شناسهٔ خبر: 12879 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

نگاهی به فیلم‌های منتخب «آکادمی اسکار2014»(2)/ «کاپیتان فیلیپس»؛

ظهور قهرمان ضدکلاسیک هالیوود

کاپیتان فیلیپس در وجوه برجستگی این فیلم چنین گفته شده است که از کلیشه فیلم‌های پربرخورد رایج هالیوود خارج شده است. این که کاپیتان فیلیپس -که خود با بازی هنکس بیانگر قهرمانی غیرکلاسیک و غیر کلیشه‌ای است- بجای مقابله نظامی، از طریق چاره‌اندیشی، به مبارزه می‌پردازد، از جمله این دلایل است.

 

فرهنگ امروز/سید مهدی ناظمی قره‌باغ:

کارگردانِ کاپیتان فیلیپس، پل گرینگرس، با سری فیلم‌های بورن مشهور شد. فیلم‌هایی پرتنش که علاقه مندان به آثار ژانر جاسوسی را راضی می‌کرد. گرینگرس اینجا نیز به دنبال ساخت یک فیلم پرتنش، اما بیشتر کلاسیک و بعضاً کلیشه‌ای است. از این لحاظ کلاسیک است که داستان در یک معرفی آرام آغاز شود و به تدریج اوج می‌گیرد و سرانجام خاتمه می‌یابد. از همان ابتدا می‌توان حدس زد که گره داستانی چیست و ماجرا چه خواهد شد، بنابراین فهم چگونگی حل و فصل ماجرا، دلیل اصلی ما برای دیدن فیلم است. در دقایق آغازین فیلم درمی‌یابیم که بین این خواست کارگردان با آنچه که در فرم او محقق می‌شود، سنخیت چندانی وجود ندارد. در حالی که روند داستان در آغاز آرام است، دوربین روی دست به ویژه در صحنه‌های مربوط به سومالی، آن‌چنان گل درشت است که تقریباً همه آن را می‌فهمند. این امر نه تنشی را نشان می‌دهد و نه نگرانی و نه هیجانی را. بلکه نشانگر نقص توان کارگردان است و ثمره آن، اعصاب خردی بیننده در همان آغاز کار.

در وجوه برجستگی این فیلم چنین گفته شده است که از کلیشه فیلم‌های پربرخورد رایج هالیوود خارج شده است. این که کاپیتان فیلیپس -که خود با بازی هنکس بیانگر قهرمانی غیرکلاسیک و غیر کلیشه‌ای است- بجای مقابله نظامی، از طریق چاره‌اندیشی، به مبارزه می‌پردازد، از جمله این دلایل است. اما در این میان دقت نمی‌شود که اگر قرار است چنین فیلمی با محوریت فردی خانواده دار و دارای شخصیت انضمامی و ملموس ساخته شود، نمی‌توان بقیه شخصیت‌های فیلم را رها کرد و به کلیشه محض تبدیل کرد تا صرفاً از روی آن‌ها آن‌قدر لیز بخوریم که فیلم ادامه یابد. به ویژه آن که فیلم مدعی است برای دزدان دریایی نیز شخصیت‌پردازی کرده و تصویری منصفانه از مشکلات و زندگی آنان ارائه داده است. آن‌ها از فقر رنج می برند و بین خود برای نشان دادن استعدادها و توانمندی‌هایشان اختلاف دارند. در پایان فیلم، جایی برای دلسوزی برای دزدان دریایی نیز باقی می‌ماند. به موضوع دزدان دریایی، در ادامه اشاره خواهیم کرد. البته رها کردن شخصیت فیلیپس هم چندان درست نیست. آن‌قدر خانواده‌دوست بودن فیلیپس شعارزده و رو است که واقعاً در پایان کار آزاردهنده می‌شود. کارگردان می‌توانست به راحتی با یکی دو سکانش عاطفی و نه خداحافظی خشک به سبک رایج آمریکایی، ایمیل و وصیت نامه و خلاصه جار زدن، این خانواده‌دوستی را نشان دهد.

اما در مقام عمل، اطرافیان و همکاران کاپیتان و نیز افراد نیروی دریایی فاقد پردازش جدی و انضمامی هستند. به نظر می‌رسد همه شخصیت‌ها حضور دارند تا صرفاً فیلیپس دیده شود. هیچ یک از شخصیت‌های اطراف فیلیپس لمس کردنی نیستند و اطلاعات زیادی درباره آن‌ها نداریم و حتی نمی‌دانیم چقدر ترسو یا شجاع، کاردان یا ندانم کارند. درباره ادعای فوق‌الذکر فیلم، یعنی تصویر منصفانه از دزدان دریایی توضیح دیگری در ادامه داده خواهد شد.

در واقع بار اصلی فیلم، بر دوش نقطه قوت فیلم‌سازی هالیوود و فیلم‌ساز است. یعنی خلق صحنه‌های هیجان‌آور و جلوه‌های تصویری جذاب. جذابیتی از جانب شخصیت‌ها در فیلم دیده نمی‌شود و وجوه عمیقی بر خلاف ادعای مطرح‌شده وجود ندارند. اوج زیبایی فیلم، تنش‌هایی است که بین آمریکایی‌ها و دزدان دریایی رخ می‌دهد. اگر این توانمندی‌های خاص کارگردان و نیز امکانات تکنولوژیک خلق نماهای تأثیرگذار دریا نبود، بعید به نظر می‌رسید بتوان چیز چندانی درباره فیلم گفت. 

اما سطح ایدئولوژیک فیلم، آن‌چنان در این میان پررنگ هست که شانس آن را برای دریافت جوایز گوناگون بالا ببرد. همچنان که گفته شد، هر چند در ظاهر سه تن از دزدان دریایی، تقریباً دارای شخصیت‌پردازی هستند، اما اولاً این شخصیت‌پردازی ناقص و خود متناقض است؛ چرا که مثلاً رئیس دزدان دریایی در روستایی زندگی می‌کند که بعید است بیشتر از مایحتاج اولیه زندگی چیزی بتوان در آن دید، اما همزمان به اندازه یک گانگستر حرفه‌ای می‌فهمد، جاه‌طلب است و حتی مانند آنان صحبت می‌کند و درباره جهان دارای تحلیل است. ثانیاً در خوش‌بینانه‌ترین حالت، یعنی در شرایطی که از مشکلات فرم کار غمض عین داشته باشیم، تنها چیزی که از سومالیایی‌ها باقی می‌ماند، توحشی است که با توحش مشابه در سری فیلم‌های ایندیانا جونز در این تفاوت دارد که اینجا با چند شخصیت روبرو هستیم که می‌فهمیم توحش آن‌ها و مزاحمت آن‌ها برای دنیای مدرن، کاملاً هم خودخواسته نیست، بلکه این شر، مقداری هم مربوط است به شرایط زمانه و بن بستهایی که دنیای توسعه‌نیافته با آن مواجه است. به هر حال ضدقهرمانها که رنگ غیر غربی دارند و نگاهشان هم به آمریکایی‌ها تمسخرآمیز است، منبع شرارت‌اند و هر چند شایسته است از جانب انسان غربی اشکی هم برایشان ریخته شود، اما نباید گمان کرد که این اشک می‌تواند جایگزین گلوله شود. چون در هر صورت آن‌ها از حدود خود تجاوز می‌کنند و حاضر نیستند به حقی متوسط قانع باشند و اهل منطق هم نیستند.

همچنین، فیلم ایدئولوژیک است چون در ادامه همان سیاست اخیر آمریکا مبنی بر مظلوم‌نمایی آمریکایی‌ها و مورد تهدید بودن آن‌ها توسط تروریست‌های بی‌منطق است. ارگو را به یاد بیاوریم. اینجا هم مانند بسیاری از فیلم‌های مشابه، قرار است نشان داده شود تا آمریکاییان به شکل مظلومانه‌ای، اهداف فعالیت‌های تروریستی یا مشابه قرار می‌گیرند و بنابراین است که باید در سرتاسر دنیا حضور نظامی داشت، چرا که گاهی برای نجات یک شهروند آمریکایی از4 دزد قایق سوار، به سه ناو جنگی مجهز و یگان‌های آزموده آن‌ها نیاز است. مطابق معمول، نخستین چیزی که مد نظر این نوع آثار قرار می‌گیرد، حذف همه زمینه‌هایی است که بر اثر عملکرد آمریکا یا متحدانش، چنین شرارت‌های مورد ادعایی برمی‌خیزد.

همه انتقادات طرح‌شده، نافی این امر نیست که این فیلم در مجموع، از حداقل جذابیت لازم در سطح سینمای هالیوود بهره‌مند است به ویژه با بازی خوب عبدی و هنکس و کارگردانی قابل‌قبول صحنه‌های پرتنش، می‌توان توصیه به یک بار تماشای آن داشت.

نظرات مخاطبان 0 1

  • ۱۳۹۲-۱۲-۰۸ ۱۳:۰۵داود 0 1

    نقد فیلم های نامزد اسکار ایده بسیار خوبی بوده واقعا ممنون
                                

نظر شما