
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه فرهیختگان/ زهرا سلیمانیاقدم: نزدیک 6 ماه پیش بود که ویراست جدید کتاب معروف سیدجواد طباطبایی با عنوان «تاریخ اندیشه سیاسی در ایران» منتشر شد. بخشی از این کتاب به منحنی تحول اندیشه سیاسی غزالی میپردازد. ماجرای مباحثات مجازی و نوشتاری مسعود جعفری، حسن انصاری، نصرالله پورجوادی و مصطفی نصیری در چند هفته اخیر مربوط به همین بخش میشود که به اختصار به شرح آنها پرداختهایم.
بعد از انتشار این اثر اولین واکنش از جانب مسعود جعفریجزی از مترجمان آثار پاتریشیا کرون، در نشریه اندیشه پویا بود. او در نقد مفصل خود به بخشی از مدعای سیدجواد طباطبایی اشاره کرده است که به نقد تند و تیز پاتریشیا کرون، پژوهشگر، نویسنده، شرقشناس و تاریخدان صدر اسلام پرداخته است. طباطبایی معتقد است که پاتریشیا کرون ادعاهای نادرستی درباره برخی منابع اندیشه سیاسی در ایران مطرح میکند، مثل کتاب نصیحهالملوک که به اشتباه به غزالی نسبت داده است. جعفری میگوید سیدجواد طباطبایی در کتاب خود به جای اثبات این مدعا در بحث درباره اندیشه غزالی فقط درباره این انتساب به جدل پرداخته است. ادعای طباطبایی این است که «نصیحهالملوک همانطور که مصحح کتاب یعنی مرحوم همایی گفته است از آن غزالی است و زرینکوب و کرون که این رساله را منسوب به غزالی شمرده و مولف آن را کس دیگری دانسته در اشتباه بودهاند.» طباطبایی دلایلی نظیر اینکه در قرن ششم این متن به نام غزالی به عربی ترجمه شده است را عدلهای بر اثبات مدعای خود میداند. جعفری این ادعای طباطبایی را خالی از استدلال میداند که بیتوجه به مباحث کرون فقط در حد یک مدعا مانده و انتساب اشتباه آثار مختلف به فیلسوفان و شخصیتهای بزرگ را در تاریخ امری معمول میداند که بسیار اتفاق افتاده است، مانند رساله منهاجالعارفین که به اشتباه به غزالی نسبت داده شده است.
طباطبایی درگیر اشتباهات همایی
دومین نفری که پا در این مباحثه میگذارد، حسن انصاری، عضو هیاتعلمی موسسه مطالعات عالی پرینستون است. او معتقد است تردید پاتریشیا کرون و عبدالحسین زرینکوب به اصالت بخش دوم کتاب نصیحهالملوک، کاملا درست و بجاست. انصاری برای درک این مساله به تفاوت بین بخش اول این اثر با بخش دوم اشاره میکند و اینکه این تفاوت در قلم فاحش است. به زعم او بخش اول نصیحهالملوک تنها یک نوع پندنامه اخلاقی و متن اعتقادنامهای است و ربطی به ادبیات آدابالملوک یا سیاستنامهنویسی ندارد. انصاری اشتباه سیدجواد طباطبایی را برآمده از اشتباهات متعدد مصحح اثر یعنی مرحوم همایی میداند. او معتقد است همایی درباره صحت اصالت بخش دوم کتاب مطالبی نوشت که همان اشتباه و اصرار بر آن خطای بسیاری دیگر از نویسندگان و ازجمله آقای سیدجواد طباطبایی را در تحلیلهای خود درباره آرای سیاسی غزالی در پی داشته است. انصاری در ادامه متن خود فهرستوار و مستدل به این اشتباهات اشاره میکند.
بنای عقلا بر مشهورات است
مصطفی نصیری بعد از انتشار نقدهای انصاری و جعفری، در صفحه فیسبوک خود به نقد جعفری واکنش نشان میدهد و در دفاع از استاد خود برمیآید. او در این نمونه به مساله «مشهورات» اشاره میکند و اصل این مساله را نه در اشتباه سیدجواد در نارواخواندن استدلال پاتریشیا کورن، بلکه در عدماثبات درستی یا نادرستی انتساب بخش دوم کتاب نصیحهالملوک به غزالی میبیند و مینویسد «بنای عقلا بر این است تا زمانیکه خلاف یک امر مشهور ثابت نشود، اصل بر استناد بر امر مشهور است.» او توضیح میدهد که طباطبایی از مناقشه بر سر درستی انتساب کتاب آگاه بوده است و اما از آنجا که این کتاب بسیار منشا اثر بوده است، نمیتوانسته از آن بگذرد و بیتوجه باشد.
آسیب لجبازی به تحقیق
واکنش دیگر نسبت به این مساله توسط نصرالله پورجوادی ذیل پست نصیری اتفاق افتاد. او معتقد است که بخش دوم را به هیچ وجه نمیتوان به غزالی نسبت داد. و او این مساله را مفصل و مستدل پیش از این در خانه خود به سیدجواد طباطبایی توضیح داده است. او در توضیح این امر تاکید داشته است که «زرینکوب غزالیشناس بود و حرف یاوه نمیزد. قبل از او مرحوم جلال همائی هم متوجه شده بود که این بخش نمیتواند از غزالی باشد ولی به دلایلی که من نمیخواهم ذکر کنم باز این بخش را در چاپ دوم آورد. بعدا خانم پاتریشیا کرون یا کرونه مقاله محققانهای نوشت که به هزار دلیل ثابت کرد این بخش از غزالی نیست و نمیتواند باشد.» او با شرح این نکات در انتهای متن خود تاکید میکند که امر ارزشمند تحقیق نباید با لجبازی آسیب ببیند.
نظرات مخاطبان 0 2
۱۳۹۵-۰۵-۲۵ ۰۴:۰۵میثم 0 0
البته واژه «لجبازی» کمی بی مورد و دور از بحث جدی است. حرف دکتر پورجوادی در باره «غزالی شناس بودن زرین کوب» جای تردید جدی دارد. آن کتاب او رمان تاریخی است نه کار تحقیق تاریخی. هیچ حرف جدی در کتاب او وجود ندارد. دوم اینکه اگر لجبازی وجود داشته در کار دکتر طباطبایی نیست که متن خود را تاکنون سه بار نوشته تا چیزی را روشن کند. دکتر پورجوادی در کتاب دو مجدد به چاپ اول درآمدی فلسفی ارجاع داده و گویا حضوری هم نصیحت کرده است. عنوان دو مجدد به هیچ وجه برازنده غزالی نیست. پورچوادی فضایح الباطنیه را نخوانده و از فتوای غزالی در دفاع از یزید هم باخبر نبوده. بحث طباطبایی در منحنی فکری کسی که که به گفته او اهل سیاست بود و کسی که از خلیفه فاسد عباسی و بدتر از آن یزید بن معاویه دفاع می کند و اعمال آنان را توجیه می کند تردیدی نیست که می توانست همین دفاع را شاه سلجوقی هم بکند.۱۳۹۵-۰۵-۲۵ ۰۴:۱۶میثم 0 0
در نوشته های کرون انصاری و پورچوادی اشاره ای به این منابع و نیز روایات تاریخی در تحول تاریخی غزالی ورود در سیاست و خروج از آن یعنی همان فرار از مدرسه نیامده. اینان غزالی را مردی استوار در دیانت زاهدانه خود می دانند. خانم کرون بعید می دانم به عنوان تاریخ نگار توجهی به این نکته ها داشته است. با این همه اگر متن دکتر طباطبایی را درست بخوانید خواهید دید که باب بحق را باز گذاشته و بعید نیست که برای چهارمین بار نیز متن خود را بنویسد. بدیهی است که از با این جند کامنت انترتنی و فیسبوکی بتوان از پس تحلیل هفتاد صفحه ای آمد. از محقق پرینستون و استاد ممتاز دانشگاه تهران چنین کوششی برای پایین آوردن بحث بعید است مگر این که هدفی وجود داشته باشد پیشنهاد می کنم پرونده ای به این مسئله اختصاص بدهید و از آقایان بخواهید نظرات انترنتی خود را بسط دهند و سندها را رو کنند