شناسهٔ خبر: 8944 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نشست «هیأت و رسانه» برگزار شد

نشست «هیأت و رسانه» با حضور حجت‌الاسلام شهاب مرادی، حجت‌الاسلام زائری، حسن سلطانی، عبدالرضا هلالی و مهدی زنگنه برگزار شد.

نشست "هیئت و رسانه" با حضور حجت‌الاسلام شهاب مرادی، حجت‌الاسلام زائری، حسن سلطانی، عبدالرضا هلالی و مهدی زنگنه، پیش از محرم در خبرگزاری نسیم برگزار شد. در این نشست بررسی شد؛

کارکردهای رسانه‌ای هیئت

*مهدی زنگنه: بعضی از علمای رسانه معتقدند که هیئت و منبر یک رسانه است و کاملا کارکردها و ظرفیتهای رسانه ای دارد. البته این رسانه یک رسانه سنتی است که محصولات تکنولوژیک هم از آن درمی آید. برنامه های رادیویی، تلویزیونی، سایت، سی دی، بلوتوث، آهنگ پیشواز موبایل و... هرکدام یک رسانه است. الان گوشی ها ی موبایل هم تبدیل به رسانه شده اند. ما میخواهیم اولا ظرفیت های رسانه ای هیئت را بررسی کنیم بعد برویم سراغ اینکه این ظرفیت ها و این محتوا چگونه باید تبدیل شود به محصولات رسانه های تکنولوژیک.

*حجت‌الاسلام زائری: کسانی که از موضع جامعه شناسی دین به مطالعه کارکرد هیئت ها میپردازند یا حتی از موضع روانشناسی، فرآیند گریه کردن و آرامش یافتن در این فرآیند را بررسی میکنند، یا از هر زاویه دیگری که وارد شوند، به همین نکته می رسند که در این فضا یک اتفاقی روی می دهد که هیچ کدام از آن رسانه های مدرن نمی توانند آن اتفاق را رقم بزنند. به این جهت میخواهم عرض بکنم که اساس هیئت و این نقش و کارکرد هیچ وقت کهنه نمیشود. اگر می گوییم رسانه سنتی به این معنا نیست که رسانه های مدرن و جدید می توانند جایش را بگیرند.

هیچ کدام از رسانه های جدید جای رسانه هیئت را نمیگیرد، یعنی نه تنها در فضای خودمان بلکه روز به روز هیئت ها در اروپا و آمریکا با همین تعریف سنتی خودش گسترش بیشتری پیدا میکند. نوحه خوانی با همین قالب در زبان های مختلف گسترش پیدا می کند.

*حسن سلطانی: پیامبر (ص) وقتی میخواهد دینش را ابلاغ بکند خدا به او میگوید برو و ابلاغ کن. ابلاغ کردن یعنی که جماعت را جمع کن و اغراض و اهداف این دین را برای آن ها با زبان خوب و شیوا بیان کن ، هنرمندانه بیان کن. خداوند در ابلاغ بوسیله رسولانش از چند عنصر برای جا انداختن این پیام استفاده کرده، به موسی می گوید وقتی میروی سراغ فرعون با قول لیّن با او حرف بزن. میگوید مقابل بت پرستها به بتشان نا سزا نگویید. یعنی وقتی که شما می خواهید یک حرفی را بزنید باید از عناصر ارتباطی و انتقال پیام بهره مند باشید. امروز آمده اند این را به صورت یک دانش درست کرده اند، و نامش را گذاشته اند علوم ارتباطات و علوم رسانه.

وقتی می خواهید ویژگیهای یک منبر را بگویید می بینید خیلی از آن ویژگیها وجوه اشتراک دارد با اجرای تلویزیونی. منبری که یک منبری صبح می روید با منبر ظهر یا شبش متفاوت است، کما اینکه شما وقتی اجرای یک برنامه تلویزیون را در سحرگاه دارید با اجرا در نیم روز یا پایان شب تفاوت دارد. حتی رنگهایی که می خواهید انتخاب بکنید ممکن است در خیلی از این بخش ها متفاوت باشد. بنا براین اگر هیات رسانه نبود این ویژگی ها و این ظرایف کار ارتباطی و ارتباطاتی در آن لحاظ نمی شد. آن کسانی که هیات را پایه گذاری کردند از حکمت و معرفت برخوردار بودند.

ما هیئت شاخص و مطلوب و هیئت مورد نظر عالمان را معرفی نکردیم. یک متر نداریم که بسنجیم. شما وقتی خبرگزاری ها را با هم مقایسه میکنید، میگویید خبر گزاری الف به این دلیل خبرگزاری خوبی است که در حوزه علوم ارتباطات منطبق با شاخصه هایی است فلان استاد تعریف میکند. ما برای رسانه ای بعنوان هیئت کدام یک از مدل ها و ویژگی ها را تعریف کردیم؟ برای هیات داری کاملا باید روانشناسی فردی و اجتماعی و جامعه شناسی بلد بود.

متاسفانه غربی ها دروغ خودشان را بزک می کنند و به همه جای دنیا میفروشند، اما ما صدق خودمان را می زنیم توی سرش، پنهانش می کنیم و خراب جلوه اش می دهیم. نه تنها منتشرش نمی کنیم بلکه به آن لطمه هم می زنیم.

*عبدالرضا هلالی: کار رسانه انتقال پیام است و بزرگترین وظیفه هیات ها انتقال پیام عاشوراست . بخش اعظم مخاطب هیات ها جوانان هستند و جلسات مذهبی وظیفه دارند پیام امام حسین (ع) را به آنها منتقل کنند. با توجه به این مساله هیات ها رسانه اند.

یک بار یک سری علاقمند به هیات از خارج از کشور آمدده بودند جلسه ما، حدود 30 نفر بودند. یکی شان آمد پیش بنده، تمام بدنش خالکوبی بود. انگلیسی صحبت می کرد و مترجم داشت، گفت ما داریم میرویم امام رضا (ع) و اول گفتیم بیاییم جلسه شما، خیلی مشتاق بودیم. گفتند که خیلی به کارهای ما علاقه دارند. گفتم این که فارسی هم نمیتواند صحبت کند چطور میفهمد؟ گفت شعرهای شما را ترجمه میکنند برایشان. بعد با همان لهجه انگلیسی گفت که "حیدریون میگن حسین فاطمیون میگن حسین". خیلی جالب است. گفت ما داریم یک چند نفر مینشینند آنجا و شعرها را ترجمه میکنند. این تاثیر رسانه ای هیات است. من آن موقع به فکرم رسید که چقدر خوب است ما بتوانیم برای عربی و انگلیسی زبانها یک برنامه ریزی کنیم.

یک جنبش تصویری راه افتاد به نام "لبیک یا زینب" که گفتیم هر کس در هر کجای دنیا که هست، روی یک برگه بنویسند "لبیک یا زینب و عاشورا تکرار نخواهد شد" این کلید واژه بنویسد و روی سینه اش بزند.

یکی دیگر از برنامه هایی که بعد رسانه ای داشت، برنامه مدافعان حرم بود. خودمان هم باور نمیکردیم اینطور این برنامه بگیرد، لطف امام حسین (ع) بود. جلسه اول را که گرفتیم من احساس کردم باز یک جلسه دیگر بگیریم و این تداوم داشته باشد. این باعث شد کل کشور جلسه بگیرد.

چقدر هم در روحیه آنهایی که دارند کنار حرم حضرت زینب (س) می جنگند تاثیر داشت و چقدر هم شبکه های ضد شیعه رویش کار کردند و گفتند که اینها دارند گردانهای اباالفضل العباس (ع) را در ایران تشکیل میدهند که بیاید سوریه. حالا آقایان می آیند با چنین برنامه های خوبی را سلیقه ای برخورد می کنند. دسته بندی می کنند که کی برگزار کرد، مال کی بود و جلوی پخشش را می گیرند.

*حجت‌الاسلام مرادی: گر منظور از رسانه ابزاری باشد که منتقل کننده پیام است، با این تعریف منبر قطعا رسانه است و قدیمی ترین رسانه در فرهنگ ما منبر است. بعد از آن مدیحه سرایی به معنای شعر خوانی و بعد هم نوحه ها یا همان ترانه های مذهبی نوعی از رسانه هستند. نوحه پیامی است که دیگران را هم تبدیل به رسانه می کند، یعنی آنجا دیگر فقط نوحه خوان رسانه نیست، این نوحه وقتی دهان به دهان می چرخد همه ناقل پیام میشوند. برای همین انگار تاثیر شعر و نوحه از منبر بیشتر است. اما آیا هیات مساوی با رسانه است؟ قطعا نه، هیات فضایی است که به نظرم آن تاثیر تربیتی و تاثیر معنوی و ملکوتی اش بیشتر از تاثیر رسانه ایش است. اجزاء مختلفش رسانه است، اما در هیات های سنتی آن عزاداری سنتی، سبک زندگی است. بحث فرهنگ است که اینها در هیات های نوین یک مقدار دارد کمرنگ می شود.

بعضا پشتوانه بعضی هیات ها یک نهاد دولتی است. در شهر هم تبلیغ می کنند، برای پذیرایی هم تدارک بسیار می بینند و جلسه هم شلوغ می شود. اما در این هیات چایی-ریز تربیت نمی شود، از این هیات کفش جفت کن در نمی آید، پس سنت نمی شود. من آدم هایی را دیده ام که گریه میکنند برای سماور هیات.

مخاطب در رسانه هیأت

*مهدی زنگنه: یکی از مباحث مهم علوم رسانه مخاطب شناسی و تولید محتوا برای طبقات و سلایق گوناگون مخاطبان است. هر رسانه ای مخاطبش را باید بشناسد، رده بندی سنش را بداند، تحصیلاتش را بداند و برای آن برنامه ریزی کند. در رسانه های موفق یک اتاق فکر و شورای ارزشیابی وجود دارد که یکی از کارهایشان این است که مخاطب شناسی می کنند و بر اساس آن برای مخاطب محصول تولید می کنند. آیا در هیئات ما چنین اتاق فکری وجود دارد. آیا برای مخاطبان گوناگون برنامه های مناسب سلایق و علایقشان داریم؟ بنظر من این اتاق فکر وجود ندارد. همه چیز با سلایق فردی مدیریت می شود و علمی نیست.

ما دو سه سری مخاطب داریم، یک سری مخاطب به قول معروف بچه هیئتی اند، یک سری مخاطب داریم که گاه گاهی می آید هیئت، یک سری مخاطب هم مخاطب رهگذر است، یک صدایی به گوشش می رسد و می گوید حالا یک هیئتی هم برویم، یک سری مخاطب هم هستند که بی تفاوتند اما جزو مخاطبین هیات ها هستند.

*عبدالرضا هلالی: ما پتانسیلی داریم به نام محرم و در این ماه ما با یک قشری در ارتباط هستیم که شاید در طول سال هیچ وقت گذرشان هم به روضه امام حسین (ع) نیافتد. در دهه محرم مخاطبی داریم که اصلا در این فضا نبوده، آن هم بخاطر اینکه فضای جامعه بگونه ای است که طرف ناخود آگاه باید شب عاشورا و تاسوعا در فضای مذهبی قرار بگیرد و خیلی از کارهایی که شاید در طول سال انجام می دهد را کنار بگذارد. این می شود یک فضا و پتانسیل که باید از آن استفاده کرد.

ما از آن قشری که شاید خیلی پایبند به مسائل شرعی نباشد غافلیم و دنبال افرادی هستیم که به قول خودمان هیئتی اند و فقط می خواهیم به آن ها خوراک بدهیم. ما باید برای حداقل 8 میلیون نفری که ساکن تهرانند برنامه بریزیم. که چطور این آدم را که اهل فلان کار است را بیاوریم در روضه امام حسین (ع).

ما هم معلم دبستان نیاز داریم، هم معلم راهنمایی و هم استاد دانشگاه. ما نمی توانیم با زبان دانشجویی برای دبستانی ها صحبت کنیم. متوسط سن قشری که در جلسه ما شرکت می کند 13 تا 33 سال است. بعضی وقت ها ما یک شعر خیلی شعر ساده می خوانیم، خب کسی که پای منبر من است 13 ساله است و من نمی توانم شعری بخوانم که او نفهمد. می گویند پس تو داری خودت را فدا میکنی، بله این کار هم نیاز است، فدا شدن را هم دارد. شعرهای قوی خواندن خیلی هم عالی است، ولی تکلیف این بچه 12 ساله چی میشود؟ ضمن اینکه این مهم تر از دانشگاه است، یعنی ما اگر بتوانیم اینها را از پایه بهتر بسازیم و بیاوریم در این فضا مطمئنا اینها سوق پیدا میکند به سمت مرحله های بالاتر.
صداوسیما می گوید که ما می خواهیم برای همه سلایق برنامه داشته باشیم. آیا واقعا در این ادعای خود موفق بوده اند؟ باید برنامه ریزی کرد، ما اکتفا کردیم مثلا به یک شب شهادت با یک منبر و مداح، سعی نکردیم برای اینها یک برنامه ریزی بکنیم و برنامه مناسب تولید بکنیم. در این 30 ساله بعد از انقلاب چقدر برنامه توانستیم با رویکرد مذهبی تولید کنیم که مردم را پای تلویزیون بنشاند؟

هیچ برنامه ای نبوده و هیچ برنامه ای هم نریختیم، بلکه سلیقه ها را هم در جامعه نگاه نمی کنیم که شاید از فلان مداح هم یک قشری خوششان بیاید، خب بیاییم نکات مثبت آن جلسه و آن مداح را دربیاوریم و برای مخاطبمان نمایش دهیم.

ما در همه بخش های هیات از منبر و روضه و سینه زنی و شور به فکر مخاطب خاص خودش هستیم که به هر قشری خوراک خودش را بدهیم. حتی باید به فکر چایی جلوی در هیات هم بود. آن هم مخاطب دارد.

*حسن سلطانی: این که ما باید سلیقه مخاطب را بالا ببریم یا خودمان را هم سطح سلیقه او کنیم یک جاده دوطرفه است، یعنی یک موقع مخاطب ما به قول آقای هلالی 13 سالش است و یک وقت هم 33 سالش است، ما باید روشی را به کار ببریم که هم نیازمندیهای او را برطرف بکنیم و هم آرام آرام سلیقه این را تغییر دهیم. یعنی هم چندتا شعر با زبان ساده گویی بخوانیم، لحنی باشد که او لذت ببرد، آهنگی باشد که او برایش جذاب باشد، اما در قالب همین لحن و آهنگ و این آوا و این ساده گویی آرام آرام از عبارات و ابیاتی استفاده بکنیم که نگاه او دستخوش تغییر بشود.
ببینید این فنجان یک ظرفیتی دارد، آن پارچ هم یک ظرفیتی. اگر چایی درون فنجان را بریزیم در پارچ ظلم کرده ایم چون خودش را نشان نمی دهد اگر آب پارچ را هم بریزیم در لیوان ظلم کرده ایم چون همه اش هرز می رود. بنابراین، اولا باید مخاطب را شناخت، بعد هم او را نیاز سنجی کرد.

این اتاق فکر وجود دارد، الان قطعا آقای هلالی قبل محرم دغدغه اش این است که چه کسی را برای منبر دعوت کند، خب این دغدغه حل شد، حالا منبری راجع به چه موضوعی صحبت کند که 13 شب موضوع ادامه پیدا کند. اول جلسه که هنوز به پیک جمعیت نرسیده چه چیزی به مخاطب بدهد. وقتی جلسه به اوج خود رسید چه خوراکی نیاز است. بنابراین خود بخود دارد یک کنداکتور می بندد.

*حجت‌الاسلام مرادی: ببینید هر مخاطبی سلیقه ای دارد و باید برای همان سلیقه برنامه ریزی شود. مخاطبی خواندن آقای هلالی را دوست دارد، یکی هم دوست دارد بنشیند پای منبر یک مداح فینه ای که با یا رحمن و یا رحیم شروع می کند. خب ما نمی توانیم آن کسی که خواندن هلالی را دوست دارد به زور بیاوریم بنشانیم پای منبر این آقا.

*حجت‌الاسلام زائری: ما در هر سطحی از کفش دار هیئت تا منبری و مداح، از مخاطبمان عقبیم. از زاویه رسانه ایش سرعت تحولات اجتماعی و مخاطب خیلی بیشتر از ماست و توقع خیلی خیلی بیشتر از کاریست که ما کردیم. دلایل این عقب ماندگی و فاصله یک بحث دیگریست، یکی از آن دلایل به طور جدی این است که منابع تامین مالی چنین کارهایی باید مردمی باشد، باید درون خود فضای هیئت باشد، نباید به سمت کارهای دولتی برود. یکی از امتیازات هیات این است که مردمی است و به نهادهای مردمی و مناسبات سیاسی و اینها چندان آلوده و گرفتار نیست. طبیعتا رسانه هیئت یا کارهای مطالعاتی و پژوهشی درباره هیات در همین چهار چوب تعریف میشود. ضمنا این کارها واقعا هزینه بردار است، یعنی من طبیعتا بعنوان بخش خصوصی امکان اینکه چنین هزینه ای بکنم را ندارم. طبیعتا با چنین وضعیتی نیروی متخصص و کارشناس در این حوزه هم نمیتوانم پیدا بکنم که بتواند آن خلا را جبران کند. اینها دست به دست هم میدهد این عقب ماندگی و فاصله را بوجود میاورد.

ستاره در رسانه هیأت

* مهدی زنگنه: هر رسانه ای ستاره هایی دارد . در تلویزیون ستاره های تلویزیونی داریم، در مطبوعات یک سری آدم هستند که شاخص هستند، سینما هم که سوپر استارهای خودش را داریم، در ورزش هم همین طور است، یعنی هر رسانه ای ستاره هایی را دارد. در عرصه هیات هم ،مداحانی را داریم که به نوعی ستاره اند، یک عده جوان هیاتی از این ها الگو می گیرند، قیافه شان را شبیه این ها می کنند، شبیه این ها لباس می پوشند. باید بررسی کنیم که آیا در هیات هم چنین ستاره هایی داریم.

*حسن سلطانی: اگر ما بگوییم که یک مداح ستاره شده ظلم کرده ایم به این جماعتی که بناست ماندگار شوند، این ها نیامده اند که بروند، آمده اند که بمانند. چون خاصیت ستاره این است که بعد از یک مدتی می رود و یک ستاره جدید می آید، فصلی است، گیشه دارد. یک مدت رسانه ها در خدمتش هستند، یک سری منافعشان در گرو این است که این بیاید مطرح شود، یک سری این را عرضه میکنند، یک سری این را میفروشند، یک سری گیشه درست میکنند، این ستاره درست کردن دستی و ماشینی است، بر اساس موج است. اما ستاره در خانه اباعبدالله علیه السلام ستاره ای است که طلوعش و افولش با معیارهای این ستاره ها اثلا همخوانی ندارد. شما می بینید یک پیر مرد هفتاد و چند ساله که باید عصا هم دستش بگیرد نه صدا دارد، نه تصویر دارد، نه آن آوای خوشی که شما انتظار داری را دارد، ولی وقتی می آید در جلسه دهنش را که باز میکند مثل آقای حاج فیروز، جمعیت را بهم می ریزد. ستاره ی اینجا اینگونه است. هرچه پیرتر می شود پرفروغ تر می شود. آن مداحی که مشهور هم هست و جوان است وقتی که این پیرمرد می آید در جلسه جایش را به او می دهد، به احترامش بلند می شود و میکروفون را به او می دهد. در دنیای سوپر استار های ماشینی اینگونه نیست. سوپراستاری که پیر می شود، می رود کنار. اما اینجا احترمش بیشتر می شود. ستاره های این حوزه ماندگارند ولی خودشان هیچ تلاشی برای ستاره شدن نکرده اند.

* مهدی زنگنه: برای من فردی مثل حاج فیروز زیرک کار واقعا اسطوره است ولی یک جوان 15- 16 ساله ای که تازه آمده شاید حاج فیروز را اصلا نشناسد و این حس را به آقا رضا دارد، نکته اش هم این است که آقای هلالی یک انسان امروزی است و بچه ها همان قدر که زندگی یک ستاره را پیگیری می کنند، لباس پوشیدنش را پیگیری می کنند، رفتارش را و ادبیاتش را پیگیرند همان قدر یک عده هم هستند که حواشی او را پیگیری می کنند. تفاوت این ستاره مداحی با سایر ستاره ها چه باید باشد؟

*عبدالرضا هلالی: ستاره های اینجا هیچ وقت کهنه نمی شوند، بازنشسته نمی شوند، به قول آقای سلطانی که می گویند حاج فیروز که بیاید در جلسه، من یا هر جوان دیگری که خوش صدا ترین مداح و ذاکر باشد هیچ وقت جلوی ایشان نخواهیم خواند. شما وزیر هم که باشی، باز نشسته می شوی و کسی دیگر کاری به کارت ندارد. ولی در دستگاه امام حسین (ع) بر عکس است، پیر تر که میشوی تازه جای بالا به تو می دهند.

نگاه جامعه به ذاکران نگاه مقدسی است، چون گره خورده با اعتقادات مردم باید مراقبت بیشتری بشود. توقع مردم یک توقع دیگری است، ضمن اینکه باید این را بپذیرند که من هلالی یک انسانم و انسان ممکن الخطاست. من خودم همیشه به جوانها می گویم بزرگانی مثل حضرت علی اکبر و حضرت قاسم ابن الحسن را در زندگی تان الگو کنید. اما ما هم باید مراقبت بیشتری در امور زندگی مان داشته باشیم. به حلال و حرام باید حواسمان باشد.

*حجت‌الاسلام شهاب مرادی: من می گویم تمام هیات ها ستاره هایی دارند. هر هیاتی برای خودش یک ستاره دارد. اگر شما اینطور نگاه کنید دیگر طرف خودکشی نمی کند که معروف شود. چرا هیئتها باید دنبال کلکسیونر شدن باشند؟ برخی مداحان جوان پیش خودشان فکر می کنند که چرا من حاج منصور نشدم؟ چرا هلالی نشدم؟ ما باید بگوییم که آقا اینها یک تعریفی دارند که با بقیه فرق می کند. یعنی مداح آن هیات کوچک باید بداند که در حوزه خودش پادشاه است و باید کارش را بکند.

بعضی وقت ها بعضی از هیات ها، یک سال فلان مداح مشهور را دعوت می کند، سال بعد فلانی، سال بعدش ... بعد با همه هم عکس می گیرند در هیات شان و می گویند اینها آمده اند هیات ما. این غلط است، این ها با این کار مداح خودشان را تضعیف می کنند. هر کس در هیات خودش از منبری و مداح و میاندار و چایی ریز و ... ستاره است و باید احترامش رعایت شود.

آموزش و علوم رسانه‌ای در هیأت

*حجت‌الاسلام زائری: ورود ما از یک دنیای سنتی به شرایط جدید شاید عمرش به چند دهه تجاوز نکند از این رو نیاز به پژوهش و تست زدن داریم چون اصل قصه جدید است. از این جهت نگاه مستشرقین یا نگاه آکادمیسین ها حتی در داخل کشور به ماجرا خیلی جدی تر بوده است، ما قبل از انقلاب پایان نامه داریم درمورد نقش منبر به عنوان رسانه سنتی. همین الان مقالات داریم یا پژوهش هایی داریم که در فضای دانشگاهی یا آکادمیک است یا مستشرقینی که از خارج کشور نگاه کرده اند به قضیه و اتفاقا نقش هیئت را خیلی جدی بررسی کرده اند. آنها با دقت و جدیت دارند مطالعه میکنند و نقش هیئت را بررسی میکنند. در فضای هیئت کتیبه ای که روی در و دیوار میزنند خودش رسانه است، این یک بعد معنوی دارد که به آن کار ندارم ولی به فرم و دکوراسیون و گرافیک باید توجه کرد.
من معتقدم در یک مرحله نهادهای رسمی یا شبه دولتی امکانات و ظرفیتهایی دارند که باید از آن استفاده کرد. یکی در حوزه پژوهش است و یکی هم در حوزه آموزش. آموزش انسان متخصص. به عنوان مثال یک جاهایی مثل سازمان تبلیغات اسلامی یا نهادهای مشابه وظیفه دارند که روزنامه نگار هیئت تربیت کنند. در این دو حوزه به نظر من دولت یا نهادهای شبه دولتی باید که وارد شوند و هزینه کنند، چون این هزینه از عهده بخش خصوصی خارج است.
مرادی: ما باید روی مدل مدیریت هیات کار کنیم، همین مدیریت هیاتی بوده که جنگ را اداره کرده است، همین مدیریت هیاتی بوده که انقلاب را اداره کرده است. ببینید، هیئت قدیمی ترین و پیشرفته ترین مدل NGO(سازمان مردم نهاد) در دنیاست ولی ما داریم تحقیرش می کنیم. الان هیئتی کار کردن یک جور فحش تلقی می شود. درصورتی که اینطور نیست. ما مدل مدیریت هیاتی را معرفی نکرده ایم.

*مهدی زنگنه: صرفا بحث محتوا مطرح نیست. فرم و ساختار نیز مهم است. مسلما برای ارائه این محتوا یک چهارچوب و قواعدی داریم، مثل تمامی رسانه ها. یکی از آن بخشهای مهم فنون مداحی است، فنون خطابه است.
در دهه 40 و 50 تا وقتی کسی 10 - 15 سال جایی زانو نمیزد، اجازه خواندن در مجالس بزرگ را نداشت.حالا هیئت ها زیاد شده و مداح هم همین طور و اوضاع پیچیده است. آیا الان دیگر نیازی به آن فنون نیست؟
آموزش هیئتی با آموزش علوم دیگر تفاوتهایی دارد، یعنی این نیست که ما بیاییم کلاس و تخته بگذاریم و از صفر شروع کنیم. آموزش باید باشد اما باز در خود فضا و ساختارهای هیئت، یعنی با توجه به همان اتفاقات و مناسبات هیئتی آموزش بدهیم.

*حسن سلطانی: یک موقع شما مثلا از آقای هلالی این سوال را می پرسید که چطور شد شما مداح شدید و ایشان مثلا میگوید که من اولین بار رفتم روضه و دیدم یک آقایی دارد می خواند، و خواندن او با دل و جان من بازی می کند، گفتم این کیست که میخواند؟ گفتند حاج منصور ارضی است، اینجا ناخواسته این می شود هنر جو و او میشود معلم.
ما برای این که همه ذاکران به درجه یک های این عرصه برسند باید برایشان یک ساز و کارهایی را در نظر بگیریم. در خود جلسات یک آموزشی نهفته است، این آموزش سینه به سینه و دهان به دهان و نسل به نسل دارد منتقل می شود.
شما حتی کلاس هم می خواهی بگذاری باید در هیات باشد. مثلا می گویید اگر می خواهی اصیل و در گوشه های آوازی بخوانی بیا خواندن آقا ذبیح ترابی را گوش بده، اگر میخواهی سبکهای قدیمی را یاد بگیری بیا موقعی که آقای انسانی دارد میخواند یاد بگیر، موقعی که میخواهی قصیده خوانی یاد بگیری بیا بنشین خواندن آقا سید محمد موسوی را گوش بده. با این موافق هستم که ما باید یک ساز و کاری برایش در نظر بگیریم،

*عبدالرضا هلالی: جدا از این همه این موضوعات که باید فرهنگ سازی و برنامه ریزی بشود، نباید از اثر اشک و روضه غافل بود. یعنی همین که طرف می آید و در فضای روضه امام حسین (ع) قرار می گیرد و اشکش جاری میشود، مرتبه اول موفقیت است.
در کنار آن عشق و محبت و آن پتانسیل ها اگر بشود آموزشی هم باشد خیلی خوب است، ولی این چیزی نیست که ما بگوییم باید اول آموزش داشته باشیم و بعد عشق. باید برنامه ریزی برایش بکنند. این آموزش حسن است ولی به شرط اینکه یک وقت غافل از چیزهای دیگر نشویم، اصل موضوع روضه امام حسین (ع) است. اینها نباید برود مثل یک دانشگاه بشود.

مواجهه رسانه‌ها با هیات

*مهدی زنگنه: نوعا در تمام دنیا یک رسانه ای مثل تلویزیون وقتی می خواهد یک رسانه دیگر را پوشش دهد مثلا می خواهد بیاید روزنامه های روز را بگوید به یک سری ساختار برای پوشش رسانه دوم در رسانه خودش می رسد. یعنی یک رسانه وقتی میخواهد برود سراغ یک رسانه دیگر باید با یک ساختار تعریف شده این کار را بکند برسد. فقط گزارش نکند، برنامه سازی کند. یکی از بحثهای ما درمورد تلویزیون است، آیا آن حس، آن فضا و آن اتفاقی که در هیئت می افتد بازتاب درستی در رسانه های ما داشته؟
شهید آوینی در جبهه به فیلمبردارانش می گفته که هیچ وقت از غذا خوردن بچه ها فیلم نگیرید، چون بچه ها وقتی دارند غذا می خورند سرشان پایین است، از آب خوردنشان فیلم بگیرید چون وقتی آب میخورند سرشان را بالا می گیرند. شهید آوینی اینجا به یک فرم رسیده، جدای از نیت و آن عشق، خیلی ها زمان جنگ با عشق رفتند و تصویر گرفتند از جبهه ولی چه اتفاقی می افتد که روایت فتح می ماند؟ چون این آدم به یک ساختاری رسیده. می خواهم بگویم آیا وظیفه تلویزیون این است که در ایام دهه اول محرم در همه شبکه ها صرفا مداحی جلسات مختلف را پخش کند؟ تلویزیون در دهه اول محرم می شود یک سری تصویر بی خلاقیت که کارگردان تلویزیونی با وجود عشق و نیت خالصش فقط تصویر را سوییچ کرده. یعنی به جای اینکه مخاطب را از پای تلویزیون بیاوریم در هیئت، کاری می کنیم که هیات را در تلویزیون تماشا کند. من به کسی که مریض است یا آتش نشان است یا به هر دلیلی نمی تواند برود هیات کار ندارم. اما آیا این درست است که ما یک قسمت از هیات را ضبط کنیم و بدون هیچ تنظیم و خلاقیتی بیاوریم در تلویزیون نشان دهیم.
از طرف دیگر آیا وقتی که هیات در یک رسانه دیگر بازتاب پیدا می کند، روح آن جلسه هم منتقل می شود. من بچه هیئتی می روم در هیئت و یک استفاده ای از فضای هیئت می برم، می آیم بیرون وی سی دی اش را می بینم اما آن اتفاقی که من داخل هیات دیده بودم با آن که در سی دی است فرق میکند. یعنی آدمی که اهل رسانه بوده و آمده سراغ این فضا، نتوانسته فضای من را منتقل کند.

*حسن سلطانی: هرکس بر قاعده عشق به سیدالشهداء علیه السلام برنامه سازی کند، هر کس بر این قاعده مطلب بنویسد، هرکس براین قاعده یک گزارش تهیه کند خدا وعده کرده هرچه به اسم خداست بماند. حسینیه ما استودیو ماست. تا این لحظه هیچ دهه محرمی نرفتم برای تلویزیون برنامه اجرا کنم، مگر آن که هر بار قبلش حتما زیارت عاشورا خوانده ام، قبلش حتما وضو گرفته ام و حتما با این نیت رفته ام که من هم مثل آن کسی که خیمه برپا کرده اینجا خدمت کنم. وقتی که این کار را بکنم جواب می دهد، اما وقتی که این کار را نکرده ام همه نشسته اند پای تلویزیون و برنامه من را مثل یک سریال نگاه کرده اند.

*عبدالرضا هلالی: صداوسیما وظیفه دارد تولید برنامه جامع کند، بگوید من برای همه مخاطبها برنامه دارم. بعنوان یک رسانه نمیتوانم فقط یک سلیقه خاص را در نظر بگیریم و بگوییم بقیه هیچی. از هر کسی بالاخره چندتا نکته خوب می توانیم پیدا کنیم، آن را بگیریم و در تلویزیون نمایش بدهیم و گسترشش بدهیمو ولی این کار ها را نمی کنیم.
متاسفانه کسانی که برنامه سازی می کنند، اصلا هیات را نمی شناسند. خب این فرد چطور می تواند برنامه بسازد و چطور می تواند تاثیر گذار باشد؟

*حجت الاسلام مرادی: شما وقتی که از یک سیب عکس می گیرید این عکس مزه و بوی آن سیب را ندارد. هیات هم همین طور است، وقتی شما در یک جلسه هستید حال خیلی خوبی دارید، ولی وقتی نوار آن را گوش می کنید احساس می کنید آن حال را منتقل نمی کند. این جنبه های تربیتی و ملکوتی هیات است. رسانه ها می توانند به یکدیگر کمک کنند، اما آنچه که مطرح است، این است که تلویزیون هم وقتی هیات را نشان می دهد نمی تواند آن تاثیرها را منتقل کند. تلویزیون باید منبر و مداحی را پخش کند اما باید ساز و کار برایش داشته باشد. حداقل کاری که می شود در تلویزیون انجام داد این است که توپوق های مداح را پخش نکنند، چنانچه بارها این اتفاق افتاده است. اگر سخنرانی می خواهد پخش شود، لازم نیست همه آن پخش شود، 20 دقیقه گزیده کافی است. باید طوری منتشر شود که مخاطب بپسندد.
کاری که تلویزیون می تواند برای هیات بکند، ایجاد رغبت است، که من از پای تلویزیون بلند شوم بروم هیات. اولین قدمش هم این است که آن فردی که برنامه ساز است بداند هیات چیست. بعضی وقت ها سینه زنی بعضی از فیلمهای سینمایی را که می بینید، معلوم است که این آدم یک بار هم هیات نرفته است.
باید برنامه قبل از محرم پخش شود که ذهن مخاطب آماده شود. محرم که سونامی نیست که یکدفعه بیاید! باید از قبل برنامه ریزی کرد.

*حجت‌الاسلام زائری: من معتقد نیستم که مثلا پخش مستقیم مراسم مذهبی در تلویزیون می تواند کارکرد آنها را تضعیف کند، چون معتقدم این ظرفیت جدیدی را دارد فعال می کند. اما اثری را که درون هیات می بینیم اینجا قطعا نمیگذارد.
ما راجع به شکل بازتاب هیات در سایر رسانه ها کار نکرده ایم. من یک مثال عرض کنم، یک زمانی در یک مجله تبلیغات مسیحی به این رسیده بوده بودند که ما مراسم تراژیک خودمان را از تلویزیون نمای بسته نمیگیریم، برای اینکه وقتی طرف صورتش در حال گریه و ناراحتی دفورمه شده این حس را منتقل نمیکند اما مراسم شادی مان را اتفاقا نمای بسته میگیریم، یعنی در واقع آن فرم لبخند و شادی چهره هست را نشان میدهیم، اینها دیگر عملیات ماست.
ما در عای کمیل یا توسل، وسط گریه مرم دوربین را می اوریم روی صورت طرف در حالی که دارد اشک میریزد و قیافه اش در هم است و می پرسیم آقاچه احساسی دارید؟ ، این بخاطر این است که ما در این جزئیات وارد نشده ایمو یک کارگاهی برای برنامه سازی دینی نداشته ایم.
من بحثم این است که این کاری که تلویزیون میکند، کاری است که مخاطب جدیدی را اضافه میکند، یعنی آن کسی که به هرحال نتوانسته در هیات حضور پیدا کند را مخاطب هیات کرده، یعنی اصلش یک ظرفیت جدید را میتواند اضافه کند، اینجور نیست که ما بگوییم چون دارد پخش میشود آن هیئت ضعیف میشود، ولی شکل پرداختن و پوشش دادن ما مهم است. آیا لازم است دعای روز عرفه را ما هم زمان از 7 کانال تلویزیونی پخش بکنیم یا نه؟ نمیخواهم داوری کنم! میخواهم بگویم اینها حوزه هایی است که راجع به آن کار نکردیم. نکته دوم هم اینکه حالا ما از این که بگذریم این رسانه سنتی نیاز به این دارد که از ظرفیت های جدید استفاده بکند، ما هیئت داریم ولی از طریق رسانه های مکمل برای پوشش آن استفاده می کنیم این حداقلش است بود.شکل پیشرفته ترش این است که ما از رسانه های مختلف برای انتقال همان پیامی که رسانه سنتی هیئت و منبر میخواستیم انتقال بدهد استفاده بکنیم. این اتفاق گاهی میافتد ولی به شکل ضعیف. اتفاقی که میافتد این است که ما در تلویزیون یک دوربین میگذاریم و نمای بسته صورت منبری را می گیریم و از اول تا آخر منبر را پخش می کنیم، این یک استفاده رادیویی به بد ترین شکل ممکن است. گاهی ممکن است برویم به سمت برنامه سازی و استفاده از حد اکثر ظرفیتها با یک نگاه کارشناسانه و دقیق. وارد جزئیات نمیشوم، این که از این رسانه های مکمل برای انتقال همان پیام استفاده بشود یک بعد قضیه است و یک زاویه دیگر این است که گاهی خود همین هیئتی ها نیاز دارند به انتقال تجربیات، ذکر خاطرات، مباحث معرفتی، هماهنگی های بین خودشان. من شان نشریه خیمه یا نشریات دیگر را که بعد از خیمه راه افتاد را همین می ببینم که اینها قرار است خود این اجزاء مختلف هیئتها رابه هم وصل بکنند. از چاپ عکسهای قدیمی هیئتها گرفته تا بیان خاطرات و معرفی پیرغلامان و چهره ها بگیرید تا مثلا درج مقاله یا مطلبی راجع به بحثهای تخصصی و تکنیکی سیستم صوتی هیئت، دکوراسیون هیئت، آشپزخانه هیئت، بهداشت، بیمه هیئتها، تصویر برداری از مراسم هیئت و بحث های فنی و راهنمایی هایی در این زمینه.

نظر شما