فائزه توکلی*
از دلایل توجه روزافزون كشورهای پیشرفته به اهمیت علوم انسانی پی بردن به نقش انسان در پیشرفت اقتصادی و سیاسی است. در این كشورها كه سابقه طولانی و تجربه وسیعی در تحقیقات و اكتشافات علمی و فنی دارند، بیش از پیش به این حقیقت پی برده شده است كه داشتن منابع طبیعی و ثروت برای ایجاد جامعه پیشرفته و صنعتی و مبتنی بر عدالت و نظم هر چند لازم است، اما كافی نیست و آنچه در حقیقت سرمایه پایدار و مطمئن هر جامعه را تشكیل میدهد افرادی هستند كه برای ساختن جامعه آباد و آزاد، از لحاظ فكری و عاطفی و اجتماعی تربیت شده باشند. در زمینه اقتصادی بالا بردن كمیت و كیفیت تولید مستلزم دانستن قوانین حاكم بر بازار و مدیریت عالمانه مؤسسات تولیدی و توزیعی و شركت دادن برنامهریزی شده كارمندان و كارگران در اداره امور مؤسسات و سازمانها مستلزم وجود افرادی است كه اولاً جامعه خود را بشناسند، با آگاهی از فرهنگ خود و تفاوت آن با فرهنگهای دیگر، سرنوشت خود را در دست گیرند و قوانین و قواعد زندگانی را شناخته و برای شركت در امور اجتماعی علاوه بر معلومات لازم، به همكاری با دیگران و احترام گذاشتن به شخصیت آنان عادت كرده باشند. این شرایط در صورتی فراهم میشود كه كودكان و جوانان جامعه با جامعهشناختی و روانشناسی و تاریخ و جغرافیای كشور و مسئولیتهای خود و دیگران آشنا شده باشند. اكثر جامعههای پیشرفته به این واقعیت پی بردهاند كه این تواناییها كه باید در شهروند شایسته وجود داشته باشد، تنها از طریق تربیت به ویژه آموزش علوم انسانی وعلوم اجتماعی میسر است. از این گذشته، موفقیت فرد نیز مستلزم روانشناسی و جامعهشناسی است و به مدد این دانشها است كه فرد میتواند زندگانی توأم با آرامش درونی و كامیابی بیرونی را برای خود تأمین كند. متأسفانه در كشور ما، با وجود گسترش آموزش عالی و دانشگاهها راهکارها و سیاست گذاری های علمی به سوی علوم كاربردی مانند پزشكی و مهندسی است و به علوم انسانی همچون فرزند خوانده ای نگریسته می شود که در اختصاص دادن بودجه های لازم بدان رغبتی کافی و وافی وجودندارد. مراکز پژوهشی ومؤسسات دانشگاهی حوزه علوم انسانی نیز كه وظیفه تحقیقات در زمینههایی نظیر جامعهشناسی و مردمشناسی و روانشناسی را به عهده دارند، به دلیل كمبود بودجه های پژوهشی وتجهیزات لازم و گاه تجربه روششناختی رونق چندانی ندارند. در سیاستهای پژوهشی وزارت علوم دولت یازدهم ضرورت اختصاص بودجه به ذخائر انسانی می تواند جایگزینی مناسب و پایدار درمقابل ذخائرصنعت وابسته نفتی باشد. پرورش نیروهای انسانی کار آمد و خودساخته بزرگترین سر مایه اجتماعی کشور به شمار می رود.شاهد بر این مدعا، وجود كشورهای پیشرفتهای مانند انگلستان در غرب وچین و ژاپن در شرق است كه بدون داشتن منابع زیرزمینی سرشار و تنها با سرمایه انسانی یعنی وجود افراد دانشمند و خلاق خود توانستهاند از لحاظ صنعتی و اجتماعی كمبودهای مادی را جبران كرده، جامعهای پیشرفته پدید آورند و بر جامعههایی كه تنها دارای منابع طبیعی هستند، سبقت گیرند و آنها را به بازار فروش كالاهای خود تبدیل كنند.
*پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی
نظر شما