شناسهٔ خبر: 65665 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

از خاستگاه جشن یلدا(چله) تا معنا- کارکرد آن

شب یلدا بدون تردید جشن یلدا- چله همواره باری سیاسی را حمل کرده، یعنی اصل ایده‌ی گذرا بودنِ وضعیت تباهی(نهایتِ شب) و نیز ایده‌ی «شب آبستن» یعنی وضعیتی که چیزی ضدِ خودش را می‌زاید و از دل نهایتِ شب، آنتی‌تزی به کل متفاوت(نهایتِ نور) بیرون می‌آید، امکانی برای انسان ایرانی فراهم کرده که سیاسی تفسیر شود. 

فرهنگ امروز: * بهروز پویا (دانشجوی دکتری تاریخ- دانشگاه دولتی سنت‌پترزبورگ روسیه)، پی‌جویی از خاستگاه مشخص پدیده‌های اجتماعی-فرهنگی، اساساً بر پیش‌فرض‌های دفاع‌ناپذیری متکی است. اکثر تحقیقاتی که پی ذات و خاستگاه یگانه برای یک جشن تاریخی هستند، عمیقاً از چند توهم رنج می‌برند: 
۱- هیچ پدیده‌ی اجتماعی- فرهنگی عمومی دارای پیشینه طولانی را نمی‌توان به خاستگاه مشخص و مبنایی خالصی منتسب کرد. در تاریخ بارها رخ داده که جشن‌هایی به کل رنگ عوض کرده‌اند، ادغام شده‌اند، پالایش شده‌اند. مثل یونانی‌سازی فرهنگ رومی، یا تصادم فرهنگ ایرانی و بین‌النهرین باستان، و... 
۲- حتی به فرض وجود یک خاستگاه، خاستگاه یک امر الزاماً معنای آن را تعیین نمی‌کند. در نهایت زمینه اجتماعی برگزارکنندگان به جزئیات آن جهت می‌دهد. 
۳- مردمی که در پدیده‌ای اجتماعی- فرهنگی مثل جشن‌ها درگیر بوده‌اند و هستند الزاماً به مبنای آن خودآگاهی ندارند. معنای مراسم را تجربه‌زیسته‌ی آنها تشکیل می‌دهد و نه اعتقاد ذهنی آن‌ها. عامه‌ی مردم ایران به جشن‌های نوروز و یلدا همچون دگم‌های اعتقادی مشخص نمی‌گریستند، بلکه آنها را زندگی می‌کردند. 
۴- یک توهم روش‌شناسی دیگر این است که با فقه‌اللغة می‌توان به معنای یک پدیده‌ی تاریخی پی برد. این روش بر چند پیش‌فرض مبتنی است: مهمتر از همه این که معنای متکثر و چندوجهی و واقعی یک اصطلاح که دال بر یک امر اجتماعی است را می‌توان به معنای لغت آن فروکاست. ثانیاً گویی کنشگران الزاماً به معنای لغوی یک اصطلاح که به یک پدیده اجتماعی- فرهنگی ارجاع دارد، آگاهی دارند و معنایی که ما از واژه درمی‌یابیم الزاماً با معنای مد نظر آنها یکسان است. در حالی که چه بسا معنای لغوی که کنشگران برای یک واژه متصور بوده‌اند هرگز برای ما قابل بازیابی نباشد. ثالثاً یک مفهوم گاه در واژه‌های متعدد و گاه به صورت استعاری و نهفته و پیش‌مفهوم بیان می‌شود. بنابراین فقه‌اللغة چندان دردی از مسائل پیچیده اجتماعی- فرهنگی دوا نمی‌کند. 

از این رو پرسش از خاستگاه مشخص و نسب یگانه برای جشنی که به عنوان یلدا- چله در حوزه فرهنگی ایران برگزار می‌شود، و پاپیچ واژه‌ی آن شدن، اساساً پرسش نادرستی است، و ما را از فهم ابعاد مهم این جشن عاجز می‌کند. پرسش اصلی باید معطوف به فهمِ فهمِ این جشن باشد، و کارکردهای اجتماعی- فرهنگی که داشته است‌.‌ 
بی‌تردید نخبگان ایرانی دوره میانه با معنای یلدا آشنا بوده‌اند، کاربرد استعاری آن همچون شب بلند فراق یار، وضعیت تباهی، یا حتی گیسوی بلند یار را در بدنه ادبی فارسی به وفور می‌توان یافت. اما در سال‌های اخیر برخی ادعا کرده‌اند در گذشته عامه مردم ایران با عنوان یلدا آشنا نبوده‌اند، یا دست‌کم آن را جشن نمی‌گرفته‌اند. بلکه به طور کلی یک جشن زمستانی سنتی داشته‌اند. 
من با این نظر موافق نیستم، داستانی در مقامات حمیدی(نگاشته‌شده در عصر سلجوقی، نیمه سده ششم) هست که نشان می‌دهد عامه مردم یلدا را با همین عنوان جشن می‌گرفته‌اند: (تا روزی یکی از جماهیر دهر و مشاهیر شهر که در فتوت نامی داشت و در مروت کامی، خواست که اخوان صفا را بر گوشه وفا جمع کند و ابکار افکار هر یک را بازجوید و بخور و بخار هر یک را ببوید و کنه حال هر یک بداند و درج هنر هر یک بخواند. با آن قوم هم کاسه و کأس گردد و با آن طایفه هم الفاظ و انفاس شود، یکی از آن طایفه که آشنایی داشت و به امر و نهی فرمانفروایی، میقاتی مرقوم و میعادی معلوم بنهاد. از شبها شب یلدا معین بود و از خوردنی‌ها خورش سِکبا مبین، بر سکبای مزعفر معطر قرار دادند و لوزینه مدهن مکفن اختیار کردند.)؛ احتمالا در صورت جستجوی بیشتر موارد بیشتری هم می‌توان یافت. 

بدون تردید جشن یلدا- چله همواره باری سیاسی را حمل کرده، یعنی اصل ایده‌ی گذرا بودنِ وضعیت تباهی(نهایتِ شب) و نیز ایده‌ی «شب آبستن» یعنی وضعیتی که چیزی ضدِ خودش را می‌زاید و از دل نهایتِ شب، آنتی‌تزی به کل متفاوت(نهایتِ نور) بیرون می‌آید، امکانی برای انسان ایرانی فراهم کرده که سیاسی تفسیر شود. 

این شعر حافظ به اندازه ‌کافی معروف است: 
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید 

اما نمونه‌ای صریح‌تر و جالب‌تر و قدیمی‌تر از تعبیر سیاسی یلدا را می‌توان در سندبادنامه ظهیری سمرقندی دید: «اگر پادشاهی جایر بر ایشان قادر گردد و صرصر قهر بر ایشان وزد در هاجره حادثه و حرارت حرور ظلم و ضیم روزگار چگونه گذارند؟ و در شبهای یلدای ظلم که آفتاب ملک من به مغرب زوال افول نماید چراغ فراغ چگونه افروزند؟» 

جا دارد معنا- کارکرد این جشن، و نیز تأثیرات ایده‌های "نهایت شب" و "آبستنی شب" بر ذهنیت سیاسی ایران دوره میانه، موضوع پژوهش مستقلی قرار گیرد.


* بهروز پویا (دانشجوی دکتری تاریخ- دانشگاه دولتی سنت‌پترزبورگ روسیه)

نظر شما