شناسهٔ خبر: 9463 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

رفیعی‎آتانی: ارتباط خدا با طبيعت يك رابطه درون‎زا و پايا است

عطاا... آتانی در جلسه پنجم درس‎گفتار فلسفه علوم انسانی‎اسلامی گفت: ارتباط خدا با طبيعت يك رابطه درون‎زا و پايای است كه بشر بايد آن را بشناسد و تجربه‌گرايی بهترين راه شناخت آن عنوان می‎شود.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از كانون انديشه جوان؛ جلسه پنجم درس گفتار فلسفه علوم انساني اسلامي با حضور دكتر رفيعي آتاني در  مورخه اول دي ماه ۹۲ برگزار گرديد.

نسبت خدا با طبعيت:
دكتر آتاني در ادامه مباحث جلسات پيشين بيان داشت: انسان در تفكر جديد بر مفهوم پايه‌اي اومانيسم استوار است. در اين انديشه خالقيت خدا انكار نمي‌شود ولي ربوبيت و تدبير و نقش خداوند بر هستي انكار مي‌گردد (دئيسم). انسان به‌جاي خدا مي‌نشيند و عقل او تبيين كننده همه چيز معرفي مي‌شود. ديگر چيزي به نام وحي وجود ندارد.

نسبت طبيعت و انسان:
وي در ادامه افزود: ارتباط خدا با طبيعت يك رابطه درون زا و پاياي است كه بشر بايد آن را بشناسد و تجربه‌گرايي بهترين راه شناخت آن عنوان مي‌شود. انسان با طبيعت تفاوت بنيادين ندارد. و تافته جدابافته‌اي (خليفه الله) نيست (ناتوراليسم) طبيعت با مفاهيم دورني آن تبيين مي‌شود و نه مفاهيم ماوراء طبيعت. بلاياي طبيعي ديگر با موضوعاتي مانند امتحان، بلا، خواست خداوند و... قرين نمي‌شود.

 نسبت انسان و جامعه:
دكتر رفيعي بيان داشت: رويكرد ليبراليستي اصالت را به فرد مي‌دهد و رويكرد سوسياليستي اصالت را به جامعه مي‌دهد. در رويكرد نخست براي جامعه به عنوان هويت جديد و ممتاز اصالتي قائل نميشود بلكه جامعه را مجموعه‌اي از افراد مي‌داند. در اين نوع رويكرد فردگرا كه پرچم انقلاب فرانسه گشت، مفاهيمي مانند منافع جامعه و عدالت معنا ندارد و اگر از عدالت نام برده مي‌شود به معناي حقوق و آزادي فرد است.
علوم اجتماعي(انساني) وظيفه دارد تا اين انسان دچار فرديت شده را توضيح دهد. فاعل شناسا(سوژه) و هم موضوع شناسايي(اوبژه) بشر غربي با تعريف فوق است.
بعد از جنگ جهاني دوم و آغاز استقلال كشورهاي مستعمره، الگوي توسعه به كشورهاي جهان سوم از سوي غرب ارائه مي‌شود. اين الگوي توسعه در غرب تهيه و تدوين شده و براي اجرا به كشورهاي جهان سوم ارائه مي‌گردد. وقتي كه از توسعه سياسي در كشورهاي جهان سوم صحبت مي شود بيشترين زيرساخت لازم براي آن را توسعه اقتصادي عنوان مي‌كنند. البته اكنون معيارهاي انساني‌تري وارد الگوي توسعه شده است. (به عنوان مثال الگوي توسعه «آمارتياسن» كه مبناي رتبه‌بندي كشورها توسط سازمان ملل است) اما باز روح حاكم اين شاخص‌هاي توسعه داراي مباني اقتصادي است. اين شاخص‌هاي بيشتر بر ميزان توسعه دانش استوار است كه اين دانش نه در جهات تعالي بشر بلكه در جهات كسب منافع اقتصادي از دانش است.

نظر شما