شناسهٔ خبر: 65316 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

گفت‌وگو با حسن ناهید، موسیقی‌دان و نوازنده برجسته نی

حسن ناهید، موسیقی‌دان و نوازنده برجسته نی تیرماه سال ۱۳۲۲ در شهر کرمان زاده شد. در کارنامه هنری این نوازنده سرشناس همکاری با اساتید بزرگی ثبت است و البته آثار بسیار زیادی از وی ضبط شده است

امروز شاهد ارتقای جایگاه «نِی» در ایران هستیم

فرهنگ امروز: حسن ناهید، موسیقی‌دان و نوازنده برجسته نی تیرماه سال ۱۳۲۲ در شهر کرمان زاده شد. در کارنامه هنری این نوازنده سرشناس همکاری با اساتید بزرگی ثبت است و البته آثار بسیار زیادی از وی ضبط شده است. آلبوم‌های تکنوازی نی به نام‌های «گل و نی» و «آوای نی» از جمله آثار اوست. حسن ناهید که همواره دغدغه شناساندن موسیقی اصیل ایران را داشته، همراه با هنرمندان برجسته دیگر به کشورهای مختلف سفر کرده و در برنامه‌هایی با عنوان «کنسرت سازهای ملی ایران» شرکت داشته است. این نوازنده سرشناس نی از تجربیات خود در رویارویی با نوازندگان خارج از ایران در جریان اجراهای برون‌مرزی خود گفته و عنوان کرده است که نوازندگانِ آشنا با ساز بادی از سادگی نی شگفت‌زده شده‌اند و نوای این ساز به حیرت همراه با لذتی در آن‌ها دامن زده است. ناهید در یکی از گفت‌وگوهایش در سال‌های گذشته اعلام کرد که دیگر امکان نواختن ساز نی را ندارد و به دلیل انجام عمل ایمپلنت، دیگر نمی‌تواند ساز بنوازد.

با این نوازنده پیشکسوت به مناسبت سالروز تولدش گفت‌وگو کردیم.

******

  در ابتدای این گفت‌وگو از آغاز آشنایی‌تان با ساز نی بگویید؛ اینکه چه شد به این ساز علاقه‌مند شدید.

سال ۱۳۳۲ زمانی که 10 سالم بود صدای نی استاد کسایی را از رادیو شنیدم. البته ما در خانه خودمان رادیو نداشتیم و من از طریق رادیوی مغازه‌ها، صدای ساز ایشان را می‌شنیدم. نوازنده ساز نی در آن زمان بسیار محدود بود. بهتر است بگویم فقط استاد حسن کسایی بود. حتی این ساز به راحتی پیدا نمی‌شد و فقط در اصفهان می‌شد آن را خریداری کرد. همه نوازندگان قدیم همچون نایب اسدالله، مهدی نوایی، حسین یاوری و استاد کسایی اصفهانی بودند. خلاصه من به همراه شوهر خواهرم به اصفهان آمدم و وقتی برای تهیه ساز نی به فروشگاهی مراجعه کردم، برای اولین بار شکل نواختن نی را دیدم که فروشنده یکی از نی‌ها را بین دندان‌هایش گذاشت و نواخت که البته صدای ناصافی هم از آن درآورد. تازه آنجا بود که فهمیدم برای نواختن نی، باید آن را بین دندان‌ها گذاشت.

  بعد از آن چطور فعالیت خود را در این زمینه ادامه دادید؟

سال ۳۸ در یک اردوی دانش‌آموزی که در رامسر برگزار شده بود رتبه اول را کسب کردم که به همین دلیل من را همراه با تعدادی دانش‌آموز برتر دیگر به مدت دو ماه به کشورهای اروپایی ترکیه، بلغارستان، یوگسلاوی، ایتالیا، فرانسه، بلژیک، آلمان، اتریش و هلند فرستادند. بعد از آن برنامه وقتی 12 سالم بود، معرفی‌نامه‌ای برای آموزش نزد استاد کسایی گرفتم و ایشان هم در نهایت محبت، صفا و لطف پاسخ مرا دادند و حتی چند سال پیش که با اساتید فرهنگ و هنر در اصفهان نزد ایشان رفته بودیم، آن معرفی‌نامه را به دوستان حاضر در جمع نشان دادند. در نهایت در سال ۱۳۳۹ بدون اینکه سواد نُت داشته باشم به تهران آمدم و به صورت تصادفی با مرحوم محمدمهدی کمالیان، مرد شریفی که هم نوازنده سه تار بود و هم سه تار می‌ساخت، آشنا شدم. ایشان از من پرسید که آیا درباره نُت چیزی می‌دانم؟ و من گفتم که نه، اطلاعاتی در این زمینه ندارم و ایشان گفت که مرا برای آموزش نزد یکی از اساتید می‌برد؛ یادم هست گفت که فقط خدا کند تو را قبول کند.

  و آن استاد حسین دهلوی بود.

بله؛ ایشان مرا نزد مرحوم استاد حسین دهلوی برد. استاد دهلوی هم که در آن زمان رییس هنرستان عالی موسیقی ملی، رییس شورای فرهنگ و هنر و رهبر ارکستر صبا  بود، گفت چندان وقتی برای این کار ندارم ولی به خاطر این مرد یعنی آقای کمالیان قبول می‌کنم اما به شرط این‌که خوب کار کنی که من هم آنجا قول دادم با جدیت تمام کار کنم. البته ایشان حتی یک دینار هم برای آموزش از من نگرفتند. بعد از این که دو یا سه ماه نزد ایشان نُت کار کردم، گفت فردا به اداره هنرهای زیبا بروم. در آنجا یک ارکستر ایرانی دیدم که حدودا سی نفر بودند و از اساتید امروز مثل مرحوم هوشنگ ظریف، آقای محمد اسماعیلی و مرحوم نصرت‌الله گلپایگانی که رهبر آن ارکستر بود، هم حضور داشتند ولی متاسفانه عمر کاری من با این ارکستر زیاد نبود چرا که مرحوم گلپایگانی گواتر داشت و متاسفانه در زمان عمل جراحی فوت کرد. بعد از آن مرحوم مهدی مفتاح رهبر ارکستر شد و چون آقای مفتاح رهبر ارکستر سازهای ملی در رادیو بود و در آن ارکستر نوازنده نی نداشت از من خواست که به رادیو بروم و نوازندگی نی را انجام دهم و من هم پذیرفتم و مدتی را در رادیو فعالیت داشتم؛ تا اینکه آقای پایور از انگلستان تشریف آوردند و در خدمت ایشان بودم. آقای پایور دو ارکستر داشتند. یکی ارکستری بود متشکل از دیپلمه‌های اول هنرستان مثل مرحوم حسن منوچهری، مرحوم سیمین آقارضی و مرحوم استاد هوشنگ ظریف و دیگر افراد و ارکستر دیگری که ارکستر اساتید نام داشت و از استادانی مثل مرحوم استاد حسین تهرانی، مرحوم استاد جلیل شهناز، مرحوم استاد علی‌اصغر بهاری، خودشان و بنده تشکیل می‌شد.

  با آقای همایون خرم هم همکاری داشتید، درست است؟

بله؛ در آن زمان مرحوم همایون خرم در رادیو دو برنامه داشت، یکی شاعران قصه می‌گویند و دیگری اِف اِم؛ نام اِف اِم به این دلیل بود که به تازگی در ایران فرستنده استریو مرسوم شده بود. من برای نوازندگی در این دو برنامه هم دعوت و مشغول به کار شدم. این کار ادامه داشت تا اینکه آقای اسدالله ملک با همکاری آقای منوچهر جهانبگلو برنامه‌ای رادیویی با نام نوایی از موسیقی ملی به راه انداختند. در ارکستری که برای این برنامه تشکیل داده شد اغلب محمود محمودی خوانساری خوانندگی آثار را بر عهده داشت که نظیر آن مرغ شباهنگ است به آهنگسازی آقای اسدالله ملک و خوانندگی آقای خوانساری که خدا هر دوی آنها را رحمت کند. بعد از آن دوره در کنار برگزاری کلاس‌های خصوصی در این زمینه، در دانشگاه و هنرستان هم تدریس می‌کردم و نوازندگی‌ام ادامه داشت تا زمانی که دندان‌هایم خراب شدند و بعد از آن دیگر خانه نشین شدم.

  همان‌طور که پیش از این اشاره کردید، زمانی که شما به سمت این ساز رفتید، نوازندگان این ساز بسیار محدود و انگشت‌شمار بودند؛ در حال حاضر جایگاه این ساز چگونه است؟

زمانی که من نی را سر ارکستر مرحوم نصرت‌الله گلپایگانی بردم، همه تعجب کردند. چون اصلا نی را ندیده بودند و برای‌شان عجیب بود که یک پسر شهرستانی می‌تواند این ساز را حتی از روی نُت بنوازد. آن موقع ساز نی مهجور بود ولی امروز دیگر ساز نی وارد ارکستر شده و در هر ارکستری نی یکی از سازهایی است که حرف اول را می‌زند چون تعداد نوازندگان نسبت به گذشته که فقط استاد کسایی در اصفهان بود، بسیار زیاد شده و در همه ارکسترهای ایرانی از این ساز استفاده می‌شود. خوشحالم که الان جوانان و حتی خانم‌ها به نوازندگی این ساز رو آورده‌اند و حتی برخی از آنها تا مراحل تکمیلی تحصیلات خود را در ساز نی ادامه داده‌اند همچون خانم شیدا قاضی که کارشناس ارشد نی هستند. در برنامه‌های مختلف می‌بینم که ساز نی نقش اول را دارد و برایش آینده خیلی بهتری پیش‌بینی می‌کنم.

  از مواجهه خود با استاد کسایی بیشتر بگویید و اینکه تا چه زمانی ارتباط شما ادامه یافت؟

همین چند سال قبل آموزشگاهی داشتند به نام نغمه گشایش که مرا دعوت کردند و از طرف ایشان چند بار اجرا داشتم در کنار آقای غیوری و آقای افشارنیا و ارتباط ما ادامه یافت حتی پس از مرحوم شدن ایشان هم با خانواده و فرزندان ایشان همچنان تماس و ارتباط دارم.

  شما در ارکستر گل‌ها هم نوازنده بودید؛ از آقای خالقی و ارتباطی که با ایشان داشتید هم بگویید.

آقای خالقی اغلب وقتی در جایی راجع به موسیقی سخنرانی داشت، مرا همراه خود می‌برد تا بعد از صحبت در مورد گوشه‌ها و مایه‌های ایرانی قطعاتی را بنوازم که گوش مخاطب با آن موسیقی آشنا شود. مجالسی مثل انجمن ایران و شوروی، انجمن ایران و آلمان و هر جایی که در مورد موسیقی ایرانی صحبت می‌کرد. مرحوم آقای خالقی مرد بسیار شریف و بزرگی بود. واقعیت این است که ما نظیر اساتیدی همچون زنده‌یاد خالقی و آقای دهلوی و آقای پایور و آقای مشکاتیان بسیار کم داریم. این افراد خیلی بزرگ هستند. افرادی همچون استاد کسایی خیلی برای موسیقی کار کردند...

  شما سال‌ها در موسیقی ایران کار کردید؛ دغدغه شما در حال حاضر برای موسیقی ایران چیست؟

همه کسانی که مثل من نوازنده هستند، علاقه‌مندند که روز به روز موسیقی ایران بیشتر در جهان شناخته شود؛ مثل موسیقی هند که در کشورهای اروپایی و امریکایی کاملا شناخته‌شده است. آرزوی ما این است که جهان بداند ما هم موسیقی داریم و دستگاه‌های ایرانی داریم و حتی در موسیقی شرقی یعنی موسیقی ما، ربع پرده هست که اصلا در موسیقی غربی وجود ندارد. کارهای کلنل علینقی وزیری و زحمات ایشان برای موسیقی ایران باید بیش از این دیده شود.

  شما چندین بار برای اجرای موسیقی ایرانی به دیگر کشورها سفر کرده‌اید؛ بازخورد اجراها چگونه بود؟

بگذارید درباره اجرا در قونیه بگویم؛ من چهار بار به قونیه رفته‌ام. دو بار با استاد شجریان، یک بار با مرحوم عبدالوهاب شهیدی و یک بار هم با تورج کیارس. آقای شجریان در آن زمان به قدری مثنوی مولانا و نی‌نامه را خوب خواندند که با وجود اینکه مراسم مذهبی بود و معمولا در این مراسم مردم دست نمی‌زنند، ولی بی اختیار همه شروع کردند به دست زدن و همراهی با استاد. این مساله بسیار عجیب بود چرا که مدت‌ها مردم تشویق می‌کردند و تقاضای تکرار داشتند.

  نی در مثنوی جایگاه خاصی دارد؛ در قونیه نوازندگان نی را چگونه دیدید؟

در  ترکیه و قونیه که من رفتم، نوازندگان نی بسیار زیاد بودند و حتی در کشورهای عربی مثل الجزایر و لبنان بوده‌ام و اغلب آنها هم از نی استفاده می‌کنند. اما سبکی که با دندان نواخته می‌شود، مختص ایران است. حتی در الجزایر که یک فستیوال موسیقی بود و از سراسر جهان عرب آمده بودند، تعجب می‌کردند که من با دندان نی می‌زدم و می‌گفتند عجیبا غریبا که ساز نی را می‌شود به جز لب با دندان هم نواخت و از آن صدا و نوای موسیقی درآورد. امروز می‌بینیم که نی ایران بسیار پیشرفت کرده است. کتاب‌های مختلفی نوشته شده است. در زمان ما نه نوار بود، نه صفحه بود، نه گرام بود، نه سی دی، هیچ امکانات آموزشی نبود... اما امروز برای آن، هم کتاب و هم متد نوشته شده و هم نوار موجود هست که استاد کسایی و دیگران ارایه کرده‌اند که برای آیندگان خواهد ماند که گوش دهند، بنوازند و یاد بگیرند.

  استاد لطفا به زبان ساده برای مخاطبان توضیح دهید که نواختن نی با دندان و لب چه تفاوتی باهم دارند؟

اول اینکه یک صدای بم خش‌دار در نی ایران هست که در نی عربی نیست.  در نی عربی یک صدای بم دارند که همان صدای بم را ما هم به نام بمِ نرم داریم که به علاوه آن، یک صدای بم خش‌دار هم هست که مختص ایران است و در هیچ جای دیگر نشنیده‌ام. به محض اینکه صدای نی درمی‌آمد تعجب می‌کردند از اینکه چندین سال این ساز را می‌نواختند ولی متوجه نشده بودند که غیر از لب هم می‌شود از روش دیگری چنین صداهای جالبی از آن خارج کرد. البته استاد کسایی نقش بسیار بزرگی در این زمینه داشتند و ایشان بودند که نی را به همه ایرانیان شناساندند.

  کمی از حس و حال خودتان هم بگویید؛ آن زمان بیشتر با کدام موسیقی‌دانان حس و حال‌تان یکی بود و از کار کردن با کدام‌یک از آنها لذت بیشتری می‌بردید.

من با بسیاری از نوازندگان و هنرمندان آن دوره کار کرده‌ام. با استاد شهناز خیلی جور بودم، با استاد شهیدی خیلی زیاد... مجید نجاحی، مهندس خرم یا دیگران که خاطرات خوبی از آنها دارم و خیلی راحت با آنها کار کردم و لذت بسیار بردم.

  موسیقی ایران را در حال حاضر  چطور می‌بینید؟

بیست سال پیش اصلا امکان نداشت خانمی به سمت ساز نی بیاید اما امروز می‌بینیم که چقدر خانم نوازنده وجود دارد و چقدر هم خوب می‌نوازند و اصلا هم از آقایان کم ندارند. خیلی جوانان علاقه‌مند شده‌اند. در قدیم اگر کسی به دنبال موسیقی می‌رفت برای پدر و مادرش جنبه خوبی نداشت اما امروز در کلاس‌ها می‌بینم که مثلا پدر یا مادری بچه کوچکی می‌آورند سر کلاس و می‌نشیند با استاد در مورد کیفیت کار و پیشرفت او صحبت می‌کنند و مرتبا با استاد در ارتباط هستند که این اتفاق برای من بسیار مسرت‌بخش هست ولی در آن زمان از این خبرها نبود؛ من از این بابت خیلی خوشحالم و آینده خوبی برای موسیقی کشور می‌بینم.

  ما هم زادروزتان را تبریک می‌گوییم و از شما تقاضا داریم آرزویی را که دارید، با مخاطبان ما مطرح  بفرمایید.

من آرزویم این است تا زمانی که زنده هستم، هر خدمتی از دستم بر می‌آید برای مردم انجام دهم. آرزوی سلامتی برای همه دارم؛ سلامتی که باشد آدم می‌تواند دنبال هر کاری برود و پیش از همه چیز سلامتی مهم است. درباره موسیقی هم باید بگویم که هرچه موسیقی ایران بیشتر پیشرفت کند، خوشحالی من و امثال من بیشتر خواهد شد. امروز که جوانان را می‌بینم که با شور و اشتیاق کار می‌کنند، بسیار خوشحال می‌شوم و البته پیشرفت بیشتری را برایشان آرزو می‌کنم.

نظر شما