شناسهٔ خبر: 64153 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

داوری‌اردکانی در آغاز درس‌گفتارهایی درباره‌ بوعلی سینا: ابن سینا خرد فلسفی و درک دینی را با هم آشنا کرد/ راز ماندگاری بوعلی سینا در تاریخ ایران و جهان

داوری‌اردکانی گفت: ابن‌سینا در تفکر خود، خرد فلسفی و درک دینی را بیشتر با هم آشنا کرد و سازش داد و در بنای نظام عقل دینی و دین عقلی اثر قطعی داشته است و این یکی از وجوه ماندگاری او در تاریخ است.

ابن سینا خرد فلسفی و درک دینی را با هم آشنا کرد/ راز ماندگاری بوعلی سینا در تاریخ ایران و جهان

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مرکز فرهنگی شهر کتاب با همکاری بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی‌سینا چهارشنبه هشتم بهمن درس گفتارهایی درباره‌ی ابن سینا را آغاز کرد. نخستین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ بوعلی سینا با حضور دکتر رضا داوری‌اردکانی، دکتر حسین معصومی‌همدانی و دکتر محمدجواد اسماعیلی به‌صورت مجازی برگزار شد.

ابن‌ سینا، فیلسوف، طبیب، ریاضیدان و دانشمند برجسته‌ ایران است که شهرت جهانی دارد. شهرت او بیشتر در فلسفه و طب بوده و فلسفه‌ او، فلسفه مشائی، متاثر از فلسفه‌ نوافلاطونی و دین اسلام است. وی نخستین کسی است در ایران بعد از اسلام که درباره‌ تعلیم و تربیت اظهار نظر کرد و قواعدی را استخراج و اعلام کرد. عمده‌ آثار او به عربی است و اشعاری نیز به عربی و فارسی بدو نسبت داده‌اند. زندگی پرفراز و نشیب و توانایی‌های شگفت‌انگیز او سبب پیدایش افسانه‌های فراوانی پیرامون شخصیت وی شده است. از آثار مشهور او می‌توان به نجات، قانون، شفا، اشارات، دانشنامه علایی، قراضه طبیعیات، مبدا و معاد یاد کرد. همچنین حی‌بن‌یقظان، سلامان و ابسال، معراج‌نامه از داستان‌های تمثیلی-فلسفی اوست. حدود ۲۴۰ اثر به وی نسبت داده‌اند. نام، آثار و اندیشه‌های ابن‌ سینا در بیشتر آثار شاعران زبان فارسی انعکاس یافته است و با استفاده از آنها مضامینی پرداخته‌اند. هنوز بسیاری از آثار ابن‌ سینا به شکل علمی، تصحیح و شرح و انتشار نیافته است.

داوری‌اردکانی در ابتدای سخنانش گفت: بزرگی ابن سینا را همه جهان تصدیق می‌کنند و شاید دیگران چون از بیرون نگاه کرده‌اند این بزرگی را بیش از ما شناخته باشند. با اینکه بسیاری از آثار ابن‌سینا از میان رفته است باقی‌مانده آثارش چندان عظمت دارد که ناظر را به اعجاب وامی‌دارد اکنون جهان و حتی ما با این آثار چه باید بکنیم؟ ممکن است کسی بگوید ابن‌سینا و آثارش متعلق به گذشته‌اند و به کار امروز نمی‌آیند. البته اگر می‌خواهیم ابن‌سینا به کار هر روز ما بیاید باید بیشتر به علم و تفکر در نسبت با شرایط مناسب برای زندگی بیندیشیم.

وی افزود: ابن‌سینا در «قانون» درس سلامت و درمان بیماری‌های تن داده و در شفا و اشارات آئین خرد آموخته است. همه درس‌های خرد به هر زمانی و هر قوم و سرزمینی که متعلق باشند همیشه راهگشایی می‌کنند. اکنون در دانشگاه‌ها و مخصوصاً در بعضی حوزه‌های علمی-دینی آثار ابن‌سینا تدریس می‌شود. این خوب است ولی کافی نیست بلکه باید بدانیم که حاصل این تدریس و آشنایی با آراء ابن‌سینا چیست. در هفتاد سال اخیر کوشش‌هایی برای نزدیک شدن به ابن‌سینا یا لااقل درک مشکل نسبتمان با فیلسوف صورت گرفته است.

داوری‌اردکانی ادامه داد: فلسفه را باید کسانی بیاموزند که درد و شوق دانستن دارند و می‌توانند به عمق سخن فلسفی پی ببرند. زمانی می‌رسد که عصر اطلاعات نام دارد و همه چیز را به همه کس بی‌آنکه که در خواهند عرضه می‌کنند و در همه جا می‌آموزند و پیش همه می‌گویند ولی فلسفه علم ظاهر نیست و آن را در طلب خرد و خردمندی باید آموخت. شرق‌شناسان و ایران‌شناسان هم مطالعات بسیار در باب فلسفه و کلام و عرفان کرده‌اند مرادتان از این گفته که فیلسوفان جهان اسلام در افق غربیان حضور ندارند چیست.

وی با مطرح کردن پرسشی که از ابن‌سینا چه می‌خواهیم بیاموزیم و چه می‌توانیم بیاموزیم؟ گفت: برای اهل فلسفه روشن است که چرا به فلسفه رو کرده‌اند و آدمیان در زندگی چه نیازی به فلسفه دارند. ظاهراً وجدان بشری نیز به پاسخی هر چند اجمالی به این پرسش رسیده است. تاریخ، فلسفه را نه مشغولیت گروهی به نام فیلسوف بلکه طرح اساسی‌ترین مسائل در نسبت آدمی با وجود می‌داند. ما نیز کم و بیش و به نحو اجمالی می‌دانیم که با ابن‌سینا نسبتی داریم اما می‌خواهیم این نسبت را روشن‌تر بشناسیم.

این فیلسوف ادامه داد: اگر در مورد مقام و اثر بوعلی در تاریخ دوره اسلامی ایران کمتر پرسش شده است یک وجهش شاید این باشد که اثر فلسفه بوعلی بیش از آن بوده است که اهل علم و حتی خود فیلسوف می‌اندیشیده‌اند و می‌اندیشند. فیلسوفان و شاعران کم و بیش از مقام خود آگاهی دارند اما همه و همیشه از سرّ بزرگی مقام خود خبر ندارند. ابن‌سینا در تفکر خود، خرد فلسفی و درک دینی را بیشتر با هم آشنا کرده و سازش داده و در بنای نظام عقل دینی و دین عقلی اثر قطعی داشته است و این یکی از وجوه ماندگاری او در تاریخ است.

وی افزود: بوعلی اگر در تاریخ مانده است از آن روست که سخن تاریخ‌ساز گفته است. اگر این معنی را دریابیم اندکی با رمز تفکر او آشنا می‌شویم. شاید آنچه گفتم کلمات شعری و خطابه تلقی شود. درست است که زبان مناسب برای بیان و تفصیل فلسفه، منطق است اما فلسفه با یافت آغاز می‌شود و زبان یافت، شاعرانه است.

داوری‌اردکانی در پایان سخنانش گفت: می‌دانیم که فلسفه حب دانایی است. این حب اگر نباشد دانایی نیست. ابن‌سینا در طی پنجاه و شش سال زندگی و در عمر کوتاه و ناآرام خود صدها کتاب نوشت. این نوشته‌ها چه بود و همتی که فیلسوف را به نوشتن واداشت از کجا آمد. بوعلی همه عمر کوتاه خود را یکسره وقف دانایی کرد. این علاقه ریشه در روان‌شناسی شخصی ندارد و تا کششی از سوی دیگر نباشد جنبش و جوششی این چنین پیدا نمی‌شود.



سپس معصومی همدانی گفت: ابن‌سینا در مقام پزشک آثار مهمی دارد. کتاب «قانون» او افزون بر کشورهای اسلامی، در اروپا هم تا مدت‌ها کتاب مرجع و آموزش پزشکی بوده است و رساله‌های پزشکی او اهمیت فراوانی دارند. چنان‌که او در پزشکی هم فیلسوف پزشکی دیده می‌شود، نه پزشک محض. از قدیم داستان‌هایی درباره‌ طبابت او بوده است که خیلی از این‌ها جزو افسانه‌های عامیانه شده است.

وی افزود: ابن‌سینا در دوره‌ مهمی از تاریخ ایران و اسلام زندگی می‌کرده است. در اهمیت این دوران از لحاظ علمی و فلسفی همین بس که هر سه چهره‌ بزرگ عالم اسلام، ابوریحان بیرونی، ابن‌سینا، ابن‌هیثم، در این دوره زندگی می‌کرده‌اند. ابن‌سینا زندگی بسیار کوتاهی داشت. ما ابن‌سینا را بیشتر فردی خودآموخته می‌شناسیم و اطلاعاتمان درباره‌ اساتید او بسیار کم است. آثار فلسفی ابن‌سینا بسیار وسیع است. فقط «شفا»ی چاپ قاهره‌ او ده جلد است. سبک نویسندگی ابن‌سینا متفاوت است. آثاری مانند «الاشارات و التنبیهات» بسیار اندیشیده شده‌اند، آثاری مانند «نجات» بسیار ساده و نسبتاً خلاصه‌اند و برای استفاده‌ گروه وسیع‌تری از مردم نوشته شده‌اند و شماری از آثار عظیم او فقط به نیت استفاده‌ی فیلسوفان نوشته شده‌اند، مانند «شفا».

معصومی‌همدانی ادامه داد: همه‌ آموزش فلسفی و پزشکی ابن‌سینا در نواحی شرقی ایرانِ تاریخی بوده است، بنابراین با اتفاقات سایر مناطق تماس غیرمستقیم داشته است. در نهایت، درباره‌ جایگاه او می‌توان گفت که او به جریان ارسطویی تعلق دارد و در مسائل، سبک کار، پاسخ به مسائل فلسفی، بیش از هر کسی در میان فیلسوفان مسلمان، خودش را دنباله‌روی فارابی می‌داند.

وی افزود: در اینجا مفهوم ارسطویی بودن خیلی روشن نیست. چراکه آموزش ارسطو از دوران متأخر یونانی با آموزش‌های نوافلاطونی توأم شده بوده است. گرچه ابن‌سینا وارث جریان نوافلاطونی تفسیر ارسطو است، برعکس غالب فیلسوفان بزرگ پیش از خودش مفسر ارسطو نیست و تقریباً همه‌ی آثار او تأملاتی حول آثار ارسطو و مفسران او و حتی نقد آنها است. البته، دنبال کردن این وجه ابن‌سینا بسیار سخت است. چراکه خیلی اوقات او سخنی را نقد می‌کند، اما از آن فرد نام نمی‌برد.

این فلسفه‌پژوه گفت: افزون بر آنکه ابن‌سینا خودش را شارح ارسطو نمی‌داند، مخالف کسانی است که کار فلسفه را فقط شرح ارسطو می‌دانستند. همچنین، او کار فلاسفه‌ای را که در آن زمان پایگاهشان بغداد بود فلسفه‌ای عامیانه و همگانی‌تر قلمداد می‌کرد و فلسفه‌ی خودش را حرفه‌ای‌تر می‌دانست. همچنین، با افرادی مثل ابن‌مسکویه و ابوالحسن عامری که پیش از او و به دنبال ایجاد فلسفه‌ای التقاطی بودند، خیلی خوب نبود. یکی از موضوع‌های اصلی فلسفه‌ ابن‌سینا این است که می‌کوشید در سیستم فلسفی خودش جایی برای نبوت باز کند. او باور داشت که دیگران این کار را با جدیت دنبال نکرده‌اند و با کارهایشان موافق نبود.

معصومی ادامه داد: جریان آکادمیک به‌معنای تأملاتی با قابلیت آموزش و ایجاد مکتب، از ابن‌سینا آغاز شده است. این مکتب بعدها با ترجمه‌ «شفا» در سرنوشت قرون‌وسطی خیلی مؤثر واقع شد. این تحریر سیستماتیک در احیای فلسفه‌ قرون‌وسطی و مسیحی و طرح پرسش‌های جدید در فلسفه‌ آن زمان خیلی مؤثر بود. می‌توان گفت که ابن‌سینا و ابن‌رشد از طریق ترجمه‌ آثارشان به لاتینی یا عبری در تحول فلسفی اروپا بسیار مؤثر بودند.

محمدجواد اسماعیلی در ادامه این نشست به «مساله حرکت در فلسفه» پرداخت و گفت: مساله حرکت یکی از مسایل مهم در فلسفه به‌شمار می‌رود. اگر از منظر تاریخی بخواهیم به آن بپردازیم به نخستین دست‌نوشته‌هایی که از فلیسوفان یونانی برجای مانده است می‌توانیم اشاره کنیم. هراکلیتوس به مساله حرکت بسیار دقیق و ژرف نگریسته است و آرای این اندیشمند بسیار اثرگذار بوده است. پارمنیدس، فیلسوف پیشاسقراطی در مقابل نگرش هراکلیتوس از ثبات دفاع می‌کند؛ در سویی نگرش اصالت حرکت داریم و در سوی دیگر اندیشمندی که از اصالت ثبات دفاع می‌کند.

وی افزود: فیلسوف دیگر ارسطو است که در کتاب طبیعیات خود بسیار دقیق و ژرف به مساله حرکت توجه می‌کند و نه تنها به مساله حرکت بلکه به مبادی و مبانی حاکم بر حرکت از یک سو و به پیامدهای بحث حرکت از سوی دیگر توجه می‌کند و کتاب طبیعیات ارسطو با شرح و تفسیرهای گوناگونی در زبان یونانی، عربی، فارسی و لاتین سریانی بر جای مانده باعث شده در مکتب‌های گوناگون به نگرش ارسطو در باب حرکت التفات و توجه صورت می‌گیرد.

اسماعیلی ادامه داد: فارابی آن‌طور که ابن‌خلکان می‌گوید بیش از 40 بار به طبیعیات ارسطور توجه و شرح و تفسیرهایی هم بر این کتاب نوشته است. شوربختانه این شرح و تفسیر که ابونصر فارابی بر طبیعیات ارسطو نوشته به دست ما نرسیده اما نقل‌قول‌هایی از دیگر اندیشمندان مثل ابن رشد به دست ما رسیده تا اندازه‌ای می‌توانیم از دغدغه‌های فارابی بر باب طبیعیات ارسطو و این‌که بر چه مسایلی متمرکز بوده است آگاه شویم اما کسی که بیش از همه داد سخن داده و درباره مسایل طبیعت‌شناسی و به‌خصوص حرکت در آرا ارسطو بحث کرده ابن سینا است.

وی افزود: شاید نخستین اثری که از ابن سینا در این باب برجای مانده همان کتاب شفا است. در کتاب شفا فن اول سماع طبیعی نام دارد در این کتاب به مساله حرکت توجه ویژه‌ای شده است. یکی از ویژگی‌های بحث حرکت این است که بر نوعی دگرگونی و تغییر و فرایند به ما توجه می‌دهد. سخن گفتن از واقعیتی که همواره در حال شدن، صیرورت و دگرگونی است دشوار به نظر می‌رسد.

این فلسفه‌پژوه ادامه داد: تعریفی که از سنت ارسطویی باقی مانده و ابن سینا هم به آن وفادار است تعبیر کمال است که حرکت، کمال محسوب می‌شود و کمال بالقوه است. در کتاب مبدا و معاد ابن سینا به این نکته توجه شده که ثمره بحث طبیعیات این است که در مباحث نسل‌شناسی خود را باید نشان دهد یعنی طبیعت‌شناسی مقدمه‌ای برای مباحث نسل‌شناسی است زیرا در کتاب‌النسل هم می‌بینیم که صحبت از نسل می‌شود و معنی کمال را می‌دهد و پیوندی که ابن‌سینا میان مباحث حرکت‌شناسی و نسل‌شناسی انجام می‌دهد در سنت ارسطویی هم مبحث حرکت با کمال تعریف می‌شود و پیوندی که ابن‌سینا از آن یاد می‌کند ثمره مباحث طبیعت‌شناسی است.

اسماعیلی گفت: اگر از مبحث تاریخی به مساله حرکت نگاه کنیم در دو قلمرو می‌توان آن را بررسی کرد: در جهان فلسفه و جهان علوم. جهان علوم متکی بر کمیت حرکت توجه شده و بر جهان فلسفه بر پایه مفاهیم منطقی و فلسفی کوشش شده است. وقتی صحبت از جهان فلسفه و علوم می‌شود ما به جدایی و تعارض آن اکتفا کنیم یکه باید به ویژگی‌ها و خصایصی که به نوعی گفت‌وگو میان جهان فلسفه و علم را به‌وجود آورده توجه کنیم. دو جهان ویژگی‌ها و خصایص خود را دارند، تفسیری که فیلسوفان از حرکت دارند و خوانشی که عالمان و فیزیکدان‌ها نسبت به حرکت دارند هر کدام به جنبه‌ای از ساحت‌های انسانی توجه می‌کند و هر انسانی از منظری می‌تواند به پدیده‌های هستی التفات و توجه کند و گفت‌وگویی میان فلسفه و علم برقرار شود.

وی در پایان سخنانش گفت: کتاب اشارات و تنبیهات به عنوان کتاب درسی شرح و تفسیرهای گوناگونی بر آن نوشته شده است و بحث حرکت نیز در آن عنوان شده و باعث شده که این تفسیرها در میان تفسیرهای گوناگون کتاب اشارات و تنبیهات به عنوان اثری شناخته شده و معبری نزد بسیاری از اهل فلسفه و دانش مورد توجه قرار گیرد و سنت تفسیرنویسی بر آن گسترده باشد.

نظر شما