شناسهٔ خبر: 25613 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

استادی که بهاءالدین خرمشاهی برای آن شعر سرود

بهاءالدين خرمشاهي ميهمان ويژه بزرگداشت علي رواقي بود، اما نتوانست به اين جمع بپيوندد. او در عوض شعري براي دوست و همكار خود نوشته بود و با همسر و پسر خود روانه مهماني كرده بود كه توسط پسرش قرائت شد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛  مراسم گرامیداشت تولد 73 سالگی علی رواقی محقق و شاهنامه‌پژوه در رستوران گردان برج میلاد برگزار شد.

علی رواقی از چهار و پنج سالگي پاي شاهنامه خواني پدربزرگ و عمو مي‌نشسته و حالا حدود 50 ترم تحصيلي است كه كلاس‌هاي شاهنامه و دوره غزنوي را در دانشگاه‌ به عهده دارد. او كه مادربزرگش را كه حافظ تعليم مي‌داده، درك كرده، معتقد است «بايد در مهد كودك‌ها براي بچه‌ها شاهنامه را از رو بخوانند تا گوش بچه‌ها با آهنگ و كلمات آشنا شود».

هرچند او با تاييد شروع آشنايي نوجوانان با شاهنامه از دوران متوسطه ادامه داد: «توضيح مفاهيم شاهنامه همان‌طور كه الان اتفاق مي‌افتد در دوران متوسطه خوب است، به شرطي كه اولين بار نباشد كه با اشعار مواجه مي‌شوند. درك مفاهيم عميق اجتماعي و سياسي‌اي كه در شاهنامه است زودتر از اين سن دشوار است».

وقتي قرار شد رواقي در این برنامه، داستان محبوب خود را در شاهنامه معرفي كند ابتدا به اينكه «شماري از داستان‌هاي شاهنامه هست كه كمتر ديده شده» اشاره كرد و گفت: زيباترين و البته كوتاه‌ترين داستان شاهنامه ،‌داستان «تازيانه بهرام» است. داستاني كه بهرام در آن تازيانه‌اش را كه نامش بر آن نوشته شده بود گم مي‌كند و تا پاي جان براي پيدا كردن آن تلاش مي‌كند تا نام ايران با ننگ همنشين نشود. داستان «فرود» هم خيلي خوب است». همان داستاني كه بهرام گودرز مهم‌ترين و چشمگيرترين حضور را در شاهنامه دارد و  فرود به دست بيژن كشته مي‌شود.

فردوسی نان نداشت ولی دست از سرودن شاهنامه برنداشت

رواقي همچنين در پاسخ به اين سوال كه به كداميك از كاراكترهاي شاهنامه بيشتر علاقه داريد، از همه نام‌ها گذشت و با تاكيد گفت: «به خود فردوسي علاقه دارم. به آدمي كه توانست همه اين شخصيت‌ها را خلق كند». او پايداري فردوسي را با ناداري و كج‌مداري روزگار براي تمام كردن شاهنامه ويژگي بارز اين اثر ملي معرفي كرد و ادامه داد: «فردوسي نان نداشت بخورد، اما از سرودن شاهنامه دست برنداشت. او نه براي تمام كردن شاهنامه، بلكه براي بزرگي ايران از جانش مايه گذاشت، تا جايي كه گفت: تگرگ آمد امسال برسان مرگ/ مرا مرگ بهتر بدی از تگرگ». رواقي همچنين با گلايه از آنچه درباره صله‌گيري فردوسي از سلطان محمود گفته مي‌شود، تاكيد كرد كه «اينها را باور نمي‌كنم».

اين استاد دانشگاه تركيب‌هاي كنايي را از ديگر ويژگي‌هاي شاهنامه كه كمتر به آن پرداخته شده عنوان كرد و گفت: «تركيب‌هاي كنايي شاهنامه را اگر كنار هم بگذاريم چيزي حدود 500 صفحه مي‌شود. تركيب‌هايي كه بعضي از آنها مصطلح شده، مثل «آب از سر كسي گذشتن» كه از شاهنامه گرفته شده». او در ادامه به آيين شهرياري در شاهنامه اشاره كرد كه هيچ‌گاه مورد توجه جدی قرار نگرفته. او همچنين تسلط فردوسي به قرآن کریم را از ويژگي‌ ديگري دانست كه در شاهنامه ديده مي‌شود. موضوعي كه كمتر به آن پرداخته شده.

عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب پارسي در بخش ديگري از سخنان خود درباره نگارش «فرهنگ شاهنامه» تصريح كرد: «هزار سال گذشته و ما فرهنگي براي شاهنامه نداشتيم كه دربردارنده واژه‌هاي شاهنامه باشد. لغت‌نامه‌هاي فارسي هم واژگان شاهنامه را دربر ندارند و حتا فرهنگ معاصر و لغت‌نامه دهخدا هم اين اطلاعات را ندارند. جز فرهنگ معجم شاهنامه و فرهنگ لغت عبدالقادر. اما اين فرهنگ‌ها هم شناختي از زبان شاهنامه نداشتند و پيوند عاطفي با فردوسي نداشتند؛ چون لغات زشتي به اسم فردوسي در فرهنگ‌نامه‌هاشان آمده است».

او ادامه داد: «فردوسي به پاك‌زباني شناخته شده و حتي درباره ضحاك هم كلمات درشتي به كار نبرده، اين‌ها كه به فردوسي منتسب مي‌كنند درست نيست. تندي‌ها در شاهنامه خيلي محدود است، پنج،‌ شش بيت در «نامه رستم فرخ‌زاد به برادرش» كه آن هم از زبان رستم فرخ‌زاد است و جهت‌گيري منفي ندارد. يا ابيات «که پیش زنان راز هرگز مگوی/ چو گویی سخن بازیابی بکوی/ مکن هیچ کاری به فرمان زن/ که هرگز نبینی زنی رای زن» كه از زبان اسفنديار و با مقدمه «چنین گفت با مادر اسفندیار/ که نیکو زد این داستان هوشیار» در داستان «رستم و اسفنديار» آمده حرف‌هاي عجيبي نيست. اما فردوسي بيتي كه اندكي غل و غش داشته باشد ندارد. در شاهنامه دشنام نيست.»

تصحيح شاهنامه،‌ یک نياز ملي

رواقي با بيان اينكه «افزوده‌هاي شاهنامه زياد است»، اظهار كرد: «ما چاپ دقيقي از شاهنامه نداريم و همه چاپ‌هاي شاهنامه نادرستي‌هاي زيادي دارند. اين موضوع به مصححان شاهنامه برنمي‌گردد؛ چون مصحح بر اساس نسخه‌هاي در دسترس، موضوع را مي‌نگارد. چيزي كه در تصحيح شاهنامه اهميت دارد، شناخت نسخه‌هاست. 10 نسخه برجسته داريم كه كارهايي بر روي آن‌ها انجام شده است. اما اين نسخه‌ها حدود 250 سال به صورت ميانگين با زمان نگارش شاهنامه فاصله دارند. دوره قرن پنج و شش اوج آشوب‌ها در زمان فارسي است. از قرن پنج به بعد واژه‌ها، ساخت و تعبيرات در زبان فارسي عوض مي‌شود و ضبط‌هاي نادرستي از كلمه‌ها انجام شده است». او تصحيح شاهنامه را يك نياز ملي دانست و با اشاره به «فرهنگ شاهنامه»ای که نگارش آن را خود به عهده داشته، گفت: ريشه‌نويسي واژگان در اين «فرهنگ شاهنامه» نيامده، اما اين موضوع را در فرهنگي كه در دست نگارش دارم و فرهنگ بزرگ شاهنامه در هفت تا هشت جلد است، خواهم آورد.

رواقي درباره چند و چون آشنايي و هم‌جواري‌اش با شاهنامه گفت: «من 50 سال است كه با شاهنامه محشورم. سال 44 رساله‌ام را با استاد معين ارايه دادم. از سال 48 و 49 هم در بنياد شاهنامه در خدمت استاد مينوي بودم.»

او درباره مينوي ادامه داد: «مينوي با من دوستي و مهرباني‌اي داشت كه با كمتر كسي داشت. او با كمتر كسي مي‌توانست كنار بيايد و البته كمتر كسي هم مي‌توانست با او كنار بيايد. آدم تندي بود،‌ اما من هيچ‌وقت تندي از او نديدم.»

در اين مراسم فتح‌الله مجتبايي، نویسنده و مترجم و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي و همچنين، محمد رضا نصيري،‌ عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه پیام نور و دبیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی حضور داشتند.

مجتبايي با اشاره به لزوم توجه به شاهنامه تاكيد كرد: كل موجوديت ايران در شاهنامه است. او ضمن تقدير از علي رواقي براي نگارش فرهنگ شاهنامه درباره اين شاهنامه پژوه گفت: «آدم خوبي است كه زندگي‌اش را وقف كارش كرده».

همان گونه که رواقي خود درباره كودكي اش مي‌گويد: «بچگي نكرديم، فقط درس مي‌خوانديم و حداكثر ورزش مي‌كرديم».

هرچند بهاءالدين خرمشاهي - كه علاوه بر قرآن‌ پژوهي، دین پژوهي، حافظ پژوهي، ويراستاري و تاليف و ترجمه، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و از اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است- ميهمان ويژه جشن توليد علي رواقي بود، اما نتوانست به اين جمع بپيوندد. او در عوض شعري براي دوست و همكار خود نوشته بود و با همسر و پسر خود روانه مهماني كرده بود كه توسط پسرش قرائت شد. او شعر را با جمله «دوستداري كه همواره با شماست» امضا كرده بود. متن شعر كه با خطي خوش قلمي شده بود به اين شرح است:

عزيز دل ما علی رواقي
كه در بزم مهرست همواره ساقي

چنانش ز ژرفای دل دوست دارم
كه خواهم نشانم بر او عمر باقی

چنان بی‌خيال است از رنج دنيا
كه گويی حكيمی است آن هم رواقی

به دنيای بی‌مهر آزاده آزار
مرا نيز چون اوست بی‌اشتياقی

ز ميلاد فرخنده‌اش شادمانم
نبايد سُرايم سرود فراقي

ز بخت من است اين گنه، نی ز دريا
كه مهجورم ماندم ز بزم رواقی

بسي شكر دارم ز يزدان يكتا
كه با حضرتش باشدم هم‌وثاقی

از این كارداني سرای دو دَر هم
گذر مي‌كنم با اميد تلاقی

تسلاي دل می دهم با مَثَل خود
كه كارست باقی و يارست باقي

چو خوش اتفاقی است ديدار اين جمع
غنيمت بدان فرصت اتفاقي

سزاوار او شعر نتوان سرودن
چه سبك خراسان،‌ چه سبك عراقی

در اين شعر اگر ضعف تاليف بينيد
ببخشيد بر بنده بی‌اتّساقی

نظر شما