شناسهٔ خبر: 61502 - سرویس مسائل علوم‌انسانی
نسخه قابل چاپ

به بهانه آتش زدن کتاب طب هاریسون؛

پس‌لرزه‌های یک کتاب سوزی

کتابسوزی داستان طب سنتی یا طب اسلامی هر روز صورت پیچیده تری به خود می‌گیرد. چند هفته پیش بود که آیت‌الله جوادی آملی به صراحت گفت که مجموعه احادیث متفن و معتبری نداریم که بتوان از آن طب اسلامی مستخرج کرد. با این وجود بخش هایی از حوزه علمیه به این تصورات دامن می‌زنند و ظاهرا عدد آنهایی که به توصیه های این طبیبان سنتی و اسلامی عمل می‌کنند هم قابل توجه است.

فرهنگ امروز: داستان طب سنتی یا طب اسلامی هر روز صورت پیچیده تری به خود می‌گیرد. چند هفته پیش بود که آیت‌الله جوادی آملی به صراحت گفت که مجموعه احادیث متفن و معتبری نداریم که بتوان از آن طب اسلامی مستخرج کرد. با این وجود بخش هایی از حوزه علمیه به این تصورات دامن می‌زنند و ظاهرا عدد آنهایی که به توصیه های این طبیبان سنتی و اسلامی عمل می‌کنند هم قابل توجه است. از جمله رئیس پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام که به گفته فرزندش بر اثر عمل به توصیه های طب سنتی دچار آسیب شد و نهایتا درگذشت. اما طب سنتی و اسلامی این بار به خاطر یک حادثه عجیب به سرخط خبرها برگشته است.

سخیف و جاهلانه

«از داستان کتابسوزان اسکندر و یونانیان و اقوام جاهل و مغول تا جشن‌های واقعی و مستند کتابسوزان «نازی‌ها» و عید کتاب‌سوزی «کسروی» در یکم دی‌ماه هر سال حکایت‌های بسیار شنیده و خوانده‌ایم، اما اکنون و مقارن با عید کتابسوزان پیروان کسروی در مراسمی آئینی با فیلم و تصویر فردی به نام «تبریزیان» که پیروانش او را آیت‌الله می‌خوانند و با عنوان طب اسلامی تجارتخانه‌ای برپا کرده است به خود جرات داده و کتاب «اصول طب هاریسون» از کتب مرجع پزشکی را به آتش می‌کشد. آنچه مایه تاسف است فقط خالی بودن دست این گروه جاهل و پرمدعا از نقد علمی نیست بلکه سکوت و عدم برخورد قاطع  مراجع علمی، فرهنگی، دینی و قضایی در برابر چنین رفتارهای نابهنجار به نام اسلام و ایران است.» این جملات تند که تا پیش از این سعی می‌شد در لفافه مطرح شود، چند روز پیش توسط علیرضا رئیسی معاون وزیر بهداشت بیان شد. او در ادامه سخنان تکان‌دهنده دیگری نیز مطرح می‌کند: «از دخالت جاهلانه در درمان صدها بیمار مبتلا به سرطان و بیماری‌های مزمن تا توصیه به خوردن نمک در هنگامه بسیج ملی «کنترل فشارخون» از تریبون صداوسیما، خط نفوذی برای به تاراج بردن ایمان و اعتماد آحاد ملت مسلمان ایران و ضربه زدن به شأن و جایگاه روحانیت شکل گرفته است.» او در پایان به کلیه مراجع دینی، دانشگاهی و قضایی هشدار داده بود که در برابر این چنین اقدامات سخیف و جاهلانه‌ای بایستند و واکنشی در خور از خود نشان دهند.

یک اقدام افراطی و زشت

اما واقعیت این است که رسول جعفریان بیش از اینکه معاون وزیر بهداشت درخواست خود را مطرح کند، قلم به دست گرفت و یادداشتی بسیار تند و بی‌سابقه‌ای در نقد این اقدام نوشت: «اقدام شرم آور یک روحانی مروج طب سنتی به اسم طب دینی، با آتش زدن یک کتاب علمی با نام طب هاریسون ـ بر اساس فیلمی که انتشار یافته ـ کار زشتی است که هیچ دانش دوستی، در هیچ سطحی، آن را نمی پذیرد. و اما اقدام به کتابسوزی، این عمل مشمئز کننده، باید گفت، این اقدام،همیشه کار افراد جاهل و افراطی  بوده است، کسانی که هیچ گاه، در هیچ مدلی، چه از نوع کسروی با آتش زدن آثار ادبی، و این شخص، با آتش زدن یک کتاب علمی، در پیشگاه ملت فرهیخته ایران، جایی نداشته و ندارند.» اما شخصی که کتابسوزی به راه انداخته کیست و چه می‌کند. جعفریان درباره او بدون اینکه نامی ببرد چنین می‌نویسد: «متاسفانه این شخص، سالهاست با استفاده از باورهای عامیانه در میان مردم، تلاش در ترویج بافته های خود به اسم طب دینی دارد و برای تقدیس آنها، از روایاتی که بارها محدثان آنها را نقد کرده اند، استفاده می کند. این رفتار وی، در حوزه قم، مورد تأیید هیچ کس، جز شماری از هواداران ساده لوح او که مانند آنها همه جای دنیا هستند، نیست.  خوشحالیم که این شخص، پس از یک دوره تلاش در قم، از این مرکز دینی طرد شده و به دلیل اقدامات ناصوابش، در محاکم مربوط، محکوم هم شده است. مسلما، وظیفه حاکمیت، دفاع از حریم علم و دانش و مبارزه با جاهلانی است که با اقدمات ناصواب خود، زمینه آسیب زدن به دین و سلامت مردم را دنبال می کنند.» جعفریان درباره لقب آیت الله که به این کتابسوز  نسبت می‌دهند هم نوشت: «در قم، مع الاسف زمینه ای وجود دارد که کسانی از سوی خود یا نزدیکانشان، لقب آیت الله را به خود اختصاص دهند. مسلم است که دادن چنین لقبی، هیچ رسمیتی نداشته و نشان دهنده هیچ مقام و منصب علمی و غیر علمی نیست.»

حرکت زننده و ناپسند

پس از یادداشت تلگرامی جعفریان، افراد بسیاری وارد میدان شدند که مشهورترین آنها مهدی نصیری بود که توئیتی نوشت و در آن با نام بردن از فردی که کتابسوزی کرده بود نوشت: «بنده منتقد مدرنیته و نیز در مواردی طب مدرن هستم اما اقدام اخیر آقای تبریزیان را در کتابسوزی، بسیار زشت و ناپسند و برخلاف سنت اصیل اسلامی و شیعی می دانم. حوزه های علمیه باید در برابر این حرکت زننده سکوت نکنند و برای مقابله با آثار سوء این حرکت اقدام کنند.»

بی سلیقه ولی محق

از افراد دیگری که وارد کارزار شدند می‌توان به امیر حسین خالقی نیز اشاره کرد که در یادداشتی با نقد  بی‌سلیقگی شیخ عباس تبریزیان، از او حمایت تلویحی کرد و  نوشت: « این نوع طبابت تا وقتی آزادی دیگری را نقض نکرده است، ایرادی ندارد، اگر کارآمد نبود به مرور هواداران اندکش را از دست می دهد، در غیر این صورت هم که چرا انسان ها را از آن محروم کنیم؟ به قول والتر بلاک بزرگ، مگر همیشه باید قانون بگذاریم که همه از پوشاک ارمانی و خودروهای لوکس استفاده کنند؟ اجازه دهیم هونداها هم کار خودشان را بکنند، در عرصه طبابت و درمان هم قضیه متفاوت نیست،» خالقی در یادداشت خود اذعان کرده بود افراد حق دارند نوع درمانشان را انتخاب کنند و اگر کسی طب اسلامی را انتخاب کند، نباید برای او ایجاد مزاحمت کرد.

رفتار غیرقابل دفاع

حسینعلی رحمتی نیز در یادداشت خود با اذغان به این رفتار غیرقابل دفاع که بهانه را فراهم کرد تا برخی از کاربران فضای مجازی آن را نه تنها نشانه علم ستیزی روحانیون که بیان گر مخالفت اسلام با علم و دانش بدانند نوشت: «اتهام کتابسوزی توسط مسلمانان هنگام ورود به ایران، تا سال های سال بهانه ای بود برای حمله به اسلام ومسلمین. کسانی چون استاد مطهری، در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران»، تلاش کردند تا بی اساس بودن این ادعا را اثبات، و ساحت دین و دین داران را از چنین اتهامی مبرا سازند. مبادا امروز معدودی از افراد با کارهایی چون سوزاندن کتاب های علمی، تلاش های آنان را بی اثر کرده و زمینه ساز حملات جدید به اسلام، و دین گریزی جوانان شوند.»

رویداد بی‌سابقه

سید زین‌العابدن صفوی در یادداشتی خود ابتدا اظهار شگفتی جالبی می‌کند و می‌نویسد: «من در این ۲۵ سالی‌که در دانشگاه‌های ‌علوم پزشکی، با ‌تدریس‌معارف‌اسلامی، ‌درجهت‌ وفاق علم و دین گام بر می‌دارم‌، تاکنون با چنین رویدادی، روبرو نشده بودم. و گمان‌نمی‌کردم‌ کتاب مرجع پزشکی به دست فردی با لباس روحانیت به آتش کشیده ‌شود.» او سپس با تاکید بر این نکته که رفتار و ادعاهای تبریزیان  یک گفتمان برخاسته ‌از بستر حوزه تلقی می‌شود که‌ در دامان حوزه نیز رشد و ‌گسترش‌ می‌یابد نوشت: «این تلقی، وظیفه دستگاه علمی روحانیت را دوچندان ‌می‌کند. دستگاه رسمی‌حوزه هرگز نباید وجود ‌چنین‌اشخاص ‌و تفکراتی ‌را ‌درحوزه ‌انکار کند، بلکه سزاوار است ‌موضع‌ خود را به طور شفاف در باره این گفتمان و وقایعی‌ مانند سوزاندن کتاب هاریسون اعلان کند.»

عدم انتساب به روحانیت

اما دیرتر از همه «مرکز مدیریت حوزه های علمیه» بود که با امضاء علیرضا اعرافی بیانیه‌ای صادر کرد. در این بیانیه آمده است: «حوزه های علمیه و بزرگان آن با تاکید بر جایگاه علم و اندیشه و نقد عالمانه، حرکت ناپسند و جاهلانه اخیر در تعرض به یکی از متون مهم علم پزشکی را که در فضای مجازی انتشار یافته است ناروا می دانند و حوزه های علمیه و بزرگان آن و شورای عالی و مدیریت حوزه های علمیه آن را محکوم می نمایند، آشکار است که این گونه تفکرات و اقدامات در حوزه علمیه  جایگاهی نداشته و انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد.» این مرکز که خود زیرمجموعه شورای عالی حزوه‌های علمیه کشور است در ادامه بیانیه خود آورده بود: «اسلام عزیز، روحانیت معظم، حوزه علمیه و بزرگان آن در طول تاریخ همواره پرچم دار و مشوق رشد و شکوفایی علمی در همه قلمرو ها و در بسیاری از این زمینه ها بویژه در زمینه بهداشت و پزشکی پیشگام بوده اند و این سنت دیرپا همچنان ادامه دارد.»

در دفاع از کتابسوزی

پس از واکنش علیراضا اعرافی، کانالی که با عنوان "دفتر آیت الله تبریزیان" فعالیت می کند واکنش نشان داد از کتابسوزی تبریزیان دفاع کرد و نوشت: «اولا خود غربیها در مراسمی کتاب قانون بوعلی سینا را آتش زدند و اخیرا مکررا قرآن  را آتش زدند و بحکم قانون الهی قصاص کتاب آنها بایستی آتش میزدیم کتاب در مقابل کتاب . دوما هنوز انتقام خون شهید سلیمانی گرفته نشده موشکها آسیبی به دشمن نزده و این کار نیز یک انتقام واقعی است کتاب سهل است کاخ سفید هم اتش بزنیم کم است. سوما این اعتراضها ناشی از جهل و بی اطلاعی از مقدار آسیبی که این کتاب به بشریت زده و آمار بیمار و بیماریها در کل جهان بخاطر این کتاب به حد اعلی در کل تاریخ بشریت رسیده است. چهارما این کتاب مروج حرام زیرا توصیه به درمان با خاک ومعادن میکند و خوردن خاک حرام است علاوه بر عوارض وضررهای بی شمار وایجاد وابستگی به دارو ومصرف انها بشکل مداوم. پنجم این کتاب و امثال این کتاب باعث سیطره ای ابر قدرتها و صهیونیستها بر جهان شده و ایجاد وابستگی شدید کرده که اگر انسولین بر ایران تحریم بشود همین روزهای اول پانزده هزار نفر میمیرند. ششم این طب باعث شده تا طب اسلامی وطب سنتی و استفاده از داروهای گیاهی ممنوع بشود و مراکز آن تعطیل شود.» این دفاعیات تا چهارده نکته دیگر ادامه دارد که هر چه پیش می‌رود اعتباری سست‌تری نیز پیدا می‌کند. باید دید در روزهای آتی آیا مقامات بلندپایه حوزه علمیه و یا مراجع تقلید در این مورد اظهاری نظری می‌کنند یا نه؟!

نظر شما