فرهنگ امروز/ محسن آزموده
در تقويم تاريخ فردا (٩ مهرماه) سالروز مرگ ارسطو، فيلسوف شهير يوناني ثبت شده است، چند روز پيش (٤ مهرماه) سالروز تولد مارتين هايدگر، فيلسوف بزرگ آلماني بود، جالب است.
هايدگر يك بار در آغاز يكي از درسگفتارهايش درباره ارسطو كل زندگي او را در يك جمله خلاصه كرد: «ارسطو، به دنيا آمد، كار كرد و مرد»، همين. هدف فيلسوف سختگير و گوشت تلخ آلماني اين بود كه بگويد كاري به زندگي روزمره و هرروزه فيلسوفاني در رديف ارسطو نداشته باشيد، به انديشههايشان توجه كنيد، نتيجه اين حرف اين ميشود كه مهم نيست كه مثلا انديشمند بزرگي مثل ارسطو در كجا به دنيا آمده، چطور پرورش يافته، در چه فضاي سياسي-اجتماعياي تربيت يافته و چه كارهايي كرده.
البته در مورد خود هايدگر اصلا به اين توصيه او توجهي نشد، يعني بسياري
-بحق يا ناحق- فلسفه هايدگر را در پرتو اقدامات جنجالياش در دوره رياست دانشگاه در آلمان نازي و حمايتش از دولت هيتلر تفسير كردهاند، حتي تا همين امروز هم مدام اسنادي منتشر ميشود درباره كارهاي نه چندان خوشايندي كه در زمان نازيها كرده.
البته خود هايدگر هم شايد چندان به آن ادعاي اوليه پايبند نبود، يعني تنها به انديشهها و در واقع گفتهها توجه نميكرد. كارل ياسپرس همكار و دوست قديمياش در خاطراتش ميگويد كه وقتي در جريان يكي از سخنرانيهاي هيتلر به او گفتم اين مزخرفات چيست كه اين مرتيكه-منظور هيتلر است- ميگويد، هايدگر پاسخ داد: مهم نيست، به دستهايش نگاه كن. (نقل به مضمون) منظورش شايد اين بوده كه براي من فيلسوف با اين همه فرهيختگي و دانش و سواد، مهم نيست اين آدم عامي و پوپوليست چه ميگويد، مهم اين است كه چه كار ميكند! راست هم شايد همين باشد.
اينكه آدمها به راستي چطور زندگي ميكنند و تجربه زيستهشان چيست، در موقعيتهاي بحراني چه تصميمي ميگيرند و كدام راه را انتخاب ميكنند، آيا صلاح و رفاه را به قيمت ناديده انگاشتن خون هزاران هزار آدمي بر ميگزينند يا ايثار ميكنند و موقعيت و پول و مقام را فداي حقيقت نميكنند. به سقراط برگرديم، پدر همه فيلسوفان اعم از ارسطو و هايدگر. مردي كه اگرچه قرنها بعد بارها از سوي نيچه تسخرزن مورد هجمه قرار گرفت، اما آنقدر جسارت داشت كه حقيقت را بگويد، حتي اگر به بهاي جام شوكران باشد و با اين تجربه زيسته، درسي به بشريت بدهد فراسوي همه ايدههاي انتزاعي و مجرد.
روزنامه اعتماد
نظر شما