شناسهٔ خبر: 12695 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

گزارشی از نشست «بازخوانی جنگ‎های صلیبی؛ چیستی و ضرورت آن»؛

جنگ‎های صلیبی دستاوردی برای غرب نداشت

جنگ های صلیبی آنچه که پس از ۱۱ سپتامبر در غرب و در کشورهای اسلامی در مورد بازنویسی جنگ‎های صلیبی رخ داد از نظر حجم قابل مقایسه با آنچه که در سال ۵۰ و ۵۱ پس از جشن‎های ۲۵۰۰ ساله‌ی شاهنشاهی و عصر پهلوی در بازنویسی تاریخ ایران رخ داد، نیست.

 

فرهنگ امروز/زهرا رستگار: نشست «بازخوانی جنگ‎های صلیبی؛ چیستی و ضرورت آن» با حضور دکتر علی بیگدلی استاد دانشگاه شهید بهشتی، دکتر عبدالله ناصری عضو انجمن تاریخ، حجت‌الاسلام رمضان محمدی رئیس گروه تاریخ در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. این نشست به ۲ بخش اختصاص یافته بود که یکی بررسی ۷ جلد کتاب جنگ‎های صلیبی با دیدگاه انتقادی بود و دیگری درباره‌ی به چرایی دانستن در مورد جنگ‎های صلیبی پرداخته بود. علی بیگدلی در انتقادات خود با دیدی تألیفی به این ۷ جلد پرداخت درحالی‌که دکتر ناصری معتقد بود این ۷ جلد ترجمه است و مترجم نمی‎تواند در متن دخالت کند. سپس به چرایی دانستن در باب جنگ‎های صلیبی پرداختند که محوریت اصلی را دانستن دنیای امروز و عبرت گرفتن از گذشته می‎دانند؛ چراکه در آن زمان درگیری بین مسلمانان و مسیحیت نتایجی دربرداشت که می‎توانیم در حال حاضر که جمهوری اسلامی پرچمدار اسلام در برابر دنیای غرب است از آن گذشته‌ی طولانی درس بگیرد و آن نتایج دیگر تکرار نشوند.

 

جنگهای صلیبی؛ طولانیترین نبرد بین مسلمانان و مسیحیان

در ابتدا حجت‌الاسلام رمضان محمدی پس از تشکر از حضار به ایراد سخنرانی پرداخت و ادامه داد: از اینکه با همکاری و همیاری بزرگواران، مجموعه‌ی خوبی را به سرانجام رساندیم، خوشحالم؛ چراکه این مجموعه گامی در زمینه‌ی تاریخ‌پژوهی است. خدا را شاکریم که توانستیم این خلائی که در حوزه‌ی تاریخ جنگ‎های صلیبی وجود دارد را تا حدودی پر کنیم. ۲۱ جلد کتاب در حوزه‌ی جنگ‎های صلیبی به سامان رسیده است، البته ۷ جلد آن آماده شده است و در اینجا از این کار تقدیر خواهد شد. ۱۲ تا ۱۳ جلد آن نیز آماده است و امیدواریم بتوانیم آن را به نمایشگاه کتاب برسانیم. در این مورد چند نکته را مطرح می‎کنم؛ چراکه در کنار این دو بزرگوار بنده تخصصی در این حوزه ندارم.

محمدی در باب جنگ‎های صلیبی بیان داشت: جنگ‎های صلیبی یکی از طولانی‎ترین و پایدارترین نبردهای خونین بین مسلمانان و مسیحیان بوده است. تقریباً ۲ قرن یعنی از قرن ۵ تا ۷ یا به عبارتی از ۱۱ تا ۱۳ میلادی به طول انجامیده است و بخشی از دنیای اسلام را در این بخش به خود مشغول داشته است. البته این موارد تماماً تبارنامه‌ی ما هستند و نمی‎توانیم نسبت به آن بیاعتنا باشیم. جنگ‎های صلیبی به لحاظ دامنه‌ی جغرافیایی و زمانی که دارد، ناچاریم اطلاعاتی نسبت به این حوزه‎ها داشته باشیم؛ یعنی حق طبیعی و تکلیف مسلمانان است که نسبت به گذشته اطلاعاتی را داشته باشند. در منابع مربوط به جنگ‎های صلیبی در حوزه‎های آموزشی و منابع کتابخانه‌ی خود که جستوجو می‎کنیم، درمی‎یابیم که خلأ جدی نسبت به این موضوع موجود است. هنگامی که دوستان ما در حوزه‎های آموزشی شنیدند که این کتاب در حال چاپ است، مدام در حال پیگیری بودند که این کتاب چه زمانی بیرون می‎آید.

البته قاعده‌ی کلی وجود دارد و تمام افرادی که تاریخ خوانده و می‎دانند، در نظر دارند که تاریخ روشنگر و گشایشگر گذشته و آینده‌ی ما است؛ چراکه جنگ‌های صلیبی مدت زیادی سرزمین‎های اسلامی را به خود مشغول کرده بود و سرزمین‎های اسلامی محل جولان مسیحیان اروپایی و صلیبی‎ها بوده است. این افراد توانستند مدت‎های زیادی تمدن و حکومت اسلامی را تحت تأثیر خود قرار دهند و در فضای سیاسی و جغرافیایی اسلام رخنه کردند و مشکلات زیادی را پدید آورده‎اند. امروزه نیز جمهوری اسلامی به طور طبیعی در امتداد آن دولت‎های اسلامی است که با جنگ‎های صلیبی درگیر بودند. بنابراین احیای آن تمدن اسلامی را امروزه جمهوری اسلامی عهده‎دار است؛ لذا دولت جمهوری اسلامی به این تجربه نیازمند است تا آگاهی‎های لازم را کسب کرده و بداند در گذشته چه اتفاقاتی در جهان اسلام رخ داده است.

در گذشته نیز جنگ‎های صلیبی مورد توجه مسلمانان به‌خصوص عرب‎ها بوده است. در گذشته در منابع تاریخی ما بسیاری از گذشتگان به تاریخ جنگ‎های صلیبی توجه کرده‎اند. در این حوزه از کتاب دمشق و کتاب الاعتبار نیز بسیار استقبال شده است. حدوداً ۳۰-۲۰ جلد از کتاب‎های قدیمی در حوزه‌ی جنگ‎های صلیبی داریم که مسلمانان به این کتاب‎ها پرداخته‌اند. منظور من این است که در منابع تاریخی مسلمانان توجه زیادی به این جنگ‎ها صورت گرفته است. حال چرا در برهه‎ای از زمان چنین بی‎توجهی صورت گرفته است، نمیدانیم. البته نظراتی که آن افراد در کتاب‎های مختلف آورده‎اند نظرات سلیم و استواری نیست، گاهی مطالبی آورده‎اند که با مطالب تاریخی ما سازگار نیست و با حوادثی که در منابع ما موجود است هماهنگی ندارد. البته ترجمه‌ی این کتاب کار یک نفر نیست و نمی‎توان ادعا کرد که تمام مسائلی که در این جنگ‎ها وجود دارد، پاسخ داده شده است. این کار، کاری گروهی و کمیته‎ای است تا بتوان تمام وقایع موجود را توضیح داد و شبهات را برطرف کرد. البته دکتر ناصری نیز چنین ادعایی ندارند که توانستند به تمام موارد پاسخ دهند. به‌هرحال بسیار خوشحالیم که چنین خلائی در حوزه‌ی جنگ‎های صلیبی با حضور این کتاب تا حدی پر شده است و بنده تخصصی در این زمینه ندارم و جناب آقای ناصری پاسخ خواهند داد.

 

کلیسا در رأس، پادشاه و فئودال در قاعده‌ی هرم

سخنران دوم نشست دکتر علی بیگدلی بود که با دیدگاه انتقادی خود بحث را شروع کرد و در ادامه توضیح داد: جنگ‌های صلیبی به ۸ رشته مبارزات میان مسلمان‎ها و مسیحیان طی ۲۰۰ سال اطلاق می‎شود. این جنگ‎ها را اروپای غربی شروع کرد و مرکز نیز در فرانسه بود. معمولاً فرانسوی‎ها را متولی مسیحیت علی‌الاطلاق و مسیحیت کاتولیک را علی‌الخصوص می‎دانند. در کتاب اصرار شده است که محرک اصلی، تحرکات ویژه‎ای بوده است که محرک بیرون، تنها یک پوششی برای محرک‎های پنهان این جنگ‎ها بوده است. از جهت بیرون، پاپ احساس می‎کرد بین او و مردم فاصله‎ای وجود دارد و انتقادات مردم کاهش پیدا می‎کند به دلیل اینکه کلیسا تنها یک پنجم از کل زمین‎های مزروعی فرانسه را در اختیار داشت و روزبه‌روز کلیسا ثروتمند و مردم فقیر‎تر می‎شدند. در قرون وسطی ۳ نهاد قدرت این چندین ساله قرون وسطی را به دنبال خود می‎کشاندند. کلیسا در رأس، پادشاه و فئودال در قاعده‌ی این هرم قرار داشتند. در کتاب آمده است که کلیسا و پادشاه و کشاورز -که باز جای ایراد دارد درحالی‎که کشاورز نه حق و حقوق اجتماعی داشت و نه بهعنوان یک نهاد قدرت می‎توانست کاری پیش ببرد-. از طرفی دیگر بین امپراتور و پادشاهان اختلافی به وجود آمده بود که پادشا‎هان به‌تازگی صاحب تمرکز قدرت شده‎ بودند و برای آنکه این تمرکز قدرت سروسامانی بگیرد، ناچار بودند که از نهاد دین فاصله بگیرند و این برای پاپ خیلی قابل قبول نبود. از نظر اقتصادی بورژوازی نوظهور نیاز به نیروی کار ارزان داشت و نیروی کار ارزان یک پای آن در گِل زمین بود و سر آن در محراب کلیسا قرار داشت.

بنابراین، این نیرو باید از این ۲ نهاد تأثیرگذار آزاد می‎شد. مهم‎ترین عامل جنگ‎های صلیبی این مواردی است که خدمت شما عرض می‎کنم. آن‎ها تحرک اقتصادی داشتند و به این معنا نبوده که محرک بیرون مؤثر نبوده است. حوادث تاریخی باید در ۳ مسیر مورد توجه قرار بگیرد، انگیزه‎ها و محرک‎ها، جریان حادثه و مخصوصاً نتایج و تبعاتی که از آن حاصل می‎شود و متأسفانه این ۷ جلد این موارد را ندارد؛ یعنی ۷ جلد این کتاب اشاره کرده به آخرین جنگ صلیبی بدون آنکه به نتایج آن که بسیار نتایج مهمی است، بپردازد.

 

جنگ‎های صلیبی نقطه‌ی عطف در اروپا

بیگدلی در ادامه‌ی سخنان خود در باب جنگ‎های صلیبی اذعان کرد: از نظر علمی نخستین مخالف‎ها با نهاد دین از درون کلیسا بیرون آمد و روحانیون با فساد کلیسا آشنا بودند. پرچم‎دار این مخالفت هاولند است که فرانسوی است، وی در کسوت کلیسا است. با شروع جنگ‎های صلیبی اولین فردی که تکفیر می‎شود، او میباشد. او می‎گوید دین برای قبول مقبولیت در برابر جمع باید میزان قدرت اثبات خود را به حد امر برساند؛ بنابراین در آستانه‌ی جنگ‎های صلیبی جدال بین عقل و ایمان اساسی‎ترین مشکل کلیسا است و یکی از محرک‎هایی است که بساط جدال فلسفه و دین را بر هم می‎زند. در قرون وسطی دو برخورد با دنیای اسلام و جهان مسیحیت به وجود آمد، یکی سفر جنگی طارق است که متأسفانه هیچ اثری از او باقی نمانده است، همچنین بر سر غنائم کلیسا جنگیدند و سپس به‌راحتی آنها را پشت کوهها برند و و رسوم مختصری در جنوب اندلس باقی ماند. البته بعداً منشأ خدمات سنتی و فرهنگی شد.

بنابراین، جنگ‎های صلیبی نقطه‌ی عطفی در تاریخ اروپا به‌حساب میآید و در این جنگ‎ها ما به لحاظ نظامی شاید پیروز شدیم؛ اما برنده‌ی اصلی اروپایی‎ها بودند. علت این بود که در کتاب آمده است که یهودی‎ها هیچ نقشی در جنگ‎های صلیبی نداشته‎اند و این بسیار اشتباه است، البته لشکرکشی نداشته‎اند؛ اما حساس‎ترین وظیفه‌ی یهودی‌‎ها خریدوفروش است؛ چراکه یهودیان در دربار پادشاهان و خلفا کار می‎کردند و به کار کتابداری، طبابت، خنیاگری و ... اشتهار داشتند. بنابراین بیشتر‎ین منابع علمی و فلسفی ایرانی و اسلامی به‌وسیله‌ی یهودیان به‌وسیله‌ی یک شبکه‌ی قاچاق به اسپانیا فروخته می‎شد و بنابراین اولین جنبش نهضت ترجمه در قرن ۱۱ در اسپانیا آغاز شد و سنگ‌ بنای رنسانس منابع اسلامی ما به‌وسیله‌ی یهودیان گذاشته شد.

 

فرانسوی‎ها آغازگر جنگ‎های صلیبی

وی در دیدگاه انتقادی به مجموعه‌ی ۷ جلدی ادامه داد: ۷ جلد کتاب نقش بزرگی که دارد به‌وسیله‌ی بیش از ۳۰ نفر نوشته شده است. البته اشاره کردند که ۱۳ جلد کتاب دیگر نیز وجود دارد که مجموع آن‌ها ۱۰۰ نویسنده می‎شود. این ۱۰۰ نویسنده نمی‎تواند تابع یک خط فکری واحد باشند؛ چراکه از ملیت‎های فکری که غالب آن‎ها عرب هستند و به نظر می‎آید با نگرش‎ها و داوری‎های متعارض این کتاب‎ها نوشته شده است. نقش دیگر کتاب‎ها در این است که این کتاب‎ها تابع یک تسلسل فکری و زمانی نیستند؛ یعنی جلد اول باید جلدی باشد که جنگ‎ها در آن شکل گرفته است (مجمع کلرمان و بالسانس) درحالی‌که، در جلد سوم (مثلاً تأسیس دولت لاتین شرق) به آن پرداخته شده است. این نشان‎دهنده‌ی پراکندگی این مجموعه مقالات یا نویسندگان است و هر فردی برای خود نوشته و سپس در کنار هم قرار گرفته است و چنین کتابی از آن استخراج شده است. به نظر من این کار باید اصلاح شود و یا در مجلدات دیگر که جناب محمدی فرمودند جبران شود.

اما آن ۷ جلد که در دست من بوده است به آخرین جنگ صلیبی مربوط می‎شود پس از آن نباید چیز دیگری باشد. درحالی‌که جلد ۷ قاعدتاً باید به نتایج جنگ‎های صلیبی مربوط باشد که بسیار زیاد است. از بین این ۷ جلد کتاب به نظر من جلد ۵ آن بسیار جالب است، شرق‌شناس برجسته‌ی فرانسوی پروفسور ریچارد که تمام دانشگاهیان ایشان را می‎شناسند -فارسی بسیار خوب صحبت می‎کند و برای او آرزوی سلامتی می‎کنم، وی به فرهنگ ما خدمت کرده است- به دلیل آنکه فرانسوی است و فرانسوی‎ها جنگ‎های صلیبی را آغاز کردند، بیش از هر نقطه‌ی دنیا در فرانسه کتاب در مورد جنگ‎های صلیبی نوشته شده است. به آقای محمدی پیشنهاد می‎کنم که خیلی به دنبال نویسنده‎های عرب نروند، بلکه نسبتی بین این افراد برقرار کنند؛ چراکه استحقاق در این است که ما مورد هجمه قرار گرفتیم و آنان به ما هجوم آوردند؛ چون این جنگ‎ها به نفع غرب پایان یافت. در هیچ‎ موردی به این اشاره نشده است، علت این است که پس از این جنگ‎ها جامعه‌ی اسلامی ضعیف شد و مغول‎ها آمدند و سپس بعد از جنگ امپراتوری رم ضعیف شد و عثمانی‎ها به روی کار آمدند.

بنابراین، در جامعه‌ی شرقی خود دچار یک نوع خموشی فکری و انسداد اندیشه شدیم، سپس نتیجه‌ی آن تمرد و افتراق فکری و زایش فرقه‎های مختلف نیز بود که ما را دچار این خموشی فکری کرد. در جنگ‎های صلیبی احتیاجی به این نداریم که بدانیم چه کسی به کجا رفته و چه کرده است، بلکه بیشتر باید به کوچه‌پس‌کوچه‎های این جنگ بپردازیم. از دکتر ناصری گله‎مندم که چرا پیش از آنکه به سراغ افرادی بروند که تخصصی در این مورد نداشتند، باید نگاه وسیع‎تری به این موضوع می‎انداختند.

 

پاپ به دنبال آزادی امپراتوری رم شرقی نبود

دکتر بیگدلی در ادامه‌ی سخنان خود به اشتباه‎های اسامی موجود در کتاب پرداخت و توضیح داد: کلمات غالباً اشتباه است، عموم کلماتی که در جنگ‎های صلیبی به کار می‎رود ایتالیایی و فرانسوی است؛ بنابراین همکاران ما باید این اسامی را اصلاح کنند و این امر احتیاجی به زیرنویس دارد مخصوصاً در دیرها، دیر نُتِردام و جوزف‎ها، نوستام نوشته شده است. نوستام یعنی حضرت مریم یا خانم ما، جوزافا یک دره‎ای در نزدیکی‎های بیت‌المقدس است که این دیر در آن دره قرار گرفته و مترجمین عزیز باید این کلمه را پیدا می‎کردند. غالب اسامی باید مورد بازبینی قرار بگیرد و اشکال دارد.

جلد پنجم کتاب تحت عنوان فصلی از تاریخ اجتماعی جنگ‎های صلیبی که باعث می‎شود برداشت دیگری به وجود بیاید -چون فن ترجمه برای زبان مخاطب است-، در این فصل در مورد اشغال بیت‌المقدس و چگونگی به وجود آمدن حکومت شرقی بحث شده است. نکته‌ی دیگری که در کتاب وجود دارد، یکی اینکه بحث اردوکشی تهیدستان را داریم و برخی‎ها جنگ‎های صلیبی را ۹ رشته می‎دانند و در کتاب نیامده است؛ یعنی همان لحظه‎ای که پاپ اوربن دوم (که در همه‌ی کتاب اوربان آمده است و این مورد اشتباه است) هنگامی که خطابه‌ی خود را ایراد می‎کند، می‎گوید آن شمشیری که شما بر سینه‌ی هم وارد می‎کردید حالا این شمشیر را در سینه‌ی دشمن وارد کنید.

البته بسیاری از آن‎ها نقشه‎ای نداشتند و نمی‎دانستند فلسطین کجاست. سنتی در یهود است که ۲ حیوان مقدس دارند، یکی بز است و به دنبال آن حرکت می‎کردند و یک نفر از این افراد به فلسطین نرسیدند، همه را سلجوقیان به قتل رساندند و مخصوصاً امپراتوری رم به آنان امکانات داد تا به سمت قونیه بروند و همه کشته شدند و در کمتر کتابی نیز به این موضوع پرداخته شده است. کتاب اردوکشی اول را منجر به تصرف بیت‌المقدس و تأسیس حکومت شرقی کرده است. در جای دیگر در کتاب آمده است که یکی از اهداف مهم پاپ این بوده است که امپراتوری رم شرقی را آزاد کند. ما در دنیای مسیحیت و در دنیای اسلام ۴ نهاد قدرت داریم، خلافت عباسی در بغداد، خلافت اموی در غرناطه، امپراتوری شارل کبیر در فرانسه و آلمان که بازوی نظامی پاپ است و امپراتوری رم شرقی است که این ۴ امپراتوری دو به دو با هم دشمن هستند؛ یعنی حکومت عباسی با نزدیک‎ترین امپراتوری به خود یعنی رم شرقی دشمن است درحالی‌که، هارون‌الرشید دوست صمیمی شارل کبیر است. هدف اصلی این جنگ از جا کندن امپراتوری رم شرقی است، برای آنکه امپراتوری رم شرقی در سال ۱۰۵۴ اولین انشقاق را در دنیای مسیحیت در کلیسای جهانی کاتولیک (که از کتیلیکوس به معنای جهانی می‎آید) به وجود آورد و نتیجه این شد که در جنگ چهارم امپراتوری رم شرقی را گرفتند.

بنابراین، پاپ به دنبال آن نبوده است که امپراتوری رم شرقی را آزاد کند و امپراتوری رم شرقی در پیروزی این جنگ مؤثر بود. در کتاب از عامل اصلی چند جنگ‎ صلیبی چیزی بیان نشده است، شاید من نیز اشتباه کنم. از سلجوقیان، اسماعیلیه نیز حرفی به میان نیامده است. اسماعیلیه نقش مشکوکی در این جنگ‎ها دارد هم پادشاهان سلجوقی را به قتل می‎رساند و گاهی هم متعرض شاهزادگان مسیحی می‎شود. از اتابکان زندی هم چیزی ندیدم، درحالی‌که یکی از عوامل مؤثر در جنگ‎های صلیبی و در فرمانروایی این جنگ‎ها بودند.

اسامی و اصطلاحات دارای اشکال است و باید اصلاح شود. جالب است که نام میشل در فرهنگ اروپایی میکل (مانند میکل‌آنژ) در زبان ایتالیاییها و مایکل (مانند مایکل جردن) را انگلیسی‎ها می‎گویند، تنها فرانسوی‎ها به آن میشل می‎گویند (مانند میشل فوکو). اینجا روی جلد میشل آمده، درحالی‌که این فرد فرانسوی نیست؛ اما در جلد لاتین آن انگلیسی است و باید به آن توجه شود.

استاد دانشگاه شهید بهشتی در پایان سخنان خود بیان کرد: یکی از محرک‎های جنگ‎های صلیبی، اولین شورشی است که بر علیه پاپ در شهری به نام آلوی رخ داد. جنبش‎گرانشان منصوب به آلوی ژوا شدند، در دنیا بسیار مشهورند و تحت تأثیر معنویت ما قرار گرفتند، به‌طوری‌که گفتند زمین‎ها را بگیرید و بین مردم تقسیم کنید و تفکرات این‌چنینی داشتند. در اوایل قرن ۱۲ یک جنگ صلیبی نیز در اروپا اتفاق افتاد. پاپ دستور داد رافضی‎ها (گروه‎های فرانسیسکن و دومینیکنها) را به قتل برسانید؛ چراکه پابرهنه در کوه و کوهسار با شمشیر و انجیل به دست راه میافتادند، می‎گفتند یا باید قبول مسیحیت کنید یا کشته می‎شوید. این امر، مسئله‌ی مهمی است که بنده نمی‎دانم چرا در این ۷ جلد کتاب به آن پرداخته نشده است.

در انتها دکتر بیگدلی از زحمات همکاران تشکر کردند و گفتند بهعنوان یک معلم چندین ساله تشکر می‎کنم و قاعدتاً اگر کسی ننویسد اشکالی هم در آن نیست، پس کسی که می‎نویسد، ارزشمند است؛ اما آنچه که من عرض کردم از اعتبار و اهمیت این کار نمی‎کاهد. نقطه نظراتی است و ممکن است آن نویسندگان پرتعداد به این اضلاع نپرداختند، موضوعی که ۲۰۰ سال از دنیای آباد آن روز را تحت تأثیر خود قرار داده بود.

 

چرا باید جنگ‎های صلیبی را بازخوانی کنیم؟

دکتر ناصری نیز در ابتدای سخنان خود از انتقادات دکتر بیگدلی تشکر کرد و افزود: جلسه‌ی امروز در ۲ بخش قرار بود برگزار شود، یکی بحث ۷ جلد کتاب و دوم آنکه چرا باید جنگ‎های صلیبی را بازخوانی کنیم؟ در ابتدا در این مورد صحبت می‎کنم که چرا باید جنگ صلیبی را بخوانیم و چه فایده‎ای برای ما داشته است؟ این مجموعه‌ی ۷ جلدی تماماً ترجمه است و هیچ دخالتی جز ترجمه، من و همکاران در متن نداشته‎ایم. نقص و ایرادی که بر آن کار است، همان‌طور که دکتر بیگدلی فرمودند بر اصطلاحات و اسامی و علائم است. چرا باید جنگ‎های صلیبی را بازخوانی کنیم؟ به دلیل اینکه انجمن جنگ‎های صلیبی در کارگروه تاریخ نیز تشکیل شد. جنگ‎های صلیبی نقطه‌ی عطف تفکر مذهبی غرب نسبت به اسلام است. غربی‎های در دوره‎های مختلف با مسلمانان برخورد داشتند. در حوزه‌ی سیسیل، عثمانی و ... اما آنچه که اساساً اندیشه‌ی غربی و نهاد مسیحیت را نسبت به اسلام شکل داده است که از آن خروجی انسان بیرون آمده است و بر اساس اندیشه‌ی سیاسی غرب است، جنگ‎های صلیبی است. واقعیت این است جنگ صلیبی در دنیای امروز بهعنوان یک نقطه‌ی عطف و عنصر حاضر در اندیشه و فرهنگ مسیحیت است. حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر که اتفاق افتاد اولین واژه‎ای که در غرب با بمباران در فرهنگ جهانی جاری شد جنگ صلیبی بود. آنچه که پس از ۱۱ سپتامبر در غرب و در کشورهای اسلامی در مورد بازنویسی جنگ‎های صلیبی رخ داد از نظر حجم، قابل مقایسه با آنچه که در سال ۵۰ و ۵۱ پس از جشن‎های ۲۵۰۰ ساله‌ی شاهنشاهی و عصر پهلوی در بازنویسی تاریخ ایران رخ داد، نیست. حادثه‌ی آن جوان نروژی را نیز به یاد داریم که تعداد زیادی از مسلمانان را کشت. او به خود لقب شوالیه معبد را داده بود، از جنگ صلیبی معروف و تاریخی و اندیشه‎ای که در پس ذهن او در مورد شوالیه‎های معبد وجود داشت الهام گرفت و آن را اجرا کرد. این نقطه‌ی عطف تاریخی که ذهنیت تاریخی غرب را نسبت به مسلمانان و فرهنگ اسلامی شکل می‎دهد، تا به امروز درگیر آن هستیم.

نظریه‌ی برخورد تمدن‎ها که کمی قبل از آن بود و چیزی که ساموئل هانتینگتون مطرح کرد، تحت تأثیر مقاله‌ی ریشه‎یابی خشونت در مسلمانان بود، فصل جدیدی را در دنیا مطرح کرد. ما نیز نظریه‌ی گفت‎وگوی تمدن‎ها را مطرح کردیم و آن نیز در جهان پذیرفته شد؛ اما تفاوتی که داشت نظریه‌ی برخورد تمدن‎ها یک تداوم تاریخی و حجمی مستند تاریخی داشت که نظریه گفت‎وگوی تمدن‎ها نداشت. جهان خسته از جنگ و شیفته‌ی صلح، نظریه‌ی گفت‎وگوی تمدن‎ها را پذیرفت؛ اما نظریه‌ی برخورد تمدن‎ها مستند تاریخی داشت. امروز در عصر جهانی شدن که زندگی می‎کنیم به دلیل حضور عنصر جنگ‎های صلیبی در جهانی شدن باید به آن نقطه‌ی عطف توجه کنیم. اگر قصد داشته باشیم عقلانی و منطقی با پدیده‎ای مبارزه کنیم، پشتوانه و پیشینه‌ی تاریخی آن را از طریق منابع دست‌اول لازم داریم.

 

مجموعه‌ی ۷ جلدی شامل ۳ مکتب اسلام، مسیحیت و یهودیت

این استاد دانشگاه در ادامه‌ی مباحث خود در مقام پاسخ به مطالب منتقدانه‌ی مطرح‌شده توسط دکتر بیگدلی پرداخت و اشاره کرد: بحث دوم من در رابطه با این ۷ جلد است و استاد بیگدلی مباحثی را مطرح کردند و من نیز باید مسائلی را طرح کنم. این مجموعه‌ی ۷ جلدی ترجمه است؛ اما یک مبنا دارد و یک پشتوانه نظری دارد. در مورد همه‎ی محتوا بنده و همکاران در آن مدخلیتی نداریم. این متن نماینده‌ی تفکر و نگرش ۳ مکتب نسبت به جنگ‎های صلیبی توسط اسلام، مسیحیت و یهودیت است؛ لذا شاخص‎ترین و اثرگذارترین کارها در این حوزه به‌جز کارهای دیگر، است. برتری‌ای که این کار دارد، جنبه‎های تحلیلی نمایندگان این ۳ مکتب است.

در جلد اول دکتر قاسم عبدالقاسم استاد دانشگاه مصر و صاحب مکتب است. در این جلد ماهیت جنگ صلیبی و پیشینه‎ی ایدئولوژیک جنگ‎های صلیبی را بررسی می‎کند. او رویکرد جامعه‎شناسانه به جنگ دارد و تحلیل او این است که در جهان غرب جنبه‎های ایدئولوژیک عامل اصلی جنگ بود. اندیشه موجب هیجان جامعه شده است. روند شکل‎گیری اندیشه‎های دینی و خصوصاً تأثیرپذیری از جنگ مقدس سنت آگوستین را تحلیل و بررسی و تبیین می‎کند. البته اشاره می‎کند نقطه‌ی آغاز، دین بوده است؛ اما در پس این بسیج عمومی انگیزه‎های اقتصادی نیز بسیار قوی بوده است. فقر و بحران‎های اجتماعی و اقتصادی در اروپا باعث شد که بنا بر دعوت پاپ بسیاری برای جنگیدن بیایند؛ اما به‌مرور جنبه‎های غیراقتصادی و دینی خود را نشان داد.

جلد دوم که حدود ۳۰ سال از تألیف آن می‎گذرد، کاری از یکی از بزرگان تاریخ‎نویس فرانسوی به نام کاهن است. ویژگی این کتاب زندگی شرق و غرب در روزگار جنگ‎های صلیبی است، او استفاده‌ی بسیار گسترده از منابع مختلف غربی و اسلامی داشته است. کاهن تسلطی بر تاریخ‎نگاری غربی و اسلامی دارد و کارهای بسیار بزرگی انجام داده است. به دلیل آنکه کار وی مرجع است، مورد توجه قرار گرفته است؛ چراکه بر تجارت و مناسبات دوجانبه‌ی شرق و غرب تأکید داشته است. یکی از مباحثی که مطرح می‎کند فاکتورهای مذهبی، بیان ترکان و سلجوقیان بود که در غرب آوازه‌ی آن وجود داشته است و این تعصب غیرمنطقی است؛ چراکه در آن به شدت مبالغه وجود دارد. او معتقد است که ما غربی‎ها نگاهمان به پیامبر اسلام نگاه مغرضانه‎ای است و باید در آن تجدیدنظر کنیم، باید این نگاه را اصلاح کنیم و از متون مسلمانان، نگرش مذهبی آنان را مطالعه کنیم.

جلد سوم از میشل بالمر است، او از متخصصین معروف قرون وسطی و جنگ صلیبی است. از لحاظ جامعیت کار علی‌رغم اینکه جنگ‎ها را به‌خوبی توصیف می‎کند، نتایج را نیز تحلیل می‎کند و رویکردی جامعه‎شناسانه و جغرافیایی دارد. معتقد است جنگ صلیبی دستاورد زیادی برای غرب نداشته است. بزرگ‎ترین دستاورد جنگ‎های صلیبی خودآگاهی نسبت به خود و کلیسا بود.

جلد چهارم از جوزه کراول است، او ریاضیات می‎خواند و در حین تحصیل با حادثه‌ی هولوکاست مواجه می‎شود. پدر و مادر و برخی از اعضای خانواده‌ی خود را در این حادثه از دست می‎دهد. این حادثه باعث شد که از حوزه‌ی علوم محض به تاریخ آمد. او برجسته‎ترین مورخ یهودی در سرزمین‎های اشغالی و غرب است و بیشترین سهم را در بازسازی و احیای اندیشه هولوکاست و زنده نگه‎داشتن جریان هولوکاست در بین یهودیان دارد. جزء ۳ نفر اصلی در تدوین سیاست آموزش و پرورش دولت اسرائیل است. یهودیان یکی از بهترین کارهایی که دارند ساختار نظام تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش آن‌ها است. اسامی که دکتر بیگدلی فرمودند در مستندسازی کتابخانه‌ی ملی از زبان مادری صورت می‎گیرد.

جلد پنجم مجموعه‎ای از مقالات است که تحت عنوان تاریخ اجتماعی است و بیشتر با این رویکرد نوشته شده است. چند مقاله از نویسندگان مسلمان و غیرمسلمان است.

جلد ششم، این کتاب اختصاصی در مورد حمله پس از سقوط عکا است؛ یعنی هنگامی که لاتینی‎ها و صلیبی‎ها پس از تبعید و تسخیر عکا، مهاجرت کردند و به قبرس آمدند، سپس پایگاه اصلی لاتینی و صلیبی شد. بعدها در سال ۱۳۶۲ میلادی حمله معروفی داشتند و خساراتی بر مصری‎ها و غربی‎ها وارد کردند. در ادبیات صلیبی بهعنوان آخرین جنگ مطرح می‎شود.

جلد هفتم از جاناتان رایلی اسمیت است. او در آستانه‌ی ۹۰ سالگی در انگلستان زندگی می‎کند و آمریکایی‌الاصل است. حجم کارها و سفرهای او در تمام نقاط دنیا و سخن گفتن از جنگ‎های صلیبی مشخص است که بهترین منبع و مأخذ جنگ صلیبی در دنیای امروز است. مجموعه‌ی سخنرانی‎هایی است که در سال ۲۰۰۷ در دانشگاه کلمبیا داشت و در سال ۲۰۰۸ بازبینی انجام داد و در قالب یک کتاب منتشر ساخت. او معتقد است روند استعمارگری چه در ۱۱ سپتامبر و قبل از آن روند اشغال‎گری و استعمارگری که غربی‎ها پیش گرفتند، تماماً تداوم جنگ‎های صلیبی در حوزه‌ی مدیترانه است. معتقد است که غربی‎ها با لفاظی‎ها و اندیشه‎هایی که به دلیل گفته‎های سنت آگوستین بهعنوان جنگ مقدس مطرح کردند، انحرافی در ادبیات تاریخی غرب پدید آمد و منشأ آن نیز چپاولگری‌ها و تجاوز‎هایی شد که غربی‎ها دنبال کردند. او معتقد است باید این مناسبات افراطی که بین اسلام و مسیحیت در جهان امروز رخ داده است را تعدیل کرد. این امر جز با بازنویسی باورهای تاریخی امکان‌پذیر نیست.

 

ملاقات فاطمی‏‌ها با صلیبی‎ها علیه سلجوقی‎ها یک اتهام تاریخی است

وی در پایان سخنرانی خود اظهار کرد: دکتر بیگدلی به مطرح نشدن بحث سلجوقیان و عباسیان و ... اشاره کردند، بله، درست است؛ چون در این ۷ جلد نیامده است و پژوهش‎های نوین است؛ اما در آن ۱۴ جلد به‌طور کامل بیان شده است. یکی از انحرافات ادبی در تاریخ جنگ‎های صلیبی نکته‎ای است که غیرواقعی است و آن نقش اسماعیلیان در جنگ‎های صلیبی با محوریت فاطمیان است. همکاری فاطمیان با صلیبی‎ها در منطقه‌ی رم شرقی و دیداری که نمایندگان این ۲ دولت در ۲ نوبت با یکدیگر داشتند به این بهانه که فاطمیان آن‎ها را دعوت کردند که به شرق مدیترانه حمله‎ور بشوند و سرزمین‌های امپراتوری رم شرقی را از دست سلجوقیان خارج کنند و قلمرو سابق فاطمیان را به آنان برگردانند، این یک اتهام تاریخی است. طبق منابع معتبر هیچ ملاقاتی بین فاطمی‎ها و صلیبی‎ها علیه هم در برابر سلجوقیان وجود ندارد.

نکته‌ی آخر این است که، دکتر بیگدلی کار را بهعنوان یک پژوهش، تألیف و تدوین مورد ارزیابی قرار دادند، این کار ترجمه‎ای است و صحت و سقم آن بر عهده‌ی نویسندگان عرب و اروپایی است و همکاران بنده دست به ترجمه زده‎اند و با رویکرد و تعریف و نگرش نسبت به ۳ مکتب تاریخیِ اثرگذار اسلام، یهودیت و مسیحیت پیش رفته‎اند.

 

نظر شما