شناسهٔ خبر: 55231 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

چرا درباره فوتبال رمان نوشته نشد؟

ورزش فوتبال شبیه یک حماسه امروزه در بین تمام مردم جهان محبوبیت دارد ولی موضوع اینجاست که چرا در بین ادبیات کشورهای مختلف کمتر داستان بلند درباره این ورزش نوشته شده است.

چرا درباره فوتبال رمان نوشته نشد؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ بیشتر از هر زبان و هر لهجه‌ای، فوتبال، زبانی است که در روزگار معاصر با آن صحبت می‌شود و هر جای کره زمین مردمان با هر زبان و آئینی با آن حرف می‌زنند و نیازی به فرهنگ لغت و گرامر خاصی ندارند. با شروع رقابت‌های جام جهانی فوتبال، مجله ادبی لیت هاب بخشی از کتاب «زبان بازی» نوشته «لورنت دابیوس» را نقل می‌کند که درباره ورزش فوتبال نوشته شده است.

رابیوس استاد دانشگاه دوک کارولینای شمالی در رشته جامعه‌شناسی و صاحب کرسی سیاست فوتبال است. او در این کتاب درباره جامعه شناسی فوتبال بحث می‌کند و اینکه چرا درباره فوتبال کمتر رمان و داستان بلند نوشته شده است.

«فردریک اکلانت»، نویسنده سوئدی از فوتبال به عنوان زبان همگان یاد کرده است، ولی این سوال را نیز مطرح می‌کند که چرا کمتر درباره فوتبال، داستان بلند یا رمان منتشر شده است. آخرین رمان چاپ شده درباره فوتبال مربوط به جام جهانی 2014 است که «کارل ناسگارد» نویسنده انگلیسی نوشت. در رمان ناسگارد فوتبال زبان همگان یاد شده است و این پرسش در نوشته‌های «ژان ویلورو»، رمان نویس مکزیکی پاسخ داده شده است.

ویلورو اعتقاد دارد هر بازی فوتبال یک حماسه جداگانه است که نویسنده‌های کمتری قادر هستند این حماسه‌ها را به کلمات تبدیل کنند. هر بازی فوتبال مثل یک حماسه تراژدی خاص خودش را دارد و هر کدام کمدی نوع خود را اجرا می‌کند. این بازی مثل هر بازی دیگری مثل بسکتبال، بیسبال و ... دارای قوانین مشخص و از پیش تعیین شده دارد، ولی برخلاف آن‌ها نمی‌تواند انتهای آن را پیش‌بینی کرد. فوتبال نوعی زندگی است که متاسفانه نویسنده‌ها ترجیح می‌دهند، قصه‌های آن را در داستان‌های کوتاه شرح دهند. 

ژان پل سارتر، نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی، فوتبال را به مبارزه و جنگی تشبیه می‌کند که هیچ کس نمی‌تواند علی‌رغم قدرت معین طرفین پیروز میدان را تعیین کند. وی می‌نویسد: «همه چیز در فوتبال پیچیده است. تصور کنید در فوتبال دفاعی در مقابل حمله شما وجود نداشت، در آن صورت گل زدن هیچ معنی نداشت و تیم‌ها هدفی جز دویدن نداشتند.»  سارتر اعتقاد داشت فوتبال مانند نمایشنامه‌ای است که دارای یک تفاوت با سایر نمایشنامه‌ها است و آن این است که بازیگران آن انتهای داستان را نمی‌دانند و همین موضوع باعث زیبایی آن می‌شود. 

«هانس اولریچ» نظریه پرداز ادبی درباره فوتبال می‌گوید این بازی ممکن است در یک زمان و مکان معین اتفاق بیفتد ولی شبیه یک معجزه است چون هیچ کدام از مسابقات برگزار شده شبیه هم نبوده است. فراموش نکنید در بعضی بازی‌ها قلبتان تندتند می‌زند و در بعضی هم احساس کسالت می‌کنید. و به همین خاطر است که هیچ وقت طرفداران این ورزش، آن را رها نمی‌کنند. 

«ادواردو گالینو» نویسنده اهل اروگوئه اعتقاد دارد فوتبال یک لحظه هیجانی است که همه انسان‌ها تجربه می‌کنند و هیچ کس نمی‌تواند این حق را از آن‌ها بگیرد. روابط و تعامل بین انسان‌ها در فوتبال به اوج خود می‌رسد و زبان همه بر اساس یک محور حرکت می‌کند. این ورزش مثل یک زندگی است که همه آن را می‌بینند و احساس می‌کنند. 

نظر شما