شناسهٔ خبر: 8633 - سرویس مسائل علوم‌انسانی
نسخه قابل چاپ

گفت‌وگوی محمدامین قانعی‌راد با فرهنگ امروز به مناسبت روز پژوهش (1)؛

باوری به دانش و دانشگاه وجود ندارد

محمدامین قانعی‌راد بسیاری‎ اعتبارات پژوهشی دولتی را یک رانت یا امتیاز تلقی می‎کنند. در مقابل آن تحقیقات کم کیفیتی را ارائه می‎کنند، که خوب هم مورد ارزیابی قرار نمی‎گیرد. به دلیل آنکه محقق هم می‎داند آن بخش دولتی که این تحقیق را سفارش داده است، قرار نیست بر مبنای آن تصمیم‎گیری کند. قرار نیست چیزی تغییر کند. بنابراین تنها می‎خواهند کاری صورت بگیرد، آن را جلد کرده و در کتاب‎خانه بگذارند.

فرهنگ امروز/زهرا رستگار: پژوهش در معنای عام، بررسی یا کاوشی سخت کوشانه، تحقیق و تجربه‌ای جامع با هدف‌ کشف واقعیت‌های نو و تفسیر درست این واقعیت‌ها است. پژوهش فرآیند رسیدن به راه‎حل‌های قابل اطمینان از طریق گردآوری، تحلیل و تفسیرداده‌ها به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده و نظام‌منداست. گفتگوی پیش رو به مناسب روز پژوهش با دکتر محمدامین قانعی‎راد رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران و عضو هئیت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی ترتیب داده شده است و تلاشی است برای واکاوی مقوله پژوهش و نقصان‌های آن در ایران. قانعی‎راد بزرگ‎ترین دغدغه‎ای که دارد، این است که بدون پژوهش تصمیم‎گیری نکنیم. وی معتقد است دانش و دانایی قدرت است و ارزش افزوده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارد. به طوری که سرمایه اجتماعی،سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را تقویت می‎کند.  همچنین برای گسترش این سرمایه باید از دانش و پژوهش استفاده کرد تا بتوان جامعه متوازن و متعادلی را ایجاد کرد که هم از بهره‎وری و رشد اقتصادی مناسب برخوردار باشد و نیز دارای نظام سیاسی متعادل و مبتنی بر مشارکت عمومی مردم و سطح مناسبی از آزادی‎های اجتماعی و حقوق بشر باشد. در ادامه بخش اول از گفت‌و‎گوی فرهنگ امروز با دکتر قانعی راد می‌آید:

 

بسیاری از اندیشمندان پژوهش را شرط اصلی موفقیت در یک کشور می‎دانند؛ به نظر شما چرا یکی از پیش‎شرط‌های پیشرفت در هر کشوری توجه به امر پژوهش است؟

 

به دلیل آنکه بحث جامعه دانش بنیان و اقتصاد دانش بنیان مطرح شده است. بنابراین بنیان اقتصادی و اجتماعی دانش بر تولید و کاربرد دانش بنا می‎شود. به این دلیل است که پژوهش نقش بیش‎تری را  ایفا می‎کند. فرض بر این است که در دوره‎ای ابزار تولید، زمین بوده است، در دوره سرمایه‎داری کار و سرمایه اهمیت می‎یابد. در حال حاضر دانش است. یعنی به قول آلوین تافلر چرخش قدرتی رخ داده است. در این چرخش قدرت دانش نقش بیشتری را بر عهده گرفته است. بنابراین باید در تولید ثروت ملی و در توسعه سایر شاخص‎های یک جامعه سالم و یا دارای یک کیفیت زندگی مناسب، بتوانیم از دستاوردهای پژوهشی استفاده کنیم. فرض بر این است که پدیده‎های اجتماعی بسیار پیچیده‎اند و در عین حال بسیار تأثیرگذارند؛ لذا به صرف آنکه بخواهیم متغیری را بهبود دهیم با یک برنامه ‏ریزی ساده نمی‎توانیم این کار را انجام دهیم. به برنامه‎ریزی پیچیده‎ای نیاز داریم. متغییرها بروی یکدیگر تأثیر دارند و تأثیرگذاری می‎کنند. لذا هر قدمی را که قصد داریم برداریم، آن باید مبتنی بر پژوهش باشد. در ابتدا  هنگامی که هفته پژوهش راه‎اندازی شد؛ بنده هم در چند دوره اول درگیر و شاهد بودم، همچنین در دومین دوره دبیر هفته پژوهش بودم، شعار اصلی ما این بود که «بدون پژوهش تصمیم‎گیری نکنیم». آن زمان احساس می‎کردیم بسیاری از پژوهش‎هایی که صورت می‎گیرد، بر مبنای این است که اگر فلان موردی خوب است باید انجام دهیم.

فرض کنید ساختن سد خیلی موثر است. باید سد بسازیم. درست است سد ساختن مفید است اما باید پژوهش کنیم، که آیا سد سازی تنها گزینه است؟ آیا گزینه‎های دیگری نیز وجود دارند؟ آیا این مسیر مناسب‎ترین مسیر است؟ یک سری مجموعه ارزیابی‎های علمی باید در این مسیر صورت بگیرد. سپس  پژوهش را تعریف کنیم. از مدل‎های تصمیم‎گیری ساده یا مدل‎های تصمیم‎گیری که مبتنی بر تشخیص مدیران است، به سمت فرآیندهای وسیع‎تر برویم. اصطلاحا سبد تصمیم‎گیری را غنی‎تر کنیم. چراکه در شرایطی که سبد تصمیم‎گیری فقیر است، در آن یک یا دو گزینه وجود دارد؛ شما بر مبنای همان عمل می‎کنید و متوجه می‎شوید که نتیجه کار خیلی مناسب نبود. اما اگر بتوانید سبد تصمیم‎گیری را غنی‎سازی کنیم، گزینه‎های مختلف را برای کسانی که می‎خواهند تصمیم بگیرند، مطرح کردیم. در هر مورد پیامدها و آثار چنین تصمیم‎گیری‎هایی را در وضعیت اجتماعی نشان دهیم، که چه پیامدهایی می‎تواند داشته باشد و این پیامدها برخی مثبت است و چیزی است که در برنامه پیش‎بینی می‎کنیم و برخی منفی است؛ مواردی که نمی‎دانیم و به آن آگاه نیستیم. اما یک فرآیند پژوهشی می‌‏تواند به ما کمک کند، آگاه‎تر باشیم و بدانیم کاری که می‎خواهیم انجام دهیم ممکن است چنین پیامدهای منفی را داشته باشد. پیامدهای  منفی را هم به سادگی، فردی نمی‎تواند در دفتر کار خود بنشیند و یا گروهی با یکدیگر مشورت و صحبت کنند و به آن برسند. بهتر این است که  در یک فرآیند پژوهشی درگیر شود. لذا در پشت هر تصمیم یک یا مجموعه‎ای از پژوهش‎ها وجود داشته باشد. این امر بود که  اهداف اولیه ما را در طرح مسئله هفته پژوهش  مطرح کرد. چرا امروزه پژوهش مهم است؟ هفته پژوهش بر چه مبنایی پایه‎گذاری شد؟اما چرا در دنیای معاصر مهم است که برمبنای پژوهش کار صورت بگیرد؟ به دلیل آنکه دانش و دانایی قدرت و ارزش افزوده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارد. به این معنا که سرمایه اقتصادی جامعه، فرهنگ، سیاست، اجتماع را تقویت می‎کند. لذا این کاپیتال‎ها نیز دیگر به مفهوم اقتصادی صرف خود نیست. تا حدی برای گسترش این ۴ نوع سرمایه باید از دانش و پژوهش استفاده کرد تا بتوان جامعه متوازن و متعادلی را ایجاد کرد که هم از بهره‎وری و رشد اقتصادی مناسب برخوردار باشد و نیز دارای نظام سیاسی متعادل و مبتنی بر مشارکت عمومی مردم و سطح مناسبی از آزادی‎های اجتماعی و حقوق بشر را داشته باشد. همچنین دارای یک جنبه تولید سرمایه اجتماعی، به معنای همبستگی ملی رفع تضادها و تنش‎های داخلی در بین گروه‎های مختلف اجتماعی، باید تأمین شود و فرهنگ غنی و مبتنی بر میراث فرهنگی و درعین حال دارای ظرفیت‎های نوآوری و تولید فرهنگی داشته باشیم. هر کدام از این ۴ نوع سرمایه‎ها را که در نظر می‎گیریم؛ برای تأمین آن ناچاریم از پژوهش و فرآیندهای پژوهشی استمداد کنید.

به دلیل دخالت متغیرهای متعدد در این زمینه، دیگر تصمیم‎گیری‎ها خیلی نمی‎توانند ساده صورت گیرند. نیاز به مطالعات پژوهشی، کانون‎های تفکر دارد. کانون‎های تفکر نیز، سطحی از عمل پژوهشی و کنش پژوهشی در آن صورت می‎گیرد. به این دلیل است که در دوره معاصر بیش از گذشته احساس می‎کنیم که برای گسترش جامعه دانش بنیان، نیاز به تولید، پردازش، و کاربرد  دانش و اطلاعات داریم. بسیاری از کشورهای جهان معاصر اساس ارزش افزوده اقتصادی‎شان از همان فعالیت‎های پژوهشی است اما فعالیت‎های پژوهشی که بعدا پیامدهای خود را در عرصه اجتماعی نشان می‎دهد.

 

بحثی مطرح می‎شود در این‎باره که در کشور ما پژوهش تقلیدی است و چون صرفا جوامع توسعه یافته پژوهش انجام می‎دهند ما هم برای توسعه یافتن باید به سمت پژوهش برویم. این در حالی است که پژوهش در جوامع الگو جزیی از یک کل هماهنگ است ولی شاید در کشور ما این چنین نباشد. آیا شما قائل به این امر هستید که پژوهش در کشور ما امری تقلیدی است؟

 

هنگامی که تصور می‎شود هفته پژوهش راه‎اندازی شود، بهتر است واقعا بحث تعمیق پژوهش و نهادینه سازی پژوهش صورت بگیرد. یعنی از سطح به عمق عبور کند. اگر هم ابعاد تبلیغی دارد این مسائل مرتفع شود، تا یک پژوهش نهادینه داشته باشیم. پژوهش نهادینه از نظر من پژوهشی است که پیامدهای آن را می‎توانیم در جامعه ببینیم و تأثیر آن را در همان ۴ زمینه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بتوانیم پیدا کنیم. اگر نتوانیم این تأثیر را ببینیم صرفا عملی درون دانشگاهی و یا درون عرصه علم می‎شود ، و نوعی ریزش به بیرون نیست. نیاز جامعه را برطرف نمی‎کند و تأثیرگذار هم نیست. هدف هفته پژوهش این بود که دانش را نهادینه کنیم. این نهادینه سازی، یکی نهادینه شدن در درون دانشگاه، فرآیندهای آموزشی و پژوهشی و مدیریت دانشگاه، دیگری در خارج از دانشگاه، یعنی در جامعه است. البته در جامعه نیز نهادینه‎سازی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی است. به معنای آنکه در درس اقتصاد، بتوانیم اقتصاد دانش را تقویت کنیم، منابعی را برای فعالیت‎های پژوهشی جذب کنیم، از طرف دیگر اقتصاد جامعه را تقویت کنیم یعنی تأثیر  این پیامدهای پژوهشی را در تولید کالایی، تولید صنعتی بتوانیم نشان دهیم و ایجاد کنیم.

 

پس شما معتقد هستید که که امر پژوهش تقلیدی نبوده و بر اساس رفع نیازهای جامعه شکل گرفته است؛ اما در اجرایی شدن مشکلاتی بر سر راه خود دارد؟

 

بله. اما مشکلات بسیار زیادی داریم. یعنی  افرادی که هنوز درک دقیقی از علم و دانشگاه پیدا نکردند. یعنی باور زیاد به این امر پیدا نکرده‎اند. یعنی ما باید در نظر بگیریم که چه مقدار توانستیم  به این هدف اول، یعنی تأثیر پژوهش بر توسعه اقتصادی برسیم. به این امر چه مقدار نزدیک شدیم؟ اگر قرار باشد به این امر برسیم لازمه آن این است که میزان اعتباراتی که به بخش پژوهش تخصیص داده می‎شود؛ بیشتر شود، چیزی است که سال‎هاست گفته می‎شود اما عمل نمی‎شود، ۳ درصد تولید ناخالص ملی باشد. یعنی حداقل ۳ درصد تولید ناخالص ملی را به امر پژوهش اختصاص دهیم. این کار را انجام نمی‎دهیم. دیگر آنکه پیامدهای اقتصادی، بر مبنای پژوهش صورت گیرد. یعنی اگر می‎خواهیم تولید کالا کنیم، من جمله تولید و ساخت خودرو، مبتنی بر تحقیقات باشد. دانشگاه‎هایی که رشته‎های‎شان با بخش صنعت مرتبط است؛ دارای پیوندی باشند که بتوانند نوعی صنعت ملی را در ارتباط با صنعت جهانی(نه به صورت درون‎گرایانه)؛ با دست‎آوردهای دانشگاهی پایه ‏ریزی کنند.

چنین چیزی را در صنعت خودرو نمی‎بینیم. چراکه خودروهایی را می‎بینیم که لایسنس و واردات آن از جای دیگری است و در کشور مونتاژ می‌‏شود. یعنی طراحی آن اینجا نیست. ممکن است پس از چند سال، ساخت برخی از قطعات را در ایران تولید کنیم، اما اساسا طراحی نداریم. پس از  آنکه ساخت آن را وارد می‎کنیم باز هم در طراحی قالب‎های آن، باید دید آیا کیفیتی که آن‎ها دارند موجود است؟یا خیر؟ بنابراین شما یک پراید متعلق به کره جنوبی را می‎توانید به راحتی خرید کنید و سال‎ها از آن استفاده کنید. اما پراید تولید داخل آن کیفیت لازم را از نظر مشخصات و مختصات فنی ندارد. مشخصات فنی که یک خودرو باید داشته باشد، مانند استحکام قطعات، کارایی، ایمنی، میزان وضعیت سوخت و تأثیر آن بروی آب و هوا، (آلودگی‎هایی است که یک خودرو می‎تواند ایجاد کند) خود بنزینی که مصرف می‎شود را ندارد. این یکی از علت‎های آلودگی هواست و در شهرهای بزرگ با آن مواجهه هستیم. خودروهایی که تولید می‎شود، ایمنی لازم را ندارند و بسیار مشکل دارند.

در صنعت خودرو یا تحقیقی انجام نمی‎دهیم یا آن تحقیق هیچ ارتباطی با کارخانه‎های تولید کننده اتومبیل ارتباطی ندارد. باید دید شرکت‎های خودرو چند درصد از هزینه‎های خود را صرف تحقیقات می‎کنند، یا چند درصداز هزینه‎های خود را صرف بهبود مشخصات فنی خودروها می‎کنند. مورد دیگر، بحث صنایع دارویی است. در این رابطه نیاز به پژوهش‎هایی در شیمی و مهندسی شیمی داریم. باید نتیجه آن را روی صنعت دارویی  ببنیم که بتوانیم داروهای جدید، با کیفیت بالا داشته باشیم.  در حال حاضر یک سوم مقالاتی که در مقیاس جهانی چاپ می‎کنیم، در حوزه شیمی است. اما هیچ‎کدام در صنایع شیمیایی مورد استفاده قرار نمی‎گیرند.لذا شاهد هستیم که خودروسازی ما یک صنعت نادانش است به طوریکه صنعت آن وجود دارد، اما دانش آن نیست. دیگری  شیمی است که دانش ناصنعت است. یعنی دانش آن وجود دارد اما صنعتی ندارد. آن چیزی که وجود دارد مربوط به فرمول‎های دارویی انتقال داده شده است که با کیفیت بد، در داخل تولید و منتقل می‎شود. درحالیکه باید دائم بروی آن تحقیق صورت ‎گیرد تا پیش رود. به طور مثال ساختن داروهای جدید. ساختن داروهای جدیدی که بای پروداکت آن، یا عوارض جانبی آن کم‎تر باشد و کارایی آن بیش‎تر باشد را نداریم و این امر نیز نیاز به تحقیق دارد. به طور مثال فرض کنید شما سرما می‎خورید، قرص سرما خوردگی که از خارج آورده باشند وقتی مصرف کنید حالتان خوب می‎شود. اما داخلی را که مصرف می‌کنید، فایده‎ای ندارد. اگر پژوهشی در حوزه شیمی و مهندسی شیمی صورت می‎گیرد؛ چرا تأثیرات آن را در صنایع دارویی خود نمی‎بینیم؟

 

در بحث خود  به اعتبار پژوهش هم اشاره کردید؛ که باید در این حوزه اعتباراتی به امر پژوهش تخصیص داده شود؛ سوال اینجاست که به صرف تخصیص اعتبار پژوهش محقق می‌گردد به عبارت دیگر آیا پژوهش لزوما امری است متکی به بودجه و اعتبار؟

 

 همه جای دنیا شما باید به پژوهش میزان مناسبی اعتبار اختصاص دهید. فرض کنید شرکت خودروسازی در حال فعالیت است، آیا نباید به آن اعتباری تخصیص بدهیم؟ وقتی  می‎گوید اقتصاد دانش یعنی چه؟ یعنی پیوند دانش و پول. البته در بعضی مواقع، در برخی مواقع هم باید تجاری‎سازی را نقد کنیم. شاید اختصاص بد اعتبارات منفی پژوهشی را نقد کرده‎اند. شاید فسادی که در این عرصه رخ می‎دهد را نقد می‎کنند. اما در بسیاری از موارد اعتباراتی که بخش دولتی دارند، خوب توزیع نمی‎شود، به طرح‎های خوب اختصاص داده نمی‎شود. بسیاری‎ اعتبارات دولتی را یک رانت یا امتیاز تلقی می‎کنند. در مقابل آن تحقیقات کم کیفیتی را ارائه می‎کنند، که خوب هم مورد ارزیابی قرار نمی‎گیرد. به دلیل آنکه محقق هم می‎داند آن بخش دولتی که این تحقیق را سفارش داده است؛ قرار  نیست بر مبنای آن تصمیم‎گیری کند. قرار نیست چیزی تغییر کند. بنابراین  تنها می‎خواهند کاری صورت بگیرد، آن را جلد کرده و در کتاب‎خانه بگذارند.

تحقیق امروزه به ویژه در مقیاس‎های وسیع هزینه‎بر است. اما باید مدیریتی وجود داشته باشد که بداند تحقیق برای چه هدفی است. سپس در فرآیند تعریف، اجرا، اعتباریابی پژوهش، بسیار جدی پیش رود. در نهایت هنگامی که برون داد، نتایج و دست‎آوردهای پژوهش را محققین و تیم تحقیقاتی ارائه دادند؛ باید با نیازهای عملی ما ارتباط داشته باشد و بتواند آن نیاز را پاسخ دهد و ما نیز برای پاسخ دادن به آن نیاز از آن استفاده کنیم. اصطلاحا به آن کاربست می‎گویند. ما می‎توانیم در حوزه پژوهش application داشته باشیم. سپس نتیجه آن application را در نظر بگیریم. باید پاسخ‎گو به تغییری باشد که ایجاد می‎شود. آن دخالتی که نهاد سیاست‎گذار می‎خواهد برای کاهش سطح اعتیاد در جامعه داشته باشد، ایجاد شود. اما یک فرآیند دیگری رخ می‎دهد، یعنی سال‎ها هزینه‎های گزافی پرداخت می‎شود که بابت تحقیقات مواد مخدر، اما روز به روز می‎بینیم میزان مصرف مواد مخدر بالا می‎رود. مشکل از کجاست؟ یا طرح‎های تحقیقاتی بد تعریف می‏‌شوند یا  طرح‎های تحقیقاتی بد اجرا می‎شود یا نتایج آن‎ها به کار بسته نمی‎شود یا نتایج بد به کار بسته می‎شود. مجموعه این عوامل ممکن است وجود داشته باشد. در جایی شما را به این می‎رساند که چرا ما داریم پول به این بخش اختصاص می‎دهیم؟ البته عزم مسئولین مختلف، درباره استفاده از پژوهش نیز بسیار مهم است. در جامعه‎ای مانند جامعه ایران که بسیار ایدئولوژی زده است، پژوهش جایگاه زیادی را در عمل ندارد. به دلیل آنکه  مسئولین کشور بر مبنای یک‎سری باورهای عقیدتی که  برای‎شان مقدس است، اعمالی را انجام می‎دهند.  در این راستا به پیامدهای آن اعتنایی ندارند. اگر شما برای حل مسائل مسیرهای دیگری را به آن‎ها نشان دهید، مانند امر اعتیاد توجهی به چنین مسئله‎ای ندارند. لذا سیاست ایدئولوژیک و تصمیم‎گیری‎های ایدئولوژیک و عقیدتی که  در کشور غالب است.

یکی از مبناهای اصلی استفاده از پژوهش، کاربرد و کاربست پژوهش است. مسئولین  مختلف روی آرمان‎ها و باورها، که بعضا در  اسناد برنامه‎ای منعکس شده است؛ اعمالی را انجام می‎دهند و تصور می‎کنند، باید همان کار انجام دهند. اگر به برنامه مکتوب نیز متعهد باشند خوب است؛ اما در برخی موارد آن تعهد نیز وجود ندارد. اما در بهترین حالت؛ مدیران برمبنای برنامه عمل می‎کنند. معمولا در تدوین برنامه‎ها از فرآیندهای ایدئولوژیک عبور می‎کنیم تا به برنامه می‎رسیم. نتیجه برنامه‎ها ارزیابی نمی‎شود تا بدانیم چه مقدار تأثیر در کار می‎گذارد. به همین دلیل  است که می‎گویند، بدون پژوهش تصمیم‎گیری نکنیم. اما هنگامی که  برنامه‎ریزی می‎کنیم؛ باید  پژوهش وزن سنگینی داشته باشد، نه آنکه شما در تصمیم‎گیری و برنامه‎ریزی در مورد مواد مخدر؛ یعنی در جایی که باید علت‎یابی کرد و مشکلات را سنجید و راه‏ حل ارائه داد، حضور نداشته باشید. گروه‎های بسته‎ای مانند گروه کارشناسی با سطح دانشی اندک، برنامه‎ریزی می‎کنند و مدیران نیز اجرا می‎کنند. در این بین نیز کسانی در مورد اعتیاد پرسش‎نامه‎هایی پر می‎کنند و مقاله‎هایی می‎نویسند و تحقیقاتی انجام می‎دهند.  البته قرار نیست از یافته‎های آنان استفاده شود. لذا این دو فرآیند جدایی است که دارد پیش می‎رود. یعنی فرآیندهای اجرایی، سیاست‎گذاری و اجرا از یک طرف؛ تحقیقات دانشگاهی و پژوهش‎های دانشگاهی نیز برای خود پیش می‎رود. هدف تحقیقات دانشگاهی در این شرایط تبدیل به نوعی مراسم دانشگاهی شده است. گویا دانشگاه نهاد اجتماعی است که مراسمی، ریچوئال‎هایی مناسک و مراسمی دارد. آئینی مانند چهارشنبه سوری، که از روی آتش می پرند. اگر استاد دانشگاه هستید باید سالی یک و یا دو مقاله بنویسید. به ویژه اجرای آئین با موقعیت شغلی و سازمانی شما ارتباط دارد. یعنی اگر به خوبی آئین مقاله نویسی را انجام دهید، می‎توانید ارتقا بگیرید، سمت‎های دانشگاهی و اداری بالاتری را به دست بیاورید، درآمد بیشتری را کسب کنید. لذا ما نیز آئیین‎وار تحقیقات را انجام می‎دهیم. چرا بروی آئین و مناسک تأکید می‎کنم؟ البته همیشه ممکن است آئین‎ها و مناسک مبتنی بر یک نوع عقلانیتی شکل  پیدا کند. اما به تدریج مبنای آن عقلانیت و فلسفه از بین می‎رود. سپس عمل، آئین و مناسک باقی می‎ماند؛ شما این مناسک را انجام می‎دهید. در پژوهش در ابتدا هدفی به نام بهبود زندگی داشتید.  

فلاسفه بزرگ در حالیکه گفته می‎شود انتزاعی اندیشند، مانند افلاطون، ارسطو، سقراط؛ به دنبال آن بودند که بدانند، سعادت، زندگی، خوشبختی چیست و چگونه می‏توان به آن اهداف رسید. به دلیل رسیدن به این اهداف است که بحث و گفت‎گو می‎کنند. همچنین ارسطو کتاب سیاست را می‎نویسد که چگونه می‎توان سیاست داشت و جامعه را چگونه می‎توان اداره کرد که مورد رضایت مردم باشد، سرمایه سیاسی جامعه تقویت شود و بحث‎های دیگر. اما به تدریج این حرف‎ها فراموش می‎شود و می‎گویند کتاب و مقاله بنویسید. این  مقاله قرار است در کجا استفاده شود و چه باشد مهم نیست. بلکه مهم این است که این امر انجام شود. انجام دادن مناسک صورتی دارد و صورت آن را دقیق انجام می‎دهند. بنابراین هنگامی که می‎خواهید مقاله بنویسید روش دقیق باشد، شیوه اعتبار‎یابی، کلید واژه، چکیده، منابع را بگونه‎ای خاص ارائه دهید، منابع خارجی را در رفرنس بیاورید به پیشینه تحقیق هم اشاره کنید. سپس متوجه می‎شوید که در مناسک مجموعه‎ی معیارها و  ضوابط خشک متدولوژیک حاکم می‎شود، بدون آنکه پژوهش به روح حاکم بر علم وفادار باشد. تحقیق باید به روح علم وفادار باشد. به دلیل آنکه انجمن پژوهش نیز مانند هر عمل دیگری که در زندگی داریم، یک قالب و یک روح و محتوایی دارد. روح و روحیه پژوهش در این کشور وجود ندارد. قالب‎های پژوهشی بر ما حاکم هستند. اما چرا این امر اتفاق افتاده است، به دلیل آنکه بخش کثیری از آن ناشی از آن است که امکان ریزش به جامعه یا در جامعه(فرض من بر این است که دانشگاه غلیان دانش می‎کند و باید سر ریز به جامعه پیدا کند.) وجود ندارد. ما جلوی ریزش و غلیان دانش به جامعه را گرفته‎ایم. دانشگاه نهادی درون‎گرا می‎شود و به تدریج به مناسک خود می‎پیوندد. در دنیا می‎گویند دانشگاه نهادی پیشرو است. اما  من می‎گویم دانشگاه زمانی می‎تواند پیشرو و پیشگام باشد که در جامعه باوری به دانشگاه وجود داشته باشد. در جامعه ما باور به دانش و دانشگاه وجود ندارد. به خصوص در حوزه علوم‎انسانی و اجتماعی این باور وجود ندارد. شما با بی‎باوری مواجهید. بی‎باوری ناشی از این نیست که که بگویید فردی بی‎سواد است که باور ندارد. خیر مسئولین کشوری که ملاحظه می‏کنید گاهی مهندس‎ها، گاهی پزشک‎ها غالب می‎شوند، این  افراد اعتقاد و باوری به علوم‎انسانی ندارند. تصمیم‎گیری‎هایی از طرف این افراد صورت می‎گیرد که آمیخته با باورهای عقیدتی و تکنیک‎های فنی که از علوم می‎گیرند، است. اما اندیشه علمی  عمیقی در کار برنامه‎ریزی و اداره کشور ندارند.

 

در بحث مهندسی و علوم پزشکی پژوهش‎هایی که صورت می‎گیرد وضعیتی بهتر نسبت به پژوهش‌های علوم انسانی از حیث نتیجه گیری و کارآمدی هستند. به نظر شما پژوهش‎های علوم‎انسانی در کشور ما کارآمد هستند؟ آیا اساسا این پژوهش‎ها مطلوبند و مسئله‎ای را حل می‎کنند؟

 

 بحث اصلی من این است که می‎گویم شما در کدام بخش راه را باز گذاشته‎اید و جواب نگرفته‎اید؟ شما کجا تصمیم‎گیری‎هایتان را مبتنی بر پژوهش‎های دانشگاهی قرار دادید؟ بنابراین دانشگاه به تدریج پژوهش‎هایش ناکارآمد می‎شود. اگر بخواهیم پژوهشی کارا باشد، در مدل تولید و تأثیرگذاری دانش، یکی بر فشار دانش و علم تأکید می‎شود یکی بر کشش بازار.  Knowledge push market pull

می‎گوید: تا که از جانت معشوق نباشد کششی/ کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد.

اولا آن طرف باید کششی وجود داشته باشد، هنگامی که کششی از آن سمت نیست هر چه کوشش کنید به جایی نخواهید رسید. دوما کم هستند عاشقان شیفته‎ای که در فقدان کشش، کوشش کنند. بنابراین کوششی صورت نمی‎گیرد یا اگر صورت بگیرد تصنعی و ظاهری است. برای برخی از افراد چنین کوشش ظاهری، مانند کتاب و مقاله نوشتن احساس لذت و رضایتی به وجود می‎آورد. به طور مثال آثار هگل، مارکس و ... را که مطالعه می‎کنند؛ صرف نظر از آنکه برای جامعه مفید باشد، ممکن است لذت بخش باشد.  به هر حال خواندن و نوشتن مطالب علوم‎انسانی می‎توانند،  لذت بخش هم باشند. اما کم هستند افرادی که برای لذت به دنبال علم بروند. درحالیکه بیشتر افراد به دنبال جنبه‎های سازمانی می‎روند و در سیستم و نظام اجتماعی، و سیاسی و اقتصادی قراری بر پیمان دانش بسته نشده است.

سال‎ها است که بحث صنعت و دانشگاه را مطرح کردیم. اما مسئولین محترم بیایند بگویند که کجا صنعت و دانشگاه پیوند خورده است و نتیجه آن چه شده است؟ در این هفته پژوهش گفته شود. بگویند اخیرا یک استکان تولید شده است و نتیجه این استکان  حاصل یک قرار داد پژوهشی بین دانشگاه ایکس و صنعت ایگرگ بود. مختصات فنی‎اش بهتر شده است. یا فرض کنید؛ تولید مواد غذایی که صورت گرفته است، با کیفیت بالاتری انجام شده است. در جایی به ما نشان دهند. خیلی نیست، اما دائما حرف آن مطرح می‎شود. دائم گفته می‎شود ما در توسعه علم و فناوری اول هستیم. اما در واقع اول نیستیم. فقط در نوشتن مقاله اول هستیم به دلیل اینکه تعداد زیاد دانشگاه، تعداد زیاد دانشجو، تعداد زیاد اعضای هیئت علمی که تماما، برای فارغ‎التحصیلی و ارتقاء نیاز به مقاله نویسی دارند.

ادامه دارد.....

نظرات مخاطبان 0 3

  • ۱۳۹۲-۰۹-۲۵ ۱۹:۴۵امین آرین 0 7

    محورهای بحثی که استاد مطرح کردند بسیار عالی بود مانند سب غنی سازی و ...
                                
  • ۱۳۹۲-۰۹-۲۸ ۱۳:۰۹shirzad aghdashi 0 7

    در حال خواندن این گفت و گوی بسیار مفید بود م که به یاد یکی ازصحبت های آقای احمدی نژاد در گفت وگوی تلویزیونی با مردم  افتادم آقای رئیس جمهور در این گفت وگو می فرمودند که بنده یک مهندس هستم سرم تو کاره رو مسائل همینطوری تصمیم نمی گیرم شب که میرم خونه مسائل رو میریزم رو میز و بهترین گزینه ها را انتخاب می کنم پایان نقل قول . ایکاش مسئولین ما در عمل به این گفتة استاد که  بدون پژوهش تصمیم‎گیری نکنیم پایبند بودند تا همانطور که فرمودند با استفاده از دانش و پژوهش بتوان جامعه ای متوازن و متعادلی را ایجاد کرد که هم از بهره ‎وری و رشد اقتصادی مناسب برخوردار باشد و هم دارای نظام سیاسی متعادل و مبتنی بر مشارکت عمومی مردم و سطح مناسبی از آزادی‎های اجتماعی و حقوق بشر را داشته باشید.
                                
  • ۱۳۹۲-۰۹-۲۸ ۲۰:۳۳مریم کریمی 0 6

    با نظر دوست عزیزمون کاملا موافق. مصاحبه خیلی خوبی بود . و مسائلی مطرح شد که واقعا اگر به کار رود حتما نتیجه گیری خوبی خواهیم گرفت.
                                

نظر شما