فرهنگ امروز/ بهزاد عطارزاده:
اخیراً آقای محسن رنانی اتهاماتی موهوم مبنی بر «نژادپرستی ایرانیان» مطرح کردهاند. برخی صاحبنظران سالها میگفتند که فلانی را نباید جدی گرفت، ما به ژرفای این سخن چندان آگاه نبودیم؛ اما گفتههای موهنی که چندی است ایشان دربارۀ آموزش و فرهنگ مطرح کردهاند، میتواند قرینهای بر صحت ادعای منتقدان باشد. فردی که چنین بیپروا دربارۀ اموری که آشکارا بدانها جاهل است اظهارنظر میکند و دعوی اصلی آن تحقیر ملت و فرهنگ ایرانیان با انگ «نژادپرستی» و مانند آن است، چندان قابل اعتماد نیست، اگر نگوییم مشکوک به غرضورزی است. شگفت نیست که اظهارات اخیر ایشان، اگرچه میان اهلنظر به هیچ گرفته نمیشود، میان رجالۀ قومگرا و ایرانستیز مجازستان/فضای مجازی سخت مورد استقبال است.
در جای دیگری گفتیم که بلوائیان حرفهای -بعضاً مقرریبگیران مؤسسات خارجی- آگاهانه و از سر خصم با موجودیت ایران، اختلافات و عداوتهایی جعلی به ایرانیان و رابطه اقوام ایرانی نسبت میدهند که البته جای چندان شگفتی نیست، آنچه اسباب حیرت است تکرار چنین موهوماتی از طرف بعضی تحصیلکردگان ایرانی است؛ برای مثال، اقتصادخوانده همهچیزدانی که در پیامی به «همایش توسعۀ عدالت آموزشی» از «تخریب توسعه» در ایران بهواسطۀ «قتل زبان مادری» سخن میگوید. اینکه کی و کجا و به دست چه کسی یکچنین قتلی اتفاق افتاده موضوع بحث مدعی نیست، چراکه مهملبافی و داعیههای ایدئولوژیک نیازی به استناد به واقعیت ندارد، مهم نتیجهگیریای است که قرار است بر پایه مقدمات موهوم صادر شود. اقتصادخوانده مذکور پس از طرح آن اتهام کذب که هیچ پایه تاریخی ندارد، برای نتیجهگیری میگوید: «... چرا بر سر زبان مادری اقوام که میراث تمدنی و جزئی از ثروت هر جامعه است چنین میآوریم؟ قتل زبان مادری با نسلکشی و نژادپرستی تفاوتی ندارد. جامعهای که یک زبان را بر همۀ زبانهای مادری تحمیل میکند یک جامعۀ نژادپرست است که میخواهد یک زبان را که آن را زبان برتر میداند بر بقیه حاکم کند. فرقی نمیکند، شما چه بخواهید یک نژاد را نسبت به سایر نژادها برتری بدهید، چه یک زبان را چه یک مذهب را و چه یک ایدئولوژی را؛ همه به معنی نوعی نژادپرستی است» (نک: رنانی، محسن. «قتل زبان مادری و تخریب توسعه در ایران»، خبرگزاری عصر ایران. ۳۰/ ۹/ ۱۳۹۵).
فقره اخیر احتمالاً از بیمعناترین سخنرانیهایی است که از جانب فردی تحصیلکرده یا حتی عوام صادر شده است. در کذب کل دعوی فوق درباره ایران تردیدی نیست، سخن آنچنان دروغین است که عامیترین ایرانیان نیز که پدیدههای اجتماع را مستقیم و بدون عینک ظاهراً علمی «استاد دانشگاه» تجربه کردهاند، چیزی شبیه به آن ادعای آقای رنانی را هم ندیدهاند. اگر این اقتصادخوانده اصفهانی آنقدر از مراودات روزمره در ایران دور است که واقعیت زندگی ایرانیان را ندیده و به مشتی یاوه -لابد در فضای مجازی- اکتفا کرده است، کافی بود به مراد سیاسیاش و بسیاری از همکاران همتبار او نظر میانداخت و میدید چه بسیار سیاستمداران و صاحبمنصبان ایرانی هستند که «زبان مادریشان» غیر از زبان فارسی است و تحصیل به زبان ملی -که امری اصولی و معمول در هر کشوری است- خللی بر زندگی حرفهای آنان وارد نکرده است. ایرانیان ساکن در مناطقی که در آنجا به زبانهایی غیر از فارسی هم تکلم میشود، در خانه و محله و محیط کسبوکار و غیره، نزد پدر و مادر و دوستان و همکاران، زبان محلی و مادری خود را بهخوبی و قوت میآموزند و خردهفرهنگهای محلی را سینهبهسینه انتقال میدهند و همزمان در ساعات مدرسه، زبان مشترک و ملی تمام ایرانیان را که مهمترین ابزار آگاهی ملی این ملت کهنسال و ابزار ارتباطی مردم ایران است، میآموزند تا بتوانند در مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور خود مشارکت کنند. ایران معاصر نه مانند برخی کشورهای اروپایی یا همسایه شمالغربی خود دست به یکسانسازی زبانی و فرهنگی زده است، نه گروهی را به بهانه «زبان» از گردونه جامعه و سیاست کنار گذاشته است. البته تمایز عقیدتی و ایدئولوژیکی و نزدیکی به منابع قدرت عوامل مهمی در سیاست کشور بودهاند که اگر نبودند، ناشایستگان به کسوت استادی دانشگاه دولتی و سیاستمداری و مدیری کشور نمینشستند. جماعتی به لباس شیر رفتهاند و دعوی سروری میکنند، چون زبان به سخن میگشایند، سِرّ باطنشان هویدا میشود. حکایت بیشه تهی از نرهشیر است این روزگار ما.
آقای محسن رنانی این بار در مطلبی تازه، یاوهگویی را یک پرده بالاتر برده، میگویند «ما [ایرانیان] گمان میکنیم نژاد برتریم و نژادهای دیگر از کشورهای دیگر حق اینکه شهروندی ما را بگیرند، ندارند. چون ما ملت برتریم و ملتهای دیگر را نسزد که عضو ما شوند!» استاد نگفتهاند کِی و کجا فکر نژادی در ایران وجود داشته که بعد بر پایه آن، ایرانیان گمان کنند که نژاد برترند. گویا ایشان استاد دانشگاهند و اگر نیاموختهاند که کلیگویی و تعمیم توهمات ذهنی یک فرد به یک جمع کثیر بیهیچ پشتوانۀ تجربی، جز «باد هوا» نمیتواند باشد، شاید چیزی دربارۀ ضرورت ارائه سند و مدرک و فاکت برای طرح ادعا شنیدهاند. آقای رنانی چهار متن یا سند سیاسی قابل قبول ایرانی (نه دعاوی افراد و محافل بیاهمیت، خاصه در فضای مجازی) نشان دهد که بشر را به طبقات نژادی تقسیم کرده و ایرانیان را در بالاترین طبقه قرار داده است، آنگاه میتوان ادعای (اتهام) ایشان را مورد بررسی قرار داد (کمتر از چهارتا هم پذیرفتنی است!).
باری، چون ایشان حرف بیپایه میزنند، ناگزیر موهوماتی برای ادعای خود میجویند و در ادامه سخنان موهن خود، در ادعایی بهغایت مضحک میگویند: «هیتلر درست میگفت که ایرانیها و نازیها [کذا] همخون هستند. نازیها نژادپرستیشان در اوایل قرن بیستم گل کرد و هزینهاش را یک بار تمام ملت آلمان داد و از پسِ آن تجربه، بالغ شدند و نژادپرستیشان تمام شد؛ ولی نژادپرستی ما هنوز تمام نشده است؛ آه که خدا میداند ما کی بالغ خواهیم شد» (پایان نقلقول). درستتر آن بود که آقای رنانی میگفتند: «آه که خدا میداند یاوهبافی چه کار سادهای است.»
اگر روش دانشمند همهچیزدان مبتنی بر اصلِ «کی به کیه (؟) حرف که باد هواست»، نبود، جستوجو میکرد و با نظری به طبقهبندیها و ردهبندیهای نژادی نزد نازیها یا مروری بر فصل یازدهم کتاب منحوس نبرد من، درمییافت که در طبقهبندی نژادی نازیها، مردم ژرمن و اروپای شمالی نژاد برتر هستند و حتی مردمان اروپای غربی را نمیرسد که دعوی برابری با آنها کنند، چه رسد که ایرانیان همطراز آلمانیها باشند. وانگهی، اگر برخی مقامات آلمان نازی -آنگاه که این کشور در دیپلماسی خود سیاست نزدیکی به ایران را پیش گرفته بود- برای مقاصد سیاسی، سخن از نزدیکی ایرانیان به نژاد برتر ژرمنی گفته باشند (در مورد آلفرد رُزنبرگ، ایدئولوگ متنفذ حزب نازی که منادی نزدیکی به ایران بود، آوردهاند که وی باور داشته ایرانیان کنونی هیچ ارتباطی به نژاد آریایی مورد نظر نازیها ندارند)، یا رادیو برلین برای برانگیختن احساسات ضداستعماری ایرانیان از «جبهه متحد» سخن به میان آورده باشد، چگونه ایران را که مخالف قوانین نژادپرستانه و سامیستیزانۀ آلمان بود (گفتهاند با این توجیه که جمعیت یهودیان ایران، ایرانی هستند و در شمول طبقهبندیهای نژادی نازیها قرار نمیگیرند)، سفارتخانهاش در فرانسه تحت اشغال آلمان نازی، شمار چشمگیری از یهودیان را با گذرنامۀ ایرانی از مهلکه نازیها نجات داد و چندهزار کودک یتیم لهستانی یهودی و غیریهودی آواره در جنگ جهانی دوم را در تهران و اصفهان مسکن داد، میتوان با آلمان نازی همسان گرفت؟
ایرانی که در روزگار کوروش بزرگ که کشور در اوج قدرت بود، جماعات در بند اسارت را رهاند و به باورهای اجتماعی و مذهبی حرمت گذاشت و 25 سده بعد، در روزگار ضعف خود و در میانه جنگ ابرقدرتها تا جایی که دستش رسید به انسانهای آواره و مغضوب در جنگ اروپاییان یاری رساند و در زمانی که مشغول دفع تهاجم نظامی همسایه واقعاً نژادپرستش بود، چندمیلیون آواره عراقی و افغانستانی را در خاک خود پناه داد، از نظر آقای رنانی مانند آلمان نازی است (جالب اینجاست که حتی وزیر خارجه دولت جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به دعاوی پوچ نتانیاهو علیه ایران به همین واقعیت تاریخی نجات چندبارۀ یهودیان به دست ایرانیان استناد میکند، اما چشم آقای رنانی به روی واقعیات تاریخی بسته است)!
آقای رنانی میگویند «هیتلر درست میگفت که ایرانیها و نازیها [کذا] همخون هستند»؛ اولاً، کجا هیتلر چنین حرفی گفته است (در نبرد من اسمی از ایران نیامده است)؟ دوماً، اگر هم گفته، بر چه مبنایی آقای رنانی ادعای منتسب به هیتلر را درست میدانند؟ استاد در اتهاماتی که به ایرانیان میزنند خود را از استناد و ارائۀ شواهد بینیاز میبینند، اما شگفتا که به سخن هیتلر استناد میکنند! همانطور که گفتیم، آقای رنانی برای تحقیر ایرانیان با صفت نژادپرستی و تأیید اتهام موهوم مجبور است به موهومات پناه ببرند! به همین دلیل ادعایی سست را به هیتلر نسبت میدهند و در مغلطهای آشکار نتیجه میگیرند که ایرانیان هم مثل آلمان نازی نژادپرستند، بعد هم در یک قرینهسازی واهی میگویند آلمانیها نژادپرست بودند و «یک بار تمام ملت آلمان» هزینه داد و بهواسطۀ آن هزینه، «بالغ» شد. ما ایرانیان هم گویا بنا به اتهام آقای رنانی «نژادپرستیم» اما «بالغ» نشدهایم؛ لابد شق مغفول قرینهسازی آقای رنانی که همان «هزینه دادن» است باید محقق شود و «آهِ» رسولانه حضرت اُلمپمکان، خلدآشیان، محسن رنانی، دامن ما ایرانیان را بگیرد، بلکه «بالغ» شویم!
در سالهای اخیر، «اظهار فضلهای» توخالی مشابه و حتی تندتر از مورد اخیر نیز صادر شده است؛ خاصه در فضای نوظهور مجازی که میتوان به لطف جعل و «فتوشاپ» و انتشار انبوه حرف مفت، جعلیاتی را به زور تکرار فراوان جای حقیقت جا زد: از فلان مدرس دانشگاه که این روزها دغدغهای جز «مدیریت زبانی» کشور بر اساس ایدئولوژی قومگرایی و ستیز با هویت و وحدت ملی در پوشش «تکثر فرهنگی» ندارد تا پایگاههای اینترنتی رسانههای رسمی وابسته به دولتهای بریتانیا، ایالات متحده و جمهوری باکو و ... که چند سالی است داروی «حقوق بشر» در ایران را کثرت فرهنگی-قومی از راه تفکیک ملت ایران به گروههای زبانی و قومی مستقل تشخیص دادهاند؛ دارویی تقلبی که از بازار سیاه سیاست خریداری میشود (درباره تحلیل مستند و انتقادی برخی از این موهومات ایدئولوژیک میتوانید به تارنمای آذریها سری بزنید).
باری، ملالتهای این روزگار ملت ایران کم نیست که مُد شده است هرکه هرچه فریاد دارد سر ایران میکشد. نسلهایی که مسئول نابسامانی و تباهیهای این روزگار کشور هستند، به جای پذیرش مسئولیت نابودی روزافزون محیط زیست و منابع آب کشور، کشاندن اقتصاد ایران به مرز فروپاشی و فرهنگ و اخلاقیات سیاسی به هاویۀ ابتذال، بیداد در حق ملت و ویرانی سرمایههای ملی ایران و ... تیشه به ریشه این کشور میکوبند.
 
                            
نظرات مخاطبان 2 16
۱۳۹۷-۰۷-۱۲ ۱۴:۳۹حبیب 18 56
درود بر جناب عطارزاده گرامی بسیار دقیق و استادانه مطلب را بیان کرده اند. واقعیت آن است که صرف یدک کشیدن عنوان استادی دانشگاه یا شهرت رسانه ای دلیلی بر حجت گفتار نیست. متاسفانه آقای رنانی طی سالهای گذشته ثابت کرده اند در بسیاری از حوزه ها حداقل اطلاعات را ندارند ولی با اعتماد بنفس اظهار نظر میکنند... باسپاس۱۳۹۷-۰۷-۱۵ ۰۸:۴۲ناعمه 11 18
مگر در نژاد پرستی ایرانیان شک دارید؟مگر رفتار توهین آمیز با افغانها فراموش شدنی است؟در خیلی از استان های ایران حتی هم وطنان سایر استانها از جمله سیستانی و بلوچ را هم به حساب شهروندان درجه 3 می گذارند و به چشم غاصب نگریسته می شوند.شهری ها روستاییان راقبول ندارند،روستاییان ترکمن هارا،ترکمن ها بلوچ و سیستانی را واین چرخه همچنان ادامه دارد۱۳۹۷-۰۷-۱۵ ۱۲:۱۹ 8 15
البته نباید سخنان دکتر رنانی را زیاد بیراه شمرد زیرا رگه هایی از نژاد پرستی در ایرانیانی هست مثل عرب ستیزی که در کلام عوام زیاد میشنویم یا مخالفت با افغانی ها . هرچند شاید این نژاد پرستی هنوز به مرحله خطرناکی نرسیده ولی کم کم دارد اوج میگیرد و متفکرین و اندیشمندان باید در این مورد بنویسند و بگویند تا همین مقدار که الان کم است انشاالله نابود شود۱۳۹۷-۰۷-۱۶ ۰۹:۳۵ 8 10
نباید هم سخنان دکتر رنانی را از جنس وهم دانست زیرا اگر به فضای مجازی مراجعه کنید متوجه میشوید که ایشان زیاد هم سخنانی ناصواب نگفتن زیرا در فضای مجازی که متاسفانه نویسنده محترم ظاهرا این فضا را به رسمیت نمی شناسد ولی این فضا یک واقعیت است۱۳۹۷-۰۷-۱۸ ۰۲:۲۹محمدرضا 25 193
من هم مقاله رنانی را خاندم هم متن عطارزاده را. متن عطارزاده جز ابراز عقده و تنفر از رنانی به نظرم حرف حساب دیگری نداشت. فکر کنم بیشتر این عطارزاده جوان است و جویای نام۱۳۹۷-۰۷-۱۹ ۱۲:۱۵رضا 15 10
پاسخ عالی بود. آقای رنانی در بیسوادی و علاقه به دیده شدن شهره هستند۱۳۹۷-۰۷-۱۹ ۱۲:۲۶عطارزاده 79 24
آقای محمدرضا! من اگر دنبال نام بودم، مانند امثال آقای رنانی و دیگر افراد پرحرف -- که این روزها زیاد پیدا می شوند -- درباره هر چیزی اظهار نظر می کردم. برای نام دَر کردن راه های بهتری از جدال با سلبریتی های دانشگاهی وجود دارد. شما نیز بهتر است اول املاء فارسی خود را تقویت کنید (خواندن درست است نه خاندن)، بعد نیات افراد را کشف کنید. خانم ناعمه، نژادپرستی تعریف دارد. همانطور که در مطلب بالا عرض کردم، نژادپرستی یک ایدئولوژی سیاسی مبتنی بر طبقه بندی بیولوژیکی گروه های انسانی است. نزاع شهری - روستایی یا اختلاف های محلی و ناحیه ای و طبقاتی و ... چیزهای دیگری هستند. دلیل ندارد هرچه را خوشمان نمی آید بگوییم نژادپرستی است. جناب بینام! در فضای مجازی تبلیغات سازمانیافته نژادپرستانه می بینیم، اما نه از سوی ایرانیان! اساسا "ایران" مفهومی نژادی نیست که کسی بتواند از آن به راحتی ایدئولوژی نژادی ببافد. در حالیکه ایدئولوژی های پانترکیستیژ گرگهای خاکستری یا پان عربیستی بعثی نژادپرستانه هستند. در آموزه های حزب بعث عراق، دوره صدام، آشکارا برتری نژادی اعراب و پستی ایرانیان و یهودیان و ... تبلیغ می شد (ایرانی و یهودی مخلوقات پست حتی در رده مگس ها بودند!). ایران در طول تاریخ دراز خود موجودیتی فرهنگی و سیاسی (نه نژادی) بوده و هیچگاه کاری به کثرت اقوام سرزمین نداشته و آن را منکر نشده است.۱۳۹۷-۰۸-۰۲ ۰۲:۱۴امیر علی 5 3
جناب عطارزاده ٫ لینک نقد شما رو از سایت دکتر رنانی پیدا کردم. بنظرم منطق کلام شما درست هست ولی نفهمیدم چرا اینقدر به شخصیت نویسنده توهین کردید ؟!۱۳۹۷-۰۸-۰۴ ۲۰:۳۶احسان 36 7
متنی سراسر پر از خشم و نفرت و توهین و تحقیر . جناب آقای عطارزاده برادر خشمگین من به این جمله دقت کنید لطفا : "ما آریایی هستیم عرب نمی پرستیم" این جمله به گوش شما آشنا نیست؟ آیا با تعریف شما "ایدئولوژی سیاسی مبتنی بر طبقه بندی بیولوژیکی انسانی" دستکم این یک شعار نمیتواند فاکت و مصداقی از احساسات و توهمات نژادپرستانه باشد؟ ایا میدانید که چند سال است که جمعیتی حدود یک میلیون نفر در اطراف مقبره کوروش از اعماق جان این شعار را سر میدهند و میلیونها نفر دیگر نیز عمیق ترین و اخلاقی ترین و عقلانی ترین سخنی که به عمرشان گفته و شنیده اند همین است؟ چنانکه از پستهای احمقانه اینستاگرامیشان هویداست.۱۳۹۷-۰۸-۰۵ ۱۲:۳۶عطارزاده 40 3
آقای امیرعلی، 1) در کجا به شخصیت رنانی توهین شده است؟ 2) اگر فردی با ادعای دانشگاهی بودن و لابد صحبت علمی، آشکارا به یک ملت توهین کند، تکلیف چیست؟ نباید پاسخ محکم داده شود؟ آقای احسان، از کجا آمار گرفته اید و فهمیده اید که میلیونها نفر "عمیق ترین و اخلاقی ترین و عقلانی ترین" شعارشان آن است که گفتید؟ با این ادعاهای بی پایه قرار است چه چیزی را توجیه کنید؟ از اینکه "حدود یک میلیون نفر" هر سال به مقبره کورش بروند، ناراحت می شوید؟ نشوید برادر! چون اجازه نمی دهند کسی در 7 آبان به پاسارگاد برود. ضمن آنکه کجا یک میلیون نفر در آنجا یک صدا آن شعار را می دادند؟ اصلا یک میلیون نفر در منطقه باستانی پاسارگاد و گرد آرامگاه کورش جا می شوند؟ از تصاویر و گزارش های حضور جمعیت در اطراف آرامگاه کورش، پیداست که مردمی با لباسها و لهجه ها و زبان های مختلف گرد هم جمع می شوند و اتفاقا در آنجا، از ایرانی عرب و لر و آذری و ... گرفته تا افعان ها، همه برابر و همریشه انگشاته می شوند. حتی اگر تمام ادعاهای بی پایه شما صحیح باشد، شعاری که به میلیونها نفر منتسب کردید، ناظر بر "نپرستیدن" یک "نژاد" است؛ از تسلط نژادیِ غیر استنکاف می کند، مدعی برتری نژادی نیست. عکسهای همان مراسم مورد ادعا را ببینید، ایرانیان عرب و بختیاری را دست در دست هم می بینید! بهتر است این جهل فروشی هایی که این به اصطلاح اساتید جامعه شناسی و اقتصاد و ... می کنند، تکرار نکنید. به اندازه کافی طبل توخالی دانش آنان رسوا شده است! شما دامن خود را آلوده نکنید.۱۳۹۷-۰۸-۰۸ ۰۱:۳۰احسان 0 3
جناب عطارزاده ی عزیز فرمودید از کجا فهمیده اید میلیونها نفر ... از گشتی در اینستاگرام دیدن انبوه پیجهایی با این پستها و انبوه لایکها در زیر این پستها. حتما اطلاع دارید که در آمارگیری دقیق حرفه ای هم ما با جامعه آماری یا به عبارتی مشتی از خروار سر و کار داریم نه با شمارش تک تک اعضا که در غیر اینصورت اصلا علم آمار بی معنی میشود. در سالهای اخیر جمعیت بسیار زیادی در اطراف مقبره کوروش جمع میشوند.حتما میدانید که آن اطراف بیابان است. هتل یا سالن اجتماعات نیست که گنجایش کافی نداشته باشد . اما جالبترین قسمت سخن شما این بود : شعاری که به آنها منتسب کردید ناظر بر نپرستیدن یک نژاد است !!!! لطفا یک بار دیگر به این شعار توجه کنید : ما "آریایی" هستیم عرب نمیپرستیم . گفتید تعریف نژادپرستی بناکردن یک ایدئولوژی سیاسی بر اساس طبقه بندی بیولوژیکی است. انسانها به آریایی و غیرآریایی تقسیم شده اند در این شعار و بر اساس آن نه فقط یک ایدئولوژی سیاسی بلکه یک ایدئولوژی مذهبی هم ساخته شده که با یک دین بزرگ رقابت میکند و حتی آن را از میدان به در میکند !! حتی ایدئولوژی فاشیستی آلمان نازی هم ادعایی در موافقت یا مخالفت با هیچ مذهب خاصی نداشت اما ایدئولوژی نژادپرستان هموطن ما این ادعا را دارد فلذا از هر ایدئولوژی نژادپرستانه ای "ایدئولوژی تر" است. اولا که من نه ناراحت شدم و نه خوشحال ثانیا ناراحتی یا خوشحالی من یا شما یا هر کس دیگری ربطی به بحث علمی ندارد. شما گفتید فاکتهای نژادپرستی ایرانیان کجاست من هم خدمتتان عرض کردم. اگر اهل گفتگوی علمی باشید حتما میدانید و میفهمید که سخنانی نظیر اینکه بهتر است فلان حرف را بزنید یا نزنید یا با فلان فکر خود را آلوده نکنید در میزان تحقیق هیچ وزنی ندارد. شما که هیچ پست و مقام و قدرتی ندارید اینطور برای دیگران تعیین تکلیف میکنید که چه بگویند و چه نگویند و چگونه فکر کنند اگر خدای ناکرده پست و مقامی داشتید در سیستم دانشگاهی آیا خوف آن نبود که انقلاب فرهنگی بزرگتر از آنچه پیر مراد شما جواد طباطبایی لنینیست سابق بخاطرش اخراج شد را براه بیندازید؟ اینجور تعیین تکلیف کردنها و هدایت گری ها با شعارهای آزادی خواهی شماها سازگار است ؟۱۳۹۷-۰۸-۰۹ ۲۲:۱۰عطارزاده 2 3
آقای احسان یک مجموعه باستان شناسی بیابان نیست دوست عزیز که سر و تهش ناپیدا باشد. بد نیست پیش از ادعا کردن، اطلاعاتی درباره موضوع بحثتان کسب کنید وگرنه فرقی میان ادعاهای شما و استادتان محبوبتان که حرف روی هوا می زنند، نخواهد بود. مجموعه پاسارگاد متشکل از بناهای تاریخی و باستانی است و برای بازدید از مجموعه باید ورودی تهیه کنید. بد نیست سری بزنید به دشت پاسارگاد و مجموعه تاریخی آن را هم ببینید. به هر حال از مهمترین نمادها و بناهای کشوری است که در آن زندگی می کنید. الان شما با سرک کشیدن در اینستاگرام نمونه آماری گرفتید؟ جسارت است حضرت استاد، جامعه آماری شما چه بوده است؟ چند نفر بوده اند؟ نمونه آماری شما چند نفر بوده که آن را تعمیم داده اید؟ یک میلیون نفر در مجموعه پاسارگاد را هم با تعمیم نمونه بر جامعه کشف کرده اید؟ شعار اینکه "ما آریایی هستیم، عرب نمی پرستیم" شاید ناپسند باشد یا عوامانه __ من نمی پسندم __ اما هرچه باشد نژادپرستانه نیست. نگفته است که عرب پست است، گفته است "ما" یک تباری هستیم که سلطه تبار معین دیگری را نمی پذیریم. شما از کجا فهمیدید که "آریایی" در این شعار یک مفهوم بیولوژیکی است؟ وانگهی چطور از درون این شعار ایدئولوژی دینی بیرون کشیدید؟ یکباره مثل آن استاد پریشانگوی، نئولیبرالیسم هم از درون آن بیرون بکشید، خلاص. ایرانیان، در مراحل مختلف تاریخی، حساب دین اسلام و شخصیتهای عالی آن را از اعراب جدا کردند. رابطه ایرانیان و اعراب هم یک موضوع پیچیده تاریخی است و قابل تقلیل به اتهام نژادپرستی به ایرانیان نیست. بماند در جای خودش. هشدار به اینکه حرفهای پوچ دیگران را تکرار نکنید اندرزی بود از جانب ما. خواه پند گیرید خواه ملال، خواه هم برآشوبید که ما را چه به نصیحت شما. تعیین تکلیفی نبود که بخواهید از آینده نظام دانشگاهی کشور نگران شوید. آینده این بیمار رو به احتضار کاری به خوف شما از من ندارد. آن ادعای آخری شما و خط و ربط دادنتان هم بامزه بود. من الله توفیق۱۳۹۷-۰۸-۳۰ ۰۹:۱۳دانشجو 2 1
چرا اخیرا ادبیات نویسندگان مقالات تمسخرآمیز، متنفر و کین توزانه شده؟ آیا از فرهنگ امروز هم ناامید شویم؟۱۳۹۷-۰۹-۰۳ ۱۰:۴۴ 2 3
سلام جناب عطار زاده من رنانی را از نزدیک میشناسم. ایشان همه ابزارهای رسید به قدرت را داشت. اهل جبهه و جنگ بوده ، در یک خوانواده قران پژوه بزرگ شده و خود قران پژوه قوی است. و به شما عرض میمنم مسائل امروز بصورت جزیره ای حل نمیشود ما به انسانهای که بتوانند فرآیند کلی را تحلیل کنند نیاز داریم و این عیب نیست که رنانی از هر موضوعی صحبت میکند.برای مثال هجوم مردم برای خرید دلا یک مسئله روان شناختی است که در اقتصاد هم اثر دارد و یک اقتصادان باید به این مسئله روشناختی ورود کند. جناب عالی تحمل یک غلط املایی در نقد خود را هم ندارید برارد من۱۳۹۷-۰۹-۰۸ ۱۳:۵۸عطارزاده 2 2
جناب بینام همانقدر که اهل جبهه و جنگ بودن و در خانواده ای مذهبی بزرگ شدن و برخورداری از ابزارهای رسیدن به قدرت می توانند ربطی به "تحلیل فرایند کلی" داشته باشند، دانش آقای رنانی هم به موضوعات سیاسی و تاریخی و ... ربط دارد. اتفاقا همین نظری که شما نوشتید مصداقی از آشفته گویی و بی ربط گویی هایی است که دکتر محسن در تلاش برای تولید نمونه هایی از حد اعلای آن است. از آنجاکه فرمودید دکتر رنانی را از نزدیک می شناسید، از طرف ما به ایشان بفرمایید که در هر موضوعی که دلشان خواست، با ربط و بی ربط، اظهار فضل کنند، اما حیثیت و وحدت و کیان ملی ایران را به حال خود واگذارند. این "پوستین کهنه" تنها چیزی است که ما داریم؛ لگدمال کردنش نه کار عقلا است، نه کاری عقلانی و موجه.۱۳۹۷-۰۹-۱۱ ۱۳:۲۴ابوالفضل 5 3
اقای عطار زاده مقاله پراز حقد وکینه شما را خواندم همین طور مقاله پریار استاد رنانی را ..انچه موجب نعجب است این است که چطور مقاله که چه عرض کنم نوشته شما در این سایت منشر شده است شما وقیحانه نسیاری از الفاظ ناپسند را به استاد رنانی نسبت داده اید و در مغالطه ایی اشکار جای اصل و فرع را عوض کرده اید و دن کیشوت وار به نبرد دشمنان ایران رفته اید!!استاد رنانی گفته اند افغانها ایرانی هستند و چرا باید دو استاد برزگ افغان که این همه به ایران خدمت کرده اند با چنین محدودیتهایی رو به رو شوند اگر ایران دوستی نثار هر گونه ناسزا و توهین است چه جایی برای دفاع از این فرهنگ است ؟!.لازم نیست برای دیده شدن چهره یک فاشییست تمام عیار به خود بگیری!