شناسهٔ خبر: 52084 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سنت، میراثی گرانبهاء برای بومی سازی علم است

برزگر گفت: وقتی به سنت های خود پشت می کنیم از یک میراث و گنج بی نهایت محروم می شویم که یک گسست معرفتی میان دستاوردهای وارداتی غرب با سنت چند هزار ساله ایرانی و اسلامی خودمان ایجاد می کنیم.

 به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ ابراهیم برزگر استاد دانشگاه علامه طباطبایی و نویسنده کتاب «رهیافت بومی سازی علوم سیاسی» با بیان این که کتاب «رهیافت بومی سازی علوم سیاسی» در هشت فصل تهیه شد، گفت: این کتاب می کوشد رویکرد ابتکاری برای تولید علم و کاربست علوم انسانی معطوف به زیست بوم ایران و آموزه های اسلامی را طراحی کند.

وی افزود: فصل نخست کتاب نشان می دهد سرشت علم در جهان بومی است، یعنی علم بومی متولد شده و در فرآیند «شدن» وارد فضاها و محیط های دیگر می شود، از بنای محلی جنبه بنای جهانی پیدا می کند و از کاربرد محلی به سوی کاربرد جهانی و مسائل محلی به مسائل جهانی کشیده می شود. فصل دوم کتاب نیز سازوکارهای بومی سازی را مورد بحث قرار می دهد.

برزگر با بیان این که فصل سوم کتاب، رهیافت بومی سازی علوم انسانی را در قالب هستی، معرفت و روش شناسی با قالب فلسفه علم مورد بحث قرار می دهد، تأکید کرد: برای ایجاد هم سخنی میان این رهیافت با رهیافت های رقیب از قالب فلسفه علم استفاده شد. این قالب کمک می کند دستاوردهای علوم انسانی مغرب زمین را در زمین علوم سیاسی و انسانی ایران با پیشفرض های اسلامی سازگاری دهیم و دیدگاه انتقادی به آن ها داشته باشیم.

وی ادامه داد: فصل چهارم کتاب، رهیافت بومی سازی را در خصوص کتب درسی شرح و بحث می کند که مراحلی همانند مقام فهم، نظریه پردازی، مفهوم سازی و… را دنبال می کند. فصل پنجم گزاره های دینی را در علوم انسانی و علوم سیاسی دینی پیگیری می کند. یعنی نشان می دهد چگونه می توان از گزاره های فقهی، اخلاقی و اعتقادی برای تولید علم بومی و علم انسانی اسلامی استفاده کرد. همچنین فصل ششم، هفتم و هشتم به ترتیب کاربرد رهیافت بومی سازی علوم را به صورت عملی، الگوی تحلیل در رهیافت بومی سازی و نتیجه گیری را بیان می کند.

اسلامی سازی و ایرانی سازی علوم یک پروژه واحد است

نویسنده کتاب «رهیافت بومی سازی علوم سیاسی» تحلیل خود از بومی سازی و اسلامی سازی علوم را این گونه تشریح کرد: درباره این مقوله تعریف های مختلفی وجود دارد ولی به عقیده بنده اسلامی سازی و بومی سازی علوم یک پروژه واحد است که در یک طیف تعریف می شود و خود طیف نیز دو سر حداقلی و حداکثری دارد. تولید علم در بخش حداقلی به نوعی از ایرانی سازی(بومی سازی) شروع می شود، چون به دلیل کمبودهای تولید علم که در چند قرن اخیر داشتیم به ناچار از تئوری های مغرب زمین استفاده می کنیم و تلاش می شود آن علم را با اقتضائات، زیست بوم و فرهنگ جامعه ایرانی تطبیق دهیم تا مشکلات علوم انسانی و علم سیاست حل و فصل شود. به همین دلیل نخست بحث بومی سازی مطرح می شود ولی این مرحله پس از طی هشت مرحله به بخش حداکثری می رسد تا در نهایت به اسلامی سازی می رسیم.

وی یادآور شد: در روش بومی سازی نخست با تمسک به آموزه های دینی اعم از روایات ائمه اطهار(ع)، آیات قرآن و گزاره های متفکران مسلمان، علم نو بنیادی را آغاز کرده و نظریه پردازی می کنیم. از این رو در این قالب به ایران پیش و پس از اسلام و واقعیت های عینی آن توجه می کنیم و دستاوردهای علوم سیاسی مغرب زمین را در خدمت حل معضلات ایران قرار می دهیم، یعنی بومی می کنیم. این کار اولیه و ابتدایی است ولی در مراحل بعد تلاش می شود این را به سمتی ببریم که خودمان از بنیاد نظریه، آموزه و گزاره مبتنی بر مواد خام وحیانی، قرآن و سیره، علوم سیاسی ایرانی اسلامی را طراحی کنیم.

سنت، میراثی گرانبهاء برای بومی سازی علم

این استاد دانشگاه درباره انگیزه خود برای تألیف کتاب «رهیافت بومی سازی علوم سیاسی» نیز عنوان کرد: اکنون حدود ۱۰۰ سال از ورود دستاوردهای علوم مغرب زمین به ویژه علوم انسانی و به طور خاص علوم سیاسی می گذرد و با گذشت این همه سال همچنان با مسائل حل نشده در حوزه علوم انسانی و علم سیاست ایران مواجه هستیم. یعنی با یک علوم انسانی و علوم سیاسی پیشرفته در ایران مواجه نیستیم. اکنون نیز وضعیت جامعه ایران به گونه ای است که اکثر مسائل آن مسائل علوم انسانی است نه مسائل علوم تجربی؛ بنابراین این احساس عقب ماندگی بود که بنده را به سمت تألیف کتاب کشاند.

وی ادامه داد: حتی نخستین علم انسانی که وارد ایران شد علم سیاست بود، در حالی که امروزه توسعه یافته نیست و سرنوشت درستی ندارد. این نشان می دهد ما طی پرسه ۱۰۰ ساله در استخدام علوم انسانی غرب و انطباق و سازگاری آن با واقعیت، فرهنگ و آموزه های اسلامی مشکل داشتیم. همچنین از سنت ایرانی، آموزه های دینی و وحیانی در تولید علم غافل بودیم.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در حالی که تجربه غرب نشان داده تولید علم تجربی از دل سنت ها امکان پذیر است به همین دلیل وقتی به سنت های خود پشت می کنیم از یک میراث و گنج بی نهایت محروم می شویم که یک گسست معرفتی میان دستاوردهای وارداتی غرب با سنت چند هزار ساله ایرانی و اسلامی خودمان ایجاد می کنیم. بنده نیز انگیزه ام این بود بتوانیم رهیافتی را تعریف کنیم که همانند رهیافت انتقادی، فمنیست، مارکسیست، جامعه شناسی و… مخصوص زیست بوم ایران و جهان اسلام باشد.

منابع بومی سازی علوم سیاسی

برزگر درباره منابع استفاده شده در کتاب «رهیافت بومی سازی علوم سیاسی» خاطرنشان کرد: در روش استقراری از واقعیت های جامعه ایران استفاده کردیم، در این روش از جز شروع و به کل می رسیم. در روش قیاس نیز از منابع و آموزه های قرآنی، وحیانی، آیات و روایات استفاده کردیم. چون وقتی صحبت از تولید علم می کنیم می توان در یک مرحله تولید مدعا و فرضیه و در مرحله بعد آزمون این فرضیه و مدعا باشد. در کتاب نیز در بسیاری موارد از آیات و روایات برای تولید این علم استفاده می کنیم و این خود سبب می شود در یک طیف گسترده، بسته های معنایی اعتقادی، اخلاقی و فقهی مورد استفاده قرار گیرد. طبعاً به اندیشه های متفکران معاصر همانند مرحوم مطهری، امام راحل، آیت الله جوادی آملی و… نیز توجه کردیم.

این استاد دانشگاه، با رد سخن عده ای که معتقدند علوم انسانی – اسلامی نداریم که بتوانیم به علم سیاست دینی برسیم، تأکید کرد: درباره جهان اسلام واقعیت های بیرونی و عینی وجود دارد که مسلماً در دستور کار قرار دادن این واقعیت ها می تواند محصولی به نام علوم انسانی اسلامی باشد. یعنی اقتصاد، جامعه شناسی، مردم شناسی، روانشناسی و… جوامع اسلامی مورد مطالعه قرار گیرد، به همین دلیل از حیث این واقعیت های عینی و اجتناب ناپذیر می توانیم بسته معنای به نام علوم انسانی – اسلامی داشته باشیم.

وی افزود: از حیث مواد انتزاعی و پیشینی نیز می توانیم از متون وحیانی، آموزه های قرآن، احادیث نبوی و اهل بیت(ع) و متفکران مسلمان بهره ببریم. بنابراین این ادعا یک ادعا کاملا پذیرفته شده است. حتی از نظر تاریخ علم، وقتی دستاوردهای علوم مدرن غرب را مطالعه می کنیم ریشه در سنت چند هزار ساله آن ها دارد. از این رو سنت متون وحیانی ما که از قوت و استحکام فوق عقل بشری برخوردار است می تواند بنیان علوم اسلامی – انسانی را بگذارد و مدعای قابل دفاعی است.

تفاوت علم سیاسی اسلام با علم سیاسی غرب

برزگر تفاوت علوم سیاسی اسلامی با علوم سیاسی غربی را در هستی، انسان، معرفت و روش شناسی برشمرد و گفت: در بحث هستی شناسی علوم انسانی غربی به یک نقطه می رسد در حالی که علوم انسانی مبتنی بر آموزه های دینی به نقطه دیگر می رسد و چون هسته شناسی این دو متفاوت است در مراحل بعدی یعنی معرفت شناسی و روش شناسی به دو نقطه متفاوت می رسند. برای نمونه یکی از مفروضات علوم سیاسی مغرب زمین سکولاریسم است. یعنی دین از سیاست، عالم تشریع از عالم تکوین، هست ها از بایدها جداست در حالی که علوم سیاسی معطوف به آموزه های دینی این گزاره را قبول ندارد و معتقد به عینیت دین و سیاست است.
وی اضافه کرد: همچنین کانون برنامه ریزی علوم سیاسی غرب همین دنیای مادی است ولی ما افق درازمدت‌تری به نام ابدیت و آخرت را در نظر می گیریم. به همین دلیل سرچشمه منازعات بسیار عمیق است، از همه مهم‌تر این است که علوم سیاسی متعارف مغرب زمین مبتنی بر سکولاریزم است و با یک حکومت دینی همانند جمهوری اسلامی که می خواهد با آموزه های دینی اداره شود از بنیاد متفاوت است.

مشکلات اساسی علم سیاست در ایران

نویسنده کتاب «رهیافت بومی سازی علوم سیاسی» با بیان این که بخشی از مشکل علوم سیاسی ایران به بُعد نظری و بخشی به بُعد اجرایی باز می گردد، اظهار داشت: در بُعد نظری بایستی علوم سیاسی خود بنیاد معطوف به آموزه های دینی و واقعیت های جامعه ایران داشته باشیم تا بتواند نیازهای جامعه را پاسخگو باشد.

وی ادامه داد: در بُعد تئوری نیز علوم سیاسی ما ناکارآمد بوده و دچار کاستی ها، ناکارآمدی ها و بحران است. معضل به کاربست علوم سیاسی باز می گردد که بخشی از آن معطوف به کارگزاران سیاسی است، چون اعتنای قابل توجهی به دانش علم سیاست نکرده و خود را از مشورت مشاوران دلسوز، علاقه مند و در چارچوب سیستم بی نیاز می دانند.

برزگر عنوان کرد: وقتی یک علم نتواند در معرض تست تجربی و کاربرد علمی قرار گیرد و صاحب نظران نتوانند مسائلی همانند سیاست داخلی و خارجی را لمس کنند، در دستور کار فکری آن ها نیز قرار نمی گیرد. چون تولید علم همواره با طرح و حل مسأله جلو می رود و وقتی سفارشی برای حل مسأله از سوی کارگزاران به دانشمندان علوم سیاسی نباشد مسلماً پروژه تولید علم سیاست به خوبی پیش نمی رود. در این صورت سیاستمداران و دانشمندان علوم سیاسی خسارت می بینند.

وی تأکید کرد: مشکل نیز به نگاه های بدبینانه باز می گردد. چون از یک سو در معدود مراجعات سیاستمداران، دانشمندان نتوانستند تجویزهای کارآمدی داشته باشند، از سوی دیگر برخی سیاستمداران معتقد بودند دانش سیاسی نیازی به آموختن ندارد، بلکه در معرض تجربه عملی آن را می آموزند، ولی خوشبختانه این دوره سپری شده و امروزه توجه کم و بیشی نسبت به دانش علم سیاست در سیاست خارجی و داخلی وجود دارد البته با نقطه مطلوب و آرمانی فاصله فراوانی داریم.

نظر شما