شناسهٔ خبر: 44432 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

حسنی‌فر: نگاه انتقادی نسبت به متون علوم انسانی وجود ندارد/ خواندن‌های بی هدف در دانشگاه رواج یافته است

عبدالرحمان حسنی‌فر، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: نگاه انتقادی به متون و کتاب‌های علوم انسانی وجود ندارد و ما در این حوزه تنها پذیرنده دانش هستیم. خواندن‌های بی‌هدف و تکرار آنها موجب شده که روحیه‌ پرسشگری در دانشجویان این رشته وجود نداشته باشد چون روش مطالعه متون علوم انسانی در ایران درست نیست و قابلیت پاسخگویی به نیازهای زندگی روزمره را ندارد.

 

حسنی‌فر: نگاه انتقادی نسبت به متون علوم انسانی وجود ندارد/ خواندن‌های بی هدف در دانشگاه رواج یافته است

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست «چالش‌ها و مسایل معطوف به کارکرد علوم انسانی در ایران» یکشنبه (16 خردادماه) با سخنرانی عبدالرحمان حسنی‌فر، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
 
حسنی‌فر در ابتدای این نشست با بیان اینکه درباره علوم انسانی در ایران بحث‌ها و نظرات زیادی مطرح شده گفت: این مباحث از طرح ناکارآمدی تا بحث کارآمدی را در برمی‌گیرد. علوم انسانی در ایران با موانع و مسایل زیادی روبه‌روست برخی بر غربی و صرفاً ترجمه‌ای بودن دانش علوم انسانی در ایران و ضرورت طرح ایده علوم انسانی اسلامی یا علوم انسانی بومی اصرار دارند و برخی هم معتقدند اصلاً علوم انسانی در ایران نه به درستی فهم شده و نه در جایگاه مناسبی قرار دارد تا بتواند در جواب عدم کارآمدی آن پاسخگو باشند.
 
وی ادامه داد: عده‌ای بحث اشتغال، مدیریت، برنامه‌ریزی، فرهنگ و پیشرفت را به حوزه علوم انسانی مستقیم یا غیرمستقیم ربط می‌دهند اما درباره اینکه این مباحث به چه میزان به علوم انسانی ربط دارد باید به طور دقیق‌تر بحث کرد. اگر بتوان جزئی‌تر درباره علوم انسانی حرف زد می‌توان به محورهای گفتمان علوم انسانی، رشته‌های علوم انسانی و نهاد مدیریت این علم در ایران اشاره کرد.
 
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه علوم انسانی می‌تواند ما را به رشد و پیشرفت برساند یادآور شد: این در حالی است که اتفاقات رخ داده در علوم انسانی ما را دچار سردرگمی کرده و به همین دلیل برخی از کارآمد نبودن علوم انسانی سخن گفته‌اند.
 
این استاد دانشگاه درباره کارکرد علوم انسانی سوالات متعددی را مطرح کرد و افزود: آیا علوم انسانی و اجتماعی جدید در ایران ریشه در آینده دارد؟ آیا علوم انسانی پیوندی با سنت فکری تاریخی جامعه ایران دارد؟ آیا مشکل علوم انسانی در ایران مبانی آن است یا عدم فهم درست آن و نهادهایی مرتبط با علوم انسانی؟ نسبت بین علم دینی و فهم انسانی کجاست؟ به این سوالات باید پاسخ داده شود تا کارکرد علوم انسانی در ایران مشخص شود.
 
حسنی‌فر مهم‌ترین چالش کارآمدی علوم انسانی در ایران را نداشتن پارادایم مشترک در این باره دانست و توضیح داد: متاسفانه فهم مشترک قابل اتکا از علوم انسانی در ایران وجود ندارد و اگر چه از گفتمان‌هایی چون علوم انسانی اسلامی و بومی سخن گفته می‌شود اما پارادایم مشترکی در این باره وجود ندارد.
 
به گفته این استاد دانشگاه، از سوی دیگر فهم ساده و عامیانه‌ای از علوم انسانی وجود دارد و قرار نداشتن این علم در جای مناسب با شانس و نگریستن با نظر تخفیف و دیده‌نشدن موجب شکل‌گیری فضای منفی نسبت به علوم انسانی در ایران شده است. همچنین بین معرفت‌شناسی علوم انسانی بومی با علوم انسانی غربی تفاوت وجود دارد.
 
وی با اشاره به دیگر موانع پیش روی کارآمدی علوم انسانی در ایران گفت: پراکندگی کار در این علم و نداشتن متولی در ایران و فقدان برنامه تحقیقاتی و مطالعاتی جامعه از دیگر موانع پیشروی کارآمدی علوم انسانی در ایران است. از سوی دیگر نظریه‌های حوزه علوم انسانی مبتنی بر نظریه‌های غربی است در حالی که نمی‌توان آن را به همه جوامع تسری داد. گویی که اندیشمندان کشورهای دیگر توان نظریه‌پردازی ندارد.
 
تاریخ علوم انسانی در ایران نگارش نشده است
حسنی‌فر به فقر تاریخی علوم انسانی در ایران اشاره کرد و گفت: تاریخ علوم انسانی در ایران نگارش نشده است و بی‌اعتمادی مدیریتی و فرهنگی به پژوهشگران بومی وجود دارد علاوه بر این عدم جایگاه مناسب برای محققان و اندیشمندان این رشته موجب شده تا علوم انسانی به جایگاه مطلوب خود در جامعه نرسد.
 
به گفته عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ترجمه‌ای بودن علوم انسانی در ایران به گونه‌ای است که عده‌ای معتقدند علوم انسانی در ایران فقط ترجمه است و نگاه انتقادی به متون و کتاب‌های علوم انسانی وجود ندارد و ما در این حوزه تنها پذیرنده دانش هستیم. همچنین نگاه کمی‌گرا به متون و تحقیقات علوم انسانی در ایران و غفلت این رشته نسبت به مسایل زندگی روزمره از دیگر چالش‌های پیشروی علوم انسانی در ایران است.
 
حسنی‌فر درباره ناهماهنگی سرفصل‌های درسی علوم انسانی در ایران با نیازهای بومی و زندگی روزمره توضیحاتی ارایه کرد و گفت: فقدان آموزش استادان و نداشتن چشم‌انداز روشن از علوم انسانی بومی در ایران و مشخص نبودن رسالت، اهداف و ... دانشگاه علوم انسانی موجب بیان شدن این مطلب است که علوم انسانی در ایران کارآمد نیست. همچنین اظهار نظرهای غیرکارشناسی در این باره وجود دارد که باید از بین برود.
 
وی تاکید کرد: غیرکاربردی بودن علوم انسانی به دلیل سوءمدیریت‌ها، پایین بودن توانایی فارغ‌التحصیلان این رشته، نهادینه نشدن فرهنگ پژوهش علوم انسانی و کمبود منابع است. در دانشگاه‌های ایران خواندن‌های بی‌هدف و تکرار آنها موجب شده که روحیه‌ پرسشگری در دانشجویان این رشته وجود نداشته باشد چون روش مطالعه متون علوم انسانی در ایران درست نیست و قابلیت پاسخگویی به نیازهای زندگی روزمره را ندارد.
 
منابع برای تربیت اندیشمندان کارآمد تدوین نمی‌شود 

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در کتاب‌های درسی علوم انسانی این مشکلات به وضوح دیده می‌شود، یادآور شد: منابع و متون این رشته به منظور تربیت اندیشمندان و متفکران کارآمد تدوین نمی‌شود و مفهوم توسعه در نگاه تصمیم‌گیران تنها به بعد اقتصادی محدود شده است. از سوی دیگر سامانه‌ای ملی برای نظارت و ساماندهی پژوهش‌های ملی در این حوزه وجود ندارد و معنای پژوهش در این رشته به خوبی درک نشده است به همین دلیل است که برخی از متفکران فکر می‌کنند پژوهش در علوم انسانی میدان مین است و اولین اشتباه، آخرین اشتباه خواهد بود.
 
به گفته حسنی‌فر، فقدان گفتگو و جامعه علمی در این رشته بودجه کم و ... موجب شده که علوم انسانی در ایران کارآمد نباشد. برای فرد ایرانی که از گذشته احساس شکست داشته ساختن جهان همواره مهم‌تر از ساختن انسان بوده چون ساختن تکنولوژی راحت‌تر از ساختن انسان است در حالی که بنیانگذاران تفکر جدید چون بیکن و دکارت متفکرانی هستند که بحث ابزار تکنولوژی را مطرح می‌کنند، بنابراین برای اینکه نوآوری شکل بگیرد باید علوم انسانی به وجود بیاید.
 
مهمترین کار اراده به دانستن است
وی تاکید کرد: «چقدر می‌دانیم» و «چه می‌دانیم» مقدمه بازشناسی این حوزه است و مهمترین کار در این مرحله اراده به دانستن است. کار علوم انسانی باید معنای مناسب از کنش‌های زندگی روزمره باشد چرا که علوم انسانی یک گفتمان مدرن است و تا زمانی که تکلیفمان را با مبانی مدرنیته که به چالش سنت و مدرنیته می‌پردازد مشخص نکنیم تکلیف ما با علوم انسانی هم مشخص نمی‌شود.
 
حسنی‌فر در ادامه سخنانش با بیان اینکه واقعیت علوم انسانی در ایران به عنوان یک علم کارآمد فرهنگ‌سازی نشده است، عنوان کرد: علوم انسانی بخش گریزناپذیر زیستن در دنیای امروز است و باید درباره مسایل این حوزه فکر کرد. بومی‌سازی این رشته نیز به معنای انکار تولیدات غربی و بازگشت به خویشتن به معنای متداول درگذشته نیست بلکه بومی‌سازی از مسیر اجتهاد از تفکر می‌گذرد که جزء با گفتگو و نقد و انباشت تولیدات گذشته ممکن نمی‌شود.
 
مواجهه ما با علوم انسانی غربی نباید مواجهه هویتی باشد
این استاد دانشگاه در بخش پایانی سخنانش با تاکید بر اینکه باید تنبلی فرهنگی مزمن خود را از بین ببریم گفت: روش‌های عرفانی، کلامی، فقهی، تاریخی و حتی روش‌های مبتنی بر زندگی روزمره از دنیای غرب در کارزار علوم انسانی ایران وجود دارد و هیچ‌یک از این حوزه‌ها نمی‌تواند بر دیگری غلبه کند جزء اینکه واقعیت زندگی روزمره را در پیش بگیرد.
 
وی تاکید کرد: مواجهه ما با علوم انسانی غربی نباید مواجهه هویتی باشد چون در فضای ایدئولوژی دو قطبی معنا دارد در حالی که اگر با وجود گسترش ابزارها و منابع و متون از سراسر جهان تنها گسترش نظری آگاهی را مدنظر قرار دهیم این رویکرد می‌تواند منجر به مواجهه معرفتی ما با علوم انسانی شود. 

نظر شما