شناسهٔ خبر: 48138 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

واکنش‌ها به صحبت‌های جنجالی شمس لنگرودی

مصاحبه شمس لنگرودی درباره شعر امروز با واکنش‌ها و نقدهای متعددی از سوی شاعران مواجه شد. او در اظهاراتی، به بیانی تند درباره شعرهای خاقانی، رضا براهنی، یدالله رویایی، علی باباچاهی اظهار نظر کرده بود. در این گزارش مروری بر واکنش‌ها و نقدهای شاعران بر اظهارت شمس لنگرودی داریم.

واکنش‌ها به صحبت‌های جنجالی شمس لنگرودی

 به  گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ شمس لنگرودی در سال‌های گذشته کمتر در رسانه‌ها حاضر شده و اگر هم حضور پیدا کرده، درباره سینما حرف زده است تا ادبیات اما او در روزهای گذشته رویه خود را تغییر داد و در  گفت‌وگویی با خبرگزاری ایسنا، دیدگاه‌اش را درباره شعر علی باباچاهی و یدالله رویایی و رضا براهنی، مطرح کرد. شمس لنگرودی در بخشی از صحبت‌های خود درباره شعر امروز گفته بود: «این بحث را من برای اولین‌بار در مصاحبه‌ای مطرح کردم البته نه با عنوان شعر ساده یا ساده‌نویسی. من گفتم می‌خواهم دیگر ساده شعر بگویم، از هذیان خسته شده‌ام. من «تاریخ تحلیلی شعر نو» را نوشته‌ام و می‌دانم این داستان‌ها از کجا شروع شده است. این داستان‌ها با آقای یدالله رویایی شروع شده بود و به هذیان کشیده شد و باعث شد مخاطب از شعر دور شود. من گفتم نمی‌خواهم به این هذیان‌ها دامن بزنم و می‌خواهم ساده - از لحاظ زبانی - شعر بگویم. وگرنه در درون شعر، سادگی وجود ندارد.

او در بخش دیگر از صحبت‌هایش می‌گوید: «شما خاقانی را که می‌خوانید باید با آن کلنجار بروید. من خوشم نمی‌آید. من می‌گویم چه دلیلی دارد که شعر این‌قدر سخت ارتباط برقرار کند. واژگان باید در شعر هضم شوند. اگر هر واژه‌ای در شعر ذوب شود، خوب است ولی اگر قرار باشد برای فهمیدن هر شعر کلنجار برویم که آن واژه‌ی خاص یعنی چه و به چه چیزی اشاره دارد و تازه با رمز و اسطرلاب معنایش دریافته شود...  شعرهای آقای رویایی و براهنی شعر نیست؛ هذیان است. آخر این‌ها چه چیزی می‌خواهند بگویند که بنده و خیلی‌های دیگر نمی‌فهمیم و فقط خودشان با شاگردان‌شان می‌فهمند. تازه شاگردان‌شان هم نمی‌فهمند؛ فقط ادایش را درمی‌آورند! چطور من شعر بودلر را می‌فهمم، پل والری را می‌فهمم، بعد شعر این آقایان را نمی‌فهمم!
شمس لنگرودی همچنین درباره شعر باباچاهی گفت: «آقای باباچاهی مثل آدمی است که کراوات بزند و با کت و بیژامه به خیابان بیاید! یعنی عناصرش با هم هم‌خوانی ندارد. ذهنیتش با فرمی که ارائه می‌دهد، هم‌خوانی ندارد. با رمز و اسطرلاب شاید بفهمیم منظور چیست! هرطور دوست دارند بگویند؛ به من ربطی ندارد. اما این‌که مرا متهم کنند که شعرت چون ساده است، ساده‌لوحانه است، از کج‌فهمی خودشان است. عده‌ای آب را گل‌آلود می‌کنند که بگویند آب عمیق است. من با این روند مخالف‌ام.»
 
اظهرات این شاعر، نقدها و واکنش‌های متعددی را در پی داشت. علی باباچاهی در یادداشتی منتشر شده  در روزنامه «ایران»، به صحبت‌های شمس لنگرودی واکنش نشان داد. در بخشی از این یادداشت آمده است: «ای کاش قبل از قضاوت و صدور حکم بر خزعبلات شعری براهنی - رویایی و باباچاهی، به‌عنوان کسی که در شعر این چند دهه درست یا غلط صاحب کرسی است فرصت پیدا کرده بودید و به قول خودتان این خزعبلات را از سر تفرعن هم که شده تورقی می‌کردی و نگاهی می‌انداختی که نینداختی. خب شاید مشغله‌های غیرشعری و نه لزوماً غیرهنری (مثلاً سینما) این فرصت را از شما گرفته باشد. باکی نیست، لابد حق دارید. اما حق ندارید کیلویی و گتره‌ای در این موارد به قضاوت بنشینید که رویایی و براهنی به جای شعر خزعبل می‌بافند و باباچاهی با پیژامه کراوات بسته و عینک دودی زده.»
همچنین مریم جعفری آذرمانی در یادداشتی مفصل در وبلاگش به این موضوع پرداخت. او در بخشی از این یادداشت آورده است: «...اصلاً ارتباط با شعر خاقانی با رمز و اسطرلاب نیست، بلکه باید با جهانِ شاعریِ او آشنا شد، به هر حال خاقانی شاعرِ با سوادی است و قرن‌ها از ما فاصله دارد، خوب معلوم است که باید بعضی اصطلاحات را به فرهنگ لغت مراجعه کرد، خیلی از شعرهای سعدی و حافظ هم آسان نیست، فقط چون مخاطب آنها را زیاد شنیده و حتا حفظ کرده، ممکن است تصور کند که کاملا آنها را می فهمد... »
این عزل‌سرا هم‌چنین گفته بود :«حداقل چیزی که رویایی به شعر امروز اضافه کرده این است که به زبان، به‌عنوان یک هنر نگاه می‌کند، نه وسیله ای برای تطمیع جامعه. رویایی خودش است و شبیهی ندارد. هیچ‌وقت هم سعی نکرده که تظاهر به مردم دوستی کند و مرید جمع کند. همین ساده‌نویسی کاری کرده که مخاطب برای درک شعر، تنبل هم شده است. در واقع نه شعرهای پیچیده، بلکه همین جریان ساده‌نویسی است که مسئله‌ی شعر و مخاطب را پیچیده کرده است.»
 
شمس آقاجانی نیز با کنایه به صحبت‌ها مطرح شده در پیامی کوتاه نوشت: «جناب آقای شمس لنگرودی! که یک‌بار تاریخ شعر معاصر را روایت کردی و زحمت هم کشیدی. حالا که می‌گویی اینها چیست که من نمی‌فهمم، آیا «اسماعیل» را هم نفهمیدی؟!»
 
محمدعلی بهمنی غزل‌سرا سعی می‌کند در واکنش به این صحبت‌ها فضای شعر را آرام کند. او در این باره به روزنامه «صبح نو» گفت: «شمس از نگاه خودش این حرف‌ها را زده‌ است. باید نظرات شاعران مختلف در این باره پرسیده شود اما در نهایت وی نظر خودش را گفته است. از دریچه‌ای حرف وی درست است و از دریچه دیگر می‌تواند صحبت‌هایش نادرست باشد.»
 
افشین علا، دیگر شاعری بود که اظهارتش در نشریه «صبح نو» منشتر شد و در این‌باره گفت: شاید نظر من بدون توجه به مصداق‌ها، همان نظر آقای شمس لنگرودی باشد. یعنی با وجود همه نوآوری‌ها و امکانات جدیدی که در اختیار مخاطب می‌گذارد، وفادار به معیارهایی است که آن لایتغیر است. ذهنیت ما در شعر چارچوب پذیر است و نمی‌توان به بهانه نوآوری به معیارهایی که وجود دارد پشت پا زد؛ اما من در جایگاهی نیستم که آثار براهنی یا رؤیایی را هذیان بنامم.»

نظر شما