شناسهٔ خبر: 64803 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

نگاهی به کتاب «سیاست و حکومت در خاورمیانه (غرب آسیا) و شمال آفریقا»

آیینه واقعیت‌های تاریخی خاورمیانه

اهمیت تاریخی، سیاسی، تمدنی، فرهنگی و اقتصادی منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) و شمال آفریقا بر کسی پوشیده نیست و آگاهی از مسائل پیچیده این منطقه بدون شناخت ویژگی‌ها و روندهایی که وضعیت موجود را شکل داده ممکن نخواهد بود.

فرهنگ امروز:محمد لطف‌اللهی، اهمیت تاریخی، سیاسی، تمدنی، فرهنگی و اقتصادی منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) و شمال آفریقا بر کسی پوشیده نیست و آگاهی از مسائل پیچیده این منطقه بدون شناخت ویژگی‌ها و روندهایی که وضعیت موجود را شکل داده ممکن نخواهد بود. هرچند بسیاری از تحلیلگران امروزه تاکید دارند که به دلیل تغییر در منابع انرژی مورد استفاده در جهان و رقابت ابرقدرت‌ها نگاه‌ها به منطقه خاورمیانه تغییر کرده و این منطقه دیگر اهمیت سابق را از منظر قدرت‌های جهانی ندارد، اما همچنان نمی‌توان انکار کرد که آنچه در خاورمیانه می‌گذرد می‌تواند به‌طور مستقیم روی مناسبات جهانی تاثیرگذار باشد. گفت‌وگوهای ایران، کشورهای 1+4 و ایالات متحده برای احیای توافق هسته‌ای، تلاش‌های ابرقدرتی نوظهور به نام چین برای گسترش نفوذ خود در خاورمیانه و تداوم نیاز جهان به منابع انرژی در این منطقه که بحران اوکراین بیش از پیش آن را آشکار کرد همه و همه نشان می‌دهد خاورمیانه هرچند کانون اصلی رقابت قدرت‌های بزرگ نیست اما همچنان یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین مناطق دنیا به شمار می‌رود. حمید احمدی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در کتاب «سیاست و حکومت در خاورمیانه (غرب آسیا) و شمال آفریقا» که چاپ اول آن در سال جاری منتشر شده تلاش کرده تا روایت کاملی از علل، عوامل و ریشه‌های وضعیت امروز این منطقه ارایه کند. نقطه آغازین این کتاب، تلاش نویسنده برای مشخص کردن محدوده جغرافیایی منطقه «خاورمیانه» یا «غرب آسیا» و تشریح علل نام‌گذاری و اختلاف‌نظرها در این حوزه است. نویسنده با توضیح هفت دیدگاهی که پیرامون این منطقه وجود دارد می‌نویسد که اکثریت کارشناسان اعتقاد دارند «منطقه خاورمیانه، منطقه‌ای جغرافیایی شامل امپراتوری سابق عثمانی و ایران است.» در این کتاب که زبانی آکادمیک دارد و سعی شده با نقشه‌ها و تصاویر، روایت گویایی از تاریخ و روندها در منطقه خاورمیانه ارایه شود، خاورمیانه «مهد تمدن‌های بشری» و «خاستگاه ادیان بزرگ» معرفی شده است. نویسنده در بخش‌های آغازین با معرفی تمدن‌های کهن پیش‌زمینه‌ای برای تشریح وضعیت کنونی منطقه فراهم می‌کند. بخش‌های انتهایی مهم‌ترین بخش‌های این کتاب به شمار می‌روند. نویسنده در این بخش‌ها با نگاهی به ایدئولوژی‌ها و جریان‌های فکری تاثیرگذار بر روند اتفاقات تاریخی در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا، ناسیونالیسم و گرایش‌های فکری ناسیونالیستی را «موثرتر» از جریان‌های فکری دیگر می‌داند، ضمن اذعان به تاثیر ناسیونالیسم ایرانی و حوادثی نظیر ملی شدن صنعت نفت بر خاورمیانه، جریان‌های ناسیونالیسم عربی و پان‌عربیسم، ناسیونالیسم ترکی و پان‌ترکیسم و ناسیونالیسم یهود را به عنوان جدی‌ترین و اثرگذارترین جریان‌های ملی‌گرایانه در منطقه ارزیابی می‌کند و در ادامه به بررسی زمینه‌های شکل‌گیری بنیادگرایی اسلامی می‌پردازد. شناخت ریشه‌های ناسیونالیسم در منطقه خاورمیانه امری حیاتی به حساب می‌آید، چرا که نه تنها این تفکر موتور حرکتی اصلی برخی کشورها در منطقه به حساب می‌آید، دقیقا همان کشورها برای تضعیف رقبای اصلی منطقه‌ای خود با معرفی کردن ناسیونالیسم به عنوان یک تفکر ضد بشری، رقبای‌شان را به اتخاذ رویکردهای ناسیونالیستی معرفی می‌کنند. ایمان الحسین، پژوهشگر سیاست خارجی در شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا با بررسی این مساله در عربستان سعودی می‌نویسد: «عربستان سعودی با در پیش گرفتن نوع خاصی از ملی‌گرایی در وضعیتی قرار گرفته است که این ملی‌گرایی سیاست داخلی و خارجی این کشور را هدایت می‌کند.» به نوشته او، «هدف از توسعه این نوع ملی‌گرایی که ساختارهای مذهبی در عربستان را به‌شدت تضعیف کرده، تثبیت جایگاه محمد بن سلمان ولیعهد این کشور است.» با این وجود، عربستان سعودی که نمونه‌ای از ملی‌گرایی جدید در جهان عرب به حساب می‌آید، ایران را به نقض حقوق اقلیت‌ها از طریق تکیه بر ناسیونالیسم فارس متهم می‌کند. العربیه فارسی، رسانه دولتی عربستان سعودی در این خصوص ادعا می‌کند: «ایران از شش ملیت اصلی شامل عرب، بلوچ، کرد، فارس، ترک، ترکمن و گروه‌های کوچک‌تر از دیگر گروه‌های قومی، زبانی و قبیله‌ای تشکیل شده است. هیچ گروه قومی دارای اکثریت عددی نیست. ایران همچنین خانه سنی‌ها، مسیحیان، یهودیان، بهاییان، زرتشتی‌ها، یارسان‌ها، مندایی‌ها و دیگران است. این گروه‌های قومی و مذهبی حداقل 50 درصد و بر اساس برخی برآوردهای میدانی دوسوم جمعیت را تشکیل می‌دهند. با این حال، به این گروه‌ها حقوق شهروندی برابر اعطا نشده است.» نویسنده در بخش‌های بعدی کتاب ادعا می‌کند: «با توجه به زوال احتمالی جریان اسلام‌گرای سلفی و جریان اسلام‌گرای افراطی، گرایش میانه‌رو اسلامی از پایگاه بیشتری در منطقه برخوردار خواهد بود» اما همزمان می‌نویسد: دو عامل می‌تواند تحقق چنین آینده‌ای را با مشکل روبه‌رو کند. به نوشته او، تداوم حضور دولت‌های اقتدارگرا در منطقه و گرایش تدریجی اسلام‌گرایان میانه‌رو به سوی سکولاریسم اصلی‌ترین عوامل تهدید غلبه یافتن اسلام‌گرایی میانه رو در منطقه خواهد بود.
این پیش‌بینی در حالی است که همزمان هراس مردم منطقه و حتی کشورهای خارج از خاورمیانه از گسترش اسلام‌گرایی افراطی روز به روز بیشتر می‌شود. براساس مطالعاتی که موسسه داده‌سنجی پیو انجام داده، بیشتر شهروندان خاورمیانه رفتارهای افراطی نظیر حملات انتحاری یا اعمال محدودیت‌های بسیار سختگیرانه علیه جامعه را تایید نمی‌کنند اما به ویژه پس از جنگ سوریه و گسترش نفوذ گروه‌هایی نظیر داعش که ترسناک‌تر از افراطیون گذشته بودند، هراس مردم منطقه از احتمال اوج‌گیری نفوذ این گروه‌ها نیز افزایش یافته است. براساس این ارزیابی مردم لبنان، تونس، مصر، اردن و ترکیه بسیار بیش از قبل نگرانند که مجموعه تحولات منطقه به بازگشت جریان‌های رادیکال به قدرت منجر شود. بخش‌های پایانی کتاب «سیاست و حکومت در خاورمیانه (غرب آسیا) و شمال آفریقا» به بررسی شاخص‌هایی نظیر دموکراسی، جامعه مدنی، توسعه اقتصادی، محیط زیست و وضعیت زنان در خاورمیانه می‌پردازد.

نظر شما