شناسهٔ خبر: 7632 - سرویس سیاست‌گذاری علم‌وفرهنگ
نسخه قابل چاپ

علیرضا پیروزمند در گفت‎وگو با فرهنگ امروز:

نقص در مقالات دومین کنگره علوم انسانی‎اسلامی به ظرفیت علمی کشور برمی‎گردد

پیروزمند حرف‎هایی که موافقان اسلامی‎سازی علوم انسانی می‎زنند، خوب است که در معرض نظر کسانی که موافق نیستند، هم قرار بگیرد؛ و از زاویه دید خودشان این را نقد بکنند و نقاط ضعف احتمالی این حرف‎ها که حتما هم وجود دارد به این ترتیب مورد توجه قرار بگیرد. و مطمئنا به بالندگی بحث بیش‎تر کمک خواهد شد.

فرهنگ امروز: حجت‎الاسلام علیرضا پیروزمند قائم‎مقام فرهنگستان علوم اسلامی قم و استاد حوزه علمیه درباره تاثیر برگزاری کنگره‎ها و همایش‎ها از جمله دومین کنگره علوم انسانی‎اسلامی، در تحول این حوزه یعنی علوم انسانی، به «فرهنگ امروز» گفت: همایش‎ها در همهی دنیا نه فقط کشور ما، یک کارکرد محدود و تعریف شدهای دارد. و آن کارکرد اصلی، عبارت است از؛ ایجاد یک میدان عرضه و مقایسه بین نظریهها از یک طرف و از جهتی دیگر، شنیده شدن سخنان پژوهشگرانی که به خودی خود و به تنهایی تریبون، برای عرضهی سخنان خود به صورت فراگیر ندارند. و این کارکرد را طبیعتا این همایش مثل دیگر همایش‎های علمی که به شکل وزین برگزار می‎شود، توانسته فراهم کند؛ البته باز به طور نسبی است. به دلیل این که شکل برگزاری همایشها با یکدیگر، متفاوت تدبیر میشود. گاهی حجم مقالات را زیاد پیش‌بینی میکنند و خود عرضهی متعدد مقالات را برای همایش مزیت حساب می‌کنند که کنگره حاضر هم از جمله همین نوع همایشها بود. و بعضی از همایشها خیر، تعداد عرضهها را کم میکنند اما بررسی شدن و مورد ارزیابی قرار گرفتن چند صحبت جدی را اهتمام میکنند. قاعدتا هر یک از رویکردها مزایای خاص خود را دارد.

 

قائم‎مقام فرهنگستان علوم اسلامی قم در ادامه افزود؛ سرنوشت اسلامیسازی علوم انسانی و موفقیت این همایشها، وابسته به این است که ما یک عقبه‎ی علمی در حوزههای علمیه و دانشگاهها ایجاد کرده باشیم. و افرادی دغدغه‎شان این موضوع شده باشد. یعنی افراد فارغ از این همایش، پیگیری این نوع موضوعات و مسائل را وظیفهی خود بدانند. و طبیعتا وقتی چنین فرصتی یعنی برگزاری کنگره‏‎ها، برای آن‎ها فراهم میشود، دستاورد تحقیقات خود را عرضه میکنند. و متولیان همایش نیز بهترین دستاوردهایی که وجود داشته است را گلچین میکنند. اما به نظر میآید در کشور ما چون این عقبه وجود ندارد در برگزاری چنین همایشهایی هم بعضا با مشکل مواجه میشویم. و در جذب مقالات جدی با محدودیت مواجه خواهیم شد.

 

پیروزمند در این‎باره که اگر در کنگرهها نگاههای مخالف نیز با مقالات خود حضور داشته باشد آیا به پربارتر شدن آن کمک نخواهد کرد، گفت: از یک جهت من نیز با حضور  نگاههای مخالف موافق هستم و از جهت دیگری خیر. از این نظر که ما بگوییم حرفهای مخالف هم شنیده شود و به عبارتی ما فرصت در اختیار صحبت‎ها مخالف هم قرار داده باشیم، این را من موافق نیستم. به دلیل این که در کشور تریبون به اندازه‌ی کافی در دست مخالفان علوم انسانی‎اسلامی بوده و هست. و آنها نیز منتظر یک همایش نیستند که بخواهند در قالب آن حرف خود را ارائه کنند. نشستهای علمی در دانشگاههای مختلف و مهمتر و به وفورتر از آن، در کلاسهای درسی که در دانشگاها برگزار میشود، هم تریبونی برای این نوع تفکر است. ضمن این که بنای ما بر این است که جریان علوم انسانی‎اسلامی قوت بگیرد. زیرا در حال حاضر این جریان در مقایسه با تفکر سکولار، در بدنهی علمی به ویژه دانشگاه، هنوز نضج کافی نگرفته است.

وی در ادامه اضافه کرد؛ اما از یک جهت دیگر با این حرف موافقم. منتها با چه ساز و کاری، آن امکان تحقق دارد؛ شاید لزوما ساز و کارش همایش نباشد. بنده نیز معتقد هستم حرفهایی که موافقان اسلامی‎سازی علوم انسانی میزنند، خوب است که در معرض نظر کسانی که موافق نیستند، هم قرار بگیرد؛ و از زاویه دید خودشان این را نقد بکنند و نقاط ضعف احتمالی این حرفها که حتما هم وجود دارد به این ترتیب مورد توجه قرار بگیرد. و مطمئنا به بالندگی بحث بیشتر کمک خواهد شد. اما به نظر میآید شاید این انتظار در قالب کرسیهای نظریهپردازی یا نشستهای تخصصی علمی یا مناظرههای علمی بهتر قابل پاسخگویی باشد.

این پژوهشگر علوم انسانی نیز درباره موضوعات مقالات ارائه شده در دومین کنگره علوم انسانی‎اسلامی که بیش‎تر مصداقی بودند تا مبنایی، گفت: اینجا باز هم دو توضیح لازم دارد. یکی اینکه در تولید و اسلامیسازی و نیز ایجاد تحول علمی، باید دو لایه فعالیت علمی همزمان صورت بپذیرد. این‎که نباید ما آن‎قدر تحقیقات را عمومی، بنیادی و کلان بکنیم که از مسائل خرد و مصداقی غافل شویم؛ و نباید به بهانهی اینکه تحقیقات باید کاربردی باشند به مسائل مصداقی و جزیی بپردازیم، و از مسائل کلان و عمیق و جامعهنگر به مباحث تولید علم غافل شویم. این دو مسیر و دو سطح از موضوع را باید همزمان پیش برد. بلکه دشوارتر این است که ساز و کاری، برای ارتباط دادن بین این دو لایه از پژوهش با هم فراهم شود. وی در ادامه افزود؛ نکتهی دوم این است که به هر حال متولیان همایش موضوعات را محدود نکردند. مثلا در بحث جامعه شناسیاسلامی، گفته شد مقاله ارائه شود و افراد دیدگاه‎ها و نظرات خود را راجع‎به آن بیان کنند. یعنی هر کسی، حرفی در خصوص جامعه شناسیاسلامی دارد به عرصه بیاورد. حالا چه بحثهای پایهای و عمومی و چه بحث‌های مصداقی. سپس طبیعتا تیم داوری و تیم مدیریت هستند که متناسب با آوردههای که به میدان میآید، بهترین‎ها را گزینش میکنند. لذا آنچه که گزینش شده، بهترینهایی است از آن‎چه که عرضه شده است. و به عبارتی اگر هم نقصی در موجودی مقالات مشاهده میشود بیش‎تر به ظرفیت علمی کشور برمیگردد. به همین جهت بود که من عرض کردم باید آن عقبهی علمی را بیشتر اهتمام کرد و فعال کرد.

استاد حوزه علمیه در پاسخ به این پرسش که آیا علوم انسانی که در این سه دهه در دانشگاه‎ها تدریس می‎شده است مشکل داشته است، گفت:

حتما مشکل داشته است که این مبحث الان مطرح است. به عبارتی اسلامی نبودن آن به معنای پیوند نخوردن نظریههای علوم انسانی با معارف اسلامی، مورد اتفاق اکثر اندیشمندان کشور است. منتها برخی معتقدند این پیوند ضرورتی ندارد و این علوم، علوم جهانی است و میتوانیم آن را در خدمت اهداف خود قرار دهیم؛ یا حداکثر با یک اصلاحات جزیی آن را مورد بهرهبرداری قرار دهیم. یا کسانی که جلوتر می‎روند و بحث بومی‎سازی را مطرح می‎سازند و معتقدند مشخصات فرهنگی ملی و اقلیمی خود را هم در آن توجه کنیم. حالا این بحث، تفکرات در باب اصلاح و تحول علوم انسانی، همینطور به مراتب عمیقتر میشود.

وی در ادامه گفت: به هر حال این در خصوص میزان عمیقی است که باید به تحول علوم انسانی داد. اختلاف نظر وجود دارد. اما این بحث که علوم انسانی به آن معنایی که در اسلامیسازی مطرح است وجود ندارد، اکثرا بر آن توافق دارند. و معتقدند خاستگاه جغرافیایی آن، کشور ما نیست. چون مسائلی و نیازمندیهایی که بر اساس آن علوم، رشد کرده، خاستگاه بومی نداشته است. به خاطر این که مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی که بر اساس آن شکل گرفته است آبشخور وحیانی ندارد. و ادله‌ی دیگری که در جای خودش مفصل به آن پرداخته شد.

قائم‎مقام فرهگستان علوم اسلامی قم، در پاسخ به این سوال که آیا نیروی انسانی کافی در خصوص آموزش علوم انسانی‎اسلامی در دانشگاهها وجود دارد، اظهار داشت؛ به اندازهی کافی نیروی کارآزموده و کاربلد نداریم. ولی نداشتن آن آیا دلیل میشود که متوقف بمانیم، پاسخ این نیز منفی است. پس راهچاره چیست؟ راهچاره این است که ما بعد از سه دهه از انقلاب، نیروهای انقلابی و صاحب دانش در ادبیات روز علمی، داریم که عرق مذهبی و انقلابی هم دارند و علاقهمندند به این که در تحول علوم انسانی مشارکت کنند. ما اولا باید این نیروهای انسانی را سازماندهی کنیم و سازماندهی شبکهای داشته باشیم. و ثانیا، مهارت لازم را برای ورود به عرصهی تولید علم در آنهایی که کمتر این مهارت را دارند را ایجاد کنیم. اگر این اتفاق بیفتد به ضمیمهی حمایتهای عمومی که باید توسط حاکمیت اتفاق بیفتد، این نیروها شروع به زایش میکنند و به تدریج در یک بازده زمانی میتوانند جوابگوی نیازمندی علمی کل کشور باشند.

علیرضا پیروزمند در انتها در مورد مدیریت علوم انسانی‎اسلامی بیان داشت؛ به طور یقین اصل موضوع، موضوع پیچیدهای است. اصل موضوع تحول علوم انسانی پیچیده است و مدیریت کردن آن هم به تبع آن پیچیدهتر خواهد بود. منتها باید از جهات مختلفی این مساله را مورد دقت قرار داد و مسائل آن را یک به یک حل کرد. یعنی چند پیشفرض را باید پذیرفت و بر اساس آن پیشفرضها دانش را مدیریت کرد. اولا انسان‎ها مختار هستند و به همین دلیل تابع آنچه که ما میگوییم لزوما قرار نمیگیرند. ثانیا تنوع اندیشه در عرصهی تولید علم مفید است. مدیریت کردن، به معنای ایجاد تک صدایی در تولید علوم انسانی نیست. و نکته‎ی بعد اینکه، عین اینکه در کف جامعهی علمی تنوع پژوهشها و تنوع صداها وجود دارد، ولی در مدیریت دانش و در آرا کسانی که قرار است سیاستگذار علم باشند نباید تشدد فکری وجود داشته باشند. او گفت: کسی که میخواهد سیاستگذاری علمی انجام دهد، باید جامعترین کاملترین و عمیقترین نظریه را در باب تحول بشناسد و بر اساس آن سیاستگذاری علم کند. اما سیاستگذاری علمی، به معنای این که در میدان علمورزی راه را بر دیگران میبندید، نیست. ولی به معنای اینکه از یک جهتگیری علمی بیشتر حمایت میکنید، هست.

او در ادامه تصریح کرد؛ برای این‏‎که جزئیات روشن شود عرض میکنم، طبیعی است که متولیان علم نباید اجازه بدهند که امکانات کشور و سرمایههای انسانی کشور که مهمتر از سرمایه‌های مادی است خرج علم سکولار شود. بنابراین هزینههایی که در کشور میشود، در قالب‌های مختلف، چه در قالب پژوهشی، چه آموزشی، چه حماینی در قالب هزینه استاد و دانشجو که هزینههای چشمگیر و سرسامآوری نیز هست، باید هم شود و بیشتر هم باید شود، اما این را نیز باید توجه داشته باشیم که بنا نیست آب به آسیاب دشمن بریزیم. آب به آسیاب دشمن ریختن فقط در عرصهی سیاسی نیست، در عرصهی علمی و فرهنگی هم هست. بنابراین این اتفاق نباید بیفتد. وی توضیح داد؛ لیکن شما سیاست عمومی می‌گذارید برای حمایت از یک نوع پژوهشهای خاص یا تقویت آنچه که اسم آن را علوم انسانیاسلامی می‎گذاریم. حالا بعضی نمیخواهند بپذیرند باید راه برای آن‎ها نیز باز باشد که کار خودشان را بکنند. راه را نمیبیندیم که شما فکر دیگری نداشته باشید یا حرف خود را حتا عرضه نکنید. حرفهای خود را عرضه کنند، ولی تدبیر از موضع سیاست‌گذاری علم، مساله‌ای دیگری است که باید مصالح عمومی کشور را بر اساس آن در نظر داشت.

نظر شما