به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از ایسنا؛ پاشایی درباره این مجموعه میگوید: «در همه جای دنیا مرسوم است که نامههای بهجامانده از چهرههای سرشناس و محبوب بعد از مرگشان در اختیار عموم قرار بگیرد. این نامهها هم با همین منظور منتشر میشوند؛ نامههایی که میتوانند گوشههایی از زندگی و دغدغههای شاعر را نشان بدهند. این نامهها همگی حالوهوایی اینچنینی دارند، نامههایی هستند که شاملو بیشترشان را وقتی در سفر بود برای من نوشته است و کمابیش همه نامهها به زندگی روزمره او و دغدغههایش میپردازند و وجهه ادبی ندارند.»
نامهنگاریهای میان «شاملو» و «پاشایی» از نیمه دهه 50 آغاز میشود و در سالهای پس از انقلاب هم ادامه پیدا میکند، «پاشایی» میگوید: «تابستان 1347، روزی از اداره آموزشوپرورش به من زنگ زدند که آقایی آمده اداره آدرس شما را میخواهد. اسمش را پرسیدم، گفتند آقای شاملو. مستخدم اداره ایشان را به طرف منزل ما میآورد که بین راه به آنها رسیدم. احمد شاملو بود.»
نامهنگاریهای میان این دو از همان موقع آغاز میشود، «پاشایی» به عنوان وکیل شاملو در تمام روزهایی که او در سفر بود کارهای او را پیگیری میکند و حالا در این کتاب همه این نامهها آمدهاند، نامههایی که شاعر برای یک دوست نوشته است و به گونهای سفرنامههای «شاملو» هستند.
او در نامهای به تاریخ 14 مارچ 1977 برای پاشایی نوشته است: «در باب اینجا باید عرض کنم برخلاف تصور من که فکر میکردم اینجا کسی ما را نمیشناسد و تحویلمان نمیگیرد، دانشگاهها و محافل دیگر، مثلاً انجمن بینالمللی قلم، در همان روزهای اول شماره تلفن کریمی را پیدا کردند و زنگ زدند و اظهار محبت و دعوت و غیره شروع شد. «آرتور میلر» تلفن کرد و قرار دیداری داریم برای فردا. از تگزاس تلفن کردند و مرا برای جلسه شعرخوانی «فستیوال بینالمللی شعر» که از 12 تا 15 آوریل در شهر آستین برگزار میشود دعوت کردند و نیز برای شرکت در سمینار ترجمه زبانهای خاورمیانه و غیره ... بهزودی خبرهای بسیار خوب برایت خواهم نوشت. بیش از این حوصله نوشتن ندارم...
نظر شما