شناسهٔ خبر: 36822 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

معناستیزی‌هایی که دلچسب نیست

محمود معتقدی می‌گوید: در شعر تنها فرم مقوله اصلی نیست، البته نوآوری امری پسندیده است اما نمی‌شود معناستیزی را پذیرفت و اگر ادامه پیدا کند مخاطب را از شعر دور خواهد کرد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ این شاعر و منتقد ادبی درباره‌ افول معنا در شعر امروز گفت: پدیده شعر در سه سال اخیر اوج و فرود فراوان داشته و در آن نحله‌های زیادی ظهور کرده است. تا حد زیادی نوآوری طبیعی است و باید در جوانان اتفاق بیفتد. اما باید در نظر داشت که ما در کشورمان سد سکندری به نام «شعر کلاسیک» داریم، که بیش از هزار سال پیشینه دارد. در این فضا این‌جور معناستیزی‌ها دلچسب نیست.

 

او با بیان این‌که شعر در هر دوره تعریف خودش را دارد، بیان کرد: امروزه جریان شعر آن‌قدر سیال و رمنده است که نمی‌توان تعریف مشخصی از آن ارائه کرد. از دهه 70 به بعد برای شاعران فرم یک نگرش اولیه شد و کم‌تر به محتوا پرداختند، امروزه این نوع پرداخت با افراط و تفریط زیادی روبه‌روست. این کار برآمده از رفتار شاعرانه در فضای فرهنگی دهه 60 بوده که در دهه 70 خودش را نشان داده است. این اتفاق بازتابی از نگرش‌هایی است که در شعر کلاسیک مطرح بود.

 

معتقدی در ادامه گفت: این جریان، بعد از طی طریق فراوان، در دهه 80 به عقلانیت شعری رسیده است، با این وجود برخی همچنان این رویه را در فضای مدرن ادامه می‌دهند و معتقدند در شعر دیگر فرم مقوله اصلی است. با توجه به سابقه شعری که در جامعه ما وجود دارد، این افراط‌ها خواننده شعر امروز را از دایره خارج می‌کند.

 

او معناستیزی در شعر را ناپسند دانست و بیان کرد: در حال حاضر جریان شعر مرزبندی ندارد و هر کسی در هر فضایی خودش را موظف می‌داند که با زبان بازی کند، قطعا این در نهایت به ضرر شعر خواهد بود. آدم نمی‌تواند مخالف نوآوری باشد اما در این سال‌ها کار از نوآوری گذشته و به نوعی توجه به فرم باعث شده برخی شعرها خالی از معنا باشند. نوآوری امری پسندیده است اما نمی‌شود معناگریزی را پذیرفت. باید انواع شعر را خواند اما معناستیزی در شعر امروز بسیار زیاد شده است.

 

معتقدی با بیان این‌که این سبک را نمی‌توان شعر دانست، افزود: شعر باید فرم، تصویر، روایت و استعاره داشته باشد و البته خالی از معنا هم نباشد. شعر بی‌معنا مخاطب را از خود دور می‌کند و لذت هنری لازم را به مخاطب نمی‌دهد. برخی دایره ذهنی و زبانی محدود خود را در فضایی خلاصه کرده و از فضای اجتماعی دوری می‌کنند. در نتیجه در شعر خود جزیره‌ای می‌سازند که زیاد مخاطب ندارد، بخصوص در فضای مجازی این‌چنین رفتارهایی زیاد دیده می‌شود. این افراد کسانی هستند که مطالعه کافی ندارند و شعر خود را تحت عنوان شعر خاص و... ارائه می‌کنند.

 

او درباره‌ علت سقوط شعر گفت: برخی شاعران جوان با هزینه شخصی مجموعه شعرهای خود را چاپ می‌کنند و علت سقوط شعر نو همین مجموعه‌هاست. البته این شعرها طرفداری ندارد و روی دست شاعر می‌ماند، اما به فضای فرهنگی آسیب می‌رساند. بعضی از دفترهای شعر که امروزه منتشر می‌شود فاقد شاعرانگی است و پرداختی مثل نثر روزنامه‌نگاری دارد. خیلی از دفترهای شعر دارای ویژگی لازم در رفتار با زبان نیستند.

 

معتقدی با اشاره به فرم در شعر اظهار کرد: برای شعر باید قاعده‌مندی در نظر گرفت که هم فرم و هم معنا داشته باشد. فرم همیشه جلوتر است زیرا زیباشناسی در فرم به اثر هنری قوام می‌بخشد. معنا در کنار فرم باید حرکت کند تا زیبایی ممکن را به مخاطب عرضه کند. این افراطی‌گری در زبان همیشه ماندگار نیست و می‌تواند باعث فرار مخاطب شود. این ساده‌انگاری‌ها در فضای فرم‌گرایانه امروز است که شعر از آرایه و عناصر شعری دور افتاده است. بحث ساده‌نویسی، زبان ساده و حس روایتی در شعر برگرفته از قصه‌نویسی است که مفاهیم به درستی منتقل نمی‌شوند.

 

این شاعر و منتقد در پایان بیان کرد: ساختار حسی و موسیقایی در شعر امروز کمیاب شده است، این پدیده در واقع سطح نازلی است که شاعران جوان امروز از آن پیروی می‌کنند. جوانان پایه‌ای برای این کار ندارند و گمان می‌کنند با یک تکه نوشته نثرگونه می‌توانند بیان «ما فی ‌الضمیر» کنند؛ در حالی که برای شعر سرودن ساختمندی نیاز است.

نظر شما