شناسهٔ خبر: 49427 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

جغرافیای سیاسی و سیالیت سرمایه/ گزارشی از زندگی و آثار جووانی اریگی

جووانی اریگی (١٩٣٧-٢٠٠٩) اقتصاددان سیاسی و جامعه‌شناس ایتالیایی است. آرای اریگی متأثر از اندیشه‌های آدام اسمیت، کارل مارکس، ماکس وبر، فرنان برودل، آنتونیو گرامشی، کارل پولانی و جوزف شومپیتر بود.

فرهنگ امروز/ روزنامه شرق؛

جووانی اریگی (١٩٣٧-٢٠٠٩) اقتصاددان سیاسی و جامعه‌شناس ایتالیایی است. آرای اریگی متأثر از اندیشه‌های آدام اسمیت، کارل مارکس، ماکس وبر، فرنان برودل، آنتونیو گرامشی، کارل پولانی و جوزف شومپیتر بود. او را متعلق به دیدگاه رویکرد سیستم‌های جهانی و یکی از مهم‌ترین متفکران این گرایش فکری می‌دانند. از اریگی تاکنون دو مقاله در کتاب‌های «جهانی‌شدن با کدام هدف؟» (آگه:١٣٨٠) و «از سقوط مالی تا رکود اقتصادی: ریشه‌های بحران بزرگ مالی» (پژواک:١٣٩٠) و نیز کتاب «مارپیچ سرمایه: گفت‌وگوی اریگی با دیوید هاروی» (آزادمهر: ١٣٨٩) به فارسی ترجمه و منتشر شده است. بااین‌حال، دیدگاه «سیستم جهانی» و آرای اریگی هنوز در ایران به‌طور کامل معرفی نشده و «بررسی آن می‌تواند روشنگر برخی زمینه‌های چیرگی ایدئولوژیک دیدگاه‌های نولیبرالی طی سال‌های اخیر باشد». (ص٩)
اریگی در ایتالیا به دنیا آمد و دکترای اقتصاد خود را در سال١٩٦٠ گرفت. سه سال بعد برای تدریس دانشگاهی به کشورهای آفریقایی مثل رودزیا، زامبیا و تانزانیا رفت. در آنجا متأثر از آموزه‌های رادیکال به‌تدریج مدل‌سازی انتزاعی را کنار گذاشت و به نظریه انسان‌شناسی اجتماعی انضمامی، تجربی و تاریخی پرداخت و راه طولانی خود را از اقتصاد نوکلاسیک به جامعه‌شناسی تطبیقی- تاریخی آغاز کرد. بعد از این دوره بود که از اقتصاد نوکلاسیک رها شد. نخستین پژوهش‌های وی نیز در همین مقطع شکل گرفت: بررسی تأثیر عرضه کار و مقاومت کارگران در فرایند توسعه سرمایه‌داری و استعمار تحلیل‌های نابی است که اریگی در دهه ١٩٦٠ منتشر کرد. در سال ١٩٦٩ به اروپا بازگشت و دو پیشنهاد برای تدریس دریافت کرد: یکی در دانشگاه ترنتو ایتالیا که سال‌ها کانون اصلی مبارزات دانشجویی بود. بعد از یک‌سال نزدیک به ‌هزار دانشجو داشت. دومین پیشنهاد در تورین و از طریق لوییزا پاسرینی، مروج برجسته نوشته‌های موقعیت‌سازان (سیتواسیونیست‌ها)، بود. در همین سال‌ها با افرادی دیگر «گروه گرامشی» را تشکیل داد و شروع کرد به توسعه ایده‌ای برای یافتن راهبردی گرامشی‌گرا تا آن را به جنبش‌های آن زمان ربط دهد. اینجا بود که نخستین‌بار ایده «خودگردانی» - خودگردانی فکری طبقه کارگر - پیدا شد. امروز خلق این مفهوم را عموما به تونی نگری نسبت می‌دهند اما در حقیقت ریشه در تفسیری دارد که در گروه گرامشی بسط یافت و شکل گرفت. سپس گروه «هسته‌های کارگری سیاسی» را تشکیل دادند که به حوزه خودگردانی معروف شد. در سال ١٩٧٣ فعالیت گروه گرامشی متوقف شد. اریگی در گفت‌وگوی خود با هاروی می‌گوید بعد از انحلال گروه گرامشی «نگری وارد ماجرا شد و با اهدافی ماجراجویانه که مغایر نیات اولیه ما بود عملیات سیاسی جمعی و حوزه خودگردانی را در اختیار گرفت». (ص٣٠) از اواخر دهه ١٩٧٠ نیز به «مرکز فرنان برودل» رفت و در آنجا ضمن تدریس جامعه‌شناسی به مطالعات اقتصادی، سیستم‌های تاریخ و تمدن‌ها پرداخت. البته انتقادهایی نیز به برودل داشت: در نظر اریگی اگرچه برودل منبع غنی باورنکردنی از اطلاعات درباره بازارها و سرمایه‌داری است، فاقد چارچوب نظری است. ازاین‌رو، نمی‌توان صرفا به برودل اتکا کرد.
 در سال ١٩٧٨ کتاب «هندسه امپریالیسم» را پیش از عزیمت به آمریکا منتشر کرد. او در این کتاب از استعاره ریاضی- هندسی برای درک نظریه امپریالیسم هابسن استفاده می‌کند. همچنین سه‌گانه مهم اریگی نیز در همین مقطع شکل گرفت: اولین اثر از این مجموعه «قرن طولانی بیستم: قدرت و ریشه‌های زمانه ما» (١٩٩٤) بود که در آن چرخه‌های متوالی گسترش سرمایه‌داری و قدرت هژمونیک را از رنسانس تا امروز ترسیم می‌کند. در روایت اریگی مراحل گسترش مادی سرمایه‌داری سرانجام تحت فشار رقابت بیش از حد زوال می‌یابد و راه را برای مراحل گسترش مالی می‌گشاید که در نهایت با پیدایی یک قدرت هژمونیک جدید حل می‌شود. این قدرت هژمونیک ظرفیت اعاده نظم جهانی و آغاز مجدد چرخه گسترش مادی را به پشتوانه یک بلوک اجتماعی جدید دارد. چنین قدرت‌های هژمونیکی به‌ترتیب جنوا، هلند، بریتانیا و ایالات متحده بوده‌اند. عنوان دومین اثر از این سه‌گانه «آشوب و راهبری در نظام مدرن جهانی» (١٩٩٩) بود که در آن فصل‌هایی درباره جغرافیای سیاسی، مؤسسات اقتصادی، منازعات اجتماعی و مانند آن وجود دارد. در این کتاب که آن را به همراه همسرش بورلی سیلور (استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه جان هاپکینز و متخصص مطالعات کارگری) نوشت به شتاب‌یافتن تاریخ اجتماعی پی برد و به مسئله روابط درونی بین منازعه اجتماعی، گسترش‌های مالی و نهادهای هژمونیک پرداخت. مثلا در نظر اریگی «مبارزات کارگران در دهه ١٩٦٠ و اوایل دهه ١٩٧٠ عامل مهمی در مالی‌گرایی اواخر دهه ١٩٧٠ و دهه ١٩٨٠ و شیوه ظهور آن بود. رابطه بین مبارزات کارگران و فرودستان و مالی‌گرایی چیزی است که در طی زمان دستخوش تغییر می‌شود و اخیرا مشخصاتی پیدا کرده که قبلا فاقد آن بود». (ص٤٤) استدلال این کتاب در سال ١٩٩٩ از این قرار است: «هژمونی آمریکا اساسا از طریق رشد آسیای شرقی و بیش از همه چین زوال می‌یابد، درعین‌حال این چشم‌انداز را فراهم کرد که این منطقه احتمالا در آینده شاهد تندترین چالش‌ها با سرمایه در سطح جهانی خواهد بود». (ص٥٠) سومین مجلد سه‌گانه مشهور اریگی نیز «آدام اسمیت در پکن: تبار قرن بیست‌ویکم» (٢٠٠٧) نام داشت که در آن توسعه اقتصادی کشورهای غربی و شرق آسیا را مقایسه و ظهور ابرقدرت اقتصادی جدید و پیامدهای آن را در نظام جهانی سرمایه تحلیل کرد.
آنچه کار اریگی را از دیگر متفکران این حوزه متمایز می‌کند، درک او از انعطاف‌پذیری، قابلیت انطباق و سیال‌بودن توسعه سرمایه‌داری در چارچوب نظام بین‌دولتی است. در نظر اریگی «یکی از مشکلات اصلی چپ، و حتی راست، این است که فکر می‌کند تنها یک نوع سرمایه‌داری وجود دارد که در طول تاریخ خود را بازتولید می‌کند؛ درحالی‌که سرمایه‌داری ماهیتا در جهت‌هایی پیش‌بینی‌ناشده - به‌ویژه در سطح جهانی - خود را متحول ساخته است [...] در طول تاریخ و در سطح جهان، سرمایه‌داری به طور مستمر خود را دگرگون ساخته و این یکی از ویژگی‌های آن است؛ خیلی کوته‌بینانه است که تلاش کنیم بدون نگاه‌کردن به این تحولات مهم ماهیت سرمایه‌داری را تعریف کنیم». (ص٧٣) اریگی در آستانه مرگش تأکید داشت که باید روی جایگزینی مناسب برای اصطلاح سوسیالیستی کار کرد که آن را از یکسان‌انگاری تاریخی با دولت رها کند و به اندیشه برابری بیشتر و احترام متقابل نزدیک‌تر سازد. (ص٧٧)

نظر شما