شناسهٔ خبر: 29903 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

گفتاری از محمدعلی مرادی؛

جامعه‎شناسی مردم‎مدار، واکاوی یک مفهوم

محمدعلی مرادی آن چه در ایران در عرصه جامعه‌شناسی نیاز است گونه‌ای دیگر از جامعه‌شناسی مردم‌مدار است که بتواند به مسائل خرد جامعه بپردازد و بسیاری از مسائل خرد جامعه را که روان‎شناسان آن را ناهنجاری اجتماعی می‎دانند و می‎کوشند آن را با اسلوب روان‎شناسی بیان کنند یا برخی از جامعه‎شناسان آن را آسیب اجتماعی می‎گویند، از منظر نه روان‎شناسانه و نه آسیب اجتماعی مورد توجه و تامل قرار دهد.

 

فرهنگ امروز: در تاریخ ۱۱ اسفند به دعوت گروه جامعهشناسی مردممدارِ انجمن جامعه‌شناسی ایران در سالن اجتماعات این انجمن نشستی با عنوان «جامعه‌شناسی مردم‌مدار، واکاوی یک مفهوم» با حضور محمدعلی مرادی به عنوان سخنران برگزاری شد که در ادامه می‎آید.

 

این مفهوم رهآورد مایکل بورَوی جامعهشناس انگلیسی الاصل، امریکایی است. او خود می‎‎گوید مسئله او مسئله جامعه‌شناسی آمریکا است و مسائلی است که این جامعه‌شناسی به آن مبتلا است. آسیب اصلی جامعه‌شناسی آمریکا این است که بسیار حرفهای و تخصصی است. از این رو این جامعهشناسی بیشتر با خودش گفتوگو می‎‎کند، پس یک جامعه‌شناسی بسته است. بر این پایه است که بورَوی می‎‎کوشد جامعه‌شناسی را به بیرون منتقل کند و حوزه آگاهی را به بیرون آکادمی بکشاند. او می‎‎خواهد دانش علوم اجتماعی را تبدیل به ابزاری برای هدف خاصی کند. وی جامعه‌شناسی در آمریکا را به چهار دسته تقسیم میکند؛

۱ – جامعه‌شناسی حرفه‌ای

۲ – جامعه‌شناسی سیاستگذار

 ۳ – جامعه‌شناسی مردم‌مدار

۴ – جامعه‌شناسی انتقادی

 این برداشت عمومی مایکل بوروی است. اکنون پرسش این است که مشروعیت کاربرد این مفهوم برای جامعه‌شناسی ایران چگونه است؟ آنچه که بوروی از جامعه‌شناسی می‎‎طلبد در واقع در سازکار و مشکلات جامعه‌شناسی امریکا معنا پیدا می‎‎کند و می‎‎توان گفت جامعه‌شناسی ایران از چیزی دیگر رنج می‎‎برد. در واقع جامعه‌شناسی آمریکا به روایت بوروی کمتر در حوزه عمومی ظاهر می‎‎شود و جمعیتی در حوزه عمومی نیستند که گوش به خطابه‌های جامعه شناسان آمریکایی بدهند. بیشتر در آمریکا این سیاستمداران هستند که گوش جمعیت را به کار می‎‎گیرند و خطابه می‎‎کنند. اینجا لازم است سه مفهوم را تا اندازه‌ای توضیح دهم.

اگر به منطق ارسطو توجه کنیم منطق او ابواب متفاوتی دارد که عبارت است از، باب برهان یا استدلال، باب جدل و باب خطابه که ریتوریکا به آن می‎‎گویند و فن شعر. در واقع آن چه بوروی برای جامعه‌شناسی امریکا تشخیص می‎‎دهد باب خطابه است. این گفتمان چپ در امریکا است. اگر به مبانی نظری رورتی نیز توجه کنیم او نیز بیشتر تمایل به ریتوریکا (خطابه) دارد. چرا که این فرم نسبت جدی با مردم شنونده برقرار می‎‎کند و موجد جنبش اجتماعی می‎‎شود، این هسته مرکزی ایده جامعه‌شناسی مردم‌مدار نزد مایکل بوروی است.

حال ما به جامعه خودمان برگردیم درست بر عکس تاریخ جامعه‌شناسی و اندیشه اجتماعی در ایران بیشتر متکی به خطابه بوده است؛ از آقاخان کرمانی تا فتحعلی آخوندزاده و سید جمال تا شریعتی همه بیشتر متکی به خطابه بودهاند. این موضوع در مورد بخش بزرگی از روحانیون ایران نیز صادق است، آنها که خطیب بودند و در واقع تخصص آنها خطابه است در حوزه‌های عمومی ایران نقش بسیاری در گسترش اندیشه‌های اجتماعی داشتهاند و اکنون هم در سطوح متفاوت این کار را یعنی گسترش اندیشه‌های اجتماعی را ادامه میدهند. جدا از روحانیون، بخش زیادی از فعالیت روشنفکران ایران در باب خطابه است که از طریق این خطابه به گسترش اندیشه اجتماعی مبادرت میکنند و حوزه عمومی مورد خطاب آنها است. البته این گسترش اندیشه اجتماعی با علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی متفاوت است اما به تعبیر مایکل بوروی این فرم از جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی است که میتوان به آن مردمدار گفت. پس توجه میکنیم که مسئله جامعه‌شناسی ما با جامعه‌شناسی آمریکا چقدر متفاوت است. از اینرو کاربرد این مفهوم به صورتی که بوروی برساخته، برای ما چندان مشروعیت و معنا ندارد. اگر آن چهار مرتبه جامعه‌شناسی که او بیان میکند را وارسی کنیم درمی‌یابیم که ما به عبارتی جامعه‌شناسی تخصصی نداریم. بدین صورت که هیچ کدام از دانشگاه‌هایمان مکتب خاصی از علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی را نمایندگی نمی‌کنند و گفتوگوی تخصصی هم در بین جامعهشناسان ما صورت نمیگیرد. چرا که جامعهشناسان ما میل بسیار به حوزه عمومی دارند، بیشتر علاقه دارند در سالنهای پر جمعیت داد سخن برانند و اگر جمعیتی نبود علاقه چندانی به شرکت ندارند. کتبی هم که نوشته میشود یا مجموعه‌ای از داده‌های پراکنده است یا اینکه مقدمات جامعه‌شناسی اروپایی-آمریکایی، پس ما جامعه‌شناسی تخصصی نداریم. از سویی جامعه‌شناسی انتقادی هم نداریم. یک عده خودشان بیان میکنند ما پیرو جامعه‌شناسی انتقادی هستیم اما بیشتر آثار آن‎ها ترجمه است. ما متونی را ندیده‌ایم که با اسلوب انتقادی به مسائل ایران نگریسته باشد. اما میتوان گفت که جامعه‌شناسی سیاستگذار تا اندازه‌ای داریم، مانند پروژه‌هایی که از سوی نهادهای دولتی و شهرداری در زمینه‌های متفاوتی مثل بهرهوری، جامعه‌شناسی شهری، طرحهای جامع و تفصیلی و پیوست اجتماعی و ... انجام میگیرد، اما اینکه کیفیت این نوع جامعه‌شناسی و پروژه‌های آن چیست باید ارزیابی شود. پس در ایران بیشتر جامعه‌شناسی مردم‌مدار وجود داشته و دارد که حاملین آنها هم روحانیون خطیب و هم روشنفکران بودهاند که میکوشند با اتکا به خطابه فرمی از جامعه‌شناسی را گسترش دهند که با عبارت بوروی، جامعه‌شناسی مردم‌مدار است. اما آن چه در ایران در عرصه جامعه‌شناسی نیاز است گونه‌ای دیگر از جامعه‌شناسی مردم‌مدار است که بتواند به مسائل خرد جامعه بپردازد و بسیاری از مسائل خرد جامعه را که روانشناسان آن را ناهنجاری اجتماعی میدانند و میکوشند آن را با اسلوب روانشناسی بیان کنند یا برخی از جامعهشناسان آن را آسیب اجتماعی میگویند، از منظر نه روانشناسانه و نه آسیب اجتماعی مورد توجه و تامل قرار دهد. از این نگره اینها مسائلی هستند که از فقر دانش جامعهشناسانه به وجود میآیند. و با گسترش این دانش جامعهشناسانه در سطح خرد میتوان تا اندازه‌ای این مسائل را حل کرد، مسائلی مثل مسائل آپارتماننشینی، روابط والدین، روابط زن و شوهری، رابطه استاد-دانشجو، روابط پزشک–بیمار، عدم ساختارمندی انجمنها و نهادهای اجتماعی، عدم فراگیری شوراهای همیاری، عدم کار تیمی، بحران سازمانهای ورزشی و تیمهای ورزشی، عدم کیفیت لازم ارائه خدمات به مشتری در کسبه متفاوت، و هزاران مسئله دیگر نیاز به فرمی از جامعه‌شناسی دارد که بتواند دانش و فرهنگ اجتماعی را در بین سطوح متفاوت جامعه گسترش دهد. این نوع دانش جامعه‌شناسی را میتوان جامعه‌شناسی مردم‌مدار نامید (البته نه به آن تعبیر مورد نظر مایکل بوروی) و از آن بهره گرفت تا بتواند استحکام اجتماعی پدید آورد و ارزشهای اجتماعی را به طور ساختارمند در ایران نهادینه کند. این نوع فرم جامعه‌شناسی میتواند در قلمرو مددکاری اجتماعی، در میان تسهیلگران اجتماعی و سازمانگران اجتماعی که به طور مشخص و انضمامی دانش اجتماعی و جامعهشناسانه خود را در راستای استحکام اجتماعی و قوام اجتماعی به کار میبرند، قوام و گسترش یابد. این فرم از جامعه‌شناسی را میتوان جامعه‌شناسی رزمنده‌ای گفت که میکوشد خط و مرز خود را با خطابه یا روانشناسی و فرمی از جامعه‌شناسی که همه چیز را به آسیب اجتماعی تقلیل دهد، روشن کند. در نهایت میتوان مولفه‌های این مفهوم از جامعه‌شناسی مردم‌مدار را این گونه صورتبندی کرد؛

الف – تئوریک و نظری نیست و به شدت معطوف به عمل است

ب – کلان نیست بلکه گونه‌ای جامعه‌شناسی خرد است

ج- ساختارمند و به گونه‌ای پوزیتیویست است یعنی با داده مشخص کار میکند اما با این حال کمی نیست بلکه به شدت کیفی است

د – نتایج عاجل و مشخص در بهبود روابط اجتماعی در سطوح خرد را میطلبد

ه – با دولت فاصله دارد یعنی اینکه از نهادهای دولتی و شهرداری پروژه نمیخواهد، بلکه از طریق ارائه خدمات خرد میخواهد خود را تامین کند.

نظر شما