شناسهٔ خبر: 62083 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

معرفی و بررسی کتاب «سفالینه گونه موسوم به کوباچه» فن‌آوری سفال‌گری دوران صفوی چگونه بود؟

فن‌آوری سفالگری همان‌طور که سر هربرت رید معتقد است، با وجود سادگی و قدمت زیاد که به دوران نوسنگی می‌رسد، از مشکل‌ترین هنرها نیز محسوب می‌شود؛ زیرا هنری فوق‌العاده تجریدی است و در عین تجرید، هنری تجسمی است.

فن‌آوری سفال‌گری دوران صفوی چگونه بود؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  کتاب «سفالینه گونه موسوم به کوباچه» نوشته فیروز مهجور به تاثیر تاریخ و هنر ایران بر یکدیگر در دوران صفوی می‌پردازد. سفالگری در تاریخ فرهنگ، علم، صنعت و هنر هر ملت و قومی، اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد و سفالینه‌های مردم هر کشوری یکی از ابزارهای مطمئن در ارزیابی و داوری صنعتی و هنری آن ملت و مملکت محسوب می‌شود؛ زیرا ابداع سفال و سفال‌سازی و تکامل مراحل آن از شاخصه‌ها و معیارهای متقن رشد و توسعه و ارتقای فرهنگی و صنعتی و هنری ابنای بشر و ملل گوناگون در ادوار مختلف به شمار می‌آید.
 
فن‌آوری سفالگری همان‌طور که سر هربرت رید معتقد است، با وجود سادگی و قدمت زیاد که به دوران نوسنگی می‌رسد، از مشکل‌ترین هنرها نیز محسوب می‌شود؛ زیرا هنری فوق‌العاده تجریدی است و در عین تجرید، هنری تجسمی است. این فن‌آوری در دوران  اسلامی نیز به طور گسترده توجه مسلمانان را جلب کرد و از همان سده‌های نخستین هجری، تولید و توزیع آن از جهات گوناگون کمّی و کیفی و گستره جغرافیایی توسعه یافت؛ البته در گذر زمان و با شکل‌گیری و رونق یا تنزل و افول حکومت‌های مختلف و مراکز سیاسی و فرهنگی و تمدنی و با توجه به گستره نفوذ و اقتدار آنها در مناطق گوناگون سرزمین‌های اسلامی، مراکز تولید و توزیع سفالینه‌های این دوران در اعصار مختلف، جابه‌جا و کم و زیاد شده و درجه اهمیت آنها نیز دستخوش تغییر و تحول شده است.
 
بنابراین داده‌های سفالین از جمله سفال‌های دوره اسلامی در زمره مهم‌ترین شواهد باستان‌شناختی محسوب می‌شوند که نقشی بی‌بدیل و ارزشی منحصربه‌فرد در این رشته علمی دارند. بنابراین تعیین خاستگاه و تاریخ تولید و مرکز ساخت آنها اهمیت بسیاری دارد. اما گاهی دستیابی به این مهم بر اثر عوامل گوناگون مانند سفالینه‌های زرین‌فام و مینایی و گونه موسوم به «کوباچه» به‌سادگی میسر نبوده و بحث‌ها و چالش‌های فراوانی برانگیخته است که در نتیجه به ارائه نظریات متفاوت و حتی متناقضی منجر شده است.
 
مهم‌ترین اهدافی که در این کتاب دنبال شده، عبارتند از: هویت‌بخشی مکانی به سفال‌های گونه موسوم به کوباچه و تعیین خاستگاه و مراکز تولید این نوع سفالینه‌ها؛ بررسی و تعیین دامنه انتشار سفال‌های موسوم به کوباچه بر اساس نمونه‌های مکشوف در بررسی‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی و در نهایت ترسیم نقشه پراکنش این نوع سفالینه‌ها؛ هویت‌بخشی زمانی و تاریخی به سفالینه‌های موسوم به کوباچه؛ دستیابی به سرچشمه‌های تاریخی و فنی و هنری سفال‌های موسوم به کوباچه؛ دستیابی کامل‌تر و دقیق‌تر به فرایند فن‌آوری و هنر سفالگری عهد صفوی؛ تعیین جایگاه سفالگری بین صنایع و هنرهای عصر صفوی و دستیابی به رابطه میان سفال‌سازی و برخی از صنایع و هنرهای آن دوران از یک‌سو و تعیین نقش و جایگاه سفال و سفالگری به طور عام و سفالینه‌های موسوم به کوباچه به طور خاص در نظام اقتصادی و مبادلاتی صفویه از سوی دیگر، به منظور روشن‌تر شدن تاریخ تجارت، صنعت، هنر و سفالگری ایران، به‌ویژه در دوره صفویه و رفع برخی از ابهامات موجود؛ شناسایی و معرفی نمونه‌های موجود از سفال‌های موسوم به کوباچه که در مجموعه‌ها و موزه‌های مختلف دنیا پراکنده‌اند؛ مطالعه تطبیقی بین سفالینه‌های موسوم به کوباچه با سفال‌های هم‌زمان مناطق مرتبط مانند سفال‌های مشهور به ایزنیک از کشور عثمانی.
 
در فصل نخست این کتاب، تأثیرات متقابل اقتصاد ـ تجارت و فن‌آوری ـ هنر در عصر صفوی به اختصار بررسی شده است؛ زیرا شواهد متعدد و نتایج این پژوهش بر تأثیر متقابل اقتصاد و تجارت از سویی و تولید و توزیع و استفاده سفال‌ها و کاشی‌های گونه موسوم به کوباچه از سوی دیگر دلالت می‌کند. از آنجا که نخستین بار چندصد نمونه سفالینه گونه موسوبه کوباچه در روستای کوهستانی کوباچه از ایالت داغستان واقع در منطقه قفقاز شناسایی شده و در نتیجه این نوع سفال‌ها بدین نام موسوم شده‌اند.


 
در فصل دوم به چگونگی کشف آنها و مسائل مرتبط با آنها اختصاص یافته است؛ مسائلی مانند ویژگی‌های سفال‌های مکشوف، خاستگاه و به طور کلی مشخصات سفالینه‌ها و کاشی‌های گونه موسوم به کوباچه و نیز موقعیت و ویژگی‌های جغرافیایی، اجتماعی، صنعتی و هنری قریه کوباچه و پیشینه روابط ایران با کوباچه و در افق وسیع‌تر منطقه قفقاز به‌ویژه در دوره صفویه.
 
در فصل سوم در نه بخش با مدنظر قراردادن نه محوطه تاریخی ایران که طی بررسی‌های علمی و کاوش‌های میدانی باستان‌شناسی، سفالینه‌های گونه موسوم به کوباچه در آنها کشف شده، آثار مکشوف آنها بررسی و معرفی شده‌اند. این محوطه‌ها و بخش‌های مربوط به آنها به ترتیب عبارتند از: دژ حسن صباح در الموت، تپه نرگه در تاکستان، محوطه باستانی نچیر خانلق در شهرستان ری، ربع رشیدی در تبریز، تپه امامزاده بنیس در نزدیکی شبستر، مجموعه شیخ صفی در اردبیل، منزل آیت‌الله مروج در اردبیل، شهر تاریخی گسکر (هفت‌دغنان) در استان گیلان و بیستون.
 
در فصل چهارم که در واقع دنباله و مکمل فصل سوم است، بسیاری از سفالینه‌ها و کاشی‌های گونه موسوم به کوباچه که زینت‌بخش مجموعه‌ها و موزه‌های گوناگون داخلی و خارجی‌اند، شناسایی و در پنج بخش معرفی شده‌اند. بخش‌های اول تا سوم به ترتیب، به سفالینه‌های نوع قلم سیاه، قلم سبز و رنگارنگ و بخش‌های چهارم و پنجم نیز به ترتیب به کاشی‌های نوع رنگارنگ و سفالینه‌های نوع آبی و سفید از گونه موسوم به کوباچه اختصاص یافته است.
 
فصل پنجم اختصاص به بررسی مقایسه‌ای کوتاهی بین سفالینه‌های گونه موسوم به کوباچه و دیگر آثار صنعتی و هنری معاصر آنها دارد. فصل ششم به ارائه و تحلیل آزمایش سنگ‌نگاری برخی نمونه‌های سفالین گونه موسوم به کوباچه مکشوف از کاوش‌های علمی باستان‌شناسی اختصاص یافته است. در مبحث پایانی کتاب هم نتیجه‌گیری و تحلیل ارائه شده است.
 
انتشارات «علمی و فرهنگی» کتاب «سفالینه گونه موسوم به کوباچه» نوشته فیروز مهجور را با تیراژ 2000 نسخه و در 691 صفحه در سال 1398 با قیمت 180 هزار تومان منتشر کرده است.

نظر شما