فرهنگ امروز/ فاطمه امیراحمدی: نشست «اندیشههای اجتماعی نیکلاس لومان» به همت انجمن جامعهشناسی ایران در دانشکدهی علوم اجتماعی برگزار شد. در این نشست قرار بود تا کتاب «نظریهی سیستمها و تغییر پارادایم در جامعهشناسی» مورد نقد و بررسی قرار گیرد؛ بر همین اساس در ابتدا قرار بود دو ناقد به نقد این کتاب بپردازند، اما به عللی در نشست حاضر نشدند و تنها «علی اردستانی» مترجم کتاب به معرفی کتاب و «نظریهی سیستمی» نیکلاس لومان پرداخت.
نیکلاس لومان و مقابله با مکتب فرانکفورت
«نیکلاس لومان» جامعهشناس مطرح آلمانی در ۱۹۲۷ در لونهبرگ متولد شد و در سال ۱۹۹۸ در اثر بیماری سرطان درگذشت. او همانند بسیاری از جامعهشناسان اروپایی دیگر به تحصیل در رشتهی حقوق پرداخت. لومان تحصیلات خود را در ابتدا در فرایبورگ و سپس در هاروارد دنبال کرد. در هاروارد بود که با پارسونز آشنا شد و به بررسی آرا و نظریات او پرداخت. در اثر این آشنایی و مواجهه با افکار پارسونز، او به مقابله با مکتب فرانکفورت برخاست و کوشید تا بدیلی برای این نظریه ارائه دهد.
لومان در آثار خود در دههی ۱۹۶۰ آشکارا استدلال کرده که نظریهی سیستمهای خود را بهعنوان جانشینی برای دعاوی منسوخ و بیبنیاد مکتب فرانکفورت عرضه کرده است؛ این تقابل برای او هزینههای زیادی به بار آورد و توپخانهی سنگین مکتب فرانکفورت او را بهویژه به محافظهکاری متهم کرد. اگرچه لومان هیچگاه خود از این امر احساس انزجار نکرد، اما کاملاً آشکار است که با توجه به بار سنگین این عنوان در گفتمان چپ، هزینههای زیادی برای لومان به بار آورده است. باید توجه داشت این موضوع شاید در کشورهایی نظیر آلمان که از سطح تکامل فکری بالایی برخوردار است مشکل چندانی ایجاد نکند، اما در کشورهایی نظیر ما که ساختارهای فکریاش به شدت معیوب است و سیستم فکری منسجمی در آن وجود ندارد و افکار بهصورت پاستوریزه و پالایش شده وارد میشود، میتواند خطرات زیادی به بار آورد؛ کمترین خطر این است که چنین آثاری خوانده نمیشود و بخشی از آثار فکری اندیشمندان مغفول میماند.
یکی دیگر از اتهامهای مهمی که به لومان وارد شد، عضویت او در حزب نازی بوده است. این موضوع سالها همانند شمشیر داموکلس بر فراز سر لومان میچرخید و تا سال ۲۰۰۷ ادامه یافت و حتی تشخیص داده شد که او عضو حزب نازی بوده است، بااینحال، در این سال روزنامه اشپیگل خبر داد هیچ تقاضای عضویت امضاشدهای در این باره وجود ندارد و ممکن است لومان نیز همانند همنسلهای ۱۷-۱۶ خود که عضو حزب بودند، از این موضوع اطلاع نداشتند.
نظریهی سیستم
در حال حاضر نظریهی سیستمهای لومان یکی از مطرحترین و موفقترین نظریههای موجود در سطح جهان است، این نظریه نه تنها در جامعهشناسی بلکه در حوزههای دیگر نیز نظیر علوم سیاسی، روابط بینالملل، مدیریت، روانشناسی، ادبیات، هنر و... مورد توجه است؛ همچنین، این نظریه در سطح بینالمللی به مباحث فلسفی-اجتماعی زیادی دامن زده و در نتیجه، مناقشات بسیاری را به همراه آورده است. این امر موجب شده تا در کشورهای مختلف نظیر ژاپن، آلمان، ایالات متحده و ... گرایشی به نام لومان به وجود آید.
شاید اهمیت بنیادی لومان در این باشد که برخلاف جریان غالب فکری در عصر حاضر که معطوف به پستمدرنیسم و پساساختارگرایی است و بساط «نظریههای کلان» را برچیدهاند، کوشید تا مجدداً چنین نظریاتی را احیا کند؛ او این کار را از طریق نظریهی سیستمی انجام داد.
درحالیکه این نظریه پس از دههی ۱۹۶۰ تقریباً در تمام محافل آکادمیک کاملاً مورد نقد قرار گرفته بود، لومان با تزریق رویکرد فلسفی آلمان در کالبد رنجور این نظریهی آمریکایی، آن را حیاتی تازه بخشید؛ تأثیر این احیا به حدی بوده که امروزه در هر توضیحی از جامعهشناسی لومان بخشی از آن را در بر میگیرد.
مفهوم ساختار و رابطهی آن با محیط در نظریهی سیستم
لومان نظریهی سیستمی خود را به طور مفصل و پیچیدهای در مهمترین کتابش -سیستمهای اجتماعی (۱۹۹۵) - تشریح کرده است. این نظریه را باید حاصل ۳۰ سال تلاش نظری و تجربی وی دانست. درحالیکه این نظریه متأثر و ملهم از دیدگاه پارسونز است، در سیر تکامل خود بسیار فراتر از آن میرود؛ در واقع، نظریهی سیستمی او را باید بهعنوان یک نظریهی ساختاری مبتنی بر کارکرد در پاسخ به نظریهی کارکردی مبتنی بر ساختار پارسونز دانست؛ بهبیاندیگر، لومان مفهوم ساختار و رابطهی آن با محیط را موضوع تحلیل کارکردی قرار داده است؛ در این برداشت، رابطهی سیستم و محیط آن برحسب تفاوت در میزان پیچیدگی ادراک میشود، بهطوریکه پیچیدگی محیط همواره کمتر از پیچیدگی سیستم است و همین میزان پیچیدگی، شاخص مرزهای حدفاصل آن دو است. سیستمها همواره در صدند که بر پیچیدگیهای محیط خود فائق آیند و بدینترتیب، مرزهای خود را گسترش دهند. بنابراین، کار ویژهی سیستمها در همهی موارد کاستن پیچیدگی است؛ سیستم همواره باید پیچیدگی خود را با پیچیدگی محیط هماهنگ و متوازن سازد.
تفاوت میان سیستمهای اجتماعی و انواع دیگر سیستمها در شیوهی کاهش پیچیدگی در هریک نهفته است. به نظر لومان، از آنجایی که سیستمهای اجتماعی با مقولهی معنا تعریف میشوند، این سیستمها پیچیدگی محیط پیرامون خود را از طریق توسل به مقولهی معنا کاهش میدهند. بنابراین، حدود یک سیستم اجتماعی بهصورت مادی و فیزیکی معین نمیشود، بلکه میان حوزهی معنا و بیمعنایی، مشخصکنندهی حدود آن است. این سیستمهای اجتماعی سیستمهایی از ارتباط هستند و جامعه کاملترین سیستم اجتماعی است. ارتباط عامتر از کنش است و قابل تقلیل به آن نمیباشد؛ کنش یکی از صور ارتباط است.
به نظر لومان، سیستم علاوه بر اینکه در ارتباط فعال با محیط قرار دارد و از آن تأثیر پذیرفته و بر آن تأثیر میگذارد، متشکل از سیستمهای فرعی نیز هست. هرگونه تغییر در شکل یا محتوای یک سیستم فرعی بر روی ساختار و ترکیب درونی سیستمهای فرعی دیگر و کل سیستم تأثیر میگذارد.
سیستمهای خودارجاع و خودساز
مفهوم معنا نیز در نظر لومان یک سیستم پیچیده و مستقل است. معنا خودارجاع و وابسته است؛ یعنی معنا توسط خودش تعریف میشود و عوامل درونسیستمی در زایش آن بیشتر از عوامل بیرونی تأثیر دارند. چنین خودارجاعیای ممکن است به حدی برسد که سیستم با محیط خارج قطع رابطه کند.
وجه مشخصهی سیستمهای خودارجاع و خودساز آن است که این سیستمها عناصر تشکیلدهندهی خود را تولید و بازتولید میکنند و همواره با مشخص ساختن تفاوتشان از محیط به خود شکل میدهند. معنا به هیچچیز خارجی اشاره نمیکند و بنابراین بازنما نیست، بلکه دال و مدلول در درون سیستم معنا هستند. ازاینرو، رابطهی نشانهها در زبان نیز رابطهای مبتنی بر دور است. زبان، سیستمی دارد که حد و مرزش را از درون یا بیرون تشخیص میدهد و خود را مدیریت میکند؛ بر این اساس، معنا بر اساس جهان خارج نیز اعتبار نمییابد، بلکه بهوسیلهی خود سیستم است که محک میخورد، اینکه آیا کارکردی است یا خیر؟
نظام معنایی پیچیدگی جهان خارج را کاهش میدهد و در هنگام این کار به پیچیدگی خود میافزاید. البته سیستم هیچگاه به سازگاری مطلق با محیط نمیرسد و در انتخابهای خود ممکن است اشتباه کند و این خود دلیلی است بر پویایی سیستم. سیستم مشکلاتی را که از محیط منبعث میشوند حل نمیکند، بلکه با انتخابهای دیگر آن را دور میزند.
چگونگی حاصل شدن اجماع و وفاق در این فرایند
بااینحال سؤال این است، اجماع و وفاق چگونه شکل میگیرد؟ به نظر لومان، توافق و اجماع محض نداریم بلکه هرچه هست توافقهای موقتی و نیمبند است؛ بنابراین، مبنای بسیاری از کنشهای متقابل نفهمیدن یکدیگر است؛ از این منظر هر سیستمی منحصربهفرد است. به نظر لومان، جهان اجتماعی مدرن جهانی تفکیکیافته و بدون مرکز است. وی مانند پساساختارگراها و پسامدرنیستها معتقد است که در این جهان دیگر نه اقتصاد، نه فرهنگ و نه جریان سیاسی (نخبگانی که زندگی سیاسی را هماهنگ میکنند) تعیینکننده نیستند.
در این دیدگاه، جامعه یک کلیت نیست بلکه تکثری از خردهنظامهای متفاوت است که فقط از طریق تفاوت کار میکنند، نظامهای به شدت ضابطهمندی که بر اساس کد و ضابطهی خود عمل میکنند (اقتصاد بر اساس پول، سیاست بر اساس قدرت و...)؛ این نظامها به طور همزمان هم به یکدیگر وابسته و هم خودآیین هستند. سیستم علمی هرگز نمیتواند بدون سیستم سیاسی کار کند و سیستم سیاسی نیز درعینحال وابسته به دانشی است که تحقیقات و علوم فراهم میکنند.
 
                            
نظرات مخاطبان 0 19
۱۳۹۴-۰۸-۰۴ ۱۲:۵۴Mostafa Emani 1 11
لطف بفرمایید دلایل نیامدنشان را توضیح دهید. دلیل علمی بوده یا غیرعلمی؟۱۳۹۴-۰۸-۰۴ ۱۸:۵۶مجید 40 3
سزای کسانی که در نقد ادب را رعایت نمی کنند همین است. باید همین طوری ضایع بشوند تا ادب بشوند.۱۳۹۴-۰۸-۰۴ ۱۹:۰۳مهدی افضل دوست 1 16
گزارش خوبی بود اما اگر ابعاد اجتماعی نظریه لومان بیشتر توضیح داده می شد خیلی بهتر بود. نظریه لومان خیلی انتزاعی است و باید بیشتر توضیح داده شود. فهمیدن لومان بسیار دشوار است۱۳۹۴-۰۸-۰۴ ۱۹:۱۳عاطفه آقایی 3 32
به هر دلیلی که نیامده اند کار پسندیده ای نکرده اند و به نظر من باید معذرت خواهی کنند. این مباحث به اندازه کافی کم مشتری هست و نباید با چنین کارهایی بقیه را ناامید کرد.۱۳۹۴-۰۸-۰۵ ۱۰:۴۳یعقوب میرزاخانی 4 21
قلم لومان بسیار سخت و دشواره و بعید می دونم در دانشکده علوم اجتماعی کسی بفهمد او چی گفته است. به خاطر همین در کل دروس علوم اجتماعی به ندرت بحثی درمورد او می شود. اون اساتیدی که من می شناسم از جنگ جهانی دوم به بعد هنوز جلوتر نیامده اند. این هم که منتقداین نیامده اند به نظرم به خاطر این است که لومان را متوجه نشده اند و از زیر بار مسوولیت شانه خالی کرده اند.۱۳۹۴-۰۸-۰۵ ۱۰:۵۹معصومه ابراهیمی 0 28
آقا مجید بنده شاگرد دکتر اردستانی بوده ام و تا جایی هم که می دانم به هیچوجه به دنبال عیبجویی از کسی نیست. به فرض که زبان کسی در نقد تند باشد. فردی که مورد نقد قرار گرفته اگر پاسخی دارد باید بدهد. این که کسی از چنین موضوعی اظهار خوشحالی کند نشان می دهد ما چقدر عقب مانده ایم. دیگران هم اگر با استاد اردستانی مشکل دارند بیایند کار او را نقد کنند. نه اینکه کسی را که سالهاست در گوشه ای نشسته و به کار علمی می پردازد تخطئه کنند.۱۳۹۴-۰۸-۰۵ ۱۱:۰۶مصطفی 7 6
خانم محترم آن که باید عذرخواهی کند انجمن جامعه شناسی است که وقتی نمی تواند جلسه ای را برگزار کند اقدام به آن می کند. هر چیزی یک حساب و کتابی دارد.۱۳۹۴-۰۸-۰۵ ۱۱:۱۵مصطفی مهرآیین 19 9
سرکار خانم آقایی، آقای امانی و جناب آقای مجید. بنده یکی از منقدین بودم. کسی کار ناپسندی انجام نداده. واسه این جلسه بنده چهار تا از کتاب های سنگین لمان را تا جایی که میشد مطالعه کردم. متن مجموعه مقالات آقای اردستانی را هم به دقت خوندم و کاملا آماده راس ساعت سه در دانشگاه تهران بودم. متاسفانه مدیر جلسه تا سه و نیم تشریف نیاوردند و در خود انجمن هم با بنده جوری رفتار کردن که اصلا شما را نمیشناسیم و حتی کسی به بنده تعارف نشستن هم نکرد. این شد که بنده بعد از تماس با مدیر جلسه که گویا در جلسه ای در جای دیگر بودم دانشگاه را ترک کردم و رفتم. امیدوارم فرصت بشه باز بشه در مورد کتاب دکتر اردستانی صحبت کرد. دکتر فاضلی را خبر ندارم چرا نیومدن.۱۳۹۴-۰۸-۰۵ ۲۲:۰۳احسان ورامینی 3 10
آقا مجید لطفا ادب را رعایت کن و کسی را که نمی شناسی در موردش زود قضاوت نکنید در بحث علمی رفتارهای عوامانه جایگاهی ندارد. دکتر علی اردستانی از فرزانگان ملک ایران است . فرزند پدری کشاورز و زحمتکش که بی ادعا در گوشه ای از روستاهای استان تهران مشغول تفکر و پژوهش است. ایشان آنقدر فروتنی دارد که هیج وقت مدعی تجارت علم و دانش نیست و از آن گریزان است و فضایل خود را نیامده در معرض ژست های روشنفکری و تبلیغات پر طمطراق قرار دهد . بزرگش نخوانند اهل خرد / کسی که نام بزرگان به زشتی برد۱۳۹۴-۰۸-۰۵ ۲۲:۱۹ایمان غنی نژاد 4 27
آقای مهر آیین حتی اگر این گونه که شما می گویید باشد، باز باید به حرمت افرادی که در آنجا بوده اند می ماندید و بحث تان را انجام می دادید. این که شما تا دانشکده علوم اجتماعی رفته اید و به بهانه تحویل نگرفتن تان برگشته اید، نشان می دهد یا شما خیلی پرمدعا هستید و یا این که به دنبال بهانه ای می گشته اید از زیر بار موضوع فرار کنید. در ایران همیشه همین طور است. جهت اطلاع شما عرض می کنم یک هفته قبل دکتر مهدوی با آن سن و سال در چنین وضعیت مشابهی قرار گرفت. اما ایشان نشست تا به تدریج دیگران آمدند و بحث خود را شروع کردند. اگر هم شما به نحوه برخورد اعضا شکایت داشتید باید به رییس انجمن دکتر قانعی راد انتقال می دادید و از طریق او قضیه را دنبال می کردید.۱۳۹۴-۰۸-۰۵ ۲۲:۳۰ساناز وزیری 0 15
به نطر من اگر قسمت مربوط به اختلافات مکتب فرانکفورت و لومان بیشتر توضیح داده می شد، برای دانشجویان علوم اجتماعی خیلی مفیدتر بود. بنده خودم که جامعه شناسی خوانده ام از این اختلاف نظری چیز چندانی نمی دانم.۱۳۹۴-۰۸-۰۵ ۲۲:۳۹فریده نوروزی 4 28
واقعن برای دانشکده علوم اجتماعی با آن قدمت و پشتوانه جای تاسف است که نشستی برگزار می کند که افراد به اصطلاح منتقد برایش چشم نازک می کنند. به نظر من تقصیر اصلی متوجه مسوولین انجمن علی الخصوص دکتر قانعی راد است که اجازه می دهد چنین افرادی را دعوت کنند. ایشون باید کسانی را دعوت کنند که شان دانشکده علوم اجتماعی را ارج بنهند.۱۳۹۴-۰۸-۰۵ ۲۲:۵۳وحید طباطبایی 2 20
بنده از گردانندگان سایت گلایه دارم که چرا کامنت هایی که حاوی بی حرمتی است منتشر می کنند. این مجید آقا معلوم نیست کی هست و می آید درمورد یک فرد کاملا شناخته شده کامنتی نادرست می گذارد. تندی یک نقد اصلا دلیل نمی شود ما بدین نجو صحبت کنیم. ما نباید خودمان به رواج این بی اخلاقی ها بپردازیم. این خوشحالی کاملا از سر بی فرهنگی است.۱۳۹۴-۰۸-۰۶ ۱۸:۴۴محمد صادق 0 25
همین که یک نفر در ایران پیدا شده و برای نخستین بار متن هایی از آثار لومان را به فارسی ترجمه کرده اند، باید مورد قدردانی قرار گیرد. من این کتاب را در نمایشگاه تهیه کردم و آن را خواندم به نظرم تا حدودی هم در انتقال مفاهیم لومان موفق بوده است. با این حال معتقدم مترجم می توانست گزینش های بهتری انجام دهد و برای شناخت او باید کارهای بیشتری انجام داد.۱۳۹۴-۰۸-۰۶ ۱۹:۱۵maryam 0 23
آقای مهرآیین با سلام و احترام با توجه به این که فرمودید این کتاب را خوانده اید برای نقد کاملا آماده بوده اید، برای این که زحمت تان هدر نرود و بقیه نیز بهره مند شوند نظر خود را درمورد کتاب بنویسید تا هم من و هم دیگران استفاده کنند. بنده این کتاب را خوانده ام و می خواهم دیدگاه شما را بدانم. با تشکر۱۳۹۴-۰۸-۰۷ ۰۸:۰۹محمد 7 19
به نظر من در این مورد به چند نکته باید توجه داشت: نخست اینکه، مقصر اصلی در چنین مواردی سازمان برگزار کننده است. همین انجمن جامعه شناسی را شما ببینید. اگر یک نفر غریب وارد این دانشکده بشود پیدا کردن این انجمن بسیار سخت است. و یا اصلن معلوم نیست چه کسی قراره بحث را اداره کند. انجمن جامعه شناسی اول باید یک بازنگری در خودش کند و بعد به فکر برگزاری جلسات باشد. اگر هم توانش را ندارد بهتره قید چنین کارهایی را بزند تا این که اساتید مختلف را روبه روی هم قرار دهد. دوم این که، این انجمن چنان بی نظم است که حتی اسم کتاب مورد نقد را در ابتدا به اشتباه تبلیغ کرده بود و بعدا تصحیحش کرد. این نشان می دهد اعضای این انجمن اصلا کتاب را ندیده اند و صرفا می خواهند آمار خود را بالا ببرند. عیر ممکن است ناقدان به این بی نظمی توجه نکرده باشند. سوم این که خوانندگان محترم سایت فرهنگ امروز چنان درمورد ناقدان صحبت می کنند که گویی مسوولان انجمن چک سفید امضا به آنها داده اند. هیچ کس به آنها یک قران هم نمی دهد و آنها با هزینه خود رفت و آمد می کنند. بنابراین، هیچ ضرورتی ندارد که از وقت خود بزنند و بیایند. اگر هم بیایند از سر لطف است.۱۳۹۴-۰۸-۰۷ ۲۲:۲۹جواد 1 19
شگفتا که از عالمان علم الاجتماع این همه توقع است! آنان بر اریکه قدرت تکیه زده اند و سر سروری و تاجوری دارند نه علم اندوزی که نیازمند شکیبایی و تحمل مشقات است.۱۳۹۴-۰۸-۰۸ ۰۸:۴۵مجبوبه ایزدی 5 16
محمد آقا تا جایی که من از این انجمن ها از جمله انجمن جامعه شناسی اطلاع دارم این انجمن ها را عده ای از افراد دلسوز می گردانند. آنها نه پولی دارند و نه امکانات خاصی! بنابراین، توقع بیجا نباید داشت و اگر کسی را هم دعوت می کنند اگر نمی تواند بیاید بهتر است همان اول اطلاع بدهد چون شما پول نمی دهید ویا وقت ندارم نمی توانم بیایم. نه این که روز جلسه بهانه بیاورد و نیاید و یا این که همانند آقای مهرآیین قهر کند برود. این توهین به همه هست. این که شما می فرمایید اگر توانش را ندارند برگزار نکنند نشانه خودخواهی است و زحمات عده ای که بازحمت کار می کنند نادیده گرفته می شود. به نظر من حق با دوستانی است که می گویند ناقدان به واسطه عدم فهم مطلب به دنبال بهانه ای برای نیامدن بوده اند.۱۳۹۴-۰۹-۰۵ ۱۹:۴۸اکبر نجاتی 0 3
اگر مترجم کتاب متن انگلیسی را با متن آلمانی هم مقایسه و تطبیق کرده بود، و یا اگر ناشر قبل از چاپ از یک نمونه خوان آشنا با زیان آلمانی استفاده کرده بود، خیلی بهتر بود. احساس بنده این است که برخی از بخش های کتاب پیچیده و مبهم است.