شناسهٔ خبر: 39939 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

وضعیت کتابخوانی در ایران خوب است/ جوزده و ایده‌آل‌گرا شده‌ایم

دبیر هفته کتاب با بیان اینکه تیراژ کتاب در ایران مشابه کشورهایی مانند روسیه و لبنان است، ارزیابی خود از وضعیت کتاب و کتابخوانی را صریح و شفاف اعلام کرد؛ «وضعیت ما خوب است».

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ هفته کتاب مجموعه مراسمی است که از سال ۱۳۷۲ هر ساله بین روزهای ۱۰ تا ۲۴ آبان (به مدت یک هفته) به ابتکار و هدایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ترویج کتاب و کتابخوانی برگزار می‌شود.

وزارت فرهنگ و آموزش عالی، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، سازمان تبلیغات اسلامی، هیأت امنای کتابخانه‌های عمومی، جهاد دانشگاهی، کانون فرهنگی و هنری مساجد، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مؤسسه خانه کتاب و تشکل‌های صنفی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم همکاری دارند. مبتکران این مناسبت اهداف گسترده‌ای برای آن قائل شده‌اند، مانند تقویت بنیه فرهنگی کشور، توسعه، هدایت و رونق اقتصاد کشور، تشویق مردم به کتاب و کتابخوانی و ایجاد عادت به مطالعه، کمک به حل مشکلات و تنگناهای تولید و توزیع کتاب، تجهیز کمی و کیفی کتابخانه‌ها و افزایش ظرفیت‌های فرهنگی کشور.

در آستانه بیست و سومین دوره هفته کتاب، با مجید غلامی جلیسه که دبیری این مناسبت را در سال جاری بر عهده دارد، به گفتگو نشسته‌ایم.

مدیرعامل خانه کتاب درگیر نشدن متن مردم با برنامه‌های هفته کتاب را مهمترین نقطه ضعف آن در ۲۲ سال گذشته می‌داند و ضمن برشمردن تلاش‌هایی که برای پر کردن این خلاء صورت گرفته، وعده می‌دهد اگر این شیوه که به تازگی در دستور کار مجریان هفته کتاب قرار گرفته، پنج سال استمرار یابد، آن وقت شاهد برپایی جشن ملی کتاب در سراسر کشور خواهیم بود؛ جشنی که مردم، مجری و صاحب اصلی آن هستند نه دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها.

* شما حتماً در مورد هفته کتاب امسال، گزارشی آماده کرده‌اید و می‌خواهید آن را ارائه کنید اما قبل از آن می‌خواستم کمی به وضعیت کلی کتاب و کتابخوانی در جامعه بپردازیم که البته کاملاً هم مرتبط با موضوع بحث ماست چون اساساً هدف از راه‌اندازی مناسبتی به نام هفته کتاب در ۲۳ سال پیش، ترویج کتابخوانی بین مردم بوده است. مایلم ابتدا ارزیابی خود شما را از وضعیت کتابخوانی در جامعه خودمان بدانم و دوماً بپرسم که فکر می‌کنید ۲۲ دوره پیشین هفته کتاب چه تاثیری در مانوس کردن مردم با کتاب داشته است؟

ارزیابی، مقوله‌ای نسبی است و ما باید بپرسیم که مردم ما به نسبت چه چیزی کتابخوان هستند یا نیستند؟ نسبت به سرمایه‌گذاری‌هایی که در این حوزه انجام داده‌ایم؟ نسبت به کتاب‌هایی که تولید شده؟ نسبت به ناشران موجود در کشور؟ نسبت به کتابفروشی‌هایی که داریم؟ نسبت به کشورهای همسایه؟ نسبت به جهان؟ نسبت به کشورهای صاحب تمدن؟ و غیره. من اگر بخواهم همه این موارد را در کنار هم قرار دهم و جوابی کلی به این سوال شما بدهم و وضعیت کتاب و کتابخوانی را در ایران بسنجم، پاسخم این است: وضعیت ما خوب است.

اعتقاد شخص من این است که ما متاسفانه مقداری جوزده و ژورنال زده و در حوزه کتاب و کتابخوانی، مقداری ایده‌آل‌گرا شده‌ایم و واقعیت‌هایی را که منتج به نتایجی خواهند شد، نمی‌بینیم؛ ما زیرساخت‌ها را نمی‌بینیم، امکاناتمان را نمی‌بینیم، سرمایه‌گذاری‌ها و هزینه‌هایی را که انجام داده‌ایم، نمی‌بینیم و توقع داریم که تیراژ کتاب با بشود ۱۰۰ هزار تا. و این در حالی است که ما کمترین اطلاعاتی درباره وضعیت کتاب در دنیا و حتی در کشور به معنای واقعی آن، نداریم.

یعنی می‌گوئیم آمار کتاب آمده پائین اما نمی‌گوئیم مبنای آماری‌مان چیست؟ وضعیتی که ما در تیراژ کتاب می‌بینیم، فقط ناظر بر فیزیک کتاب است و ما به شکل جدید کتاب که الان توسعه بسیار بیشتری پیدا کرده، اصلاً توجهی نداریم.

البته ما به یک معنی همین ایراد را به دوستان خودمان در مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌گیریم اما خوشبختانه دکتر صالحی و دکتر سُلگی این اراده را دارند که فضاهای جدید حوزه کتاب را در کنار فضاهای سنتی آن ببینند و از قضا طرح‌های خیلی خوبی هم در حال آماده شدن است تا آماری که ما در آینده خواهیم داد، آمار و اطلاعات دقیق‌تری باشد. یکی از دوستان (صدیقی مدیر طاقچه) عنوان می‌کرد که سه برابر تیراژ چاپی یک کتاب، تنها در ۶ ماه و در وبسایتی که دارند، فروش رفته است.

به هر حال من باز هم تاکید می‌کنم که وضعیت کتابخوانی ما، وضعیت خوبی است اما باید به مراتب بهتر از این بشود یعنی ما باید یک جهش شاید چندبرابری را در وضعیت کتاب داشته باشیم اما وقتی عِده و عُده و امکانات خودمان را نگاه می‌کنیم، من فکر می‌کنم کتابِ ما وضعیت خوب و مناسبی دارد کما اینکه وقتی ما وضعیت کتاب را در کشورهای مختلف هم رصد می‌کنیم، می‌بینیم تیراژ کتاب آنجاها هم تقریباً همین است. آقای [محمدرضا] زائری همین چندی پییش عنوان می‌کرد که تیراژ یک ناشر بسیار معروف در لبنان به ۲۰۰ نسخه رسیده است.

یا آقای [محمدخانی] که اخیراً سفری به مسکو داشت، عنوان می‌کرد که ما وضعیت تیراژ کتاب را در روسیه هم بررسی کرده‌ایم و متوجه شده‌ایم که آنجا هم تیراژ بین ۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نسخه است. ما نباید سعی کنیم این احساس را ایجاد کنیم که مردم ما کتاب نمی‌خوانند، اتفاقاً مردم ما خوب، کتاب می‌خوانند. گردش مالی حوزه کتاب هم ترنوور خوبی است البته اگر بخواهید گردش مالی صنف کتابفروش‌ها را با صنف آهن‌فروش‌ها، طلافروش‌ها و صرافی‌ها مقایسه کنید، بله، تفاوت زیاد است اما واقعیت این است که وضعیت ناشران و کتابفروشان ما به مراتب می‌تواند از این هم بهتر باشد.

در رابطه با ۲۲ دوره برگزاری هفته کتاب هم باید بگویم که من نمی‌خواهم ایده‌آل‌گرایانه صحبت کنم و یا از طرفی سیاه‌نمایی کنم، اما وقتی مسئولیت دبیری هفته کتاب را عهده‌دار شدم، رفتم و ۲۲ دوره قبلی را رصد کنم که ببینم چه اتفاقی افتاده است و متوجه شدم که اتفاقات خوب، خیلی افتاده، اتفاقات معمولی هم، خیلی افتاده، اتفاقات اَلَکی هم خیلی افتاده است.

ما باید اتفاقات خوب را تقویت کنیم و آنها را توسعه دهیم و ایده‌های جدیدی بیاوریم تا با استفاده از آنها و تقویت ایده‌های قبلی، سال به سال وضعیت بهتری را برای هفته کتاب ایجاد کنیم چرا که کارکرد هفته کتاب، توسعه کتاب و کتابخوانی است، البته اگر ما فکر کنیم که با انجام یکسری برنامه در یک هفته، این کار یعنی توسعه کتاب و کتابخوانی متحول می‌شود، اشتباه است ام محملی است برای ایجاد جرقه‌هایی برای جریان‌سازی در این حوزه در طول سال.

کما اینکه نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هم همین نقش را دارد اما آن رویداد با توجه به اینکه در یک محیط محدود برگزار می‌شود، نسبت به هفته کتاب که یک رویداد ملی و گسترده در یک جغرافیای وسیع است، یک رویداد ایزوله محسوب می‌شود یعنی قطع به یقین، هفته کتاب می‌تواند یک رویداد اثرگذارتر باشد اما در ضمن باید به دو نکته مهم توجه داشت؛ اولاً بودجه هفته ملی کتاب نسبت به بودجه نمایشگاه کتاب تهران و نکته دوم که از این سوی قضیه باید دیده شود، اینکه در هفته کتاب، سازمان‌ها، نهادها و مراکز مختلفی مشارکت می‌کنند اما این مشارکت‌ها در نمایشگاه کتاب کمتر است. با این وجود من باز هم معتقدم که تناسبی بین این دو رویداد وجود ندارد.

یکی از مسائلی که ما در سال جاری سعی کردیم آن را آسیب‌شناسی و حل کنیم، این بود که ما نهادها، سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها و مراکز مختلف را بیدار کنیم با این هدف که هفته کتاب را جدی بگیرند. اعتقاد شخص من این است که اگر هفته کتاب برگزار نشود و خبرنگاران روی آن مانوور ندهند، هیچکس نخواهد پرسید که امسال چرا هفته کتاب برگزار نشد. یعنی هفته کتاب بعد از ۲۲ دوره، برند نشده و نتوانسته است چیزی مانند هفته دفاع مقدس یا دهه فجر یا نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران باشد. یکی از مهمترین نقاط ضعف هفته کتاب این است که مردم هنوز نتوانسته‌اند هفته کتاب را تثبیت کنند. علت آن هم این است که اساساً مردم خیلی درگیر هفته کتاب نبوده‌اند. ما امسال سعی کردیم به این نقطه ضعف بپردازیم و مردم را با هفته کتاب درگیر کنیم.

* در زمینه ارزیابی‌هایی که از وضعیت کتاب و کتابخوانی در جامعه توسط کارشناسان و مسئولان صورت می‌گیرد، معمولاً با دو طیف از نظرات مواجهی؛ یک عده آن را نامطلوب و بد ارزیابی می‌کنند که تعدادشان هم کم نیست و عده قلیلی هم مثل شما معتقدند که نه، اتفاقاً وضعیت، خوب است. نکاتی که شما در مورد وضعیت کتابخوانی در جامعه گفتید، برایم جالب بود و این در حالی است که حتی خود مسئولان وزارت ارشاد هم از جمله شخص آقای صالحی (معاون فرهنگی وزیر ارشاد) وضعیت کتاب و کتابخوانی را در ایران بحرانی می‌دانند و این را اعلام هم کرده‌اند.

کدام کتاب؟ نه، ایشان وضعیت کتابخوانی را بحرانی اعلام نکرده است. ایشان وضعت تیراژ را بحرانی اعلام دانسته است. خُب درست هم گفته‌اند، شمارگان کتاب در ایران پائین است و آمار هم همین را می‌گوید اما من استنباطی را که از این سقوط گرفته شود و اینکه می‌کویند چون وضعیت تیراژ پائین آمده، پس مطالعه هم کم شده، قبول ندارم.

* بحث من الان استناد به صحبت‌های مسئولان در این رابطه نیست بلکه آن چیزی است که ما به صورت واقعی در جامعه می‌بینیم. شما می‌فرمائید وضعیت کتاب در جامعه ما خوب است و مردم، خوب کتاب می‌خوانند. شما در هر کدام از کشورهای پیشرفته، اگری سری به اتوبوس‌ها و قطارهای شهری و سایر مکان‌های عمومی‌شان بزنید، می‌بینید که تعداد زیادی از مردم، در حال مطالعه هستند. چنین چیزی را در کلانشهر تهران می‌بینید؟

ما نباید یک فرهنگ و جغرافیا را با یک جغرافیا و فرهنگ دیگر مقایسه کنیم. حرف من این است که اگر مردم ما در مترو، کتاب دستشان نمی‌گیرند، خُب شما متروی ما را با متروی مسکو مقایسه کنید؛ در متروی ما، یک مسافر باید تمام حواسش به این باشد که جیبش را نزنند و له نشود، پس فضا عملاً این امکان را به مردم نمی‌دهد که مطالعه کنند. BRT ما هم همین وضعیت را دارد، تاکسی ما هم همین وضعیت را دارد. منظورم این است که ما فضاهایی را که می‌توانیم در آنها توسعه مطالعه را انجام دهیم، ببینیم و بعد بگوئیم که آیا واقعاً در متروی ما مردم باید کتاب بخوانند. من اعتقادم بر این است که نه، مردم ما در مترو نباید کتاب بخوانند چون اصلاً متروی ما این فضا را در اختیار آنها قرار نمی‌دهد.

نکته دیگر این است که ناشران ما باید یکسری ظرفیت‌های جدید را هم بشناسند که متاسفانه نشناخته‌اند؛ بن باب مثال، چند درصد از ناشران ما کتاب‌های جیبی، پالتویی و رودستی را تولید می‌کنند؟ اینها از ابزارهای تشویق کننده به مطالعه کتاب در چنین مکان‌هایی است. مثال دیگر؛ آمار کتاب‌های گویا در ایران به واقع آمار بسیار خوبی است؛ من وقتی با چند ناشری که در این حوزه و برای عموم مردم - نه فقط افراد نابینا - کتاب تولید می‌کنند، صحبت می‌کنم، به اینجا رسیدم که عمده کتاب‌هایی که آنها روی آن کتاب‌ها دست گذاشته‌اند و تولید کرد‌ه‌اند، به دفعات چاپ هفتم و هشتم تا شانزدهم رسیده است. نمونه آن کتاب «یک عاشقانه آرام» (نادر ابراهیمی) است که تا به حال ۱۶ بار تکثیر شده است. این نشان می‌دهد که اگر ما ابزار را فراهم کنیم، از آن طرف مردم طالب هستند و استقبال می‌کنند.

ناشر ما در بسته‌بندی کردن و پکیج کردن و به اصطلاح «ارائه» مشکل دارد. دو ضعف عمده ناشران ما این است که نمی‌دانند چه کتابی را باید تولید کنند و ثانیاً چگونه آن را ارئه کنند و حال آنکه در همین بازار هم ناشرانی هستند که کارشان را به خوبی بلدند و خُب، سودهای آنچنانی هم می‌برند.

باز هم از باب نمونه بگویم که کتاب‌های چاپ اولی که در دوره آقای جعفری در امیرکبیر منتشر شد، کمی بیش از ۲۰۰۰ عنوان بود، که همین عناوین بالغ بر ۵۰۰۰ بار تجدید چاپ شدند. این نشان می‌دهد این ناشر در انتخاب‌های اولش برای چاپ کتاب، دقت نظر خوبی داشته است در صورتی که در مورد طیف خاصی از کتاب‌های چاپ اول، این اتفاق نیفتاده است و اساساً یک تعداد از ناشران ما فقط در حال انتشار کتاب‌های چاپ اول هستند و اینها هیچوقت به چاپ‌های دوم و سوم و چندم نمی‌رسد.

* حتماً تصدیق هم می‌فرمائید که این مسئله برای این است که آن ناشر حداقل برای مقطعی کوتاه، سرپا بایستد و این تقریباً وضعیت عمومی نشر ماست.

نوع بازاریابی ما خیلی مهم است. ما در پسته و زعفران و خرما هم همین ضعف را داریم. به هر حال ضعف ما در نوع و شکل ارائه کتاب، خیلی مشهود است. ما امسال نخستین سالانه هنر طراحی کتاب را در دست برگزاری داریم. با چه هدفی؟ با این هدف که می‌خواهیم بدانیم که وضعیت شکلی کتاب در ایران، چگونه است و چگونه باید باشد؟

در این خصوص، یکی از ضعف‌های بزرگ ما این است که ناشرانمان هنوز نتوانسته‌اند سازمانی برای نشر خودشان تعریف کنند؛ بسیاری از انتشاراتی‌های ما مدیر هنری ندارند، ناظر چاپ ندارند و این مسئله برایشان جا نیفتاده که اگر می‌خواهیم کار خوبی ارائه کنیم، علاوه بر گرافیست و تایپیست، باید یک مدیر هنری هم داشته باشیم که سیکل را هدایت کند و یک پکیج واحد و در عین حال هنری ارائه بدهد و همچنین یک ناظر چاپ باید داشته باشیم که کار با همان کیفیتی که مدنظرمان است، چاپ شود. در کنار آن هم باید یک مدیر پخش داشته باشیم که کتاب را به نحوی درست و در جاهایی که مخاطب دارد، توزیع کند. واقعاً چند ناشر می‌توانید گیر بیاورید که چنین ساز و کار و سازمانی داشته باشد و نتیجه نگرفته باشد؟

* اگر بخواهیم از همین نقطه، به خود بحث هفته کتاب ورود کنیم و به همان موضوع اول صحبت برگردیم، سوالی که مطرح است این است که چرا بعد از برگزاری ۲۲ دوره، هفته کتاب، مردمی نشده است؟ مثل اتفاقی که در حوزه سینما شاهد آن هستیم و فستیوال بین‌المللی فیلم فجر واقعاً الان به یک برند تبدیل شده است. چرا هفته کتاب به یک جشن ملی بدل نشده است؟

البته من نظرم این است که ما در سینما و تئاتر هم نتوانسته‌ایم این کار را بکنیم و یک فستیوال مردمی در این زمینه‌ها داشته باشیم. آنچه شما در جشنواره فیلم فجر می‌بینید، در شهرستان‌ها نیست، بلکه خاصّ تهران است. البته از آن جهت که گفتید، من حرف شما را قبول دارم و وضعیت در این حوزه‌ها از کتاب بهتر است.

علی ایّ حال نکته‌ای که می‌خواستم مطرح کنم این است که هدف اصلی هفته کتاب، ترویج کتاب و کتابخوانی در گستره ملی است یعنی مخاطبین اصلی ما، مردم در یک جغرافیای وسیع هستند. باید اعتراف کنیم که ما کارهایی را که مردم با آنها در برنامه‌های هفته کتاب درگیر شوند، انجام نداده‌ایم و لذا وزارتخانه‌ها و موسسات در این مناسبت درگیر هستند و سهم مردم صرفاً به عنوان مصرف کننده دیده شده است. این نکته‌ای است که خوشبختانه دکتر صالحی مکرراً دنبال می‌کند با این هدف که فعالیت‌ها به سمت مردمی شدن سوق پیدا کند.

این اتفاق بسیار خوبی است و من فکر می‌کنم با افزایش این سهم و مشارکت عمومی که دارد صورت می‌گیرد و اراده جدی معاون فرهنگی وزیر ارشاد، این اتفاق را رقم بزنیم. شما در نظر بگیرید اگر خود مردم مجری باشند و خودشان هم استفاده کننده، چه اتفاقی می‌افتد! همان کاری که شما در کشورهای اروپایی و آمریکایی و بسیاری از کشورهای آسیایی می‌بینید؛ ساز و کار بسیاری از جشنواره‌ها، خودجوش و از طریق خود مردم، طرح‌ریزی می‌شود و نتیجه‌اش هم گرفته می‌شود.

سهم اصلی را دولت‌ها، نهادها و سازمان‌ها ندارند، البته نه اینکه کاری نکنند، چرا، حمایت هم می‌کنند اما اصلی قضیه و راس خیمه، مردم هستند و ایده ما امسال این بود که این اتفاق بیفتد. گام‌های اولیه را برداشته‌ایم و فکر می‌کنیم اگر بخواهیم اصلی‌ترین کاری را که در هفته کتاب امسال انجام می‌شود، بیان کنیم، به جرئت می‌توانم بگویم که ما بیشترین سهم را به حضور و مشارکت مردم در برنامه‌های هفته کتاب داده‌ایم.

* در تائید صحبت شما و ضمن اظهار امیدواری به اینکه وعده شما محقق شود و سهم و نقش اصلی در هفته کتاب واقعاً به خود مردم داده شود، می‌خواهم نکته‌ای را بیان کنم و امیدوارم دوستانی که پیش از این در برگزاری هفته کتاب سهم داشته‌اند، از این حرف من نرنجند. واقعیت این است که دست کم از نظر ما به عنوان خبرنگاران رصدکننده اتفاقات حوزه کتاب، هفته کتاب فرصت مناسبی برای ارائه گزارش عملکرد از سوی دستگاه‌هایی که احیاناً فعالیتی در هفته کتاب انجام داده‌اند. شما نوید دادید که این قبیل ارائه گزارش عملکردها در این دوره کمرنگتر می‌شود. اگر ممکن است نمونه‌هایی از این برنامه‌های مردمی هفته کتاب امسال را بیان کنید.

البته من علاوه بر اینکه گفتم سعی کرده‌ایم برنامه‌های هفته کتاب را مردمی‌تر کنیم، این را هم گفتم که سعی کرده‌ایم در بیدارسازی دستگاه‌ها و موسسات و نهادها، بکوشیم با این هدف که ساز و کار بهتری برای فعالیت‌هایشان داشته باشند که این اتفاق در مقایسه با سال‌های قبل، امسال به نحو بهتری افتاد؛ امسال بسیاری از استانداری‌ها، شهرداری‌ها، فرمانداری‌ها، ادارات کل، سازمان‌ها و نهادها، سهمی بیشتر و بهتر را در برنامه‌های هفته کتاب نسبت به سال‌ها قبل خواهند داشت. امسال علاوه بر برنامه‌های روتین و تعریف شده مربوط به هفته کتاب که هر ساله برگزار می‌شود، برنامه‌هایی با گستره ملی تعریف شده است.

یکی از این برنامه‌ها «کتابفروشی به وسعت ایران» است که این طرح اولین بار در سطح کشور برگزار می‌شود. در این برنامه، کتابفروشی‌ها سهمی مستمر و پرتوان در درگیر کردن مردم با مقوله کتاب دارند؛ چیزی که شاید در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب، آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است.

ما در این برنامه، سمت و سوی بخشی از یارانه حوزه کتاب را در هفته کتاب، به طرف کتابفروشی‌ها سوق داده‌ایم با هدف آشتی مردم با کتابفروشی‌ها. مطابق این طرح، مردم از کتابفروشی‌ها کتاب می‌خرند و تخفیفی که بابت این خرید در نظر گرفته شده است، از طریق کتابفروشی‌ها ارائه می‌شود.

نفع این کار اولاً به مصرف کننده می‌رسد، دوماً باعث رونق کتابفروشی می‌شود، ثالثاً باعث می‌شود مردم راه کتابفروشی‌ها را در طول سال یاد بگیرند نه مانند نمایشگاه کتاب که حداکثر ۱۰ روز دایر است. در این طرح ۵۰۰ کتابفروشی را کل کشور و در شهرهای دور و نزدیک درگیر این پروژه کرده‌ایم و در یک سیستم واحد و مشخص، همه این کتابفروشی‌ها می‌توانند از سهم خود در این زمینه برخوردار باشند.

ما نمی‌خواهیم در هفته کتاب، نمایشگاه کتاب موقت راه بیندازیم که البته در هفته کتاب هم نمایشگاه‌های کتاب برگزار می‌شود اما در هفته کتاب تقویت کتابفروشی‌ها و نمایشگاه‌های دائمی کتاب، مد نظر ماست. این طرح به صورت پایلوت در هفته کتاب اجرا می‌شود اما اعتقاد ما این است که می‌توانیم آن را در طول سال و به شکل‌ها و بهانه‌های مختلف داشته باشیم. اگر فیدبک مناسبت را در هفته کتاب از این طرح دریافت کنیم، قطعاً در طول سال هم می‌توانیم این فعالیت را استمرار بخشیم.

اتفاق دیگری که در کتابفروشی‌ها و در هفته کتاب خواهد افتاد، آشنایی مردم با نویسندگان است که با همکاری اتحادیه ناشران، در حال فراهم کردن ساز و کار آن هستیم. در این طرح، نویسندگان را طی روزهای مشخص و در مکان‌هایی مشخص دعوت خواهیم کرد تا بیایند و مردم هم با آنها آشنا شوند، جشن امضای کتاب داشته باشند و با مردم دیدار و گپ و گفت داشته باشند؛ اتفاقی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی، مکرر اتفاق می‌افتد اما در ایران چندان شاهد آن نیستیم. یعنی نویسندگان ما به آن معنا که در خارج از ایران رایج است، چهره‌هایی شناخته شده نیستند حتی در مورد نویسندگان درجه یک، مردم کمتر آنها را می‌بینند. امسال برنامه داریم که در ۷ روز هفته کتاب، جلساتی با نویسندگان و مردم برگزاری شود و امیدواریم حداقل در تهران بتوانیم این کار را انجام دهیم.

* این «حداقل در تهران» که گفتید، آدم را قلقلک می‌دهد که نکته‌ای را مطرح کند و آن این مسئله کلیدی است که متاسفانه همواره غالب برنامه‌های هفته کتاب، مختص تهران است و اگر این برنامه‌های نفعی داشته باشد، بیشتر، مردم پایتخت از آنها منتفع می‌شوند.

ما طرح «کتابفروشی به وسعت ایران» را منحصر به تهران نکرده‌ایم و اتفاقاً سهم تهران را کمتر از جاهای دیگر در نظر گرفته‌ایم. نکته این است که یکسری از برنامه‌ها باید جواب بدهد تا برای فازهای بعدی آن برنامه‌ریزی کنیم. به عنوان مثال در زمینه نشست‌های سرای اهل قلم، علیرغم اینکه خودمان اراده‌مان بر این بود که خیلی از این نشست‌ها هم خارج از سرای اهل قلم و هم خارج از تهران برگزار شود، اما موفقیت اندکی داشتیم. چرا؟ مشکل، ما نبودیم، بلکه مشکل این بود که امکانات و ساز و کار لازم در شهرهای مختلف فراهم نبود. البته تعدادی نشست را در شهرهای بزرگ مثل بوشهر، قزوین، کرمان و اهواز و ساری انجام داده‌ایم ولی انجام این فضاسازی، اراده‌ای می‌خواهد و این زمانبر است.

در شرایطی که عمده نویسندگان و ناشران و کتابفروشان ما در تهران هستند، ما نمی‌توانیم توقع داشته باشیم به یکباره نشست‌های دیدار با بزرگان این حوزه‌ها و نقد و بررسی آثارشان، به جاهای دیگر منتقل شود. در شهری که یک کتابفروشی بیشتر ندارند، مگر چقدر می‌توان فضاسازی کرد که حالا بیائیم جلسات نقد و بررسی هم در آن برگزار کنیم!؟

باید این مشکلات و معضلات را هم در نظر داشته باشیم. کما اینکه ما در تفاهم‌نامه‌ای که با همه ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در استان‌ها داشتیم، تاکید کرده‌ایم که شما هر زمان اراده کنید که برنامه‌ای را برای نویسنده‌ای در شهرستان برگزار کنید، ما کل امکانات لازم را در اختیارتان می‌گذاریم اعم از هزینه رفت، برگشت و حق الزحمه. ولی دریغ از این اعلام آمادگی! یکی از اعتراضاتی که من شخصاً به مدیران کل داشتم، این بود که از این فضا و از این امکانات، استفاده نکرده‌اند. با حمایت ما و  همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، در هفته کتاب امسال طرح «رو در رو با نویسندگان» برای بالغ بر یکصد چهره مطرح این حوزه برگزار خواهد شد که عمده آنها مربوط به شهرستان‌هاست.

* یکسری اتفاقات خوب در هفته کتاب می‌افتد که معمولاً با ایده‌های ابتکاری تعدادی از افراد صورت می‌گیرد. نمونه آن فراخوان سال گذشته آقای مسجدجامعی برای حضور مردم در کتابفروشی‌های سطح شهر و کشور در یک روز از هفته کتاب بود که با استقبال مردم و همچنین چهره‌های هنری مواجه شد. و یا کاری که شهرداری تهران در اردیهشت امسال و تقریباً همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب انجام داد و با جایگزین کردن بنرهای تبلیغاتی با تابلوهای نقاشی از هنرمندان مطرح داخلی و خارجی درد نقاط مختلف شهر، چهره تهران را هر چند برای مقطعی کوتاه و چندروزه، تغییر داد. البته این مورد اخیر ارتباطی با مسئله کتاب نداشت اما ایده‌ای ابتکاری بود که در حوزه خودش خوب هم جواب داد. آیا امسال از این دست ایده‌ها به ستاد هفته کتاب رسیده است؟

طرح کتابفروشی به وسعت ایران، از همین دست ایده‌‌ها بود که توسط یکی از دوستان مطرح شد و با پذیرش طرح، مورد حمایت قرار گرفت و تقویت شد. انجمن توزیع کنندگان کتاب ایران و اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران فوق‌العاده از این طرح استقبال کردند. پا گرفتن این قبیل ایده‌ها معمولاً زمانبر است و نیازمند این است که رسانه‌ها و چهره‌های شناخته شده به آن کمک کنند. فکر می‌کنم اگر روال مردمی کردن هفه کتاب ۳ تا ۵ سال استمرار پیدا کند، اتفاقی که من و شما دنبالش هستیم، خواهد افتاد.

احساس من به عنوان دبیر این دوره از هفته کتاب این است که همه چیز برای این کار آماده است؛ اراده بسیاری از ناشران، کتابفروشان، نویسندگان و مترجمان بر اتفاقاتی از این دست، است و فقط باید اینها به هم وصل شوند و ساز و کار لازم در این زمینه فراهم شود. در زمینه جشن سینما و کتاب، خوشبختانه ما به موفقیت‌های خوبی رسیدیم طوری که خود چهره‌های سینمایی امروز از این کار استقبال می‌کنند و حاضرند به صورت خودجوش کار کنند.

* به موضوع استفاده از ظرفیت سایر هنرها برای ترویج کتاب و کتابخوانی بین مردم اشاره کردید. ظاهراً در هفته کتاب امسال، این وجه پررنگ‌تر دیده شده است و شما تفاهمنامه‌هایی با خانه هنرمندان ایران و جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران امضا کرده‌اید. در این موارد و به طور کلی در خصوص فعالیت‌هایی که برای درگیر کردن فعالان عرصه‌های هنری در سایر حوزه‌ها با مقوله کتاب در دست انجام دارید، بیشتر توضیح می‌دهید؟

جامعیت کتاب، یک ظرفیت فوق‌العاده است. کتاب فقط تاریخ و ادبیات و دین نیست، کتاب صنعت هم هست، کتاب تجارت هم هست، کتاب فضانوردی هم هست، کتاب ارتباطات هم هست، کتاب آهن‌آلات هم هست، کتاب محیط زیست هم هست، کتاب دریانوردی هم هست. از آنجا که کسانی که می‌خواهند به این حوزه‌ها بپردازند، لاجرم باید کتاب‌هایی را در این حوزه‌ها مطالعه کنند، ما هم با همین نگاه خیلی کارها را انجام می‌دهیم و از آن جمله استفاده از ظرفیت سینماست.

سینما خواسته و ناخواسته از کتاب بهره می‌برد و از آن منفعت کسب می‌کند و سینمایی که بیشتر از کتاب منفعت بگیرد، سینمای دقیق‌تر، ژرف‌تر و تاثیرگذارتری است. این ظرفیت باید روشن و تحریک شود تا ما بتوانیم از آن استفاده کنیم. خوشبختانه این اتفاق افتاد و طی یک سال اخیر توانستیم چندین برنامه با همین موضوع انجام دهیم و توجه سینماگران را به این حوزه معطوف کنیم. در ابتدای کار ناگزیر بودیم که به فعالان این عرصه‌ها بگوئیم که شما که در فیلم و تئاترتان، از کتاب بهره می‌برید و غیر از اینها، کتاب هم جزو علایق شماست، ما همراه شما هستیم و از سینماگران مولف و مترجم حمایت می‌کنیم.

بسیاری از فیلم‌های پرفروش دنیا، فیلم‌های اقتباسی هستند اما در ایران این درصد بسیار اندک و ناچیز است. این گفتمان و تعامل باعث شده که این احساس به اهالی هنرها و سینماگران ما دست بزند که در سطح جامعه هم تاثیرگذارتر باشند. اگر می‌بینیم رامبد جوان [در برنامه خندوانه] به کتاب می‌پردازد، علتش همین است.

برعکس این ماجرا هم یک ظرفیت بسیار فوق‌العاده وجود دارد؛ یعنی وقتی سینمای ما، تئاتر ما و سایر هنرها به کتاب می‌پردازند، صنعت کتاب و صنعت نشر ما هم رونق می‌گیرد. و این اتفاقی است که در همه جای دنیا می‌افتد. شاید برخی این را عوام زدگی بدانند، اصلاً مهم نیست، مهم این است که یک اتفاق خوب دارد می‌افتد و آن توجه مردم به کتاب است و ما باید از این اتفاق خوب، استفاده کنیم.

تفاهم‌نامه‌ای که ما با خانه هنرمندان امضا کردیم، مقدمه خیلی خوبی را برای انجام این کار فراهم کرد. با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم تفاهم‌نامه‌ای را در دست امضا داریم با این هدف که در مستندسازی در حوزه کتاب را تقویت کنیم. فیلم‌های مختلفی در معرفی چهره‌های مطرح عرصه کتاب و البته بدون حمایت و به صورت خودجوش ساخته شده است، ما قصد داریم این ظرفیت را فعال کنیم و در مستندنگاری وضعیت نشر و چهره‌های مطرحمان در حوزه‌های مختلف عرصه کتاب، از آن استفاده کنیم. این ظرفیت‌ها تاکنون مغفول مانده  به آن پرداخته نشده است.

وضعیت تیراژ، چاپ کتاب‌های غیرقانونی و مسائلی از این دست هم می‌تواند در این ظرفیت گنجانده شود. امسال یک روز از جشنواره فیلم کوتاه تهران به کتاب و سینما اختصاص یافته است و قرار شده که ما از تولید فلیم کوتاه با موضوع کتاب، حمایت کنیم.

* امسال هفته کتاب همزمان شده است با انتشار یک میلیون عنوان بعد از پیروزی انقلاب. آیا در این مورد در هفته کتاب امسال، برنامه ویژه‌ای تدارک دیده شده است؟

بله، برای این موضوع، یک برنامه ویژه در پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری در روز ۲۷ آبان و با حضور صاحب‌نظران این حوزه برگزار خواهد شد و در آن ضمن نمایش فیلم‌ها و مستنداتی در این رابطه و رونمایی از کتابچه‌ای با همین عنوان و همین موضوع، شِمایی کلی از وضعیت کتاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ارائه خواهد شد. ما البته قصد داریم این ایده تحلیلی را تا هفته پژوهش ادامه دهیم و تحلیل واقع‌بینانه‌تری از انتشار بیش از یک میلیون عنوان کتاب بعد از انقلاب اسلامی داشته باشیم.

اتفاق دیگری که در هفته کتاب امسال شاهد آن خواهیم بود، برگزاری جشنواره «کتاب و تکنولوژی» است. این جشنواره شامل بخش‌های مختلف است و با هدف مشارکت دادن بیشتر مردم در برنامه‌های ترویجی کتابخوانی برگزار می‌شود. جشنواره «کتاب و تکنولوژی» شامل بخش‌هی مختلفی تحت عناوینی مانند کتابخانه‌های آنلاین، کتابفروشی‌های آنلاین، فروشگاه‌های اینترنتی کتاب، فروشگاه‌های صوتی کتاب، وبسایت‌های اختصاصی ناشران، شبکه‌های اجتماعی با موضوع کتاب، سایت‌های ترویج کتابخوانی و اپلیکیشن‌های تلفن همراه با موضوع کتاب است.

در واقع در «کتاب مجازی» بهترین‌ها در هر یک از این شاخه‌ها توسط مردم و با مکانیسمی که طراحی شده است، انتخاب می‌شوند و طی مراسمی در آخرین روز هفته کتاب (اول آذر) جوایزی به منتخبین اهدا می‌شود. تمامی سایت‌های مربوط به بخش‌های مذکور در سایتی به نشانی ketabmajazi.ir ثبت نام می‌کنند و بعد مردم با مراجعه به سایت، نسبت به رای دهی به وبسایت‌های ثبت نام شده، اقدام می‌کنند. در هر بخش، وبسایتی که بالاترین رای را به دست آورده باشد، به عنوان بهترین وبسایت آن بخش در جشنواره «کتاب و تکنولوژی» معرفی می‌شود.

در مراسم اختتامیه، به برگزیدگان هر یک از بخش‌های هفتگانه جشنواره «کتاب مجازی» جوایزی ارزنده به رسم یادبود اهدا خواهد شد و از حائزین رتبه‌های دوم و سوم تجلیل هم به عمل می‌آید. علاوه بر این، جشنواره کتاب گویا هم از هفته کتاب امسال و با مشارکت خود مردم و البته با همکاری رادیو فرهنگ استارت می‌خورد. در این جشنواره و بعد از اتمام داوری مرحله اول، داوری نهایی در قالب ۷ برنامه و به صورت مسابقه‌ای در رادیو فرهنگ انجام می‌شود. خوشبختانه این ایده آنقدر خوب و بکر بود که الان خودِ رادیو فرهنگ برنامه «قصه شب» خود را با صدای مردم اجرا می‌کند. خوشبختانه در این طرح ما با مشارکت خوب ناشران هم مواجه بودیم.

گفتگو از کمال صادقی

نظر شما