شناسهٔ خبر: 57239 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ساختار ظهور حکمت، تمدن است/ معماری به رفتار انسان جهت می دهد

حسن بلخاری گفت: حکمت اگر بخواهد ظهور یابد قطعاً ساختار ظهورش تمدن است، من تمدن را به تعبیر ناقص خودم، صورت ساختاری امری به نام حکمت می‌دانم.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ همایش «روز جهانی فلسفه» عصر دوشنبه، ۲۸ آبان در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

در این همایش «حسن بلخاری قهی» رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سخنانی اظهار کرد: بحث نسبت بین حکمت و تمدن و معماری بسیار اهمیت دارد، شعار اولین مکتب فلسفی جهان یعنی مکتب بغداد توانایی نظر و عمل است. اینکه خوارزمی ها و فرزندان موسی بن شاکر را داریم و ... محصول این مساله است. هندیان اصطلاحی دارند با عنوان «سادرشیا» که مبنای فلسفه و حکمت و هنر هند است. در هند اصطلاح دارشانا به معنای حکمت و فلسفه است، سدرشیا یعنی دیدن یا چیزی را با چیز دیگر دیدن، «اَلَلَّهُمَّ اَرِنِی الْاَشْیَاءَ»، درک صورت بدون فهم و درک سیرت محال است. از کسانی که به شدت به تعریف رایج زیبایی در یونان اعتراض می کند «فلوطین» است.

وی افزود: منظور من از بیان سدرشیا این بود که حکمت از دیدگاه هندوان و مسلمین رویت سیرت و صورت اشیا است. این اجتماع و ترکیب را تولید می کند. اما حکمت ترکیب کردن چیست؟ اینکه می گوییم  امروز نیاز به حکیم داریم علت آن است که حکیم صرفا تابع جسم نیست، حکمت ترکیب سیرت و صورت است.

بلخاری تصریح کرد: غرب از هنگامی که وارد رنسانس شد به جای ترکیب، آمد و تجزیه را گذاشت و این شد که می بینید و در مواقعی غرب به عزای خود می نشیند؛ حکمت جمع ظاهر و باطن است: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ». نکته دیگر اینکه این حکمت اگر بخواهد ظهور یابد قطعاً ساختار ظهورش تمدن است. من تمدن را به تعبیر ناقص خودم، صورت ساختاری امری به نام حکمت می دانم. حکمت چون می خواهد از ساحت پنهان به آشکار در آید لاجرم تمدن را به عنوان زبان ظهور خود می داند.

وی با بیان اینکه تمدن وجه ساختاری حکمت است، تصریح کرد: تمدن زبان حکمت و معماری زبان تمدن است، منظور ما از تمدن مطلقا بنا نیست. معماری سه مفهوم دارد، یکی از آنها امنیت و همان سکنه در قرآن است، نکته دوم ساختمان به معنای سرپناه است یعنی جایی که سکونت روح باشد، و نکته سوم معماری است. در معماری اول ایده داریم، هنگامی که ایده لباس تجسم و تجسد را بر تن کرد، نمایان شد. ما معماری خطی و نقطه ای داریم، معماری بازار از نظر حکمت اسلامی خطی است و معماری مسجد نقطه ای، معماری خطی بازار یعنی بازار جای ره پیمودن است، فضای خطی معماری بازار رفتار انسان را جهت می دهد که در متن بازار نماند چون انسان نیامده احتیاجات مادی خود را برطرف کند و باید بگذرد.

این محقق خاطرنشان کرد: این در حالی است که معماری مسجد نقطه ای است، این بنا نیست بلکه رفتارساز است. فضا باید به گونه ای باشد که انسان میل به ماندن و استقرار را داشته باشد. اما در این بین سوالی که مطرح می‌شود، آن است که چگونه معماری می‌تواند به رفتار انسان جهت دهد؟ میرچا الیاده در این زمینه مفصلا در یکی از آثارش سخن گفته است.

نظر شما