شناسهٔ خبر: 27210 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ

بررسی فیلم «چندمتر مکعب عشق» سینمامعیار

برنامه‌ی این هفته‌ی سینمامعیار با موضوع بررسی فیلم «چندمتر مکعب عشق» ساخته‌ی جمشید محمودی برگزار شد.

فرهنگ امروز: برنامه‌ی این هفته‌ی سینمامعیار با موضوع بررسی فیلم «چندمتر مکعب عشق» ساخته‌ی جمشید محمودی، با حضور کارگردان فیلم و منتقدین برنامه، محمدرضا وحیدزاده و امیرعباس صباغ و اجرای سیدامیرجاوید برگزار شد.

جمشیدی: فیلم، عاشقانه است

در ابتدا صحبت از وضع اکران و میزان رضایت کارگردان از فروش فیلم بود و محمودی از اوضاع اکران کمی تا قسمتی راضی‌ و در اعتراض به منتقدینی که اثرش را جشنواره پسند خوانده‌اند، از وضع فروش اعلام رضایت کرد. جاوید از عنوان فیلم و چرایی سنجش عشق با واحدی از حجم‌پرسید؟ و در پاسخ از محمودی شنید که عشق در طول و عرض و محیط نگنجد و مترمکعب تعبیری از خانه و جایی برای زندگی است.

جمشیدی ادامه داد: «این فیلم نماینده‌ی کشور افغانستان در اسکار است و به دلیل قوانین این جشنواره، یک هفته‌ای در افغانستان اکران داشته و بعد از آن صرفاً این اکران‌ها متعلق به فضای دانشگاهی و فرهنگسراهای این کشور است.» او همچنین از جریان‌سازی این فیلم در فضای مجازی و بازخوردهای زیادی که در این فضاها داشته، خبر داد.

سوال بعدی مجری-کارشناس برنامه پیرامون پیرنگ اصلی قصه بود که آیا این اثر عاشقانه است یا فریادی علیه جفا بر ملت افغان در ایران؟ جمشیدی در پاسخ، فیلم را قطعاً فیلمی عاشقانه دانست و گفت: «موضوع اصلی که محوریت قصه را برعهده دارد، عشق است اما فیلم دارای کارکرد اجتماعی هم هست و بحث مهاجرت در این فیلم قابل طرح و گفتگو است.» اما محمودی آن چه را که در اجتماعی بودن این اثر مهم می‌دید، نگاه مخاطب پس از تماشای فیلم بود که هم نسبت به مهاجرت مثبت است و  هم به عشق و این یعنی هم مخاطب ایرانی و هم مخاطب افغان از آن راضی ا‌ست.

در انتها جمشیدی از فیلم آینده اش که درباره عشق فرزند به مادر است، صحبت کرد و از کلید خوردن آن در پاییز آینده خبر داد.

بخش گفت و گو با کارشناسان با معرفی محمدرضا وحیدزاده و امیرعباس صباغ گفتگو پی گرفته شد و بحث بر سر موضوع و پیرنگ اصلی ادامه یافت.

وحیدزاده: سوژه‌ی اصلی مهاجرت است

در ابتدا جاوید از وحیدزاده پرسید که آیا چندمترمکعب عشق، اثر تازه‌ای است؟ وحیدزاده در پاسخ گفت: «فضای رسانه‌ای خوبی در مورد این فیلم به وجود آمده است. اولین نشانه‌ای که در این فیلم برای مخاطب دست تکان می‌دهد، سوژه و نوع نگاه کارگردان است. با کارگردان همراهی می‌کنم که فیلم عاشقانه است اما موضوع اصلی و سوژه‌ی آن همان مهاجرت است و ارتباط افراد با ملیت‌های متفاوت در این فیلم دغدغه است.»

سپس صباغ ادامه داد: «در پرداخت سینمای ایران به مهاجرت افغان‌ها دو نگاه کلی داشته‌ایم. یک نگاه جهت‌دار و جشنواره‌ای که از این سوژه برای مطرح شدن در جشنواره‌های جهانی استفاده‌ی ابزاری می‌شد و نگاهی دیگر که  یک نگاه قشری به ملت افغان داشته‌اند و غالباً تک سویه بوده است. چند مترمکعب عشق یک درام عشقی است و اتفاق خوبی که در این فیلم افتاده این است که کارگردان بدون جهت گیری خاصی و داشتن نگاه ابزاری توانسته فیلم را جلو ببرد و یک داستان کلیشه‌ای و تکراری را با یک اجرای خوب، به پرداختی عمیق رسیده و توانسته فیلم را از سقوط به آثار سانتی مانتال و کلیشه‌ای نگاه دارد.»

گفتگو جاوید با وحیدزاده در این رابطه، این‌طور ادامه یافت که وی، علی‌رغم اینکه در برنامه به عنوان یک منتقد مخالف ظاهر شده اما ضمن اعلام موافقت با کارشناس دیگر برنامه، نمی‌تواند از محسنات فیلم چشم پوشی کند؛ وحید زاده گفت: «فیلم، بسیار فیلم شریفی است که نگاه درستی به مسأله‌ی مهاجرت افغان‌ها داشته است و اقبال مخاطبین نشان از جشنواره‌ای نبودن و از دست ندادن مخاطب عام در عین داشتن نگاهی خاص، دارد. اما آن چه سبب انتقاد من و ظاهر شدن به عنوان یک منتقد مخالف در برنامه‌ی سینما معیار است کلیت اثر و نگاه نهایی فیلم است که نگاه فروبسته و مأیوسانه‌ای است.

ناامیدی و یأس، ماحصل تماشای فیلم

به صرف این که فیلمی از سختی و رنج صحبت می‌کند نمی‌توان آن را فیلم سیاهی دانست چه بسا آثاری که در تمام مدت مخاطب با رنج و مرارت‌های قهرمانانش درگیر می‌کند اما سیاه‌ نما نیست اما به نظر می‌رسد مخاطب در مواجه با این فیلم در کلیت آن دچار یأس و ناامیدی می‌شود به گونه‌ای که وقتی در پایان از سالن خارج می‌شود حسی سرشار یأس و فروبستگی و انفعال را با خود همراه دارد. در واقع نه قاب‌ها و سختی‌های جزئی که کلیت داستان را این یأس و سردی گرفته است که از عنوان فیلم هم پیداست.»

سپس جاوید صباغ را مخاطب قرار داده و پرسید: «شما معتقد به عاشقانه بودن اثر هستید آیا این فیلم نیز شور عاشقانه‌ای که غالباً این دست آثار با خود دارد را به مخاطب عرضه می‌کند؟» صباغ در پاسخ گفت: «یکی از برگ‌های برنده‌ی فیلم این سقوط نکردن در دره‌ی سانتی‌مانتالیسم است و با پایان مأیوسانه موافق نیستم. این فیلم نگاه قشری ندارد و صرفاً در پی تصویر کردن یک رابطه‌ی عاشقانه در فضایی سیاه و چرک است و هدف اصلی مخاطب، دنبال کردن این ملاقات‌های عاشقانه است و این وجه امیدوارانه ی فیلم است و پایان بندی فیلم بسیار تکان دهنده است که در سینمای ما بی سابقه است. عشقی که بین این دو نفر است براساس منطق روایی فیلم نامه و دیالوگ ها نباید به سرانجام برسد درحالی که فیلم طوری تمام می‌شود که این دو نفر به هم رسیده‌اند که در واقع به معنی فضایی معلق بین رسیدن و نرسیدن است.»

صباغ: امید الزاما مساوی با وصال نیست

پس از پخش گزارش مردمی و بازگشت به استودیو، جاوید بار دیگر از صباغ در مورد کلیت فیلم و امیدوارانه و یا مأیوسانه بودن کار پرسید و صباغ پاسخ داد: «امید در کلیت اثر جاری‌ست زیرا اگر این عشق، وصال در برداشت به یک فیلم سطحی منجر می‌شد در حالی که این حبس شدن، مخاطب را بین وصال و یا عدم وصال نگه می‌دارد و همین یعنی امید. و در پس این پیرنگ اصلی در مورد زندگی جاریست.»

سپس جاوید با طرح موضوع سیاه‌نمایی در سینما، وحیدزاده را مورد خطاب قرار داده و پرسید: «در غالب کارگردانانی که فیلم‌هایی از قبیل آثار سیاه و چرک و ناامیدانه می‌سازند این گمانه وجود دارد که به علت پایان خوش فیلم، اثرشان سیاه نیست آیا از ناامیدی در کل فیلم جاری است را می‌توان به بهانه‌ی پایانی مفرح و خوب چشم پوشی کرد و در مورد این فیلم هم همینطور است آیا می توان از پایان بندی تکان دهنده‌ی این فیلم در مقابل کلیت اثر چشم پوشی کرد؟»

نسبت عشق با یأس و امید

وحیدزاده چنین پاسخ داد: «کارگردان در قامتی بلندتر از یک کارگردان فیلم اولی است و شخصیت پردازی‌ها کامل و بسیار واقع بینانه است از جمله صاحب کارگاه و شخصیت پلیس ها؛ اما در عموم فیلم خطی از یأس و ناامیدی است و نوعی فریاد تظلم است. در یک سوم پایانی ریتم فیلم تغییر می‌کند و التهابی که در درون شخصیت‌هاست در فرم کار ظهور می‌کند. این فیلم در ریتم نهایی و انتهای کار ناشی از بی‌سرانجامی و نافرجامی و فروبستگی فیلم پایان می‌یابد. همین معلق میان رسیدن و نرسیدن بودن یعنی بی سرانجامی و نافرجامی.» اما صباغ در جواب گفت: «وقتی در فضایی سیاه عشقی پرشور شکل می‌گیرد یعنی انفعال نداریم.» و وحیدزاد ادامه داد که «دفن شدن عشق پرحرارت بین آهن ها و سردی ها در فیلم مشهود است و همین دلیل یأس و ناامیدی در فیلم است. مسأله حال مخاطب در پایان فیلم است که به نظر  یأس و سردی غلبه دارد.»

صباغ گفت: می‌شود نگاه جشنواره‌ای داشت، می‌شود یک فیلمفارسی داشته باشیم که در انتها بهم برسند و ماجرا به خوبی و خوشی پایان بگیرد اما نگاه سومی هم هست که به یک موضوع تلخ بپردازیم و در کنار این موضوع تلخ یک عشق پرشور را روایت کنیم و مخاطب در کنار تلخی ها به این عشق توجه دارد که از تلخی‌ها می‌کاهد.

در ادامه در یک تماس تلفنی با احمد دانش کارشناس سینما به جشنواره‌ی فجر پرداخته شد و دانش، از مهم‌ترین اتفاقِ این روزها که اکران فیلم «محمد (ص)» ساخته‌ی مجید مجیدی در افتتاحیه‌ی جشنواره سخن گفت. جاوید نیز از فیلم‌های جامانده از جمله فیلم کاهانی و فرمان آرا پرسید که از دانش این طور پاسخ شنید: «احتمال این که چند فیلم در بخش مهمان حضور داشته باشند، هست که قطعی شدن آن به تصمیم گیری در روزهای آتی موکول شده است.»

سینمای استراتژیک اما جذاب و دراماتیک

در بخش پایانی وحید زاده به عنوان جمع‌بندی گفت: «یأس و فروبستگی که در فیلم وجود دارد و من به آن اشاره کرده‌ام ربطی به پایان بندی فیلم ندارد و یأس را نباید به نگاه واقع بینانه پیوند زد. به نظر می‌رسد یأس در تمام طول فیلم جاری است و شاید هم که به دلیل سوژه‌ی فیلم این  یأس هم به حق باشد ولی نمی‌توان این  یأس را انکار کرد.»

صباغ نیز گفتگوی خود را این‌طور پایان داد: «موضوعات زیادی در سینمای ایران مورد غفلت قرار گرفته که بسیار استراتژیک و در عین حال جذاب و دارای بار دراماتیک است و امیدوارم این اثر آغازی برای پرداختن به این قبیل موضوعات باشد و در انتها این اثر با وجود موضوع  تلخی که داشت،  نگاه امیدوارانه‌ای کارگردان به این فیلم بسیار تلخ ، برگ برنده‌ی فیلم است.»

در پایان مجری برنامه ضمن ادای احترام به خواهران و برادران افغان، برنامه این هفته‌ی سینما معیار را خاتمه داد.

برنامه رادیویی سینما معیار پنجشنبه‌ها ساعت 16 از رادیو گفت‌و‌گو پخش می‌شود. برنامه‌ای به مجری-کار‌شناسی سیدامیر جاوید و تهیه کنندگی و سردبیری محمد جواد طالبی که سعی دارد با پرداخت محتوایی به آثار روز سینمای ایران سهمی در ارتقای کیفی سینما و بالا بردن آگاهی عموم مردم از آثار روز باشد.

نظر شما