شناسهٔ خبر: 44925 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

خسرو باقری معتقد است علم دینی تأثیر معرفت دینی برمحتوا ونظریه است

خسرو باقری معتقد است علم دینی تأثیر معرفت دینی بر محتوا و نظریه است ولی روش، تجربی است. وی منظور از علم را در «علم دینی»، علم تجربی دانسته و رویکرد خود را بیشتر در علوم انسانی دنبال می کند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ دیدگاه دکتر خسرو باقری درباره رابطه علم و دین و به طور دقیق تر درباره «علم دینی»، به صورت مفصل در کتاب هویت علم دینی ایشان بیان شده است. در این کتاب، وی منظور از علم را در «علم دینی»، علم تجربی دانسته و رویکرد خود را بیشتر در علوم انسانی و دین اسلام دنبال می کند. بدین منظور ابتدا در بخش اول رویکردهای موجود در رابطه با علم را مورد بررسی قرار داده و در این زمینه دیدگاه های اثبات گرایی و ما بعد اثباتی را شرح می دهد.

در بخش دوم ویژگی های دین را مشخص کرده و رویکردهای موجود در آن را مورد بررسی قرار می دهد.

رویکردهای مورد بررسی در این بخش:

۱-رویکرد دایره المعارفی

۲-رویکرد هرمنوتیکی

۳-نظریه قبض و بسط تئوریت شریعت

۴-نظریه گزیده گویی (از این نظریه حمایت شده است)

و در بخش سوم کتاب، به بررسی رویکردهایی می پردازد که در رابطه با نسبت بین علم و دین است. رویکردهایی نظیر:

۱-رویکرد استنباطی

۲-رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود

۳-رویکرد تأسیسی (از این نظریه حمایت شده است)

دکتر باقری بعد از بررسی و بیان سه رویکرد در بخش معرفت دینی، دیدگاه خود را در رویکرد چهارم بیان می کند.

در رویکرد دایره المعارفی، دین نسخه کاملی بر حقایق هستی و پاسخ به حوایج آدمها معرفی می شود؛و شریعت همچون دایره المعارفی است که همه پرسش های آدمی در آن پاسخی می یابد. در بررسی این رویکرد، نقد های فراوانی وجود دارد و از آن جمله، اینکه «دین مشتمل بر همه معارف مورد نیاز انسان ها باشد » را، ناقض حکمت الهی می دانند.

در رویکرد هرمنوتیکی، کتاب آقای مجتهد شبستری مورد بررسی قرار گرفته و اصول هرمنوتیک از دیدگاه ایشان شرح داده شده است.

در این کتاب نه تنها دانش های بشری همچون هرمنوتیک، بر فهم ما از دین اثر دارد، بلکه فهم های دین نیز بر دانش های ما مؤثر است. در صورتی که دکتر باقری معتقد است که معرفت دینی ماهیتی تابعی ندارد و مستقل است.

در رویکرد سوم، یعنی نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، دکتر باقری به بررسی و بازسازی این نظریه می پردازد و در راستای این بازسازی، تئوری خود را بیان می کند.

سه اصل اساسی این نظریه:

۱-اصل تغذیه و تلائم: فهم ما از شریعت همواره از معارف بشری تغذیه می کند و با آن هماهنگ است.

۲-اصل قبض و بسط هماهنگ: معارف بشری دگرگون می شود، لذا فهم ما از شریعت هم قبض و بسط پیدا می کند.

۳-اصل تحول: معارف بشری تحول پیدا می کند.

در توضیح این اصول:

۱- وحدت روش شناختی خرد: هر یک از علوم بشری (عقلی، نقلی و تجربی)، دارای میزان داوری مخصوص به خود است که در این نظریه گاه از آن به عنوان وحدت روش شناختی یاد شده است. دکتر باقری با وحدت روش شناختی خرد در این نظریه موافق است.

۲- وحدت معرفت شناسی کلان: تحت عنوان کل گرایی تند از آن یاد می شود؛و دو اصل مورد توجه در آن:

۱-۲- جایگاه قضایای مختلف در دانش ما، تفاوتی با هم ندارند و در واقع هیچ گزاره ی معرفتی مصون از بازنگری نیست.

۲-۲- پیکره علم یکپارچه است و پایداری یا اضمحلال آن با هم و یکجاست.

۳- کثرت معرفت شناسی بسیار کلان: تحث عنوان کثرت گرایی آیینی از آن یاد می شود. در اینجا «کثرت» اصیل است و نظام فکری و سبک زندگی متفاوت آدم ها، هیچ کدام مقیاس دیگری نیستند و در واقع با هم متباین اند. در اینجا کثرت را ریشه دار در ذات نظام های فکری و سبک های زندگی می بینند و رفع آن را نه توصیه می کنند و نه ممکن می دانند.

دکتر باقری نقدهای وارده بر وحدت معرفت شناسی کلان و کثرت معرفت شناسی بسیار کلان را مطرح کرده و در ادامه دیدگاه خود را تحت عنوان نظریه گزیده گویی مطرح می کند.

از جمله نقدهای وارد شده بر وحدت معرفت شناسی کلان، این است که پشتوانه هایی مانند عقل سلیم را در نظر نمی گیرد و نقد بر کثرت معرفت شناسی بسیار کلان آن است که این روایت از کثرت گرایی را متناقض می دانند چرا که این روایت، الگوهای علمی مختلف را برای یکدیگر غیر قابل درک می دانند ولی در عین حال رقیب هم هستند؛و این حالتی متناقض است، چرا که رقیب در حالتی است که در دنیایی واحد رقابت کنند.

در ادامه دکتر باقری برای رفع این تناقضات از کل گرایی ملایم و کثرت گرایی به منزله روش نام می برد و برای نظریه گزیده گویی از این مبانی استفاده می کند.

در کل گرایی ملایم، گزاره های مختلف دانش ما، از حیث رویارویی با تجربه حسی، موقعیت یکسانی ندارند؛و در اینجا پهنه ی معرفت بشری نه مثل دشت یکپارچه است و نه مثل جزایر، منقطع. بلکه این پهنه متشکل از شبه جزیره هایی است که از یک یا چند راه به هم متصل اند.

در کثرت گرایی به منزله روش، سه ویژگی مهم در آن مطرح است:

۱-در میان نظریه های رقیب، زمینه مشترک وجود دارد.

۲-کثرت امری موقتی است.

۳-میان دیدگاه های رقیب، امکان گفتگو و نزدیکی وجود دارد.

بر اساس این اصول و مبانی، دکتر باقری نظریه گزیده گویی را مطرح کرده و معتقد است این نظریه، جایی در میان نظریه های قبلی دارد. در نظریه دایره العمارفی، علوم تابع دین است و در نظریه هرمنوتیکی و قبض و بسط، دین، تابع علوم است.لذا بر اساس این نظریه، دین گزیده گوست، یعنی نه از هر دری سخن می گوید و نه از گفتن هر سخنی باز می ماند؛یعنی علاوه بر این شامل استنطاق (سخن بر آوردن از متن) می شود، شامل نطق (سخن گفتن متن) هم می شود.

باقری بر اساس همین کثرت گرایی روشی یا تداخلی به معنادار بودن علم دینی می رسد.چرا که همانطور که گفته شد، حوزه های مختلف دارای زمینه های مشترکی هستند، یعنی یافته ها و عناصر این دانش ها در هم نفوذ دارند و در این حوزه ها ما با کثرت موضوعی و روشی و مشاهده ای مواجهیم، ولی در تباین با هم نیستند بلکه رابطه ای تداخلی دارند. بر این اساس علم دینی «در اصل» منتفی نمی شود ولی «در عمل» باید مورد بررسی قرار گیرد. دکتر باقری معتقد است که علم دینی، یعنی علمی به اعتبار تأثیر بلند دامنه آموزه های دینی در محتوای نظریه ای آن، دینی نامیده شود و در واقع تأثیر معرفت دینی بر محتوا و نظریه است ولی روش، روش تجربی است.

ایشان در بخش آخر بعد از نقد و بررسی نظریه های استنباطی و تهذیب و تکمیل علوم موجود، دیدگاه خود را درباره نسبت علم و دین در رویکرد تأسیسی بیان می کند.

در این رویکرد، علم دینی باید در پرتوی پیش فرض ها و گیر و دارهای تلاش تجربی تکوین یابد و در فرآیند تکوین علوم انسانی اسلامی، اگر توانستیم با پیش فرض های متافیزیکی درباره ی این مراحل: فهم مسئله، طرح پژوهش، انجام مشاهده، پیش بینی، تفسیر و… بگوییم، فرآیندی شکل گرفته که محصول آن دانش هایی متناسب با اندیشه های اسلامی خواهد بود.

از جمله پیش فرض های متافیزیکی مورد بررسی در این کتاب: ۱- انسان به منزله عامل است و دیگری ۲- عمل و مبادی آن است.

۱-انسان به منزله عامل: دکتر باقری تصویر انسان در قرآن را تحت واژه «نفس» مطرح می کند که در یک تحلیل کلان، عناصر این نفس در یک کشمش، عمل آدمی و هویت او را شکل می دهد.این عمل دو حالت دارد، یا می تواند تحت حاکمیت عقل و فطرت باشد و عملی رهایی بخش باشد، یا آنکه عملی اسارت آفرین باشد و تحت حاکمیت امیال باشد.

۲-عمل و مبادی:عمل هم فعلی است که از مبادی: معرفت، میل، اراده، تمهید و طراحی وسایل وغایات و عزم، تشکیل شده باشد.

و در نهایت دکتر باقری از سبک های تبیین عمل آدمی در قرآن نام می برد و شیوه ی آن را غایت گرایانه و بر اساس اصل زیر می داند:

۱-اصل معقولیت۲-اصل تصمیم گیری ۳-اصل جدال ورزی ۴-اصل خود فریبی ۵-اصل اضطرار ۶-اصل تحریف نظام مند.

منبع: سایت خبری تحلیلی طلیعه

نظر شما