شناسهٔ خبر: 25530 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

آثار آیت‌الله‌ خویی پاسخگوی معضلات معاصر

دکتر غلامرضا جمشیدنژاد اول ــ استاد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام ــ در یادداشتی که به مناسبت سالگرد رحلت آیت‌الله‌العظمی خویی نوشته از زاویه‌ای متفاوت به نگارش و منش آن مرجع عالیقدر می‌نگرد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دکتر غلامرضا جمشیدنژاد اول در یادداشتی نوشت: آیت‌الله‌العظمی سید ابوالقاسم خویی از حدود نیم قرن پیش بر مسند مرجعیت عالم تشیع قرار داشتند.‌ ایشان در طول دوران تدریس خود شاگردانی برجسته تربیت کردند که در‌این میان می‌توان از شادروان دکتر ابوالقاسم گرجی استاد  فقه و اصول دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران نام برد.

آیت‌الله‌العظمی خویی چهره‌ای برجسته‌ در مطالعات رجالی‌اند به گونه‌ای که هر یک از کتاب‌های‌ ایشان در این زمینه را در حکم دایرةالمعارف باید دانست. آثار‌ ایشان اعم از فقهی، رجالی و قرآنی، از ژرفایی عمیق‌ و گستره‌ای وسیع برخوردارند.

البته آثار ارزشمند این بزرگمرد به زبان عربی نوشته شده‌اند و چه نیکوست که شاگردان و علاقه‌مندان‌ ایشان، برای استفاده اقشار مختلف، آنها را به زبان فارسی برگردانند یا بازنویسی کنند. به عنوان مثال، یکی از‌ بزرگانی که شرح حال او به قلم ایشان در کتاب «معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة» بررسی شده، جابر‌ بن حیان است. ایشان در این بخش از کتاب خود نه‌تنها به شرح حال بلکه به استقراء آثار جابر‌ بن حیان پرداخته و گنجینه‌ای از آگاهی‌ها در این باره را به مخاطب عرضه داشته‌اند. با این دستمایه علمی و اطلاعاتی، ما در زمان حاضر می‌توانیم از مباحث مطرح‌شده از سوی آیت‌الله‌العظمی خویی درباره جابر بن حیان استفاده کنیم و داستان زندگی او را به نحو مناسب به زبان فارسی برای کودک، نوجوان، جوان و عموم به نگارش در آوریم. دانشجویان دورۀ کارشناسی ارشد و دکتری نیز به عنوان یکی از منابع پژوهشی خود می‌توانند از آثار آیت‌الله‌العظمی خویی بهره بگیرند چرا که تحقیقات‌ ایشان دقیق و عمیق است.

نه‌تنها جایگاه علمی‌ آیت‌الله‌العظمی خویی بسی رفیع و متکی به کوهی از میراثی کهن است بلکه ایشان در عین حال، چنان معاصرند که پاسخ بسیاری از معضلات عصر را از آثار‌ ایشان می‌توان گرفت. در واقع، مشکلات مطرح زمان معاصر در جهان اسلام، برکنار از زمینه‌های فکری ایشان نیست. آثار‌ ایشان همگی نوشته‌هایی هستند که به گونه‌ای مستقیم یا غیرمستقیم به این مسائل مربوط می‌شوند. این آثار‌ ضمن‌ پاسخگویی به مسائل مطرح‌شده در سپهر اسلام معاصر، از دقت و فربهی سرشاری برخوردارند. به عنوان مثال، جرجی زیدان نویسنده کتاب «تاریخ آداب اللغة العربیه»، «تاریخ تمدن اسلام» و چندین اثر دیگر در یکی از آثار خود‌ این موضوع را مطرح می‌کند که شیعیان در زمینه علوم و فنون، به خلاف اقشار و مذاهب دیگر اسلامی کار خاصی انجام نداده‌اند. در این میان کتاب «معجم رجال الحدیث» حضرت آیت‌الله‌العظمی خویی پاسخی است دندان‌شکن به مدعای جرجی زیدان که در میان اطلاعات پرشمار خود، تالیفات رجال شیعه در زمینه علوم و فنونی جز علوم دینی را نیز در بر دارد. این تنها و تنها یکی از ابعاد کتاب«معجم رجال الحدیث» مرحوم خویی است. از‌ این لحاظ کتاب آیت‌الله‌العظمی خویی بسیار شبیه است به کتاب «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» اثر آیت‌الله سید حسن صدر، چنان که آیت‌الله آقابزرگ تهرانی در همین زمینه کتاب ارزشمند «الذریعه إلی تصانیف الشیعة» را تألیف کرده است. «الذریعه» کتابشناسی عالم تشیع است و به گونه‌ای پاسخی است به مسائل مطرح‌شده از سوی جرجی زیدان. کتاب «طبقاتُ اعلام الشیعه» اثر دیگر  آیت‌الله آقابزرگ تهرانی هم در همین راستاست. تا آنجا که از دهۀ ۳۰ و ۴۰ به خاطر دارم‌، همواره رابطه‌ای نزدیک میان آقابزرگ تهرانی و حضرت آیت‌الله‌العظمی خویی در نجف اشرف برقرار بود.

فعالیت‌های عملی آیت‌الله‌العظمی خویی نیز پاسخی به مسائل معاصر جهان شیعه بود. ایشان در سیرۀ عملی خود مخالف‌پرور نبودند. در واقع حوزۀ فکری‌ ایشان ــ بلاتشبیه ــ به حوزۀ فکری وحیانی حضرت امام صادق (ع) می‌ماند که همه در آن، جا داشتند و هر کس هر سؤالی داشت مطرح می‌کرد و پاسخ کامل و جامع از‌ایشان می‌شنید. به عبارت دیگر، باب فرهنگ گفت‌وگو در مکتب و حوزه درسی و علمی ایشان باز بود. این نیز خط‌مشی دیگری است که می‌توان در انجمن‌های فکری، اتاق‌های اندیشه و بحث‌های کلامی از‌ آن پیروی کرد.       

نظر شما