شناسهٔ خبر: 28506 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ

در برنامه «سودای سیمرغ» مطرح شد؛

جلیلوند: آدمی که حرفی برای گفتن دارد مدیومش را پیدا می کند

سومین قسمت از ویژه برنامه رادیویی «سودای سیمرغ» بطور زنده از محل برگزاری سی ودومین برگزاری جشنواره بین المللی فیلم فجر در برج میلاد از رادیو گفتگو پخش شد.

فرهنگ امروز: دوشنبه ۱۳ بهمن ماه ۹۳، سومین قسمت از ویژه برنامه رادیویی «سودای سیمرغ» بطور زنده از محل برگزاری سی ودومین برگزاری جشنواره بین المللی فیلم فجر در برج میلاد از رادیو گفتگو پخش شد.

در ابتدای این برنامه و در بخش «سینمای اندیشه» گفتگویی از آیت الله حائری شیرازی پخش شد. وی در این گفتگو بیان داشت: من همیشه در زندگی خواسته ام یک انسان باشم. به انسان می شود هنرمندی را پیوند زد، اما اگر شما هنرمند عالی رتبه ای شدید، حالا بخواهند انسانیت را به شما پیوند بزنند نمی گیرد. انسان را می توان با آموزش و تمرین هنرمند کرد، اما مشکل است هنرمند را انسان کردن! چراکه آن ریشه نخل کهن سال، از جوان افزون تر است. توصیه ام این است که از ابتدا انسانیت را برای خودتان انتخاب کنید.

وی ادامه داد: حال اگر با این انسانیت یک هنرمند برجسته شدید، خدمت بالایی به اسلام می توانید کنید. شما نگوئید مسلمانی، بگوئید انسانیت. کلاس اول درست شد، کلاس دوم نیز درست می شود. شما بر پایه انسانی کار کنید، اگر انسانی کار کردید به راحتی می توانید مسلمانی را به آن اضافه کنید. آنکه انسان است اگر مسلمان شود، سلمان می شود.

در ادامه و در ابتدای برنامه مهدی انصاری، منتقد سینما با موضوع ژانرهای مغفول مانده در سینمای ایران، میهمان «سودای سیمرغ» بود. وی در این باره بیان داشت: اگر ما به فیلم های امسال و پارسال نگاه کنیم با فیلمسازان جوانی مواجه می شویم که تازه نفس هستند و نگاه جدیدی دارند و آثارشان متفاوت از ادوار قبلی است. کارهایشان نیز خوش آب و رنگ و متفاوت است. دنبال موضوعات متنوعی هستند. سعی می کنند از زبان و بیان متفاوتی برای انتقال پیام خود استفاده کنند. بعضا تکنیک سینما را خوب می شناسند. اگر فرض کنیم اینها آینده سینمای ایران را می سازند پس می توانیم به خوبی این نسل جدید فیلمسازان ایران را، مخاطب واقعی این حرف های خود بدانیم.

وی افزود: حال باید گفت ما در تبیین رابطه سینما و جامعه سه سطح مسئولیت داریم که بتوانیم این رابطه را اصلاح کنیم. در سطح اول، باید سطح تحمل مسئولین و مردم بالاتر برود. یک سعه صدر عمومی. این سعه صدر کمک می کند هم مردم و هم مسئولین با دقت بیشتری با آثار مواجه شوند. شاید این کم صبری و کم تحملی در برخی موارد بالا رود و البته از طرف هنرمند هم این تحمل به شدت لازم است. او نیز باید نقدهایی که به اثرش می شود را گوش کند.

انصاری درباره سطح دوم این وظیفه عنوان داشت: سطح دوم، سطح تأمل فیلمساز است. فیلمساز ما لازم دارد از آثار و نتایج فکری جامعه خود آگاه باشد. از آثار ادبی جامعه خود آگاه باشد. از اساطیر و کتب درجه یک ادبیات داستانی خود آگاه باشد. ادبیات نقش ورودی به سینما را دارد. اگر ادبیات نباشد، ما در سینما با تصاویری نامربوط مواجه خواهیم شد. این قصه است که سینما را نگه می دارد. سینمای بی قصه سینمایی نیست که مردم بخواهند برای آن هزینه و وقت بگذارند.

این منتقد سینما خاطرنشان کرد: بحث این است که فیلمساز و سینماگر خود را محتاج مراجعه به گذشته فرهنگی جامعه بداند. سینماگر گلستان، بوستان سعدی، مثنوی معنوی و شناهنامه بخواند. بالاخره با گذشته جامعه خود ارتباط بگیرد. اگر این ارتباط محقق شد، او می تواند با جامعه خود حرف بزند. چون به گذشته اش اشراف دارد. وظیفه دومی که لازم است در مثلث مسئولین، مردم و هنرمندان توجه شود این است که فیلمساز قدری تأمل، اندیشه و فکر کند.

وی افزود: سطح سوم تعامل است. تعاملی بین فیلمساز، مدیر و مردم باشد. تعاملی که سبب شود حرف یکدیگر را بشنوند. اگر فیلمساز بخواهد سراغ مردمش برود، باید توجه کند به اینکه مخاطبانش دوستان و نزدیکانش هستند. کسانی که باعث می شوند او بتواند فیلم بسازد. این اگر شود، اتفاق خوشی خواهد افتاد که نویدبخش سینمای ما خواهد بود.

وی درباره شیوه عملیاتی کردن این سه سطح بیان داشت: اگر این سه سطح را فرهنگسازی بدانیم، اولین قدم برای اقدام برای آن این است که ما وظیفه خود را بدانیم و به آن عمل کنیم؛ حال در هر جایگاهی مدیر، مردم یا هنرمند. اگر این جایگاه را برای خود لازم بدانیم، این اتفاق محقق می شود. درواقع همه این نسخه ها از «ما» شروع می شود. اینها قدم های اولی هستند که به کمک آنها بتوانیم به قله برسیم و از قله نگاه کنیم به شهر و دستاوردمان و ببنیم حالا باید به سراغ چه موضوعاتی برویم و به آنها بپردازیم.

در ادامه برنامه وحید جلیلوند، کارگردان فیلم سینمایی «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» میهمان ویژه برنامه «سودای سیمرغ» بود. وی درباره سابقه هنری خود گفت: اگر بخواهم از گذشته خود بگویم مخاطبان صداوسیما من را بیشتر با عنوان صداپیشه یا بازیگر می شناسند. اما اساسا ورود من به این سازمان به عنوان تدوینگر بود و بعدها به عنوان کارگردان برنامه های تلویزیونی و برنامه های مستند ادامه دادم.

وی افزود: حدود ۳۰ اثر مستند ساختم. اما بیش از همه اینها علی الخصوص تجربه های مستند که اصلا و ابدا حضور و تأثیرش در این فیلم کمرنگ نیست، بیش از همه اینها حس می کنم آدمی که حرفی برای گفتن دارد مدیومش را پیدا می کند. حالا خواه سینما، خواه تلویزیون، خواه رادیو، خواه تئاتر و ... .

این کارگردان فیلم اولی خاطرنشان کرد: تجربه های مستندسازی در این اثر بی نهایت تأثیر داشته است. علی الخصوص در این فیلم که اول فیلم اساسا با مستند شروع می شود. فیلم به شدت به رئالیسم اجتماعی تنه می زد. آقای پورصمدی، تصویربردار کار می گوید من فیلم را می بینم فکر می کنم یک مستند اجتماعی می بینم. اگر بخواهم آن را در ژانر قرار بدهم، من آن را یک رئالیسم اجتماعی می بینم.

وی در نهایت خاطرنشان کرد: لذا حتما تجربه های مستند در آن دخیل بوده است. ولی مهمتر از همه آنها حس می کنم حرفی برای گفتن داشتن می تواند یک نفر را وارد حوزه سینما یا هر هنر دیگری کند. این به این معنا نیست که من حرفی برای گفتن دارم، بلکه دوست دارم حرفی برای گفتن داشته باشم.

در ادامه برنامه محمدرضا شهیدی فر میهمان این برنامه شد. وی درباره آثار این دوره گفت: به نظرم تا اینجای کار تنها درباره اثر آقای جلیلوند می توان سخن گفت. فیلم آبرومندی بود، چه به لحاظ سروشکل و مضمون قابل دفاع است و چه به لحاظ ساخت. به نظرم ایشان فردی است که می توان گفت فضای سینما را به عنوان اولین ساخته می شناسد. بازی های خوب، اتفاق های قابل اعتنا، لحظات و سکانس های قابل دفاعی دارد.

وی افزود: موضوع فیلم، موضوعی است که به بحران اجتماعی اخلاقی جامعه معاصر ارتباط دارد و این برای بنده خیلی جذاب بود. با زبانی قابل دفاع هم این کار را کرده است. چون می توان راجع به آسیب های اجتماعی سخن گفت اما با زبانی مشمئزکننده که پایان روشنی نداشته باشد.

شهیدی فر افزود: من وقتی فیلم تمام شد قصه ای از دیدار خودم با شهید آوینی بر خاطرم گذشت. من با ایشان بر سر این موضوع که برخی آثار گزنده هستند، مشورت می کردم. چند ماهی قبل از شهادت ایشان در سال ۷۰ بود. ایشان یک تعبیر جالبی از جامعه آن روز داشت. سه سال از جنگ تمام شده بود. ایشان گفت آدم جامعه امروز مثل کسی است که در برف گیر کرده و دارد خوابش می برد از شدت سرما و اگر بخوابد می میرد. شما با او چه می کنید؟ شما نمی توانید به او بگوئید عزیزم ببین چیزی نمانده تحمل کن و... .

وی ادامه داد: شما مجبورید کمربند خود را باز  کنید و حتی به قیمت زخمی شدنشان بزنیدش تا بیدار بماند. ایشان تعبیرشان از جامعه آن روزگار و گزندگی برخی از آثار این بود که در جامعه معاصر باید برخی آثار ما چنین حکمی داشته باشد. یعنی شلاق بزند بر بدن مخاطب تا بیدار بماند.

شهید ی  فر بیان داشت: حالا بیست و سه سال از آن ماجرا می گذرد. نمی دانم آن جامعه مرده یا زنده است، اما به هر حال تولید چنین آثاری که آدم را به خود نشان می دهد، خیلی ضروری است. هرچند که به نظرم تا حدودی در حد سوال باقی می ماند. گله ای هم نیست. می شد بیش از این هم پیش رفت. ولی در همین اندازه که مخاطب را با بحرانی که خود ساخته و خود مسببش بوده، مواجه کند، قابل تقدیر است.

سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۹۳ در ۲۹ سالن سینمایی و برج میلاد برگزار می شود. «سودای سیمرغ» به تهیه‌کنندگی محمدجواد طالبی و اجرای سیدامیر جاوید، برنامه ای انتقادی است که به مدت ده شب بطور از زنده از محل برگزاری جشنواره در برج میلاد از ساعت ۱۸ الی ۱۹ روی آنتن رادیو گفتگو موج ۱۰۳.۵ مگاهرتز می رود.

نظر شما