شناسهٔ خبر: 58190 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کتاب «ویتگنشتاین و روان‌درمانی» منتشر شد

نویسنده کتاب «ویتگنشتاین و روان‌درمانی» نشان می‌دهد چگونه سردرگمی درباره کارکرد واژه‌ها خیالات باطلی ایجاد می‌کند که ما را به بند می‌کشند. این موضع نه فقط برای افرادی که به دنبال کمک هستند، بلکه برای جامعه‌ای نیز که پذیرای خیال باطل است تأثیرات مخربی به همراه دارد.

چگونه سردرگمی درباره کارکرد واژه‌ها خیالات باطل ایجاد می‌کند؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «ویتگنشتاین و روان‌درمانی» با عنوان فرعی از پارادوکس به حیرت نوشته جان هیتون به ترجمه پرویز شریفی درآمدی و لیلا طورانی از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

هر روز بیش از روز پیش روشن می‌شود که از مدل‌های علّی درک پریشانی ذهنی ـ که شامل مدل‌هایی است که سروکارشان با مکانیسم و فرایندهای به ظاهر معیوب درون و ذهن مغز است ـ نتایجی به دست می‌دهند که با پزشکی مبتنی بر شواهد همخوانی ندارند. هنوز دانسته‌ها ما درباره علل و عوامل پریشانی ذهن هنوز ناچیزند. پس با آغاز قرن بیست و یکم و ناتوانی بشر در روان‌درمانی با اندیشه‌های روانشناسان، فلسفه به عنوان راهی برای درمان روان مورد توجه قرار گرفت. در این دوران است که خاستگاه روان‌درمان‌گر از روانشناسی به فلسفه تغییر می‌یابد و به همین ترتیب «فلسفه درمانی» رواج می‌یابد، «ویتگنشتاین و روان‌درمانی» از همین دست تلاش‌هاست برای درمان ناراحتی‌های عمیق روان.

«جان هیتون» روان درمانگر و مولف «ویتگنشتاین و روان‌درمانی» با زیرعنوان «از پارادوکس به حیرت» در اثر خود با تبیین ارتباط فلسفه با درمان روان، بیش و پیش از هر چیز پاسخی به «جزم‌اندیشی» می‌دهد.
 
او در این کتاب تلاش می‌کند تا به درک سنتی از پریشانی ذهنی برگردد. مطابق این درک نکته محوری فقدان عقل در بعضی بخش‌های زندگی ما یا از دست دادن عقل در شرایط جنون است. نویسنده کتاب تلاش می‌کند نشان دهد که در حوزه درمان نباید به انجام کشفیات جدید در مورد ذهن و رفتار و روابط پرداخت، بلکه باید توجه را به چگونگی معنی دار بودن یا نبودن معطوف ساخت و این موضوع را به افراد گوشزد کرد.

یکی از اهداف کتاب پیشِ رو اثبات این واقعیت است که روان‌درمانی زمانی بهترین نتیجه را خواهد داشت که درمانگر مانند آینه عمل کند و هیچ آموزه، تشخصیص و «باید» جزم‌اندیشانه‌ای نداشته باشد. آینه صرفاً هرچه را رو به‌رویش قرار دارد منعکس می‌کند. آینه چیزی را تعیین نمی‌کند. بنابراین، درمانگر هم نباید چیزی را تعیین کند.

درمانگر برای اثبات چیزی تلاش نمی‌کند، نه در پی اثبات برخورداری‌اش از تکنیک یا نظریه‌ای خاص است و نه تلاشی برای اثبات برخوردار نبودنش از آن‌ها می‌کند. وقتی بیمار ببیند آنچه می‌گوید در درمانگر همچون آینه بازتاب پیدا می‌کند، می‌تواند درمانگر را به مثابه آینه به رسمیت بشناسد. تحقق این شرایط بسیار سخت است، زیرا هم درمانگر و هم بیمار صاحب نظریات، دیدگاه‌ها و تکنیک‌هایی هستند که به آن‌ها تعلق خاطر دارند و، بنابراین، طبق آن‌ها نیز عمل خواهند کرد.

یکی دیگر از اهداف این کتاب آن است که نشان دهد چگونه سردرگمی درباره کارکرد واژه‌ها خیالات باطلی ایجاد می‌کند که ما را به بند می‌کشند. این موضع نه فقط برای افرادی که به دنبال کمک هستند، بلکه برای جامعه‌ای نیز که پذیرای خیال باطل است تأثیرات مخربی به همراه دارد.

نویسنده کتاب با تمرکز بر کاربرد واقعی نشانه‌ها، به دنبال راهی برای تضعیف «خودکامگی» این باور است که فرایندهای درونی ذهنی علل افکار و رفتارهایمان هستند. این باور نادرست مبتنی بر این تصور است که واژه‌هایی مانند فکر، باور، شهوت، نی، و احساس به حالات، ابژه و فرایندهای موجود در جهان درونی ذهن یا مغز اشاره دارند که علت رفتار محسوب می‌شوند و در نتیجه این باور تصور می‌کنیم که جستجوی ناخودآگاه یا مغز به رهایی از تعارض‌های ذهنی می‌انجامد. این تصویر به دلیل فهم محدود کننده ما از زبان به وجود می‌آید. در این تصویر به روش‌های مختلف کاربرد کلمات و بافتاری که کلمات در آن استفاده می‌شوند توجه نشده است.

مخاطبان در کتاب حاضر می‌ توانند با مباحثی مانند «مقدمه»، «پارادوکس‌ها»، «علم‌گرایی»، «منطق و معنا»، «آغاز یادگیری»، «خود و من»، «اعتماد و تردید» آشنا شوند.

کتاب «ویتگنشتاین و روان‌درمانی» با عنوان فرعی از پارادوکس به حیرت نوشته جان هیتون به ترجمه پرویز شریفی درآمدی و لیلا طورانی با ۲۶۴ صفحه،‌ شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

نظر شما