شناسهٔ خبر: 56934 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

فیلسوف باید به جامعه نظر داشته باشد/ کار فلسفه نسخه نویسی نیست

محسن جوادی، پژوهشگر فلسفه اخلاق با بیان اینکه کار فلسفه نسخه نویسی نیست، گفت: فیلسوفان در نسخه نوشتن و مباحث نظری می توانند کمک کنند و فیلسوف همیشه باید نظری هم نسبت به جامعه داشته باشد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ رسالت اجتماعی اندیشمندان و وظایف اهالی فکر و فلسفه نسبت به جامعه، موضوعی است که قرار است آن را با اندیشمندان در میان بگذاریم. در این باره با محسن جوادی، پژوهشگر فلسفه اخلاق گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید؛

محسن جوادی، پژوهشگر فلسفه اخلاق و رئیس دانشگاه تربیت مدرس قم که چندی است مسئولیت معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم به عهده دارد، درباره نقش فیلسوف در جامعه گفت: من فکر می کنم ما برای اینکه بخواهیم اهمیت مباحث عینی و انضمامی را نشان دهیم، نباید نقش مسائل عمیق تررا کم رنگ کنیم. یعنی اینطور نباشد که ما فکر کنیم بحث های نظری ارزشی ندارد. بحث های نظری و فلسفی ممکن است گاهی بی معنا به نظر برسد ولی واقعیت این است که به این بحث های نظری احتیاج داریم. مثلاً وقتی پزشکی نسخه می نویسد، مردم فقط نسخه و خروجی نهایی را می بینند، ولی چیزی که پشت این نسخه است بحث های علمی و پزشکی است.

برای اینکه بخواهیم اهمیت مباحث عینی و انضمامی را نشان دهیم، نباید نقش مسائل عمیق تررا کم رنگ کنیم

وی افزود: بنابراین از هرفیلسوفی نمی توان انتظار داشت که نسخه بنویسد. ولی همین فیلسوفان در نسخه نوشتن و مباحث نظری خیلی می توانند کمک کنند. بنابراین نباید دچار افراط شویم که ما بحث های نظری نمی خواهیم و فقط دنبال بحث های عملی هستیم، ضمن اینکه بحث های عملی، بنیادهای نظری می خواهد. از آن طرف هم نباید فقط به دنبال بحث های نظری باشیم. سویه دانش نظری باید طوری پیش برود که به تصمیم گیری های عملی منجر شود. در شرایط و موقعیت فعلی هرکسی به نوع خودش وظیفه دارد، فیلسوف هم مثل بقیه وظایفی دارد یکی از وظیفه هایش این است که کار علمی نوآورانه ارائه بدهد تا بتوان نسخه های جدید و بروز متناسب با جامعه نوشت. وظیفه که فقط نسخه نوشتن نیست، اینکه کمک کنیم تا نسخه ای درست نوشته شود هم مهم و یک نوع وظیفه است.

این پژوهشگر فلسفه اخلاق ادامه داد: چیزی که مشکل ایجاد می کند، درگیر نبودن فیلسوفان با جامعه نیست، چون درگیر بودن با مسائل و مشکلات جامعه یکسری اوقات فراغت، دغدغه، سلیقه و ... می خواهد ولی اینکه فیلسوف به بنیادهای نظری جامعه توجه داشته باشد و بتواند کمک کند خودش موضوع مهمی است. منتها نگرانی ای که وجود دارد این است که مسیر بحث های انتزاعی به گونه ای است که از موضوع اصلی دور می شود و بعضاً تا حدی دور می شود که قابل دیده شدن و استفاده شدن در یک نسخه نیست، کما اینکه الان هم این نگرانی وجود دارد. ما باید تلاش کنیم که یک فلسفه زنده و پویا داشته باشیم.

معاون فرهنگی وزیرارشاد اضافه کرد: شرایط فعلی فلسفه در کشور ما بیشتر پرداختن به تاریخ فلسفه و تکرار آن ها شده است. البته در حرف های تاریخ فلسفه هم مسائل مهمی است؛ در جایی خواندم که یک فیلسوفی نوشته بود ما در خرابه های قرون وسطی می گردیم تا گنج های خوبی برای امروز پیدا کنیم. در سنت خودمان هم چنین گنج هایی وجود دارد. می خواهم بگویم صرفاً قدیمی بودن یک نظریه به معنی کنار گذاشتن آن نیست، اگرچه فیلسوف همیشه باید یک نظری هم نسبت به جامعه داشته باشد و توجه کند که این بحث های قدیمی چه کمکی می تواند به مباحث امروز بکند. لزومی هم ندارد خودش شخصاً و مستقیم درگیر بشود، همین که در بنیادهای نظری بتواند کمک کند، کافی است.

فیلسوفی نوشته بود ما در خرابه های قرون وسطی می گردیم تا گنج های خوبی برای امروز پیدا کنیم. در سنت خودمان هم چنین گنج هایی وجود دارد

جوادی اضافه کرد: دلیل اینکه برخی از فلاسفه ترجیح می دهند به طور مستقیم وارد مباحث و مشکلات جامعه نشوند، این است که گاهی ورود به بحث های اجتماعی افراد را در چالش با افراد و حاکمیت قرار می دهد و فرد را مجبور به پاسخگویی می کند که برخی دوست ندارند وارد این بحث ها شوند. یعنی بخشی از این ورود نکردن ها از سر احتیاط است، بخشی هم به خاطر این است که افراد با خودشان فکر می کنند، سازوکار مناسبی وجود ندارد و حتی اگر وقت هم بگذارند و وارد مسائل شوند، سیستم و نظام نمی تواند درست عمل کند، بنابراین وقت گذاشتن درباره این موضوعات را بیهوده می دانند.

وی در پایان در خصوص تحلیل و ارزیابی عملکرد علوم انسانی در چهار دهه انقلاب اسلامی گفت: من نمی توانم وضعیت فعلی فلسفه را با زمانی که مرحوم مطهری حاضر بودند مقایسه کنم چون متخصص این حوزه نیستم و این کار احتیاج به پژوهش میدانی دارد، اما اگر بخواهم از منظر خودم وضعیت فلسفه در این چهار دهه انقلاب اسلامی را مقایسه کنم، با توجه به اینکه من کشورهای اسلامی زیادی را دیده ام، فکر می کنم فلسفه در ایران رونق خوبی دارد و فلسفه ما تماس جدی با فلسفه غرب داشته است، به این معنا که وقتی با فیلسوف غربی مواجه می شویم ساکت نیستیم و حرف برای گفتن داریم. ما دانشجویان خوبی در حوزه فلسفه داریم که چند زبان بلدند و اغلب هم بچه های مستعدی هستند. از نظر من فلسفه در این سال ها پویایی خوبی داشته است.

نظر شما