباشد زیرا علمی بودن تحقیق و تتبع تابع درجه تقریب آن نیست.

امروزه دانشمندان و فلاسفه متفقند که باید همیشه درباره جنبه‌های عمومی و اصول اساسی علوم به انتقاد پرداخت و آنها را منقح ساخت و با دقت بیشتری بیان کرد. همه می‌دانند که این کار، شرط اساسی ترقی و ضامن صحت و درستی آن است.

باید کارها را از یک طرف از یکدیگر جدا و از طرف دیگر با هم ترکیب کرد و باید دید که جمع بین این اضداد چگونه میسر خواهد شد. آگوست کنت برای راه حل آن پیشنهاد کرده است که یک جنبه تخصصی عام‌تر، یعنی مطالعه و تحقیق در کلیات علوم به وجود آید. برای وحدت علم لازم است برخی از اهل تحقیق بیش از پیش در اصول علمی و بسط تاریخی و منطقی آن‌ها مطالعه ژرفی کنند.

البته آنها نمی‌توانند به‌طور کامل به رموز و دقت‌های فنی دست یابند اما اطلاع کافی از نکات اصلی و برجسته و حقایق اساسی هر علم را به‌دست می‌آورند، البته این کار، کار دشواری است. این شاخه جدید علم که مستلزم همکاری فلاسفه و مورخان و دانشمندان است، پارسنگی در مقابل کفه دیگر ترازو که جنبه تخصصی افراطی در آن قرار دارد، به‌شمار می‌رود.

ما کوشش می‌کنیم استدلال کنیم که تاریخ علم بهترین وسیله این ترکیب و طبیعی‌ترین وسیله ارتباط میان دانشمند و فیلسوف می‌باشد.

می‌توان آگوست کنت را بانی و مؤسس تاریخ علم، یا لااقل نخستین کسی دانست که مفهوم آن را هرچند ناقص لااقل به‌طور ساده و واضح و دقیق درک کرده است. او در کتاب «دوره فلسفه تحققی»، سه فکر اساسی را به‌طور صریح به خاطرها ارایه می‌دهد.

۱ـ یک اثر ترکیبی مانند کتاب او امکان نداشته بدون توسل و توجه دایم به تاریخ علم نوشته شود.

۲ـ برای درک توسعه فکر بشر و تاریخ بشریت، لازم است تکامل علوم گوناگون مورد بررسی قرار گیرد.

۳ـ کافی نیست تاریخ یک یا چند علم جداگانه بررسی شود بلکه باید تاریخ علوم یک یا چند علم بخصوص جداگانه بررسی شود از طرف دیگر باید تاریخ علوم روی هم و با هم مطالعه کرد. اگوست کنت از گیزو (Cuizoy) وزیر فرهنگ وقت تقاضا کرد یک کرسی تاریخ عمومی علم در دانشگاه تأسیس کند.

البته این فکر بعد از ۶۰ سال یعنی ۳۵ سال بعد از مرگ آگوست کنت جامع عمل پوشیده و کرسی این درس در سال ۱۸۶۱ در کلژ و دو فرانس به پیر لافیت (Pierre Laffitte) تفویض شد. در سال ۱۸۶۱، آنتوان کورنور (Antoine Covuor) رساله پیوستگی افکار اصولی در علوم و تاریخ را نوشت که خدمت شایانی به تاریخ علم کرد. با وجود این،‌ وارث افکار آگوست کنت، پاول تامنری (Paul Tannery) است.

فلسفه تانری با فلسله کنت اختلاف بسیار دارد، اما مهم‌ترین تفاوت آن‌ها این است که وقوف کنت به رموز تاریخ علوم بسیار سطحی بود، ولی تانری در نتیجه تحقیق بسیار و تحقیق فراوان از هر کسی به تاریخ علوم مطلع‌تر و عمیق‌تر است. او می‌خواست تاریخ علم در اروپا را تدوین کند، ولی متأسفانه در سال ۱۹۰۴ فوت کرد. تاریخ علم را می‌توان از جهات و روش‌های گوناگون درک کرد که با وجود این با هم منافی نیستند. کنت متوجه تمام علایقی که علوم گوناگون را به یکدیگر مربوط می‌سازد، بود، اما دقت کافی به آنها مبذول نداشت.

بنظر میرسد که نوشتن تاریخ علوم بطور کلی و اعم میسر نیست و موضوع بزرگتر از آن است که امکان داشته باشد. به عقیده من آنچه غیر ممکن است، این است که از میان رشته‌های بهم پیچیده و مشکل تاریخ سیرتکاملی یک رشته به خصوص از علوم از رشته‌های دیگر جدا شود و با دقت مورد مطالعه قرار گیرد.

گذشته از آن ممکن نیست تاریخ یک اکتشاف بزرگ را نوشت بدون آنکه خواه ناخواه، فصلی از تاریخ عمومی علم نوشته شود.

مهم‌تر از آن، برای درک سطح علمی کشور معین در زمان معین باید تاریخ علوم را بطور کامل از نظر گذراند. بعضی اوقات دیده شده است که رشته ای از علوم مورد توجه قرار نگرفته و رشته‌های دیگر بسوی تعالی گرائیده‌اند یا اینکه فرهنگ و تربیت علمی از کشوری به کشور دیگر رفته است.

خلاصه آنکه من عقیده دارم که موضوع تاریخ علم،‌ تحقیق در آغاز و پیشرفت وقایع و عقاید علمی است و در این راه باید تمام تبادلات فکری و تاثیراتی که خود زائیده و پرورده سیر تکاملی تمدن هستند درنظر گرفته شوند.

در حقیقت این تاریخ، تاریخ تمدن بشر است که از دریچه چشم بالاتر و والاتری به آن نگریسته می‌شود. در این رشته، هدف و مورد علاقه اصلی تکامل علوم است اما در ضمن تاریخ عمومی هم از نظر دور نمی‌شود.

از این تعریف نتیجه گرفته می‌شود که راه منطقی برای تقسیم این تاریخ آن نیست که آنرا بر حسب ممالک یا اقوام و امم تقسیم کنیم بلکه تقسیم بندی آن باید بر حسب زمان انجام گیرد و در هر زمان تمام پیشرفت های علمی و فکری بر روی هم مطالعه شود. بدیهی است که برای آنکه ترکیب علمی میسر شود گاهی مناسب و ضروری است که مقاله یا رساله خاصی درباره رشته تحصیلی نوشته شود .

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر شما