فرهنگ امروز/یوسف نراقی:
مشخصات کتاب: استبداد شرقی،کارل ویتفوگل، ترجمۀ محسن ثلاثی. نشر ثالث، تهران: 1391
استبداد شرقی از معدود تألیفاتی است که در نیمهی دوم قرن بیستم در زمینهی علوم اجتماعی به رشتهی تحریر در آمده است و شایسته است علاقهمندان این کتاب کلاسیک در ایران نیز ترجمهای معتبر یا حداقل کمخطایی از آن را در دسترس داشته باشند.
هدف من در این مختصر، بررسی محتوایی کتاب ویتفوگل نیست -هرچند که جای چنین تحلیلی در ایران خالی است-، بلکه در این نوشتار کوشیدهام نگاهی به ترجمهی آن داشته باشم، چون مایلم بهصراحت بگویم که ترجمهی کتاب متأسفانه نه در شأن ویتفوگل و نه در شأن «استبداد شرقی» است. لغزشها و خطاهای ترجمهی کتابی چون استبداد شرقی به حدی است که نمیتوان نادیده گرفت. من در این نوشته حتی یکپنجم یادداشتهای خود را نتوانستم بیاورم، چون واقعاً خارج از حوصلهی خوانندهی دانشپژوه میشد؛ بنابراین بخش کوچکی از آنها را توانستهام تنظیم و تدوین نمایم و برای پرهیز از اطناب کلام در اینجا کوشیدهام تنها به مقدمه و 3 فصل اول کتاب بپردازم و بقیه را به عهدهی خود مترجم گذاشتهام.
اما پیش از ورود به اصل مطلب لازم میدانم اضافه کنم زحمتی که آقای محسن ثلاثی، مترجم محترم کتاب کشیدهاند و بالاخره پس از 60 سال از چاپ آن، مطالعهی این اثر باارزش و پرمحتوا را برای خوانندگان فارسیزبان مهیا کنند، قابل تقدیر است، اما این را هم متذکر شوم که متأسفانه ترجمه به یک ویرایش عمیق، دقیق و صبورانه نیاز دارد. امید که در چاپهای بعدی شاهد آن باشیم.
چرا «استبداد شرقی»؟
ویتفوگل در «استبداد شرقی» نظریهای را تدوین و ارائه داده که بعدها پایه و اساس تحقیقات فراوانی دربارهی جوامع شرقی قرار گرفته است. او معتقد است که در حکومتهای شماری از کشورهای کشاورزی دوران باستان ویژگیهای دیوانسالاری مشاهده میشود که معلول مدیریت نظام آبرسانی در مقیاس گسترده است. او مطالعات خود را با بررسی «نظام جامعوی» (societal order) شروع میکند که استبداد مدیریتی کشاورزی (agro-managerial despotism) بخشی از چنین نظامی است. او از این جوامع با عناوین متعدد و مترادف نظیر: استبداد شرقی، جوامع آب-پایه، جوامع آسیایی، کشت-مدیریتی، دیوانسالاری و غیره نام میبرد ( P.8 ). اما علت اینکه در نهایت «استبداد شرقی» را برمیگزیند نخست، به خاطر تأکید بر «عمق تاریخی مفهوم محوری» آن بوده و دوم اینکه، بیشتر «تمدنهای بزرگ آب-پایهای» از نظر جغرافیایی در منطق ای قرار داشتند که به رسم مرسوم «شرق» نامیده میشوند (P.8 ) .
منشأ جوامع آب-پایهای و دیوانسالاری استبداد
ویتفوگل برای تعریف دقیق و واضح نظریهی خود 3 نوع کشاورزی را از هم تمیز و خصوصیات هریک را بهدقت مشخص میکند.
1- کشاورزی دیمی (rainfall agriculture)؛ نیاز به آبیاری دورهای ندارد و رطوبت زمین برای کشت به میزان بارندگی آن منطقه وابسته است.
2- کشت آبی (agrohydraulic)؛ این شیوه کشاورزی برخلاف کشت دیمی نیاز به آبیاری دورهای دارد، اما ساختار آبیاری به گونهای است که احتیاج به فعالیتهای سنگین آبی ندارد. آبهای سطح ارضی در حد وفور وجود دارد (p.18) و بهترین نمونه برای این نوع کشاورزی را میتوان از کشورهای اروپایی نام برد که نظام فئودالیسم را تشکیل دادند.
3- کشاورزی مبتنی بر آبیاری (hydraulic agriculture)؛ در مقیاس وسیع، این شیوه کشاورزی «هنگامی به وجود میآید که جماعتی از کشاورزان واقعی یا شبهکشاورزان علاقهمند به کشت، منابع عظیمی از آب را در منطقهای خشک اما بالقوه بارور پیدا کنند» (p.18).
تداوم و بقای جوامعی که این شیوه کشاورزی را برمیگزینند بر نظام مدیریتی آبرسانی مبتنی است و این مدیریت در گذر زمان دیوانسالاری گسترده و مستبدی را شکل میدهد. این نوع کشاورزی در هندوستان، چین و دورهای از تاریخ ایران وجود داشت.
تفاوت عمدهای که بین کشاورزی نوع دوم و نوع سوم وجود دارد این است که در کشاورزی نوع دوم، زمین عامل تعیینکننده سطح کشت است، چون آبهای سطح ارضی و جمعیت این جوامع نسبت به زمینهای قابل کشت به وفور در دسترس است. اما در کشاورزی نوع سوم، آب عامل تعیینکننده سطح کشت است؛ زیرا آب موجود یا آب قابل دسترس نسبت به سطح زمینهای قابل کشت و جمعیت علاقهمند به کشاورزی محدود است.
البته ترجمهی این بخش از کتاب به سبب عدم دقت لازم در انتخاب معادلهای مناسب ادای مطلب نمیکند و منظور نظر ویتفوگل را به روشنی نمیرساند.
نگاه تحلیلی به چند اصطلاح کلیدی
مهمترین اصطلاحی که نقش اصلی را ایفا میکند Hydraulic Society است که محتوای کل کتاب را میپوشاند، معادل فارسی که مترجم برای آن برگزیده «جامعهی آبسالار» است؛ اما این معادل به دلایل ذیل مفهوم مورد نظر ویتفوگل را بهدرستی نمیرساند.
1- با توجه به معانی سالار: رئیس، فرمانده و سردار که در اصطلاحات ترکیبی نظیر جنگسالار، قافلهسالار، سپهسالار و دیوانسالار آمده، درست در همان معانی فوق خود به کار رفته است، اما در ترکیب با «آب + سالار» نمیتواند یکی از معانی مذکور را داشته باشد، چون ما از اصطلاح H.S ویتفوگل این برداشت را نداریم .
By underlining the prominent role of government , the termHydraulic Society , as I define it , draw attention to the agromanagerial and agrobureaucratic character of these civilization. (P.3)
اصطلاح H.S به معنایی که مورد نظر من است بر نقش برجستهی حکومت تأکید دارد و توجه ما را به خصوصیت کشت-مدیریتی و کشت-دیوانسالاری این تمدنها جلب میکند.
بدینترتیب، «آب» گرچه در شکلگیری جامعه و دولت آسیایی یا شرقی مهمترین نقش را دارد، اما هرگز نقش «سالاری» ندارد، بلکه این حاکمان و مقامات بالای این جامعه هستند که «سالارند»؛ بهعبارتدیگر، نظر ویتفوگل «برجستگی نقش حکومت» و ویژگیهای مدیریتی و دیوانسالاری این جوامع مبتنی بر کشاورزی است .
شاید بتوان گفت «آب» در این جوامع «محور» یا «پایهای» است که جماعت روستایی دور آن جمع آمدهاند، حتی اقتصادشان –کشاورزی- هم بر پایهی آن شکل گرفته است. ویتفوگل در همان پاراگراف میگوید:
The new nomenclature, which stress human – action rather than geography ,facilitates comparison with" industrial society" and "feudal society" (P.3)
این اصطلاح تازه که بر کنش انسان تأکید دارد تا جغرافیا، مقایسه با «جامعهی صنعتی» و «جامعهی فئودالی» را آسان مینماید.
در اینجا نیز ویتفوگل که به مقایسهی این جوامع با جوامع صنعتی و فئودالی بر «کنش انسان» تأکید میکند و نه بر «نقش آب»، ما نمیتوانیم بگوییم «جامعهی صنعتسالار» یا «جامعهی فئودالسالار»، چون نه صنعت و نه فئودالیسم در این جامعه سالاری نمیکند، بلکه خصوصیات برجستهی این جوامع هستند. همچنین «آب» در جوامع « H.S » نقش سالاری ندارد، بلکه خصوصیت برجستهی جامعهی شرقی است؛ بنابراین، اصطلاح «جامعهی آب-پایه» یا «جامعهی آب-محور» مفهوم مورد نظر ویتفوگل را میرساند و معادل مناسبی برای H.S است.
یکی دیگر از اصطلاحات مهم در کشاورزی Absentee landlordism است که مترجم آن را به فقدان اجارهداری ترجمه کرده است.
Modern observers, who have noted the paralyzing influence of absentee landlordism in the orient, …. (p.270)
مترجم : صاحبنظران امروزی که تأثیر فلجکنندهی فقدان اجارهداری را در شرق یادآور شدهاند... (ص 420)
مترجم : اجارهداری غیابی (430) (Absentee landlordism 277)
مترجم : اجارهداران غیابی (430) (Absentee landlords277)
در جوامع شرقی بهویژه روسیه و ایران، بزرگ مالکانی وجود داشتند که مالک شمار زیادی از روستاهای یک منطقه بودند، از آنجا که مالک (ارباب) نمیتوانست در روستاهای خود سکونت گزیند؛ بنابراین، یکی از آنها معمولاً آبادترین و بهترین روستا یا حتی شهری را که به همهی روستاهایش دسترسی داشت، انتخاب میکرد و در « عمارت اربابی» -اگر در روستا بود- یا خانهای در شهر برای سکونت دائمی خود تعیین میکرد و اغلب مباشرانی را استخدام میکرد که به روستاها سرکشی کرده، روستاییان را تحت نظارت میگرفتند و «حق اربابی» را هر سال پس از برداشت محصول، جمعآوری و به ارباب تحویل میدادند. «حتی امروزه هم بیشتر نجیبزادگان روسیهی بزرگ در روستاها اقامت ندارند ... بیشتر نجیبزادگان {گرچه} خانههای روستایی دارند، ولی خودشان در شهرهای بزرگ زندگی میکنند و فقط چند هفته یا چند ماه در این خانهها به سر میبرند ...» (ص 432)
بنابراین، اینگونه « اربابها» را «مالکین غایب» و اینگونه زمینداری را «زمینداری غایب» گویند، اما معادلی که مترجم انتخاب کرده، نه مفهوم «مالک غایب» را میرساند و نه مفهوم کلی نظام زمینداری غایب را؛ عدم آشنایی مترجم با نظام کشاورزی و زمینداری سنتی باعث شده برخی مفاهیم روستایی مبهم جلوه کنند.
اصطلاح دیگری که مفهوم آن در ترجمه روشن نیست Tax farmers است. طبق نظر ویتفوگل این نظام مالیاتی تحت نفوذ یونان و روم به وجود آمده است.
Under Greek and Roman influence respectively Tax Farming appeared in….(168)
مترجم: تحت نفوذ یونان و روم، نظام اخذ مالیات مستقیم از کشاورزان پدیدار شد ... (ص 367)
پیشنهاد: تحت نفوذ یونان و روم، نظام اجارهداری مقطوع مالیات به وجود آمد ...
معادلی که مترجم انتخاب کرده «کشاورزان مالیاتدهندهی مستقل» (368) است، اما در صفحههای 442، 443 «کشاورزان مالیاتگیر» را به کار برده که مشخص نمیکند بالاخره «مالیاتگیر» درست است یا «مالیاتدهنده» (در ذیل جملات 1 و 2 را نگاه کنید)؛ اما باید تأکید کنم که هر دو غلط هستند :
1- Thus the hydraulically loose Roman empire discarded the independent tax farmers of ancient Greece and … ( 168 )
مترجم : بدینسان، امپراتوری روم که جامعهی آبسالار رقیقی به شمار میآمد، کشاورزان مالیاتدهندهی مستقل یونان باستان و ... (ص 268)
2- The tax farmers had many prerogatives .( 285 )
مترجم : کشاورزان مالیاتگیر از مزایای بسیاری برخوردار بودند (ص 442).
پیشنهاد : اجارهداران مالیات از حقوق ویژه بسیاری برخوردار بودند.
و اما «داستان اجارهداران مالیات» : در زمانهای قدیم دولتی که قدرت یا ابزار و وسایل جمعآوری مالیات از مؤدیان (املاک، بنگاهها و یا روستاهای دوردست) را نداشتند، مالیات هریک از این مناطق را بهطورقطعی و یا به گونهای درصدی به برخی از افراد محلی واگذار میکردند. اینگونه جمعآوری مالیات، بهویژه از روستاهای دورافتاده را اجارهداری مقطوع مالیات tax farming و وصولکنندگان مالیات را tax farmers میگفتند.
اعمال دو قانون اقتصادی در فضای دیوانسالاری
ویتفوگل در کتاب خود دو بار از دو قانون اقتصادی «بازدههای صعودی» و « بازدههای نزولی» صحبت میکند، بار اول صرفاً از آنها نام میبرد (4) و بار دوم این دو قانون اقتصادی را به محیط اداری (دیوانسالاری) تعمیم میدهد (109) و آنها را «بازدههای صعودی و نزولی هرم دیوانسالاری» میخواند:
"The Law of Increasing (diminishing ) administrative Returns" ( 109 , 110 )
مترجم این دو قانون را به ترتیب ذیل ترجمه کرده است:
مترجم: قانون افزایش درآمدهای اجرایی (177) و قانون کاهش درآمدهای اجرایی (178) .
پیشنهاد: قانون بازدههای صعودی (و نزولی) هرم دیوانسالاری.
«اعیان» یا «اشراف»؟
مترجم در استفاده از دو اصطلاح «اعیان» و «نجیبزادگان» (اشراف) دقت لازم را به کار نمیبرد، گاه مترادف هم و گاه به جای هم مورد استفاده قرار میدهد.
There exists a bureaucratic landlordism , a bureaucratic capitalism , and a bureaucratic gentry . (4) .
مترجم: در یک جامعهی آبسالار، اجارهداری دیوانسالار، سرمایهداری دیوانسالار و نجیبزادگان دیوانسالار (20).
پیشنهاد: در یک جامعهی آب-پایه، زمیندار دیوانسالار، سرمایهدار دیوانسالار و اعیان دیوانسالار.
اشتباه دیگر مترجم در این جمله و در بعضی جاهای دیگر این است که «landlordism» را به «اجارهداری» ترجمه میکند و باعث میشود که «طبقهی زمیندار یا همان اشراف» جایگاه اصلی خود را از دست بدهد و جای «اعیان» را بگیرد و «اعیان» هم گاهی جای «اشراف» را!
… he generally belonged to the lower nobility. (314 ).
مترجم: معمولاً به اعیان رده پایین تعلق پیدا میکرد (486) .
پیشنهاد: معمولاً به اشراف رده پایین متعلق بود.
Proto، نه Pro
مترجم با پیشوند Proto = ماقبل یا چندان آشنایی ندارد و یا آن را با پیشوند Pro = طرفدار یا هوادار اشتباه گرفته است. به موردهای ذیل توجه کنید:
مترجم: طرفدار صنعت (333،337) پیشنهاد: ماقبل صنعتی | Proto industrial (212,215) |
مترجم: حکومت فئودالی (335) پیشنهاد: حکومت ماقبل فئودالی | Proto feudal (21) |
مترجم: تمدن اصیل فئودالی (337) پیشنهاد: تمدن ماقبل فئودالی | Proto feudal (215) |
مترجم: شبهعلمی (338) پیشنهاد: ماقبل علمی | Proto scientific (438) |
مترجم: هوادار سوسیالیسم (671) پیشنهاد: ماقبل سوسیالیسم | Proto socialist (438) |
مترجم: با گرایش سوسیالیستی (611) پیشنهاد: ماقبل سوسیالیستی | Proto socialist ( 399) |
«ظرافتهای» نثر ویتفوگل
مترجم گاهی متوجه ظرافتهای ساختاری جملهبندی ویتفوگل نشده و به گونهای مطلب را به فارسی برگردانده که مفهوم مورد نظر نویسنده را بهدقت نمیرساند.
1- we don’t maintain systems if integrated power and ideology (9) .
مترجم: ما نمیتوانیم نظامهای تمامیتگرایی از قدرت و ایدئولوژی یکپارچه را حفظ کنیم (28).
پیشنهاد: ما نمیخواهیم نظامهای تمامیتخواهی از قدرت و ایدئولوژی منسجمی را برقرار سازیم.
منظور ویتفوگل توانستن یا نتوانستن نیست، بلکه خواستن یا نخواستن است، چون او میخواهد بگوید: اگر بخواهیم میتوانیم، اما در مسلک ما نیست!
2- Since the property holders were kept disorganized and politically important ... (4)
مترجم: این نوع مالکیت، رژیمهای استبدادی را تهدید نمیکردند؛ زیرا زمینداران بهعنوان مالکان خصوصی، سازماننیافته و از جهت سیاسی ناتوان بودند ...(20)
پیشنهاد: چون زمینداران در مقام مالکان خصوصی سازماننایافته و از نظر سیاسی ناتوان نگه داشته شده بودند ...
منظور ویتفوگل از به کار بردن سوم شخص مجهول این بود که علت ناتوانی و سازماننیافتگی زمینداران درونی نبوده بلکه عامل خارجی (که همانا دولت باشد) آنان را ناتوان و سازماننایافته نگه داشته بود. فرق محتواییِ دو جملهبندی را در دو عبارت ذیل مورد توجه قرار دهید: 1- کشورهای عقبمانده 2- کشورهای عقبنگهداشتهشده، که این عبارت دارای بار سیاسی است.
در متن ترجمه، اعداد در مجموع -تاریخ سالها، اوزان، مترها، مسافتها، واحد پولها، تاریخ تولدها، درصدها و غیره- قابل اعتماد نیستند، مترجم در برگردان آنها به زبان فارسی دقت لازم را به کار نبرده است.
مترجم: 180 (52) | 1- 180 (26) |
مترجم: 166800(72) | 2- 766,800(39) |
مترجم: بیشتر از 1 تا 03/0 پیشنهاد: 3/0 – 1/0 | 3-0.1 – 0.3 (118) |
مترجم: بیش از 15000 هزار درهم (127) پیشنهاد: 150000 دینار | 4- 150,000 (dinars (p.76 |
مترجم: 1600(100) | 5- 1,500 |
مترجم: 1200 (101 ) | 6- 2000( 58) |
مترجم: 40000 هزار (476) | 40,000 (307) 7- |
مترجم: 1200000 هزار (476) | 1,200,000 (307) 8- |
مترجم: 500000 هزار | 500,000 (307) 9- |
مترجم: 1740000 هزار | 10- 1,700,000 (307) |
مترجم در صفحهی 67 ترجمه، رقمهای یاردی را به متر تبدیل کرده است، اما اعداد حاصله درست نیست. هر یارد تقریباً 4/91 سانت است و اصولاً یارد وقتی تبدیل به متر میشود عدد حاصله باید اندکی کوچکتر از یارد شود و نه یکسوم آن. خود مقایسه کنید:
مترجم: (متر) 100 پیشنهاد: (متر) 77/278 | 305 ( yards)- (P.36) |
مترجم: (متر) 150 پیشنهاد: (متر) 902/404 | 443 ( yards) |
مترجم: (متر) 90 پیشنهاد: (متر) 17/253 | 277 ( yards) |
مترجم: (متر) 40 پیشنهاد: (متر) 218/125 | 137 ( yards) |
اسامی نیز بهدرستی به فارسی برگردانده نشده است، چند نمونه:
پیشنهاد: مونرو | مترجم: مورنو(111) و جاهای دیگر | 1-Munro(65&…) |
پیشنهاد: ورنادسکی | مترجم: وردانسکی (346) | 2- Vernadsky(220) |
پیشنهاد: ایوان چهارم | مترجم: ایوان پنجم (301) | 3- Ivan IV (190) |
پیشنهاد: شولز | مترجم: شولتز (302) | 4- Scholes (191) |
پیشنهاد: استروگروسکی | مترجم: اوستروفسکی (524) | 5- Ostrogorsky (340) |
در ذیل بدون توضیح نگاهی به چند اصطلاح کشاورزی و اقتصاد روستایی و معادلهایی که مترجم برایشان برگزیده، میاندازیم.
مترجم: کشاورزی بارانی (34 و...) پیشنهاد: کشاورزی دیمی | 1- Rainfall agriculture (12&...) |
مترجم: ارضی-آبسالارانه (8 و 57 و...) پیشنهاد: کشت آبی | 2- Agrohydraulic (29) |
مترجم: مبتنی بر کشت ارضی (40 و...) پیشنهاد: کشاورزی مبتنی بر آبیاری | 3- Hydraulic agriculture(16&...) |
مترجم: آبسالاری (48 و...) پیشنهاد: آبیاری | 4- Irrigation (22&23&...) |
مترجم: کانالهای بزرگ آبیاری (61) پیشنهاد: کانالهای کشتیرانی، یا حملونقل | 5- Nevigation canal (30)
|
مترجم: ارضی-آبسالاری پیشنهاد: کشت آبی |
6 - Agrohydraulic (29) |
مترجم: آباره (59) پیشنهاد: قنات | 7- Aqueduct (30) |
مترجم: فئودالی (60 و...) پیشنهاد: قرونوسطی | 8- Medieval (30&...) |
مترجم: کانالهای تخلیهی آب (72) پیشنهاد: زهکشی | 9- Drainage (42) |
مترجم: مدیریت ارضی (42 و...) پیشنهاد:کشت-مدیریتی | 10- Agro managerial(19&…) |
مترجم: اجارهداری (20 و... ) پیشنهاد: زمینداری، اربابی
| 11- Landlordism(III&…) |
و چند واژهی قابل توجه
مترجم: خودحسابی (10) پیشنهاد: خود-نابودی، خود-اضمحلال | Self-liquadation(III) |
مترجم: اضاف دولتی(17) پیشنهاد: کشورداری | Statecraft(2) |
|
|
|
|
|
|
مترجم: کشورداری (321) پیشنهاد: بالاخره در صفحهی 321 موفق شده | (203) |
مترجم: صنعت دستی سنتی (514) پیشنهاد: اما دوباره در صفحهی 514 معنا را گم میکند. | (333) |
مترجم: دیدگاه جهانی (31) پیشنهاد: جهانبینی | World outlook(11) |
مترجم: مایهی اعجاب (32) پیشنهاد: شیء مقدس، ستایش | Veneration(11) |
مترجم: آسیاب نساجی (32) پیشنهاد: کارگاه یا کارخانه نساجی | Textile mill(12) |
مترجم: یکخطی (25) پیشنهاد: تکخطی | Unilinear(7) |
مترجم: جهانیاندیشان (568) پیشنهاد: تکخطیگرایان | Unilinealist(369) |
نتیجهگیری: تنها چیزی که میتوانم در پایان اضافه کنم این است که استبداد شرقی یک اثر ماندنی و دورانساز است و نیاز است که در زبان فارسی هم یک ترجمهی خوب و دقیق از آن ارائه شود. امیدوارم چاپهای بعدی این اثر با یک ویرایش منتقدانه، سختگیرانه و باحوصله در اختیار خوانندگان دانشپژوه قرار گیرد.
نظرات مخاطبان 0 19
۱۳۹۳-۰۹-۱۵ ۱۴:۲۶میثم 1 19
با کمال تاسف باید بگویم که آقای ثلاثی مترجم بسیار متوسطی است و چندین کتاب مهم را با ترجمه بسیار بد خود ضایع کرده است. البته این مطلب تا حدی به ناشر ایرانی هم مربوط می شود که مانند کشورهای پیشرفته هیات علمی جدی ندارد که کتاب را پیش از چاپ بررسی کنند. فقدان نقد که اشکال دیگری است. بیش از سی سال است که آقای ثلاثی ترجمه می کند و تا امروز کسی به طور بینادی ترجمه های او را مورد بررسی قرار نداده است. امیدوارم مجله فرهنگ امروز چنین جایی باشد.۱۳۹۳-۰۹-۱۵ ۲۳:۱۶ 2 11
امیدوارم این گونه نقدها ادامه یابد تا سطح ترجمه بالا رود۱۳۹۳-۰۹-۱۶ ۱۴:۳۳محمد 0 12
ابتدا از ناقد محترم باید تشکر کرد که بدون فحاشی و با کمال احترام از زحمت مترجم تشکر کرده و بعد وارد حوزه نقد شده است که این اخلاق پسندیده ای است. جناب آقای ثلاثی حقیقتا ترجمه های ضعیفی از کتابهای مهم به دست خواننده فارسی زبان داده است فقط کافی است نگاهی به کتاب مهم کوزر یا ریتزر بیندازید یا کتاب «مدرنیت» گیدنز یا کتاب «انسان شناسی» فیلیپ کتاک تا عمق فاجعه بهتر درک شود. سوال اساسی این است که چرا هنوز ایشان ترجمه می کنند. چه ایشان چرا اجازه نمی دهند حداقل این کتابهای خوب ناقص نشوند!! آقای ثلاثی خواهشمندیم و تقاضا داریم ترجمه را کنار بگذارید. اگر هم تفنن یا ذوقی بوده بعد از سی سال این هوس باید فروکش کرده باشد.۱۳۹۳-۰۹-۱۶ ۱۵:۳۶مريم 0 12
ضمن سپاس از نقد تامل برانگيز ناقد محترم؛ فراموش نكنيم كه علاوه بر نظارت صاحبنظران بر كار مترجم، بايد متوجه نقش حياتي ناشر نيز بود. كتاب مورد اشاره توسط ناشر كوچك و جزئي كاري منتشر نشده است. ناشري نام خود را بر اين كتاب حك كرده كه از جهاتي ناشر قابل اعتماد علوم انساني ايران محسوب مي شود. در چنين شرايطي سوال اصلي اين است كه آيا دبير مجموعه اي در اين انتشارات نبوده كه حتي با تطبيق هاي اتفاقي، متوجه چنين اشتباهاتي بشود؟ آيا ناشر در مجموع تنها خود را مسئول چاپ يك اثر در چاپخانه مي داند يا نه طبق تعريف پذيرفته از كار يك ناشر؛ موظف است تا ضمن نظارت كامل بر كار ترجمه حتي بتواند نظرات متخصصانه و مكمل خود را نيز بر كل كار اضافه نمايد؟ لازم است تا ناشران ما بخصوص همين هايي كه اسامي بزرگتري دارند و بالاخره با سالها تلاش حالا عنوان داراني قابل احترام محسوب مي شوند، دست از نگاه چاپچي به خود و مجموعه شان داشتن بردارند و به اين فكر كنند كه ناشر بودن يعني دخالتي مستقيم، مكمل و علمي داشتن به كل كار يك اثر چاپي با هدف بهبود كيفيت آن.۱۳۹۳-۰۹-۱۶ ۱۸:۲۱مهدی علوی 9 5
با تشکر از ناقد محترم برخی بی دقتی ها که ناقد محترم ذکر کرده واقعا از جناب ثلاثی بعید بود. در میان مترجمان متون جامعه شناسی کمتر مانند جناب ثلاثی پیدا می شود. برخلاف دیگر دوستانی که نظر دادند و تمام ترجمه های ایشان را به یک چوب رانده اند به نظر من که چندین کتاب با ترجمه آقای ثلاثی خوانده ام (جامعه شناسی دین، توتالیتاریسم، کالبدشکافی چهار انقلاب، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی ، و نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر ، غریزه جنسی و سرکوبی آن در جوامع ابتدایی ) و لااقل یک ترحمه از ایشان را یه همراه متن اصلی خوانده ام و مطایقت داده ام ( جامعه شناسی دین ملکوم همیلتون) باید بگویم ایشان معمولا ترجمه های شسته رفته و روانی ارائه می کنند الیته من هنوز استبداد شرقی را نخوانده ام و درباره آن نمبتوانم نظر بدهم ولی برخلاف دیگر دوستان معتقدم محسن ثلاثی مترجم مبرز و توانمندی است و همچنین ترجمه های خوب و قابل اعتمادی لااقل یه نسیت دیگر ترجمه هایی که در بازار کتاب پیدا می شود ارائه می کند . یه نظر من نمیتوان یک مترجم را که بیش از سی سال در حوزه تزجمه زحمت کشیده و حتی بیش از اساتید دانشگاه برای پرکردن خلا نظری در این حوزه کوشش کرده تنها با یک تزجمه رد کرد. در مورد نظر دوست محترم جناب محمد هم باید عرض کنم اولا که هیچکدام از کتبی که نام بردید کتابهای مهمی محسوب نمیشوند مگر اینکه منیع فلان آزمون ارشد یا دکتری بودن ملاک مهم بودن محسوب شود ثانیا به تایید تمام اساتید برجسته لااقل کتایهایی که نام بردید در ترجمه متون جامعه شناسی امروزه معیار محسوب می شوند۱۳۹۳-۰۹-۱۶ ۱۹:۴۴یوسف نراقی 0 11
با سلام به مدیر محترم و دست اندرکاران فرهنگ امروز ، که زحمت قبول کرده و این یادداشت مرا در سایت سنگین خود منعکس داده اند ، و سلام به دوستان کتاب دوست و دانش پژوه ، که با حوصله تمام این یادداشت را بدقت مطالعه نموده اند . من امیدوارم بتوانم فرصت کنم و برخی ترجمه های سنگین را مرور نموده و برداشت خود را در اختیار علاقمندان قرار دهم . توفقیق اهل کتاب را آرزو میکنم !۱۳۹۳-۰۹-۱۷ ۱۱:۵۷محمد 4 15
دوست عزیز مهدی علوی به نظرم اگر کمی در اینترنت جستوجو کنید و نقدهایی که اشخاص «صاحب منزلت» به ترجمه های آقای ثلاثی نوشته اند را ملاحظه بفرمایید امر «نقد ترجمه» بهتر درک خواهد شد. برای نمونه مراجعه کنید به آرشیو «مجله کیان» تا نقد علمی بر ترجمه «خرد و انقلاب» را ببینید. یک ماه پیش هم که همین «سایت فرهنگ امروز» گزارشی از ترجمه آثار هگل ارایه داده است به ترجمه چاپ اول و دوم «خرد و انقلاب» اشاره شده است. و حتی 20 سال گذشته سید جواد طباطبایی بعد از چاپ اول ترجمه «خرد و انقلاب» گفت ترجمه این کتاب را نخوانید مهملات است! بعد مترجم محترم ترجمه مجددی کردند که دستمایه نقد «مجله کیان» در زمان خودش شد. همچنین مراجعه به نقد یدالله موقن بر ترجمه ثلاثی از کتاب «زبان و اسطوره» ارنست کاسیرر که چه اشکالات دقیقی گرفته است. دوست عزیز کوزر و ریتزر کتابهای مهمی هستند در نظریه های جامعه شناسی، شما فقط کافی است بخش زیمل در هر یک از این دو کتاب ببینید تا متوجه شوید چگونه گزاره های زیمل برعکس ترجمه شده است! کتاب «انسان شناسی» کتاک در زمره مهم ترین کتب انسان شناسی است (حداقل در آمازون که می توانید نقدها را بخوانید). پس غریبه بودن شما با این آثار که در حوزه خود مهم هستند دلیلی بر توجیه اشتباهات مترجم نیست. ترجمه کتب «غریزه جنسی» و «توتالیتاریسم» در چاپ اول فاجعه آمیز بودند که در زمان خودشان نقد هم شدند. در تماسی که با نشر ثالث داشتم گفتند که به غیر از کتاب «استبداد شرقی» بقیه کتبی که در آنجا منتشر شده است توسط ویراستارشان ویرایش شده است (که وظیفه ناشر همین است و باید کار را ویرایش کند) به همین دلیل شما دوست عزیز می گویید آن ترجمه ها خوب است. اما باید از ناشر پرسید که چرا کتاب «استبداد شرقی» به این روز افتاده است و ویرایش علمی نشده است؟ مگر شما دبیر تحریریه ندارید تا کار را ارزیابی کند؟ البته وضع اغلب ناشران بزرگ ما همین است چراکه چیزی به اسم هیئت تحریریه و ویراستاران علمی و ادبی ندارند. برای نمونه نگاهی بیندازید به کتاب «در ادامه تاریخ» ترجمه عبدالحسین نیک گهر که فرهنگ معاصر چاپ کرده یا کتاب «مفهوم امر سیاسی» که نشر ققنوس چاپ کرده یا «الهایت سیاسی» که نگاه معاصر چاپ کرده یا «تاریخ اندیشه سیاسی غرب» با ترجمه جهانگیر معینی علمداری که 2 ماه پیش توسط نشرنی منتشر شده است. دوست عزیز، ناقد کتاب «استبداد شرقی» تمام مستندات خودش را همراه با معادل انگلیسی کتاب آورده است. از شما که می فرمایید زبان دان هستید می پرسم آیا مترجمی که بعد از سی سال و کلی ترجمه به سراغ این کتاب می رود باید چنین اشتباهات فاحشی داشته باشد؟ فراموش نکنید که حتی اگر متنی فارسی خوبی داشته باشد، که باید چنین باشد، اما تا با متن اصلی تطبیق داده نشود معلوم نخواهد شد که ترجمه ای دقیق است یا جعلی. پس اجازه بدهید همه کتابها بدون توجه به نام مترجم و نام ناشر نقد شوند و اشتباهات را پشت کلمات شأن و منزلت مترجم پیشکسوت یا ناشر قدرقدرت!! خفه نکنیم. مفاهیم علمی، خصوصا مفاهیم و گزاره های کلیدی و دوران ساز علوم انسانی، نباید فدای بی دقتی و تفنن و اسباب تجارت هر مترجم و هر ناشری شوند. در سایه نقد است که هر پیشرفتی حاصل می شود.۱۳۹۳-۰۹-۱۷ ۲۱:۵۹سارا 7 3
ناقد محترم شما خود چه کرده اید؟۱۳۹۳-۰۹-۲۰ ۱۵:۱۴مهدی علوی 8 5
در پاسخ به محمد: اولا من برخلاف شما کلی گویی نکردم و دقیق توضیح دادم چه کتابهایی از ایشان خوانده ام و نسیبت به همان ها اعلام موضع کرده ام، من نامی از خرد و انقلاب نبرده ام در ضمن بحث ترجمه این کتاب بیشتر مداقه بر سر مفاهیم است و نه دقت ترجمه دوما من درباره نتیجه نهایی کار صحبت کرده ام و تماسی با کسی نگرفته ام که ببینم کتابی ویرایش شده و یانه ، من درباره کتابهایی که از ایشان خوانده ام نظر دادم و گفتم به نسبت دیگر کتب جامعه شناسی کیفیت بهتری دارد حالا چقدر از این کیفیت سهم مترحم است و چه میزان سهم ویراستار الله اعلم سوما فکرمیکنم نظر من و شما درباره کتاب مهم با هم متفاوت است به نظر من کتب دست اول مولفان یزرگ کتب مهم محسوب می شوند و نه کتابهای ریویوی دست چندم از قبیل ریتزر، حال که در برهوت نظری در ایران این کتابها مهم شده اند برای من اهمیتی ندارد در ضمن همانقدر نقد خوانندگان آمازون یک کتاب را مهم می کند که میزان تماشاچیان فیلم اخراجی ها، ده نمکی را هنرمند. چهارما میزان آشنایی شما مباحث پیچیده نظری با معرفی این کتابهای مهم تاریخ نظریه همچون نظریه ریتزر بر خوانندگان مشخص شد میزان منزلت من هم محفوظ پایدار باشید۱۳۹۳-۰۹-۲۳ ۲۱:۳۴خسرو یاراحمدی 1 6
من باید در مخالفت با صحبت آقای مهدی علوی عرض می کنم که از بد حادثه صحبتهای جناب محمد درست است چون حرف ایشان این است که فقط متون ماکس وبر یا امیل دورکم متنهای اصلی است. آقای مهدی علوی یا شما با چارچوب علمی حوزه های آشنا نیستید یا حالا به طریقی به آقای ثلاثی نان قرض می دهید که آن هم در شرایط فعلی طبیعی است! شما اگر واقعا متوجه درست از نادرست می شوید چطور می توانید اغلاط بی شماری که ناقد بر ترجمه ثلاثی گرفته را در حد واژه و اصطلاح بدانید. مترجم از بیخ و بن با موضوع بیگانه است و ترجمه اشتباه یک اصطلاح معنی کل جمله را تغییر می دهد. به هرحال تا مترجمانی از جنس آقای ثلاثی مخاطبانی از نوع شما شبه فضلا دارند ترجمه و ناقص و نابود کرن متن های مهمی مثل استبداد شرقی ادامه خواهد داشت!۱۳۹۳-۰۹-۲۷ ۱۹:۲۵حمید 8 0
آقای یوسف نراقی در نظر کوتاه خود یک بار تعبیر «سایت سنگین» و بار دیگر تعبیر «ترجمه سنگین» را به کار برده اند. ااین تعابیر نشان می دهد که ایشان به زبان فارسی تسلط ندارند و از تعابیر گرته برداری شده استفاده می کنند. در زبان فارسی کلمه «سنگین» به معنای «مهم»، «خوب» «شایسته» یا مانند آن نیست.۱۳۹۳-۰۹-۲۹ ۱۴:۰۵امین قانعی 0 10
در جواب حمید: اولا اینجوری کامنت گذاشتن هم مسخره هست و هم ابلهانه! حمیدخان برادر من درباره نقد متن نظر بده نه انشانویسی. دوماً اگر احساس می کنی سواد داری قبل از اینکه دُرافشانی کنی «فرهنگ سخن» را باز کن و برو سروقت «مدخل سنگین». آن وقت می بینی که 28 معنی مختلف برای آن آورده است. در معنی 4 آمده است: « در مجاز یعنی متین و با وقار.» و در معنی 6 آمده است: «در گفتوگو و نیز در مجاز یعنی آنچه استفاده از آن به شخص وقار می بخشد؛ یعنی مایه وقار و متانت است.» از دوستانی که از جنس حمید هستند تقاضا دارم در این سایت کم سوادی و بلاهت خودشان را به رخ دیگران نکشانند.۱۳۹۳-۱۰-۰۳ ۰۶:۴۳مونا 0 5
محض اطلاع بیشتر آقا حمید ، و در تکمیل و تائید نظز امین قانعی . فرهنگ عمید : سنگین --> وزین : متین ، باوقار فرهنگ ( آن لاین ) : سنگین : (4) اثر هنری که فهمیدنش بر هر کس ممکن نباشد سنگین --> وزین ، باوقار ، جا افتاده ،متین فرهنگ معین ( آن لاین ) : اثر هنری که فهم آن برای عامه مشکل باشد و فقط خواص از آن بهره مند شوند .۱۳۹۳-۱۰-۰۳ ۰۹:۵۴علی 9 1
کتاب بسیار عالی است. مهم این است که عمر گران مایه خویش هزینه کرده اند و امروز این کتاب ترجمه شده است. نقد تنها در صورتی به جا است که عزیزان خود ترجمه کنند. این موارد اندک قابل برطرف شدن در چاپ های بعدی است. نقدها نیز اثر را غنی تر خواهد ساخت.۱۳۹۳-۱۰-۰۳ ۱۹:۱۵مریم 0 3
من با ناقد موافق هستم و تعجب می کنم چرا این آقایی که با اسم علی کامنت گذاشته تا این حد کار نقد و اشکالات ترجمه آقای ثلاثی را ناچیز می دونه. همانطوری که دوستانی دیگر به درستی گفته اند در متنهای کلاسیک واژه گزینی های اشتباه معنای کل جمله را تغییر می دهد. این حرف که موارد اندک هست و بعدا برطرف می شود، به قول این دوست محترم آقای امین قانعی فقط بلاهت نویسنده را می رساند که هنوز متوجه نیست مترجم چه بلایی بر سر کتاب و مخاطبان علوم انسانی و کلا فرهنگ آورده است.۱۳۹۳-۱۰-۰۵ ۰۷:۵۹مونا 0 3
محض اطلاع بیشتر حمید ! دیروز در فرهنگ انگلیسی - فارسی 5 جلدی آریانپور سیر و سفری میکردم ( البته اگر حمید آقا نگویند که من فارسی نمیدانم ، چون در کتاب سیر و سفر نمیکنند ) متوجه شدم " سنگین " در " فرهنگ " انگلیسیها هم دارای معنای مجازی شبیه ایرانیان است 1- سنگین وزن 2 - آدم با نفوذ ، باوقار ، آدم وزین heavy weight :۱۳۹۳-۱۱-۱۳ ۱۹:۴۳سارا 0 2
سلام، یک سوال داشتم چرا برای proto ماقبل پیشنهاد شده؟ درحالیکه pre به معنای ماقبل هست. آیا هردو به یک مفهوم استفاده میشن؟۱۳۹۴-۰۳-۲۷ ۲۳:۱۹سجاد 0 1
صحبت های دوست عزیز محمد بسیار به دلم نشست. از ایشان خواهشمند است که آدس ایمیل شان را بنویسند که با ایشان در ارتباط باشم۱۳۹۵-۰۳-۲۴ ۱۶:۲۰فریدون 0 0
من بطور تصادفی این نقد را دیدم و به یکی دو مورد میخواهم اشاره کنم و در اینده به موارد بیشتر خواهم پرداخت . tax farmers: اقطاع داران aqueduct قنات رومی / آبراه روی زمینی / قنات روی زمینی مجرای اب بر بالای تاق نما های بهم پیوسته قرار داشت و ب درون انها جریان می یافت . بقایای ان بویژه در کشور های اروپایی وجود دارند. hydraulic Societies : جوامع آب پایه این اصلاح را زنده یاد دکتر حمید عنایت پیشنهاد کرد و من آنرادر سال 1353 از ایشان شنیدم