شناسهٔ خبر: 15095 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

به بهانه نحوه نقد هاشم آقاجری بر سیدجواد طباطبایی؛

غارت اندیشه یا نقد اندیشه؟

آقاجری جالب است که اندیشمندی را چنان درخور احترام می‌دانیم که برای او و تفکرش همایش برگزار می‌کنیم؛ اما در همان جلسه منتقدی پیدا می‌شود که همان متفکر را به «انتحال» محکوم می‌کند. در نشست نقد و بررسی آثار دکتر طباطبایی، دکتر آقاجری شمشیر را از رو بست و بدون هیچ‌گونه تعارفی دکتر طباطبایی را متهم به «انتحال» کرد.

 

فرهنگ امروز/ محمد رادمرد:چهارم اردیبهشت نشستی نیمروزه در نقد و بررسی آثار دکتر سید جواد طباطبایی در محل همایش‌های کتابخانه‌ی ملی برگزار شد، همایشی که البته جای تقدیر داشت. تقدیر ازآن‌جهت که چند سالی است که در کشور ما نیز در نقد و بررسی اندیشه‌ی زندگان همچون مردگان سمینارها و همایش‌هایی برگزار می‌شود. تعداد این نشست‌ها اگرچه اندک است، اما نشان از تولد یک رویه‌ی جدید می‌دهد، رویه‌ای که امیدواریم تداوم یابد. بنابراین می‌بایست قدردان پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام و برگزارکنندگان نشست بررسی و نقد اندیشه‌ی دکتر طباطبایی بود.

 

نکته‌ای که باعث شد تا نویسنده‌ی این سطور این یادداشت را بنگارد، اصل برگزاری این نشست نبود، بلکه نوع نقد و رویکردی بود که برخی از اهالی دانش نسبت به دیگر همکاران خود داشتند. به نظر بدیهی می‌رسد که نشست برای متفکرینی برگزار می‌شود که اندیشه‌شان از چنان اثرگذاری‌ای برخوردار است که درخور تحسین است و البته در کنار این تحسین، آسیب‌شناسی اثر نیز مدنظر سخنرانان قرار می‌گیرد. جلسه نقد و بررسی اندیشه‌ی دکتر طباطبایی بار دیگر نشان داد که نقد آثار اندیشمندان در ایران نیازمند تمرینی بیشتر است، البته تنها راهکار نیز برگزاری بیشتر نشست‌هایی ازاین‌دست می‌باشد.

شاید برای خواننده‌ای که در جلسۀ نقد و بررسی آثار سید جواد طباطبایی حضور نداشت این سؤال وجود داشته باشد که در این همایش چه گذشت که نگارنده‌ی این سطور نقد منتقدین را درخور نقد و بررسی دانسته است. واقعیت این است که برخی از منتقدین طباطبایی در این همایش با دلی پرخون به سراغ او آمده بودند، گویی سال‌هاست حرف‌های نگفته داشتند و گویی زخم‌ها از او و کلام او بر ذهن دارند. اینکه در نقد و بررسی‌ها چه گذشت را می‌توانید در گزارش‌های تفصیلی و کاملی که فرهنگ امروز در طول هفته به‌تدریج از این نشست ارائه می‌دهد مطالعه کنید و سپس به داوری درباره‌ی آنچه این قلم می‌نویسد، بپردازید. به‌طورکلی نکاتی که در زیر می‌آید کلیتی از فضا را ترسیم می‌نماید و به نقد آن می‌پردازد:

 

1- در نشست نقد و بررسی آثار دکتر طباطبایی، دکتر آقاجری شمشیر را از رو بست و بدون هیچ‌گونه تعارفی دکتر طباطبایی را متهم به «انتحال» کرد. جالب است که اندیشمندی را چنان درخور احترام می‌دانیم که برای او و تفکرش همایش برگزار می‌کنیم؛ اما در همان جلسه  منتقدی پیدا می‌شود که همان متفکر را به انتحال محکوم می‌کند. «انتحال» در فرهنگ دهخدا این‌گونه تعریف شده: «چیز کسی را جهت خود دعوی کردن» و فرهنگ معین نیز آن را این‌گونه معنا کرده است: «سخن دیگری را به خود نسبت دادن»، «دزدی علمی» و یا «دستبرد فکری»، معانی است که ما در فضای آکادمیک به این مفهوم می‌دهیم.

 بنابراین نسبتی که دکتر آقاجری به سید جواد طباطبایی داد، به این معنی است که دکتر طباطبایی یک «سارق فکری» است. بگذریم از اینکه دکتر آقاجری وقتی با مواجهه‌ی منتقدین، دکتر طباطبایی و حضار روبه‌رو شد، تلاش کرد تا کمی عقب بنشیند. او کوشید تا انتحال را معنا کند تا نشان بدهد «انتحال» به معنی «سرقت ادبی» نیست و گفت: «سخنی که برای دیگری است و فرد بدون آوردن اسم آن شخص، آن سخن را از قول خودش بگویید» و در اینجا بود که صدای خنده‌ی حضار سالن را دربرگرفت. دکتر آقاجری ناچار شد که باز هم عقب بنشیند و در بخش بعدی سخنرانی خود بخشی از آثار دکتر طباطبایی را «اقتباس» نام نهد. اما اقتباس از چه کسی؟

 به اعتقاد دکتر آقاجری اندیشه‌ی دکتر طباطبایی متأثر از یک متفکر آلمانی است به نام «راینهارد کوزِلِک» (Reinhart Koselleck) که البته دکتر طباطبایی بر آن بود که وی از این اندیشمند آلمانی تأثیر پذیرفته و اندیشه‌ی او را در تفکر خود به شکلی جدید در تأمل درباره‌ی ایران به کار برده است(در صص 630 و 631 نظریه حکومت قانون طباطبایی با استناد به کوزلک توضیح داده است که مفهوم او را به چه معنا به خدمت گرفته است) اما مسئله‌ی مهم‌تر اشاره به نسبت طباطبایی و کوزلک است و این که  آیا این اثرپذیری آن هم با ارجاع به آثار وی را می‌توان به معنی «انتحال» دانست؟ اگر دکتر آقاجری، اندیشه‌ی دکتر طباطبایی را انتحال می‌دانست، می‌بایست در همایش نقد و بررسی آثار او شرکت می‌کرد؟ به اعتقاد نویسنده‌ی این سطور خیر. شرکت در نقد و بررسی اندیشه‌ی یک متفکر، لازمه‌اش پذیرش اثرگذاری او، قبول وجوهی از تفکر او و از همه مهم‌تر سلامت اندیشه‌ی اوست؛ زیرا نقد و بررسی اندیشه یک متفکر به‌طور ویژه اگر در حضور او باشد به نوعی بزرگداشت او نیز هست. اندیشمندی که چنین ویژگی‌هایی نداشته باشد نه تنها شأن یک همایش را ندارد، بلکه نمی‌تواند هیچ‌گونه محل اعتنا باشد. اما دکتر آقاجری ترجیح دادند درعین‌حال که دکتر طباطبایی را یک سارق ادبی می‌دانند، در جلسه‌ی نقد و بررسی آثار او شرکت کنند و در محل همایش او را محکوم به سرقت و همه‌ی آنچه در چنته علیه وی دارد را رو نماید.

نشست طباطبایی

2- نقد و بررسی آثار یک تفکر در چارچوب یک همایش نشان‌دهنده این است که زمان محدود است و در زمانی کوتاه که عمدتاً 20 دقیقه یا نیم ساعت است، منتقد می‌بایست تمام حرف خود را بزند. بگذریم از این نکته که عمده‌ی حاضرین در این همایش این زمان را رعایت نکردند و از وقت بیشتری استفاده نمودند. اما نکته‌ی محوری اینکه وقتی زمان محدود است، نقد و بررسی از حالت جزئیات خارج می‌شود و شکلی کلی به خود می‌گیرد؛ به‌عنوان مثال در این شرایط استفاده‌ی درست و غلط از کلمه «قاجاران» در اندیشه‌ی طباطبایی نباید محل نزاع باشد، بلکه محل نزاع کلیت اندیشه، پیش‌فرض‌هایی که اندیشه بر آن بنا شده، ساختار متن و انسجام آن، تزی که نویسنده تلاش می‌کند تا آن را سازمان بدهد و چارچوب‌هایی که از آن متأثر می‌گردد، است. قطعاً منتقدین تلاش می‌کنند تا مهم‌ترین انتقادات خود را برگزینند و بر آن تکیه کنند. در این همایش برخی از منتقدین تلاش می‌کردند تا هرچه تیر در کمان دارند، رها کنند تا مبادا از اندیشه‌ی دکتر طباطبایی چیزی باقی مانده باشد!

 

3- انتقادات به دکتر طباطبایی گاهی چنان پررنگ می‌شد که بیشتر شکل هجمه و حمله به خود می‌گرفت، این مسئله بیش از هر چیز بیانگر یک امر مهم بود و آن اینکه ما حتی در سطح اساتیدمان نیازمند تمرین نقد هستیم. اینکه حتی نقدمان باید همراه با تساهل و تسامح باشد که اگر این‌گونه نباشد نقدمان خالی از هرگونه انصاف می‌گردد و یا حداقل خالی از انصاف پنداشته می‌شود. ازاین‌رو، آنچه در انتقادات ما الزامی می‌شود، لحن و زبان نقد است. لحن تند و زبان رادیکال نقد ما، نشان‌دهنده‌ی روحیات تند و فرهنگ خالی از تساهل ماست. نرمی واژگان و من‌جمله شمرده کلام را به زبان آوردن، از نشانه‌های یک نقد سالم است، نقدی که در لحظات زیادی از همایش نقد و بررسی اندیشه‌ی دکتر طباطبایی، جایش خالی بود! نقدی که حتی آخرین منتقد دکتر طباطبایی یعنی دکتر داوود فیرحی جای خالی آن را حس نمود و تلاش کرد تا در دقایقی از زمان سخنرانی خود با تمجید از دکتر طباطبایی جای خالی آن را پر کند. او گفت متأثر است که در این جلسه میان «نقد یک اندیشه» و «غارت یک اندیشه» تفاوتی وجود ندارد. حتی دبیر همایش، دکتر داریوش رحمانیان نیز که اوضاع را چنین دیده بود، لحظاتی را به تمجید از دکتر طباطبایی پرداخت تا گزند سخن برخی منتقدین کفه‌ی سنگین ترازو نباشد.

 

4- موضوع جلسه‌ای که برگزار شد درباره‌ی آثار دکتر طباطبایی و کلیت تفکری بود که او در باب تاریخ ایران داشت؛ اما برخی عبارات و واژگان به‌خوبی بیانگر آن بود که دعوای میان منتقدین و دکتر طباطبایی حتی به رویکردهایی که آنان در قبال مسائل روز داشتند نیز کشیده شده بود، آنچنان‌که دکتر آقاجری به نقد دکتر طباطبایی بر روشن‌فکری دینی تاخت، از سروش و شریعتی دفاع کرد و به سبک و سیاق سروش که طباطبایی را سارق فکری نامیده بود، واژه‌ی «انتحال» را درباره‌ی او به کار برد. این مسئله نشان می‌داد که دل پرخون منتقدین، ناشی از رویکردهای متفاوت و مختلفشان بود. اینکه این همایش محلی برای تسویه‌حساب بود، شاید یکی از دلایل این برخورد تندوتیز در این همایش، عدم وجود چنین نشست‌هایی بود که متفکرین بتوانند بیشتر حرف دل خود را بزنند و خود را تخلیه کنند! شاید عدم انباشت حرف‌هایی که در دل است، فضای فکری میان ما را آرام‌تر و ملایم‌تر کند.

 

نکته‌ی پایانی، همایش نقد و بررسی اندیشه‌ی دکتر طباطبایی برای دانشجویان تاریخ، علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، فلسفه و ... لحظات آموزنده‌ای نبود -وقتی قرار بود سبک و سیاق نقد را نزد اساتید خود بیاموزند-؛ زیرا آنچه آموخته شد بدآموزی نیز داشت! امید است که اساتید و دانشجویان کنار هم به چنین تمرین‌هایی ادامه دهند، شاید در کنار هم بیاموزیم نقد یک اندیشه با حمله‌ی ایدئولوژیک و هجمه‌های نامحدود به آن بسیار متفاوت است. باید بیاموزیم تا جای ممکن هیجان را از اندیشه‌ی خود به دور افکنیم و طرحی صرفاً خردمحور در آینه‌ی انتقادات خود بیندازیم. راه‌حل این مسئله ساده است و تنها همت بالایی می‌طلبد، برگزاری همایش‌هایی ازاین‌دست می‌بایست گسترش یابد، فراتر از تهران حتی در شهرهای دیگر. ازاین‌رو می‌بایست بار دیگر همت پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام را ستود و تقاضا داشت که همایش‌های این‌چنینی ادامه یابند.

 

 

 

 

نظرات مخاطبان 0 17

  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۶ ۱۱:۳۷محسن 14 17

    اگر اباذری آمده بود، احتمالا الان برای او تیتر می‌زدید «غارت اندیشه».
    طباطبایی در نقد دیگران بی‌رحم و کم‌نزاکت است و از این نظر شباهت‌های جالبی با سروش دارد. حالا بگذارید یک نفر هم اندکی از همین ادبیات را علیه ایشان استفاده کند.
    
    ضمناً «کوزلک» نه «کالسلک».
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۶ ۱۲:۰۸یاسر 18 19

    چیه حالا بعد از عمری متلک سخیف و اتهام و حمله به کله تاریخ روشنفکری ایرانی و متهم کردن همه به نفهمی که همه نه سنت رو میفهمند و نه مدرنیته رو و فقط من میفهمم در یک جلسه هم طباطبایی رو نقد کردند.چرا ناراحتند مریدان طباطبایی؟؟  
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۶ ۱۲:۲۰میثم 2 13

    رفیق محسن تلفظ «کاسلک» یکی تلفظ هایی بود که آقاجری داد. گویا اسمی است با تلفظ های متعدد. که موجب خنده حضار شد. 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۶ ۱۴:۰۷کامران 5 9

    به نظر من بایستی همه این حرف ها را کنار گذاشت و به اصل مطلب پرداخت . اینکه در کشوری استادی را به خاطر سخنان و عقایدش از تدریس محروم میکنند و از دانشگاه اخراجش میکنند دیگر جایی برای بحث در مورد نحوه نقد و رعایت ادب و توهین نکردن نمی گذارد . یک مثل ترکی میگوید دو نفر داشتند سر یکی را از بدنش جدا میکردند و فردی که در آن نزدیکی استراحت میکرد مگفت دوستان فقط کمی آرام تر این کار را بکنید چون من می خواهم بخوابم . واقعیت این است که ما در این کشور و با چنین شرایطی زندگی می کنیم و باید پیه خیلی چیزهارا به بدن بمالیم .
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۶ ۱۴:۱۳حسین 11 13

    اولش که گفت گزلک!!! سطح سواد آقای آقاجری با این همه ادعا!!! به قول طباطبایی دانش ویکی پدیایی آقاجری همینه دیگه. 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۶ ۱۴:۳۹پری 12 13

    چرا نقد های علمی و مهم آغاجری و قادری و فیرحی  رو سانسور کردین ؟ به این نقد ها اگر می پرداختید این تیتر دیگه معنا نداشت . در ضمن این صحنه سازی های که شما کردین در مقاله مثل عقب نشینی آغاجری یا خنده حضار یا اشتباه تلفظ کردن آغاجری مشکلی رو حل نمیکنه . مخالفین طبا طبایی هم می تونن بگن دفاعیه طباطبایی بسیار ضعیف و نامنسجم بود .  
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۶ ۱۴:۴۶سياوش 1 2

    البته آقاجري كشف جديد نكرده اند:
    http://gadim-va-jadid.blogfa.com/post-115.aspx
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۶ ۱۶:۲۷ 28 17

    نقدهای منتقدان جدی بود، که سیدجواد طباطبایی پاسخ درخوری برای آنها نداشت، از لحن دکتر آقاجری اصلا نمی توان دفاع کرد، ولی آنچه این جلسه را بیش از پیش متشنج می کرد حضور پرشمار هواداران هر دو استاد (آقاجری و طباطبایی) در این جلسه بود، هوادارانی که کاتولیک تر از پاپ بودند، آنچه مایه تاسف است آنکه همه حاضران در این جلسه قشر کتاب خوان و اهل مطالعه و مدعی فرهیختگی بودند، وقتی اینها تاب اندیشه مخالف را ندارند (حتی اگر به شیوه درست ادا نمی شود)، باید فاتحه دیگر مردم را خواند. 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۶ ۱۹:۱۷جاوید 0 4

    همه باید نقد بشوند. جایگاه علمی و اندیشه هر چه بالا تر باشد،بیشتر و عمیقتر و موشکافانه تر باید نقد بشود. دکتر طباطبایی هم نه تنها استثنا نیست بلکه استحقاق بیشتری برای نقد شدن دارد. تا از این راه نظریاتش جا افتاده تر گردد و برای جامعه اندیشمند بیشتر باز و روشن تر شود. اما اگر نقد را به معنی به گزینی بفهمیم!
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۷ ۰۱:۵۹ایران پرست 9 5

    درود وسپاس
    اینکه دکتر طباطبایی نقد های این چنین یا آنچنان دارد از ویژگیهای ایشان وهر استاد مسلمی هست واصولا" در صلاحیت این چنین استادان برجسته ای هست که اندیشه ها را به صورت بی رحمانه ای نقد نمایند چون در این جا صحبت از وجود یا عدم وجود ماست و کسی را نمی رسد که در جهت معکوس وی وبرای تخریب چهره وی به منبر موعظه بی طرف وپر ازعقده های نا گشوده بنشیند مگر محفل علمی چاله میدان است که افراد بیماری و بی سوادی چون قادری وآقاجری وزیباکلام و... به ملک طلق خصوصی تبدیل کنند.این آقایان هنوز فارسی را درست نمی دانند.اینکه کسی فکر میکنه ما مرید وی هستیم وناراحت شدیم نشان دهنده  این هست که این انسان محترمی که این نظر را داده چقدر در  میدان جاذبه دکتر و شاگردان ایشان هشت که واکنشی با این وصف از خود صادر میکنه. سنگ بد گوهراگر کاسه زرین بشکست   قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۷ ۰۶:۱۶اسماعيل 2 1

    وقتي تصوير اين  جلسه را مي بيني مي فهمي كه جوانان با اشتياق امده اند  و تشنه شنيدن و فهميدن هستند.بسيار خوب اكنون بعد از شنيدن همه حرفها بايد از خود سوال كرد ايا نوبت اين جوانان نيست تا به قدرت تفكر خود ايمان بياورند و براي شروع از خود سوال كنند كه ايا ما واقعا مي دانيم كه بدنبال كدام ستاره سهيلي هستيم؟ من نيز روزي مثل اين جوانان روي زمين نشستم و منتظر بودم تا حقيقت را از  زبان اين استادان و متفكران بشنوم . امروز بعد از سي سال تازه رسيده ام به اول خط و خود را متوهم در اوهام مركب مي بينم. اي كاش به اندازه مردي در هفتصد سال قبل جرات داشتم و مي سرودم:
    جنك هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه    
    جون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۷ ۰۷:۴۱احسان 16 8

     از حضرات مریدان طباطبایی انتظاری بیش از این نمیتوان داشت، روشن است که استاد اسلوب های مدرن هوچیگری و دعوی فضل را به درستی به جماعت پامنبری انتقال داده اند! اما آنچه بیش از همه موجب تاثر است به نسیان سپردن نقد متین و به آیین دکترآغاجری است که گویا گریزی از آن نیست!
    
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۰۹ ۲۰:۱۹اسماعيل 0 2

    لطفا انديشيدن را محدود نكنيد. همه ما حداقل يك بار انديشه خود را تغيير داده ايم.ما انسان هستيم و اين تنها حقيقت مقدس است. اكر امر مقدسي وجود داشته باشد.
    اديب الممالك فراهاني:
    من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
    اميد رهايي نيست وقتي همه ديواريم
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۱۲ ۰۱:۱۰سما 9 7

    در کشوری که که مترجمانی نادان که لقب دکتر و استاد را هم یدک میکشند، آثار کانت و دیلتای و ... را به کمک دیکشنری حییم با اشتباهات و خطاهایی فاحش از انگلیسی به فارسی در میآورند و در شناسنامه یا مقدمه کتاب هم عنوان آلمانی آن آثار و معادلهای آلمانی اصطلاحات فلسفی را هم نقل میکنند تا به خواننده بباورانند که کانت و دیلتای و هایدگر را از آلمانی به فارسی درآورده اند، در چنین شرایطی البته پیداست افرادی مانند «استاد دکتر» آقاجری و شرکاء ایشان که نمیدانند آلمانی را از چپ به راست مینویسند یا از راست به چپ، با استناد به ترجمه های مضحک اثار دیلتای و کانت به فارسی در باره تاریخ و هرمنوتیک تاریخ، افرادی مانند آقای طباطبایی را به فقدان آگاهی تاریخی یا به «انتحال» متهم کنند. آنچه این بزرگواران هرگز درنخواهند یافت، «ادب علمی» همراه با «نقد بیرحمانه» است. 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۱۵ ۰۲:۳۷ایران پرست 2 5

    به کار بردن واژه مرید و هوچیگری  خود به اندازه کافی گویای همه چیز است ومعلوم است که از آغاجری وقادری .و.... چنین انسانهای فاضل واندیشمند پدید می آید. به خصوص اینکه هنوز نقد را هم نمی دانند چیست تا چه رسد به نقد متین!!!!!
                                
  • ۱۳۹۳-۰۲-۱۶ ۱۶:۳۱پویا 0 3

    هنوز بسیار مانده تا قشر روشنفکر و دانشگاهی ما که ادعای علم و دانش هم دارند به نقطه ای برسند که بتوانند اندیشه های یک فرد را دور از تعصب و درگیری لفظی مورد نقد و بررسی قرار دهند. من نه طرفدار دکتر طباطبایی هستم نه دکتر آغاجری اما هرچیزی که دیدم،چه داخل جلسه و چه سایتهای گوناگون هر چیزی بود جز نقد و بیان دیدگاههای شخصی درباره ی تفکرات دکتر طباطبایی. واین خیلی خیلی تاسف برانگیزه  
                                
  • ۱۳۹۳-۰۳-۳۰ ۰۱:۱۰امیر 0 0

    متن بسیار سو گیری داشت و دور از واقعیت بود. و عمدا برخی از اتفاقات آورده نشد
                                

نظر شما