شناسهٔ خبر: 34225 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سخنرانی امام موسی صدر در مراسم چهلم شریعتی

امام موسی صدر در برپایی مراسم چهلم برای دکتر شریعتی در بیروت پیشقدم شد. در این مراسم خانواده و همفکران دکتر و شخصیت‌های مطرح روز از جمله یاسر عرفات و نمایندگان ۱۹ سازمان آزادیخواه شرکت کردند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ پس از مراسم خاک‌سپاری دکتر علی شریعتی در زینبیه دمشق، در ایران کمتر مجالی برای برپایی مراسمی باشکوه وجود داشت، خصوصاً اینکه پاره‌ای از دوستان و همفکران دکتر شریعتی در ایران حضور نداشتند. در این احوال امام موسی صدر در برپایی مراسم چهلم برای دکتر شریعتی در بیروت پیشقدم شد، و این مراسم در پایتخت لبنان بسیار باشکوه برگزار شد. در این مراسم خانواده و همفکران دکتر و شخصیت‌های مطرح روز از جمله یاسر عرفات و نمایندگان ۱۹ سازمان آزادیخواه شرکت کردند. سخنرانی به زبان عربی بود و امام موسی صدر، خود، به منظور رساندن مفاد آن به ایرانیان، آن را به فارسی بر روی نوار ضبط کردند. متن پیش‌رو‌‌ همان نوار فارسی است که امام موسی صدر خود آن را ترجمه کرده‌اند.

برادران‌ و خواهرانِ دانشمند و بزرگوار، خواهر گرامی‌ خانم‌ دکتر شریعتی‌، برادر عزیز احسان‌، سلامٌ علیکم‌ و رحمه‌الله و برکاته‌.

چرا برای‌ دکتر شریعتی‌ جلسه‌ای‌ به‌ پا می‌کنیم‌ و یاد او را گرامی‌ می‌داریم‌؟ به‌ چه‌ سبب‌ جلسه‌ عظیمی‌ بر پا شده‌ که‌ مردان‌ و زنان‌ مبارز را در بر گرفته‌ است‌؟ روحانیانِ‌ روشنفکر در آن‌ حاضرند و رهبران‌ فکری‌ از هر سو در آن‌ گرد آمده‌اند. من‌ هم‌اکنون‌ رئیس‌ دانشکده‌ حقوق، ‌ آقای‌ دکتر محمد فرحات‌، و برادر دانشمند، دکتر منیر شفیق‌، و رهبران‌ فکری‌ دیگر را در برابر خود می‌بینم‌. برای‌ چه‌ در اینجا جمع‌ شده‌ایم‌ و یاد دکتر شریعتی‌ را گرامی‌ می‌داریم‌؟ چه‌ رابطه‌ای‌ بین‌ ما و او هست‌ و چه‌ چیزی‌ او را به‌ ما مربوط‌ می‌سازد؟ جواب‌ این‌ سؤال‌ را در وضع‌ِ انسانی می‌توان یافت‌ که‌ زندگی‌ و اوضاع‌ و محیط‌ خود را بررسی‌ می‌کند و در افق‌ خود نگران‌ است‌. هیچ‌یک‌ از حقایق‌ در زندگی‌ این‌ انسان‌ و در جامعه‌ او بلندپروازی‌ او را راضی‌ نمی‌کند. همچنان‌ به‌ افق‌ می‌نگرد و تصمیم‌ می‌گیرد تا محیط خود را تغییر دهد.

حدیثی‌ از پیغمبر اکرم‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ می‌فرمایند: بیش‌ از همه‌ مردم‌ پیغمبران‌ گرفتار و ناراحت‌اند و صدمه‌ می‌خورند. پس‌ از آنان اوصیای‌ پیغمبران‌ و سپس‌ هرکس‌ از دیگری‌ بهتر باشد، زحمت‌ و رنج‌ بیشتری‌ خواهد داشت‌. [۱] این‌ حدیث‌ شریف‌ زحمت‌ کسانی‌ را نشان می‌دهد که‌ تصمیم‌ می‌گیرند جامعه‌ خود را تغییر دهند. جامعه‌ آن‌ها ایشان‌ را راضی‌ نمی‌کند و می‌خواهند آن‌ را تغییر دهند. از آنان‌ که‌ از وضع‌ فعلی‌ جامعه‌ بهره‌برداری‌ می‌کنند، عذاب‌ می‌کشند و رنج‌ می‌برند. هرچه‌ بلندپروازی‌ و افکار آن‌ها بلند‌تر باشد، صدمه‌ بیشتری‌ تحمل‌ می‌کنند. در هر حال‌، ما آنگاه‌ که‌ به‌ افق‌ خود می‌نگریم‌ و حقیقتِ‌ زندگیِ‌ روزمره‌ خود را در لبنان‌ و در جهان‌ عرب‌ و در همه‌ جهان‌ نگاه‌ می‌کنیم‌، در وضع‌ امروز خود، چیزی‌ که‌ بلندپروازی‌ ما و آرزوهای‌ ما را تأمین‌ کند و ما را قانع‌ سازد، نمی‌بینیم‌.

در مقابلِ این‌ وضعِ نامساعد، مردم‌ به‌ چهار دسته‌ تقسیم‌ می‌شوند: دسته‌ای‌ در مقابل‌ واقعیت‌ موجود تسلیم‌ می‌شوند، در آن‌ ذوب‌ می‌شوند، با آن‌ می‌سازند و وضع‌ موجود را می‌ستایند و می‌کوشند برای‌ وضع‌ موجود فلسفه‌ بسازند و آن‌ را صحیح‌ بشمارند. در نتیجه‌، با آن‌ همکاری‌ می‌کنند و فاسد می‌شوند. این‌ها مردم‌ ضعیفی‌ هستند که‌ ما از آن‌ها نیستیم‌ و آن‌ها را از خود نمی‌دانیم‌. دسته‌ دیگر که‌ از این‌ها قوی‌ترند، این‌ وضع‌ را نمی‌پذیرند ولیکن‌ از این‌ وضع‌ فرار و هجرت‌ می‌کنند، به‌ جامعه‌های‌ دیگر پناه‌ می‌برند، به‌ اروپا و آمریکا و جاهای‌ دیگر می‌روند. پس‌ پناهگاه‌ دیگری‌ برای‌ خود می‌یابند تا در آنجا زندگی‌ کنند. این‌ دسته‌ از دسته‌ اول‌ قوی‌ترند، ولی‌ باز ما آن‌ها را نمی‌پذیریم‌ و خود را از آن‌ها نمی‌دانیم‌.

دسته‌ سوم‌ که‌ از دسته‌ اول‌ و دوم‌ قوی‌ترند، تسلیم‌ نمی‌شوند و فرار هم‌ نمی‌کنند. سعی‌ می‌کنند جامعه‌ خود را تغییر دهند و اوضاع‌ را به‌ وضع‌ مساعدی‌ که‌ خود می‌خواهند، تبدیل‌ کنند. تصور می‌کنم‌ که‌ شما از این‌ دسته‌ هستید، زیرا وقتی‌ حس‌ می‌کنیم‌ که‌ در این‌ جلسه‌ که‌ برای‌ بزرگداشتِ‌ مرد بزرگی‌ که‌ او را تربیت‌شده‌ درد و رنج‌ می‌شناسیم، ‌ برپا شده‌ است‌، رهبر انقلاب‌ و سرشعله‌ روشن‌ انقلاب‌، ابوعمار، شرکت‌ می‌کند، ناگهان‌ مجلس‌ عزای‌ ما به‌ بزم‌ و سرور تبدیل‌ می‌شود و از ضعفْ قدرت‌ زاده‌ می‌شود و از حزنْ شادمانی‌ و از یأسْ امید.

بنابراین‌، شما و ما از مردم‌ دسته‌ اول‌ و دوم‌ نیستیم‌، بلکه‌ برای‌ تغییرِ جامعه‌ خود تلاش‌ می‌کنیم‌. آنچه‌ در جامعه‌ و منطقه‌ ما و در جهان‌ می‌گذرد ما را راضی‌ نمی‌کند، ولی‌ ما نه‌ تسلیم‌ می‌شویم‌ و نه‌ فرار می‌کنیم‌، بلکه‌ می‌کوشیم‌ این‌ وضع‌ را تغییر دهیم‌. کسانی‌ که‌ می‌خواهند محیط‌ خود را تغییر دهند، به‌ دو دسته‌ تقسیم‌ می‌شوند: دسته‌ اول‌ کسانی‌ هستند که‌ اسلحه‌ دیگران‌ را به‌ عاریت‌ می‌گیرند. بعضی‌ از احزابی‌ که‌ ما با آن‌ها ارتباطی‌ نداریم‌ و به‌ آن‌ها عقیده‌ نداریم‌، کسانی‌ هستند که‌ از دسته‌ اول‌ و دوم‌ نیستند و از آن‌ها بهترند، ولی‌ سعی‌ کردند اسلحه‌ دیگران‌ را در راه‌ تغییر جامعه‌ خود به‌ کار گیرند.

این‌ مردم‌ مصداق‌ قول‌ مولا امیرالمؤمنین‌اند که‌ می‌فرماید: کسی‌ که‌ به‌ دنبال‌ حق‌ می‌گردد و اشتباه‌ می‌کند، نمی‌توان‌ او را با کسی‌ که‌ به‌ دنبال‌ باطل‌ می‌گردد و به‌ آن‌ می‌رسد، مقایسه‌ کرد. [۲] درست‌ است‌ که‌ ما با این‌ دسته‌ از مردم‌ که‌ می‌خواهند جامعه‌ خود را با اسلحه‌ عاریتی‌ تغییر دهند، نیستیم، ‌ولی‌ به‌ آن‌ها احترام‌ می‌گذاریم‌ و آن‌ها را از دسته‌های‌ دیگر بهتر می‌شماریم‌. ما هرچند از این‌ مردمی‌ که‌ برای‌ تغییر جامعه‌ خود قیام‌ کردند و از ایدئولوژی‌ دیگران‌ برای‌ تغییر استفاده‌ می‌کنند با احترام‌ یاد می‌کنیم، ‌ ولی‌ خود را از این‌ دسته‌ نمی‌دانیم‌، زیرا معتقدیم‌ اسلحه‌ای‌ که‌ برای‌ تغییر جامعه‌ به‌ کار می‌رود، باید با زمین‌ و آسمان‌ ما تناسب‌ داشته‌ باشد. ما نمی‌توانیم‌ از ایدئولوژی‌ و افکار عظیمی‌ که‌ برای‌ ما در زیر این‌ آسمان‌ و روی‌ این‌ خاک‌ به‌ وجود آمده‌ و از ایمان‌ به‌ خدا که‌ برای‌ ما بلندپروازی‌ و هدف‌های‌ بی‌نهایت‌ ایجاد می‌کند، چشم‌ بپوشیم‌. بنابراین‌، از این‌ دسته‌ نیستیم‌.

آنگاه‌ که‌ بررسی‌ می‌کنیم‌ و به‌ جهان‌ عرب‌ می‌نگریم‌، می‌بینیم‌ که‌ اوضاع‌ جهان‌ عرب‌ خوب‌ نیست‌ و ما را سرافراز نمی‌کند. دسته‌ای‌ تروریست‌ در اسرائیل‌ حکومت‌ می‌کنند و ترور را به‌ چشم‌ تکلیف‌ می‌نگرند و می‌خواهند رسالتِ مقدسِ آزاد کردنِ فلسطین‌ را ترور بنمایانند. در عین‌ حال‌، در جهان‌، کسانی‌ را می‌بینیم‌ که‌ به‌ حرفِ نامناسبِ آن‌ها گوش‌ سپرده‌اند. این‌ اوضاع‌ ما را پریشان‌ و ناراحت‌ می‌کند. خوب‌ که‌ به‌ جهانِ خود می‌نگریم‌، وزیر خارجه‌ آمریکا را می‌بینیم‌ که‌ می‌آید و می‌رود و با رهبران‌ کشورهای‌ عرب‌ دیدار می‌کند. با همه‌ گذشت‌هایی‌ که‌ آن‌ها کرده‌اند، باز هم‌ از آن‌ها گذشت‌های‌ بیشتر می‌طلبد. این‌ امر برای‌ ما تحمل‌ شدنی نیست‌. می‌بینیم‌ با تمام‌ گذشت‌هایی‌ که‌ اعراب‌ از نظر اقتصادی‌، نفتی‌، جغرافیایی‌ و جنگی‌ در مقابل‌ آمریکا کردند، اما هنوز جهان‌ از کشورهای‌ عربی‌ گذشت‌های‌ دیگری‌ خواستار است‌ تا بتواند تروریست‌های‌ اسرائیلی‌ را راضی‌ کند.

بنابراین‌، به‌ هیچ‌ وجه‌ نمی‌توانیم‌ این‌ وضع‌ را پذیرفتنی‌ بدانیم‌. هرچند که‌ نتوانیم‌ امروز این‌ وضع‌ را تغییر دهیم، ‌ حداقل‌ گام‌ اول‌ را در راهی‌ که‌ هزار کیلومتر مسافت‌ دارد، می‌توانیم‌ بگذاریم‌. اگر امروز نتوانیم‌ این‌ وضع‌ را تغییر دهیم‌، فردا تغییر خواهیم‌ داد. بنابراین‌، ما باید تصمیم‌ بگیریم‌ که‌ این‌ وضع‌ را تغییر دهیم‌. از طرفی‌، به‌ وضع‌ داخلی‌ خود که‌ نگاه‌ می‌کنیم‌، می‌بینیم‌ که‌ یک‌ سال‌ از جنگِ کثیفِ لبنان‌، جنگی‌ که‌ هیچ‌ پیروزی‌ای‌ در آن‌ نیست‌، گذشته‌ است‌. در این‌ معرکه‌ای‌ که‌ بدون‌ سبب‌ بر ما تحمیل‌ شد، تلاش‌ کردیم‌.

ما سعی‌ کردیم‌ هدف‌های‌ خود را حفظ‌ کنیم‌. با تمام‌ مشکلات‌ و مصیبت‌هایی‌ که‌ این‌ جنگ‌ برای‌ لبنان‌ به‌ بار آورده‌ است‌، می‌بینیم‌ دسته‌ای‌ از این‌ طرف‌ هنوز در حال‌ درگیری‌ هستند و به‌ جنگ‌ دعوت‌ می‌کنند و دسته‌ دیگر در مقابل‌ طغیان‌گران‌ تسلیم‌ شده‌ و سر فرود آورده‌اند. بنابراین‌، ما این‌ وضع‌ را نمی‌توانیم‌ قبول‌ کنیم‌. وضع‌ داخلی‌ خود را نمی‌توانیم‌ صحیح‌ بپنداریم‌. به‌ این‌ ترتیب‌، تلاش‌ می‌کنیم‌ که‌ از نظر داخلی‌، عربی‌ و جهانی‌ وضع‌ را به‌کلی‌ عوض‌ کنیم‌ و در راه‌ عوض‌ کردن‌ این‌ وضع‌ اقدام‌ کنیم‌، زیرا راه‌ دیگر برای‌ ما تسلیم‌ شدن‌ است‌ و ما جزو دسته‌ تسلیم‌شوندگان‌ نیستیم‌ و راه‌ دیگر فرار کردن‌ است‌ و ما جزو دسته‌ فراری‌ها هم‌ نیستیم‌.

از آن‌ طرف‌، اسلحه‌ دیگران‌ و ایدئولوژی‌ دیگران‌ را هم‌ نمی‌پذیریم‌، زیرا آن‌ها از ما می‌خواهند که‌ ما ورشکستگیِ‌ سیاسیِ خود را اعلام‌ کنیم‌. ما در چشم‌اندازِ گذشته‌ خود تجربه‌های‌ عظیمی‌ داریم‌. ما انقلاب‌های‌ اصیلی‌ داریم‌ که‌ در روی‌ زمینِ ما و در زیر آسمان‌ به‌ وجود آمده‌ و جهانی‌ را دگرگون‌ کرده‌ است‌؛ جنبش‌هایی‌ که‌ با تمام‌ فقر و ضعف‌ توانست‌ با قدرت‌ تمام‌ گام‌های‌ محکمی‌ بردارد و رفته‌رفته‌ بخت‌ خود را بپیچاند و ضعف‌ را به‌ قدرت‌، یأس‌ را به‌ ایمان‌ و پراکندگی‌ را به‌ وحدت‌ تبدیل‌ کند. ما به‌ دنبال‌ چنین‌ سلاح‌ ایدئولوژیکی‌ می‌گردیم‌.

چون‌ خوب‌ به‌ افق‌ می‌نگریم‌ می‌بینیم‌ که‌ مردی‌ به‌ نام‌ دکتر علی‌ شریعتی‌ ظاهر شده‌ است‌ که‌ می‌تواند به‌خوبی‌ انقلاب‌ اصیل‌، افکار اصیل‌ و ایدئولوژی‌ اصیلِ منطقه‌ ما را توضیح‌ دهد. بنابراین‌، او برای‌ ما ثروتی‌ است‌ که‌ با هیچ‌ قیمتی تعویض‌ نمی‌شود‌. از افکار بزرگ‌ و اصیل‌ او استفاده‌ می‌کنیم‌ و به‌ او احترام‌ می‌گذاریم‌. افکار او توانسته‌ تجربه‌ عظیم‌ تاریخی‌ ما را که‌ تاریکی‌ها را به‌ نور و کفر‌ها را به‌ ایمان‌ و پراکندگی‌ها را به‌ هماهنگی‌ تبدیل‌ کرده‌ است، ‌ نشانمان‌ دهد. کلمات‌ دکتر علی‌ شریعتی‌ با تمام‌ وضوح‌ ثروت‌ عظیمی‌ در مقابل‌ ما می‌گذارد. ما به‌ او احترام‌ می‌گذاریم‌، همچنان‌که‌ اگر به‌ سازمان‌ فتح‌ احترام‌ می‌گذاریم‌، تنها برای‌ این‌ است‌ که‌ انقلابی‌ برضد‌ باطل‌ است‌ و هدفش‌ آزاد کردن‌ زمین‌های‌ اشغال‌شده‌.

از این‌ روست‌ که‌ فتح‌ را انقلاب‌ اصیل‌ می‌دانیم‌. انقلابی‌ می‌دانیم‌ که‌ در روی‌ زمینِِ ما و در زیر آسمانِِ ما و با افکار و قلب‌هایِِ ما و آرزوهایِِ ما تناسب‌ و هماهنگی‌ دارد. به‌ این‌ علت‌ است‌ که‌ ما به‌ فتح‌ احترام‌ می‌گذاریم‌ و آن‌ را تأیید می‌کنیم‌. ما به‌ فتح‌ و دکتر شریعتی‌ احترام‌ می‌گذاریم‌، زیرا آن‌ها تغییردهندگانی‌ هستند که‌ به‌ ایدئولوژیِِ اصیلِِ خود تکیه‌ کرده‌اند. آن‌ها را، بنا بر اصطلاح‌ قرآن‌، کسانی‌ می‌دانیم‌ که‌ بر صراط‌ مستقیم‌ حرکت‌ می‌کنند، نه‌ آنان‌ که‌ «المغضوب‌» بر آن‌ها حاکم‌ است‌ و نه‌ آنان‌ که‌ در سِلکِ «ضالّین‌»‌اند. احترام‌ دکتر شریعتی‌ برای‌ اصالت‌ فکریِِ اوست‌.

او و کسانی‌ که‌ این‌ راه‌ را می‌روند، می‌توانند نیروهای‌ عظیمی‌ را برانگیزانند که‌ در حال‌ حاضر در جهان‌ راکد مانده‌ است‌. بسا نیروهایی‌ که‌ در مساجد و معابر و دکان‌ها و در کوچه‌پس‌کوچه‌های‌ زندگی‌ راکد و مهمل‌ مانده‌اند، بتوانند این‌ افکار را از حالتِ فکریِِ صرف‌ به‌ در آورند و از آن‌ها نیروی‌ عظیمی‌ بسازند و بسا در آن‌ تقسیم‌بندی‌ که‌ کردیم‌، بتوانیم‌ همه‌ این‌ نیرو‌ها را از دسته‌ چهارم‌ بشماریم‌ که‌ تسلیم‌ نمی‌شوند، فرار نمی‌کنند و اعتراف‌ به‌ ضعف‌ و ورشکستگیِ سیاسیِ خود ندارند، بلکه‌ برای‌ تغییر، با روشِِ اصیل‌، تلاش‌ می‌کنند. بنابراین‌، ما می‌توانیم‌ خود را جزو این‌ دسته‌ بشماریم‌. ما که‌ در این‌ جلسه‌ دور هم‌ جمع‌ شده‌ایم‌، کسانی‌ هستیم‌ که‌ در سلکِ این‌ دسته‌ حساب‌ می‌شوند. کسانی‌ که‌ برای‌ تغییر، با هدف‌های‌ اصیل‌، به‌ روش‌های‌ اصیل‌، تلاش‌ می‌کنند، در فلسطین‌، اریتره‌ و لبنان‌، همه‌ این‌ انقلاب‌هایی‌ که‌ در سرتاسر جهان‌ هستند، به‌ احترام‌ دکتر شریعتی‌ دور هم‌ جمع‌ شده‌ایم‌.

ما دسته‌ای‌ هستیم‌ که‌ می‌توانیم‌ خود را جهانِِِ چهارم‌ بخوانیم‌. ما جزو جهان‌ سوم‌ هستیم‌ و زیرِِِ بارِِِ دو قدرتِ شرق‌ و غربِ عالم‌ نمی‌رویم‌. ولی‌ جهان‌ سومی‌ها دو دسته‌اند: کسانی‌ که‌ به‌ ورشکستگیِِِ سیاسیِِِ خود اعتراف‌ کردند و از چپ‌ و راستِ جهان‌ ایدئولوژی‌ قرض‌ می‌کنند؛ گروه‌ دیگر کسانی‌ هستند که‌ به‌ اصالت‌ خود و به‌ اصالت‌ زمین‌ و آسمان‌ خود تکیه‌ می‌کنند. این‌ دسته‌ را ما جهان‌ چهارم‌ می‌نامیم‌ و معتقدیم‌ که‌ این‌ها باید دور هم‌ جمع‌ شوند تا در کنار هم‌ قدرت‌ پیدا کنند و با وحدتشان‌ خود را از ضعف‌ و پراکندگی‌ جدا کنند و قدرت‌ یابند.

بنابراین‌، همچنان‌که‌ در زمان‌ حیات‌ دکتر شریعتی‌ از او استفاده‌های‌ فراوان‌ کردیم‌، در مرگ‌ او نیز نیروهای‌ اصیل‌ و مؤمن‌ دور هم‌ جمع‌ شدند؛ نیروهایی‌ که‌ اگر دور هم‌ جمع‌ شوند، قدرت‌ پیدا می‌کنند و از خدای‌ نامتناهی‌ هم‌، که‌ به‌ واسطه‌ ایمان‌ به‌ قلب‌ و عقل‌ ما راه‌ می‌یابد، حتماً می‌توانیم‌ کسب‌ قدرت‌ کنیم‌. چون‌ خوب‌ بررسی‌ می‌کنیم‌ و وضع‌ عمومی‌ خود را مشاهده‌ می‌کنیم‌، می‌بینیم‌ که‌ این‌ نیروهای‌ اصیل‌، این‌ پاکانِِ مبارز، این‌ مؤمنین‌ به‌ خدا حتماً باید دور هم‌ جمع‌ شوند واِلاّ با شدت‌ و قساوت‌ از همه‌ طرف‌ با آن‌ها مقابله‌ خواهد شد. اگر دور هم‌ جمع‌ نشویم‌ و از خود دفاع‌ نکنیم‌، جنگ‌ را به‌ داخل‌ خانه‌های‌ ما هم‌ خواهند کشید.

در لبنان‌ دو سال‌ در جنگ‌ بودیم‌. در جنگی‌ که‌ بر ما تحمیل‌ شد. ما فقط‌ از وطنمان‌، از وحدت‌ و یکپارچگیِِِ لبنان‌، از عرب‌ بودنِِ لبنان‌ و از قضیه‌ و دغدغه‌ لبنان‌، که‌ انقلاب‌ فلسطین‌ است‌، بدون‌ اینکه‌ قصد فساد یا برتری‌جویی‌ داشته‌ باشیم‌، دفاع‌ می‌کردیم‌. هنوز هم‌ دست‌ خود را به‌ طرف‌ همه‌ دراز می‌کنیم‌ تا برای‌ وحدت‌ لبنان‌ و سلامت‌ قضیه‌ مقدس‌ خود بتوانیم‌ قدرتی‌ ایجاد کنیم‌. این‌ حق‌طلبی‌ و حق‌جویی‌، اگر به‌ صورت‌ قدرتی‌ در نیاید، اگر با وحدتی‌ که‌ این‌ نیرو‌ها با هم‌ دارند، تبدیل‌ به‌ قدرت‌ جهانی‌ نشود، جهانِ ما را تضعیف‌ می‌کند و اختلافات‌ در بین‌ ما راه‌ می‌یابد. صفوف‌ ما را متشتت‌ و قدرت‌ ما را پراکنده‌ می‌کند و در صفوف‌ ما جدایی‌ می‌افکند. بنابراین‌، ما باید دور هم‌ جمع‌ شویم. ‌برادران‌ عزیز، هیچ‌ چیزی‌ به‌ قدر پراکندگیِ صفوف‌ نمی‌تواند انسان‌ و قدرت‌ او را تضعیف‌ کند و او را از هدفش‌ دور گرداند.

برادران‌ عزیز، آیا نمی‌شنوید که‌ نخست‌وزیرِ اسرائیلِ تروریست‌ می‌گوید اسلحه‌ اسرائیلی‌ در جنوب‌ لبنان‌ مسیحیان‌ را حمایت‌ می‌کند و از کشتار آن‌ها جلوگیری‌ می‌کند؟ آیا ما در لبنانْ، چه‌ مسلمان‌ باشیم‌ چه‌ مسیحی‌، این‌ اهانت‌ را می‌پذیریم‌؟ ما هزار سال‌ با مسیحیان‌ هماهنگ‌ بودیم‌، همکاری‌ می‌کردیم‌، با هم‌ زندگی‌ می‌کردیم‌، با هم‌ غذا می‌خوردیم‌، رفت‌وآمد داشتیم‌ و در روستاهای‌ مشترک‌ با هم‌ کار می‌کردیم‌. اسرائیلیان‌ کجا بودند؟ اسلحه‌ اسرائیل‌ بین‌ ما و برادران‌ مسیحیِ‌ ما تفرقه‌ انداخت‌. اسرائیل‌ سعی‌ می‌کند روابط‌ ما را به‌ هم‌ بزند. دو سال‌ جنگ‌ شد و همان‌ وقت‌ که‌ جنگ‌ قدری‌ فروکش‌ کرد، اسرائیلیان‌ سوءاستفاده‌ کردند و جنگِ مذهبی‌ در جنوب‌ لبنان‌ به‌ راه‌ انداختند.

اگر عده‌ای‌ حافظه‌ کافی‌ ندارند، ولی‌ هستند کسانی‌ که‌ به‌ خاطر می‌آورند. از پاتریارک‌ خِریش‌، این‌ مرد پاک‌ و راستگو، سؤال‌ کنید. در آن‌ زمان‌ کشیشِ حیفا بود. اسرائیل‌ دولت‌ غاصب‌ خود را تأسیس‌ کرد. ابتدا بین‌ مسلمانان‌ و مسیحیان‌ تفرقه‌ انداختند و به‌ مسیحیان‌ گفتند ما با شما کاری‌ نداریم‌. فقط‌ مسلمانان‌ را بیرون‌ خواهیم‌ کرد. پس‌ از آنکه‌ مسلمانان‌ را طرد کردند، به‌ سراغ‌ مسیحیان‌ رفتند. ابتدا آن‌ها را به‌ مارونی‌، کاتولیک‌ و رومی‌ تقسیم‌ کردند. سپس، ‌ یکی‌یکی‌ به‌ سراغشان‌ رفتند. اموالشان‌ را توقیف‌ و خودشان‌ را بیرون‌ کردند.

من‌ خودم‌ دو یا سه‌ بار از پاتریارک‌ خِریش‌ شنیدم‌. بنابراین‌، نخست‌وزیر اسرائیل‌ به‌ که‌ می‌خندد؟ چه‌ کسانی‌ را می‌تواند گول‌ بزند؟ چه‌ کسی‌ در لبنان‌ مشکل‌ ایجاد کرد؟ سه‌ سال‌ پیش‌، درست‌ در همین‌ اوقات‌، من‌ خود شخصاً در کلیسای‌ کبوشیین‌ موعظه‌ روزه‌ را خواندم‌. این‌ درست‌ مثل‌ آن‌ است‌ که‌ یک‌ نفر کشیش‌ خطبه‌ جمعه‌ را ادا کند. چه‌ کسی‌ می‌تواند در جای‌ دیگری‌ از جهان‌، جز لبنان‌، نمونه‌ای‌ چون‌ همزیستیِ مسلمانان‌ و مسیحیان‌ لبنان‌ ببیند؟ چه‌ کسی‌ جز اسرائیل‌ مشکلات‌ را برای‌ ما خلق‌ کرد؟ بنابراین‌، ما باید در این‌ روز دست‌ در دست‌ هم‌ نهیم‌ و با هم‌ همکاری‌ کنیم‌. لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها همکاری‌ کنند. لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها و سوری‌ها هماهنگ‌ باشند و با همه‌ جهان‌ عرب‌ صف‌ واحد تشکیل‌ دهیم‌ و در مقابل‌ خطرهای‌ اسرائیل‌، که‌ روز به‌ روز شدت‌ پیدا می‌کند، بایستیم‌.

مشکلات‌ ما تا کجا می‌تواند پیش‌ رود؟ تا چه‌ حد می‌توانیم‌ در مقابل‌ مشکلاتی‌ که‌ در برابر ما تأسیس‌ و اختراع‌ می‌شود، صبر کنیم‌؟ آیا بعضی‌ از اختراعاتی‌ که‌ در جهان‌ وجود داشته‌ کافی‌ نبوده‌ است‌؟ آیا هنوز آن‌ مشکلات‌ را باید به‌ لبنان‌ منتقل‌ کنند و ما را به‌ دردسر و پریشانی‌ بیندازند؟ آیا بعضی‌ از برادران‌ عرب‌ ما، که‌ در جنگ‌ جز ضرر زدن‌ اثر دیگری‌ نداشتند، اکنون‌ می‌خواهند سعی‌ کنند آتش‌ اختلافات‌ خودشان‌ را به‌ جانِ جنوب‌ ما و کشور ما بیفکنند؟ آیا برای‌ آن‌ها کافی‌ نیست‌ که‌ هر روز می‌شنویم‌ گوشه‌ای‌ امامی‌ و سازمانی‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. هر روز به‌ یک‌ جمعیت‌ خیریه‌ وعده‌ داده‌ می‌شود. هر روز شنیده‌ می‌شود که‌ می‌خواهند برای‌ شیعیان‌ خدمتگزاری‌ کنند و خیر شیعیان‌ را می‌خواهند.

آیا این‌ دولت‌ شرقی‌ که‌ این‌ ادعا‌ها را می‌کند، حقیقتاً خیر شیعیان‌ را می‌خواهد؟ اگر خیر شیعه‌ را می‌خواستند چرا دکتر شریعتی‌ را کشتند؟ اگر خیر شیعیان‌ و خدمت‌ علمای‌ دین‌ را می‌خواستند چرا طالقانی‌ را زندانی‌ کردند؟ چرا علما و متفکران‌ بزرگ‌ مسلمان‌ را در ایران‌ و به‌ دست‌ ساواک‌ زندانی‌ می‌کنند؟ اطلاعات‌ ایران‌ است‌ که‌ صفوف‌ شیعه‌ را پاره‌پاره‌ می‌کند و مردم‌ را به‌ زندان‌ می‌اندازد و وجود ما را به‌ خطر انداخته‌ است‌. آن‌ها می‌خواهند برای‌ ما خطی‌ انتخاب‌ کنند که‌ ما آن‌ را نمی‌پذیریم‌. ما به‌ هیچ‌ وجه‌ قبول‌ نمی‌کنیم‌ که‌ یک‌ دست‌ خارجی‌ وحدتِ مذهبیِ ما و وطن‌ ما را پراکنده‌ و متشتت‌ کند. به‌ هیچ‌ وجه‌ این‌ روش‌ را نخواهیم‌ پذیرفت‌. درست‌ است‌ که‌ ما در جنگ‌ ضعیف‌ شدیم‌ و مشکلات‌ فراوان‌ داریم‌ و مشکلات‌ داخلی‌ و پریشانی‌ها و گرفتاری‌های‌ ما از حد تمکنمان‌ خارج‌ است، ‌ ولی‌ هنوز آن‌قدر خون‌ در بدن‌ ما جریان‌ دارد و همتی‌ در ما هست‌ که‌ بتوانیم‌ به‌ این‌ تصمیم‌های‌ خطرناک‌ نه‌ بگوییم‌. بزرگان‌ و رهبران‌ ما، یکه‌ و تن‌ها، در مقابل‌ تاریخ‌ می‌ایستادند و نه‌ می‌گفتند.
 
ما مشاهده‌ می‌کنیم‌ هر روز می‌کوشند از اینجا و آنجا آخوند بتراشند، عمامه‌ بسازند و سازمان‌های‌ سری‌ و علنی‌ به‌ وجود بیاورند. هر روز می‌شنویم‌ که‌ می‌خواهند علاقه‌مندی خود را به‌ شیعه‌ نشان‌ دهند. اما به‌ هیچ‌ وجه‌ به‌ شیعه‌ علاقه‌ ندارند. آن‌ها می‌خواهند شیعه‌ را از راه‌ حقیقی‌ خود، که‌ راه‌ مبارزه‌ و راه‌ علی‌ و حسین‌ است‌، باز دارند. آن‌ها می‌خواهند ما را از راه‌ رد کردن‌ فساد و نه‌ گفتن‌ به‌ استثمار و استعمار و استحمار بنا بر قول‌ مرحوم‌ دکتر شریعتی‌ باز دارند. ما به‌ هیچ‌ وجه‌ لبنان‌ عظیم‌ خود را، که‌ کشور آزادی‌ و بیداری‌ و تلاش‌ است‌، کشوری‌ که‌ نمونه‌ همزیستی‌ است‌، کشوری‌ که‌ مبارزه‌ فکری‌ را در راه‌ افضل‌ اختیار کرده‌ است‌، کشوری‌ که‌ با هجرت‌ خود تمدن‌ دنیا را پایه‌ریزی‌ می‌کند، کشوری‌ که‌ سرچشمه‌ مقدس‌ترین‌ انقلاب‌ها یعنی‌ انقلاب‌ فلسطین‌ بوده‌ است‌، به‌ آنان‌ نخواهیم‌ داد.

ما به‌ هیچ‌ وجه‌ اجازه‌ نخواهیم‌ داد که‌ مردان‌ کوچکی‌ که‌ جز پول‌ فضیلتی‌ و چیزی‌ در اختیار ندارند وارد خانه‌های‌ ما شوند و صفوف‌ مذهبیِ ما را پراکنده‌ کنند و در هر گوشه‌ای‌ رهبری‌ و محوری‌ بسازند. ما به‌ هیچ‌ وجه‌ این‌ روش‌ را نمی‌پذیریم‌ و با آن‌ مبارزه‌ خواهیم‌ کرد. آن‌ها کسانی‌ هستند که‌ سعی‌ می‌کردند علی‌ و حسین‌ را بکشند و آن‌ها را از حقوق‌ خود محروم‌ کنند. آن‌ها نمی‌خواهند ما در این‌ راه‌ گام‌ زنیم‌ و به‌ این‌ دلیل‌ سعی‌ کردند مردم‌ را گمراه‌ کنند. اگر ما هیچ‌ امتیازی‌ جز ادراک‌ و تشخیص‌ اوضاع‌ روزانه‌ خود، که‌ به‌ نام‌ اجتهاد در تاریخ‌ معروف‌ است‌، نداشتیم‌، کافی‌ بود تا توطئه‌ و سِحر آن‌ها در ما اثر نکند.

بنابراین‌، مزدوران‌ خارجی‌، حتی‌ اگر عمامه‌ بر سر داشته‌ باشند و حتی‌ اگر امام‌ نامیده‌ شوند، باید به‌ جهنم‌ بروند؛ به‌ جهنم‌ فساد و به‌ جهنم‌ پول‌ و به‌ جهنم‌ دشمنان‌ علی‌ و حسین‌. اگر آنان‌ به‌ شیعه‌ علاقه‌مند بودند، روحانیان‌ بزرگ‌ و شخصیت‌های‌ مبارز را در زندان‌ نمی‌کشتند، صد‌ها هزار زندانی‌ در زندان‌ نداشتند. ما به‌ هیچ‌ وجه‌ نمی‌توانیم‌ این‌ روش‌ را بپذیریم‌. ما در اینجا به‌ دکتر شریعتی‌ احترام‌ می‌گذاریم‌، زیرا دکتر شریعتی‌ مبارزِ نمونه‌ و نماینده‌ مبارزه‌ اصیل‌ و عظیم‌ است‌ و به‌ همین‌ علت‌ نیز تسلی‌ می‌یابیم،  زیرا فکر دکتر شریعتی‌ در بین‌ ما درخشان‌ است‌ و فکر دکتر شریعتی‌ افکارِ مبارزِ جهان‌ را در هر جا که‌ باشند به‌ دور یکدیگر جمع‌ کرده‌ است‌.

بنابراین‌، دکتر شریعتی‌ در مرگِ خود به‌ ما موهبت‌ دیگری‌ عطا کرد که‌ ما را دور هم‌ جمع‌ کرد و توانستیم‌ با هم‌ و در کنار هم‌ بنشینیم‌ و به‌ دشمنان‌ خود بیندیشیم‌ و سعی‌ کنیم‌ افکار خود را با یکدیگر در میان بگذاریم‌ و وضع‌ بهتری‌ برای‌ خود و مردم‌ خود در نظر بگیریم‌ و ایجاد کنیم‌. ما در مقابل‌ این‌ مبارزات‌ با بیداریِِ کامل‌ و ادراکِ کامل‌ مبارزه‌ خواهیم‌ کرد و دست‌ به‌ دستِ تمام‌ مردم‌ شریف‌ جهان‌ می‌دهیم‌. ما برادروار از تمامِِ لبنانی‌ها، از هر گروه‌، درخواست‌ می‌کنیم‌ که‌ افکار، تحریکات‌ و دشمنی‌های‌ خارجی‌ و منافع‌ خصوصی‌ را کنار بگذارند و دست‌ در دست‌ همدیگر دهند و با برادران‌ فلسطینی‌ و عرب‌ همکاری‌ کنند تا از مشکلات‌ عظیمی‌ که‌ در پیش‌ داریم‌، خود را نجات‌ دهیم‌.

حتماً وقتی‌ که‌ دست‌ در دست‌ و رو در کنار روی‌ یکدیگر و عقل‌ در کنار عقل‌ یکدیگر داشته‌ باشیم‌ و قلب‌هامان‌ با هم‌ اتصال‌ پیدا کند، این‌ قلبْ به‌ قلبِِ آفرینش‌، به‌ قلب‌ ابدیت‌ و با ایمانِ به‌ خدا ارتباط‌ برقرار خواهد کرد و قدرتی‌ برای‌ ما ایجاد خواهد کرد که‌ شکست‌پذیر‌ در مقابلِِ هیچ‌ کس‌ نخواهد بود. بنابراین‌، به‌ امید خدا و با اعتماد به‌ او و راهنماییِِ او به‌ دور یکدیگر جمع‌ آییم‌ و برای‌ بهبودِ زندگیِِ مردمِِ گرفتارِِ جهان‌ قدم‌ برداریم‌. والسلام‌ علیکم‌ و رحمه‌الله و برکاته‌.

پی نوشت ها:

 [۱]. منسوب به جعفربن محمد (ع)، مصباح الشریعه، چاپ اول: بیروت، اعلی، ۱۴۰۰ق، ص۱۸۳.

 [۲]. شریف رضی، محمدبن حسین، همان، ص۴۸.

نظر شما