فرهنگ امروز/بهزاد جامهبزرگ: فیلم «محمد رسولالله» ساختهی مجید مجیدی سرانجام پس از مدتها انتظار در چند اکران محدود در سینما فرهنگ برای جمعی از اهالی سینما و رسانه رونمایی شد. همینکه سینمای ایران بالاخره با تمام بضاعت و توان خود برای ساخت فیلمی دربارهی پیامبر اسلام (ص) دستبهکار شده و توانسته است فیلمی با استانداردهای جهانی با همهی محدودیتهایی که در به تصویر کشیدن سیرهی معصومین وجود دارد برای مخاطبان داخلی و خارجی آمادهی نمایش کند، قطعاً امر مبارک و پسندیدهای است که از تمامی مسببان و بانیان و حامیان و دستاندرکاران آن باید تقدیر کرد. خاصه آنکه پایان ساخت این فیلم همزمان شود با اوج مظلومیت پیامبر اسلام در جهان بر اثر تلاش بدخواهان اسلام.
از فیلم مجیدی بعد از اکران داخلی و جهانی آن بیشتر خواهیم شنید و اینکه استقبال از این فیلم بهواسطهی قوتهای فراوان موجود در آن بر نقدهای وارد بر آن فزونی گیرد، ابداً دور از ذهن نخواهد بود.اما فارغ از همهی خوبیها و توانمندیهای آشکار و مستتر در فیلم «محمد رسولالله»، شاید طرح چند نقد و پرسش عموماً غیرفنی در باب این فیلم خالی از لطف نباشد.
مقطع انتخابشده از حیات پیامبر اسلام (ص) برای نگارش فیلمنامه حدفاصل زمانی تولد پیامبر در عامالفیل تا سالهای نوجوانی آن حضرت را دربرمیگیرد، مقطعی که انتخاب آن از چند جهت انتخابی دشوار برای ساخت یک اثر سینمایی است؛ نخست آنکه از حیث پژوهش تاریخی، جمعآوری دادهها و اعتباریابی آنها به تصریح مورخین و پژوهشگران تاریخ اسلام، این مقطع یکی از دشوارترین مقاطع حیات پیامبر اسلام برای روایت تاریخی است. منابع دستاول تاریخ اسلام، تفصیلی از حیات پیامبر در این دوران به دست نمیدهد و از وقایع معدودی که از این دوره نقل میشود اکثر اوقات چند روایت جداگانه نسبت به رخدادی واحد نقل میشود که کار را برای پژوهش تاریخی در وهلهی نخست و نگارش فیلمنامه دشوار میکند، کمااینکه این صعوبت در کشف و صحت وقایع در برخی مقاطع گریبان فیلم مجیدی را میگیرد که نمونهی آن مواجهه بحیرای راهب با پیامبر در سنین نوجوانی در مسیر سفر به شام است که در آن بحیرا به ابوطالب مژدهی رسالت حضرت محمد (ص) را میدهد که در انتهای فیلم رقم میخورد. فیلمنامه در نقل این واقعه از دو گزارش موجود ابوموسی اشعری و ابناسحاق، به روایت ابناسحاق اعتماد کرده و بحیرا را مسیحی تلقی کرده است (درحالیکه اجماعی میان مورخین در مسیحی بودن بحیرا وجود ندارد) و بر آن اساس قصه را پیش برده است، غافل از آنکه بنا بر شواهد و پژوهشهای تاریخی صورتگرفته، واقعهی رویارویی بحیرا با حضرت محمد (ص) که بخش مهمی از این فیلمنامه بر مبنای آن نگاشته شده است، نمیتواند معتبر باشد و مورخین داخلی و خارجی تاریخ اسلام بر وقوع آن صحه نمیگذارند.
اما اگر مجیدی قصد داشت اثری سینمایی با داعیههای جهانی را تولید کند که بتواند ۱۹۰ دقیقه مخاطب را پای پرده نگه دارد، پرداختن به دوران طفولیت پیامبر (ص) و از همه مهمتر توقف در آن، کار او را بسیار دشوار کرده است؛ چراکه این مقطع از حیات پیامبر جز حملهی سپاه ابرهه به خانهی کعبه در ماههایی پیش از ولادت پیامبر رخداد دیگری که بتوان بر آن اساس به فراز و فرود قصهی فیلم بیفزاید و از یکنواختی و یکدستی پیشآمده در فیلم پیشگیری کند، وجود ندارد؛ ازاینروست که مجیدی در طول فیلم و پیدرپی دست به دامن اعجاز پیامبر در کودکی میشود! تا شاید از این طریق بر جذابیتهای روایت خود بیفزاید و شاید گاهی اوقات در نشان دادن کرامات پیامبر اسلام اسیر نگاه هالیوودی به معجزات پیامبران میشود و به همین دلیل است که حین به تصویر کشیدن این کرامات و معجزات فیلم نمیتواند تصرفی معنوی در دل مخاطب ایجاد کند که البته این مسئله نمیتواند بیارتباط با تیم همراهیکنندهی مجیدی در ساخت فیلم باشد. همکاران مجیدی در فیلمبرداری، طراحی صحنه، جلوههای ویژه، موسیقی و چهرهپردازی، تدوین و... اگرچه هریک در زمرهی بهترینهای جهان در حرفهی خود محسوب میشوند، اما ظاهرا ایشان را نسبتی با جهان اسلام و مقولاتی مثل معنویت و نبوت در عالم اسلام نبوده است. از این رو توانمندی ایشان نمیتواند در خدمت معنویت فیلم و انتقال حس و معنا قرار گیرد (برخلاف فیلم مصطفی عقاد که تماشای چندبارهی آن آدمی را منقلب میکند)، و شاید به همین خاطر است که فیلم در برخی صحنهها دچار حال و هوای مسیحی و کلیسایی میشود.
اتفاقی که قبل از این به شکل حادتری برای «رستاخیز» احمدرضا درویش رخ داده بود و در نقطهی مقابل آن برای «مختار» داوود میرباقری رخ نداده بود.
مجیدی در فیلم خود قصد دارد عظمت، رحمت، برکت و کرامت پیامبر اسلام (ص) را به بهترین شکل آن به تصویر بکشد (که قطعاً در نیت خیر او در این باره تردیدی نداریم)، اما ایکاش به سالهای ابتدایی حیات پیامبر بسنده نمیکرد تا دست او برای به تصویر کشیدن فضایل انسانی و آسمان حضرت محمد (ص) بازتر باشد. حتی اگر این خبر صحت داشته باشد که فیلم مجیدی بناست قسمتهای دوم و سوم داشته باشد، از چهرهی باتجربهای چون مجید مجیدی انتظار میرفت با اینکه بهخوبی از موانع موجود بر سر راه چنین پروژههای پرهزینهای آگاه است هرآنچه را که در سر داشت در همان یکمرتبهای که فرصت دست داد به تصویر میکشید و ساخت باقی ایدههایش را به آیندهای نامعلوم حواله نمیداد.
دربارهی وجوه فنی و سینمایی این آخرین ساختهی مجید مجیدی باب نقد همچنان میتواند باز باشد؛ ریتم کند فیلم و مدتزمان بیجهت طولانی و ۱۹۰ دقیقهای آن، ضعفهای موجود در فیلمنامه، انتخاب بازیگران، دیالوگهای فیلم و خلط میان دیالوگهای فاخر و محاورهای و...، که بهطورقطع قداست موضوع فیلم نباید مانع از پرداخت انتقادی اهالی سینما به آن شود.
 
                            
نظرات مخاطبان 0 12
۱۳۹۳-۱۱-۲۷ ۱۷:۱۵سعید 4 8
در عجبم از این مثلا نقدنویسی آقای جامه بزرگ! ایشان در ابتدا بر مجیدی خرده می گیرد که چرا مقطعی از لحاظ تاریخی ناروشن از زندگی پیامبر را مایۀ فیلم سازی قرار داده است، امّآ در انتها به معنویّت و نبوت در جهان اسلام می رسد. آیا نقادی تاریخی بر مبنای درکی از سنجش تاریخ (history) با ماوراءتاریخ (metahistory) نسبتی دارد؟ چنین لغزشی البته دامنگیر تمام کسانی است که به نحوی می خواهند میان امر معنوی و امر تاریخی به مصالحه برسند!۱۳۹۳-۱۱-۲۷ ۱۹:۲۰مسعود 6 11
با سلام نقد آقای جامه بزرگ بنظرم وارد نیست، چرا که مجیدی تا جایی که بنده میدانم، قرارست سه اپیزود از زندگانی حضرت محمد را ترسیم کند، و این فیلم صرفا اپیزود اول است! پس منتظر اپیزودهای دیگر و مابقی عمر حضرت محمد باید ماند و با این اوصاف نقد نویسنده ی محترم، زمانی وارد بود که این اثر ادامه ای نداشت: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%28%D8%B5%29_%28%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%29 با تشکر.۱۳۹۳-۱۱-۲۷ ۲۰:۲۸سعيد 3 6
مسعود عزيز اگر يادت باشد ملک سليمان هم قرار بود چند اپيزود باشد ولى نشد. اصولا تو ايران اون براى پروژه صد ميلياردى نميشه براى سه اپيزود برنامه ريزى کرد. اين اقا هم تو متن اشاره اى به اين داشته که چرا مجيدى فکر کرده دويست ميليارد ديگه ميدن بهش براى دواپيزود ديگه. حالا شما هم بشينيد و تماشا بکنيد که دو قسمت ديگه ساخته ميشه يا نه؟۱۳۹۳-۱۱-۲۷ ۲۰:۵۳مسعود 7 7
سعید گرامی 1- ملک سلیمان فیلم ضعیفی بود، و در گیشه هم به همین دلیل شکست نسبی ای شامل حالش شد! پس ادامه داشتنش بی معنی بود. 2- حضرت محمد برای ایرانیان بسیار بسیار بیشتر از حضرت سلیمان ارزش دارد، برای همین بیشتر پول خرج کردن برای این شخصیت، آنهم در زمانه ای که از هر سو تیری از اهانت بسویش روان است، کاملا قابل پیش بینی است سوی حکومت! 3- فیلم حضرت محمد، به گفته کسانی که دیده اند، از استاندارد بسیار بسیار بالایی نسبت به سینمای ما برخورداره، و باز بنظر من فروش جهانی این فیلم برخلاف فیلم ضعیف ملک سلیمان، حداقل بیست میلیون دلار خواهد بود، و این تقریبا معادل پولی است که برای فیلم خرج شده، 62 میلیارد تومان.. 4- البته احتمال دارد که ساخته نشود، ولی مجیدی که بنایش بر این نبوده! برای همین اپیزود اول تنها بخش اول زندگانی پیامبر را در برگرفته، من که به شخصه مشتاقم این شاهکار را زودتر ببینم، و فکر میکنم در صورت موفقیت ایرانی و جهانی این فیلم، مسلما قسمت های بعدی ساخته خواهد شد.۱۳۹۳-۱۱-۲۷ ۲۱:۱۶سعید 3 1
برای جلوگیری از سوءتفاهیم باید بگویم که بنده، نخستین سعید در کامنتها، ربطی به جناب آقای سعید در سومین کامنت ندارم. این مسئله تنها تشابه اسمی است و لاغیر.۱۳۹۳-۱۱-۲۷ ۲۲:۲۴سعيد 4 4
اقاى مسعود شما فيلم رو نديدى از کجا ميدونى از ملک سليمان بهتره يا بدتره. براى ملک سليمان با عباراتى نظير فاخرترين و پرهزينه ترين و... استفاده ميشد ولى. در نهايت چى شد. اونها از اکران جهانى صحبت ميکردند. من حرفم روى عدم تحقق پيش بينىها تو اينجور مواقع است. و گرنه من هم فيلم رو نديدم. فقط اميدوارم واقعا خوب باشه۱۳۹۳-۱۱-۲۷ ۲۳:۰۷سپهر 2 4
اول اینکه تخصص مهمترین عامله. مثلا نباید حتما فیلمبردار شیعه مسلمون باشه و ... تا اجازه بدیم وارد پروژه بشه. دوم اینکه خیلی خیلی زوده برای نقد فیلم اجازه بدیم اکران شه و فیلم دیده بشه سپس شروع به نقدو انتقاد. سپاس۱۳۹۳-۱۱-۲۸ ۱۴:۱۹پویا 0 6
من فک میکنم یکی از انتقادای اصلی فیلم در مورد انتخاب بازیگران باشه.خود مجیدی هم اشاره ای به این داشت و البته دفاع کرد ولی میشد از بازیگران دیگری استفاده کرد.من خودم مثلا دوس داشتم بازیگرای کمتر دیده شده ای حضور داشته باشند و البته اگر خارجی هم میبودن فک کنم اعتبار بیشتری میداد به فیلم۱۳۹۳-۱۱-۲۸ ۱۵:۱۸امین 1 2
یه جورایی منتقد در نقدش گرفتار اون ایرادی شده که از فیلم مجیدی گرفته! آقای مجیدی چطور می تونه وقتی تصمیم گرفته شده در سه قسمت فیلم ساخته بشه همه آنچه در توانش هست یا در رویکرد هنریش به زندگی پیامبر داره رو بیاره در این یک قسمت جا بده. اون وقت دیگه ساخت بقیه فیلم معنا نداره ! عدم ساخت فیلم ح سلیمان هم شاید به همین موضوع برگرده، فیلمساز بیشتر زندگی ایشون رو کارکرده دیگه بیایم ادامه چی رو بسازیم؟! ممکنه اصلا نتونیم بقیه این فیلم رو حالا حالاها بسازیم امکان داره 50 سال دیگه و یه فیلمساز دیگه اونا رو بسازه. این طبع بلند آقای مجیدی بسیار قابل ستایش هست که خواسته در زمان دیگه خودش و یا دیگری در مقام فیلمساز و مردم به عنوان تماشاچی دوباره از این موضوع فیض و لذت کافی رو ببرند.۱۳۹۳-۱۱-۲۹ ۱۲:۲۰سعید اصلی.هیچ شعبه ای ندارم 2 1
کمال گرا نباشیم۱۳۹۴-۰۱-۰۶ ۱۳:۰۴فرهاد 0 1
اول از همه باید بگم مجیدی کارگردان مناسبی برای این پروژه نبوده.فیلم از ضغف کارگردانی رنج میبره .بسیار خسته کننده است وبازیگران بد هم که کزید بر علتن .بسیاری از زیبایی های بصری کار استرارو بوده و فیلمبردار سطح بالایی مثل استرارو مطمئنا به حرف مجیدی گوش نمیده.بحیرا مسیحی بوده یا نه فرقی نمیکنه.مهم اینه که به زور سازندکان ما باید کسی رو که با انسانهای دیگر فرقی نداره جز آنکه بهش وحی نازل میشه رو باید مجموعه ای از معحزات بدانیم بدون هیج سند محکمی۱۳۹۴-۰۴-۲۷ ۱۳:۵۲پارسا عبدی 0 0
" سالی که نکوست از بهارش پیداست! " هه! در مملکتی که حتی به ارائه یک دوبله صحیح از فیلمی مثل (محمد رسول الله)-اصلی- با آن شهرت هم رحم نکردند و راضی نشدند که یک بازگردان و نسخه ساده و بدون سانسور از چنان فیلم تابلویی، بیرون بدهند و فیلمی به آن معروفیت نیز از تیغ تحریف در امان نماند... جایی که فیلم محمدرسول الله-اصلی- با آن نام آوری که آنقدر در همه جا اکران و توسط همه کس مشاهده شده که کوچکترین تحریفی نیز به راحتی نوشیدن جرعه ای آب و حتی توسط عامی ترین بینندگان نیز بسادگی برملا و افشا میگردد هم از تیغ تحریف های فاحش و کودک خندان، در امان نمانده! در محیطی که تحمل یک فیلم و چهارتا دیالوگ و نقل-صد البته کاملاً صحیح- ، آنهم درمورد یکسری از غیر اختلافی ترین و همگانی ترین بخش های تاریخ اسلام و دوران حیات حضرت محمد رسول الله-صل الله علیه و آله- را نداشته اند و صبر و شهامت ارائه یک نسخه صادقانه و بی حاشیه بزبان فارسی ، از همچون فیلمی را دارا نبودند.... هه! حالا شما تصور کن این جماعت، خودشان بخواهند در چنین موضوعی، فیلم بسازند...خودشان بخواهند داستان را روایت کنند... هه! حال شما فکر کن این دوستان... با این روحیه و طبع و روش... خودشان بخواهند ناقل داستان باشند! واقعاً خدا خودش بخیر بگذارند ؛ :-| صرفا میتوان (پوزخند) زد! :-S "... چه حاجت به بیان است"