شناسهٔ خبر: 56094 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

فیروزان؛ واپسین سردار برجسته ساسانی در مقابله با اعراب چه کرد؟

«سرداران ایرانی و اعراب در شامگاه ساسانیان» نوشته حمید کاویانی پویا به تازگی از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شده است. این نوشتار بر آن است تا با پرداختن به اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ساسانی وضعیتی که باعث هجوم اعراب به ایران و فروپاشی سسلسه ساسانیان شده به‌گونه‌ای محققانه به بحث و بررسی بگذارد.

فیروزان؛ واپسین سردار برجسته ساسانی در مقابله با اعراب چه کرد؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ تالیف «سرداران ایرانی و اعراب در شامگاه ساسانیان» با بررسی مهم‌ترین برهه از تاریخ زمامداری ساسانیان، که نقطه عطفی است در سیر وقوع رخدادها در ایران‌زمین عملکرد سرداران و جایگاه ایشان در رویارویی با اعراب را مورد تحقیق و تفحص قرار داده است. در واقع با رویکرد به اسناد و شواهد موجود و سعی در روایت بی‌طرفانه و البته نقادانه رخدادها، پژوهش حاضر کوشیده است تا زندگی و اقدامات سردران ساسانی را به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار در نبردها، در واپسین دوران حیات این دولت مورد بررسی قرار دهد.

این کتاب در 17 فصل بخش‌بندی شده است. نگاهی اجمالی به اوضاع ایران در عصر پایانی سلطنت ساسانیان، درآمدی بر نظام سیاسی و اجتماعی اعراب مسلمان، روابط ایران و اعراب، روابط ایران و اعراب در عصر پایانی سلسله ساسانیان، ایران و اعراب پس از ظهور اسلام، نیروی نظامی(سپاه) و نقش و جایگاه ارتشتاران، عصر سرداران، نخستین تهاجمات اعراب به مرزهای ایران، سرداران ایرانی در نبردهای سرنوشت‌ساز با اعراب، بزرگ‌ترین سرداران ساسانی در واپسین نبردها، بازتاب جنگ‌های ایران و اعراب در شاهنامه و متون اسلامی، سرداران ساسانی پس از قادسیه، هرمزان در ستیز با اعراب، ورود هرمزان به خوزستان، فیروزان؛ واپسین سردار برجسته ساسانی در مقابله با اعراب، اعراب؛ شاهنشاه ساسانی و سرداران ایرانی پس از فتح‌الفتوح و هرمزان یکه‌سردار ساسانی در جامعه مسلمین فصل‌های کتاب است. کتابنامه، نمایه اشخاص و نمایه مکان‌ها پایان‌بخش کتاب است.

تاریخ جنگ‌ها همیشه از یک جنبه مورد بررسی قرار گرفته است و هماره رخدادهای جنگ‌ها بر اساس لیاقت پادشاهان و یا عدم لیاقت و سوءرفتار آن‌ها ارزیابی شده است و شکست یا کامیابی در نبردها را به پای زمامداران نوشته‌اند و نه بر پایه عملکرد سرداران که ستون مهم و اصلی جنگ‌ها و گرداننده آن است. در حقیقت اگر مورخ و یا پژوهشگری نیز به نقش سرداران در جنگ‌ها توجه نشان داده، این نگرش تنها در محدوده برخود بین دو سپاه و منحصر و معطوف به میدان نبرد بوده است و بسیار به ندرت (آن هم به صورت تاریخ نقلی و توصیفی) به اندیشه و عقاید سرداران و پیشینه فعالیت و همچنین جایگاه ایشان پیش از ورود به عرصه نبرد پرداخته شده است.

بنابراین رویکرد به تاریخ سیاسی ساسانیان -آن هم در مهم‌ترین برهه از تاریخ زمامداری این حکومت و روزگاری که ایران‌زمین و ایرانیان با مهاجمانی که کشور و عقاید آن‌ها را نشان گرفته بودند، روبرو شدند- از زاویه‌ای دیگر، یعنی با بررسی تاریخ زندگی و اقدامات واپسین سرداران ساسانی خالی است که در تدوین و تالیف کتاب گوناگون و پژوهش‌های معاصر نادیده گرفته شده است. بدین ترتیب بررسی رویارویی ایرانیان و اعراب که نقطه عطفی در تاریخ ایران است، با نگرشی متفاوت و از دریچه‌ای دیگر ضرورتی بود که نگارنده به پژوهش و بررسی در این باره ترغیب شد.
از سوی دیگر با نگاهی اجمالی به رخدادهای تاریخ ساسانیان در رویارویی آن‌ها با اعراب، می‌توان دریافت که اکثریت قریب به اتفاق مورخان در نوشتارهای خویش با تعصب و جانبداری وقایع‌نگاری کرده و به صرف مسلمان بودن حقایق تاریخی را کتمان و نادیده گرفته‌اند و قابلیت جنگی ایرانیان و سرداران ایرانی را آن‌گونه که باید توصیف نکرده و در تالیفات خویش به تصویر نکشیده‌اند.

گویا با توصیف حقایق رخدادهای بین ایرانیان و اعراب و عملکرد سرداران، اتهام مجوس بودن و یا مسلمان واقعی نبودن بر آن‌ها (مورخان) زده می‌شد. بدین روی با مطالعه آثار مورخان قرون نخستین اسلامی محقق و خواننده نمی‌تواند به‌روشنی سیر حقیقی وقایع و رخدادها و نقش و عملکرد سرداران ساسانی را دریابد، این در حالی است که نقش‌آفرینی و هنرنمایی سرداری اشکانی همانند سورنا در نبرد «حران/کاره» بسیار ملموس‌تر و مشخص‌تر از عملکرد بهمن جادویه، فیروزان و یا رستم در نبردهای ایرانیان و اعراب (حدود 650 سال بعد از واقعه حران) است و این همه به دلیل یک جانبه‌نگری برخی مورخان و نادیده‌انگاری اقدامات و عملکرد سرداران بزرگ ساسانی از سوی آن‌هاست.

روایاتی که در بیشتر متون تاریخی منعکس یافته را می‌توان متاثر از اندیشه حاکم بر «تاریخ‌نگاری عربی» قلمداد کرد که تنها از زاویه دید و تفسیر اعراب و خلفای اموی و گهگاه عباسی معنا و نگریسته شده‌اند و صد البته در این میان و در خصوص موضوع پیش‌رو جای نوشتارها و تاریخ‌نگاری‌های بی‌طرف که در صدد باشند «تاریخ را برای غالبان ننگارند و عملکرد مغلوبان را نیز برجسته انگارند» و هنجارهای آن را از اعراب و اقدامات قبیله‌محورانه آنان جدا سازند، خالی است.

حکومتی که ساسانیان در آغاز سده سوم میلادی برپا داشتند. در نتیجه همکاری و همیاری سرداران و خاندان‌های بزرگ اشکانی بود که با جناح‌گیری خود و روی گرداندن از پارتیان و روی‌آوری به ساسانیان گمنام و نوخاسته تحقق یافت. در واقع اگر نبود همدلی و همکاری خاندان‌های مطرح (واسپوهران) که پیش‌تر سکان قدرت اشکانیان را در دست داشتند، هیچگاه ساسانیان را یارای هماوردی با پهلوانان اشکانی نبود و این امر در شکست‌های رومیان از اشکانیان، حتی در همان روزگار بحران‌های داخلی و دوران شهریاری واپسین شاهنشاه اشکانی مشهود و مشخص بود، زمانی که ماکرینوس قیصر روم با شکستی مهیب که دریافت داشت مجبور به پرداخت غرامتی سنگین نیز شد.

با مطالعه دقیق این مساله چگونگی و چرایی وقوع رخدادهایی که مسبب پایان دوران ایران باستان شد آشکار می‌شود. این در حالی است که پرداختن به این رخدادها از طریق اوضاع داخلی ایران و شرح زندگی و عملکرد سیاسی سرداران و صاحبان قدرت نگاهی دیگرگونه به تاریخ و وقایع مهم تاریخی مورد نظر است که حتی از این طریق می‌توان تا حدود بسیاری اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ساسانیان در دوره مذکور را روشن کرده و مورد بررسی قرار داد و این امر درک چگونگی و چرایی ناکامی ساسانیان و جامعه ایرانی در مقابله با اعراب و کامیابی مهاجمان را از زاویه‌ای دیگر موجب می‌شود. همچنین در این بررسی‌ها مقام و مرتبه سرداران ساسانی و اختیارات و در نتیجه عملکرد آنان در دولت ساسانی و سپس نقش این سرداران در پیروزی یا شکست دولت ساسانی نیز مشخص و نمایان شده و از این رو یاری بسیاری به محققان درباره فهم بهتر اوضاع نظامی و ماهیت و کیفیت وضعیت ارتشتاران و جنگاوران ساسانی می‌شود.

«سرداران ایرانی و اعراب در شامگاه ساسانیان» در 276 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهای 20 هزار تومان از سوی موسسه انتشارات امیرکبیر منتشر شده است.

نظر شما