شناسهٔ خبر: 66540 - سرویس کتاب و نشر

بزرگ‌ترین مترجم شاهنامه

ترجمه ژول مول از شاهنامه کامل‌ترین و دقیق‌ترین ترجمه از شاهنامه به یک زبان خارجی به شمار می‌آید، به‌طوری‌که بعد از گذشت بیش از یک قرن، هنوز متن نسبتاً کم‌غلطی به‌شمار می‌رود و همیشه مورد مراجعه و استناد محققان قرار می‌گیرد. این ترجمه اساس کار اغلب شرق‌شناسانی می‌شود که به پژوهش درباره شاهنامه دست می‌زنند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا:

«من فردوسی را تنها یک پیکرتراش نمی‎‌بینم که پتکی بر سنگی بکوبد تا پیکری بی‌جان بسازد. او برای من آرشی است که همه هستی، عمر و جان و روانش را در این اثر نهاد و همچون آرش که خود تیر شد تا گستره ایران گسترده‎تر شود، فردوسی نیز خود شاهنامه شد تا فرهنگ ایرانی زنده بماند. او پیر شد، پیمان‎شکنی از فرمانروایان دید، مرگ غریبانه‎ای به سراغش آمد، اما موفق شد سایه‎بانی بسازد که نام و فرهنگ ایران در سایۀ آن از گزند زمان در امان بماند و فره ایرانیِ او چنان گسترده شد که دانشمند صاحب‎نامی چون ژول مول، در سرزمینی با فرسنگ‎ها فاصله از ایران‌زمین، همچون خود او سال‌های عمرش را هزینه کند، آنجا دولت‌مردان فرهنگ‌پرورَش یاری‌اش دهند تا این اثر گران‌بها را در دسترس فرهنگ‌دوستان جهان قرار دهد. درود بر این دو بزرگ‌مرد؛ فردوسی دو هزار سال پیش و ژول مول در دو قرن پیش.»

نقل قول بالا بخشی از سخنرانی دکتر ژاله آموزگار در ستایش مردی است که بیشتر عمرش را بر سرِ تصحیح انتقادی و ترجمه بزرگ‌ترین حماسه ملی ایرانیان می‌گذارد و خود بزرگ‌ترین مترجم شاهنامه لقب می‌گیرد.

ژول مول پسر دوم یک خانواده اشرافی و مرفه آلمانی با مذهب پروتستان است. او جوانی خودش را در گوتنبرگ، یکی از ۳۹ حکومت کنفدراسیون ژرمانیک، می‌گذرانَد. این آلمانی که ژول سنین رشد خود را در آن می‌گذراند، آلمان یکپارچه‌ای نیست که بعد از پیروزی در جنگ پروس با اتریش به وجود می‌آید و به قدرتی واحد تبدیل می‌شود، بلکه مجموعه حکومت ‎ هایی است که هریک بسیار به استقلال خودشان و ویژگی ‎ های خودشان وابسته‌اند و گوتنبرگ نیز یکی از این حکومت ‎ های نزدیک فرانسه است.

سه برادر ژول مول راه سیاست را در پیش می‌گیرند، اما ژول به الهیات روی می‌آورد و تحصیلات خود را در رشته فلسفه در دانشگاه توبینگن آلمان به پایان می‌رساند و به درجه دکتری نائل می‌آید. او بین سال‌های ۱۸۲۶ تا ۱۸۳۳ عنوان استادیار فلسفه در دانشگاه توبینگن را می‌گیرد، اما اجازه دارد که در خارج از آلمان به مطالعه و تحقیق بپردازد. پدر ژول همیشه این چهار پسر را به فراگیری دانش روز در خارج از حکومت خودشان گوتنبرگ ترغیب می‌کرد؛ یعنی در فرانسه و انگلستان. بنابراین، ژول در سال ۱۸۲۴ در پاریس مستقر می‌شود و در مدرسه زبان‌های شرقیِ پاریس زیرنظر «سیلوستر دو ساسی» و «آبل رموزا» به تحصیل زبان و ادبیات فارسی می‌پردازد.

در آن ایام، ریاست دانشگاه با کریستیان فردریش دو اشنوور از مریدان دو ساسی فرانسوی است. اشنوور، که قبلاً نیز یکی از شاگردانش را برای تحصیل زبان‌های شرقی به نزد دو ساسی فرستاده است، این‌بار تصمیم می‌گیرد شاگردش ژول مول را هم به نزد او بفرستد، ولی در ماه نوامبر ۱۸۲۲ فوت می‌کند و بدین‌سان این مهم در مارس سال بعد توسط فردریک اشتودل انجام می‌شود. وی برای معرفی شاگرد خود ژول مول، که دکترای فلسفه دارد، مطلب زیادی برای گفتن ندارد، چون این کار را اشنوور قبلاً انجام داده است. لکن اشتودل در یک مورد تأکید زیادی می‌کند و هدف تحصیلات او را در پاریس مشخص می‌سازد. اشتودل به دو ساسی چنین می‌نویسد: «هدفی که آقای مول قصد رسیدن به آن را دارد- امیدوارم که با آن موافق باشید- هدفی است ارزنده و آن رجوع به منابع اصلی و استفاده از آنها برای شناخت افکار دینی است که در ادوار باستانی حاکم بوده‌اند. درضمن، لطف بفرمایید برای مطالعه نسخ عربی مؤلفانی را که بهتر می‌توانند در طرح هدف او به کار آیند به وی توصیه بکنید. فکر می‌کنم که بهتر خواهد بود که در طول دروس کنونی به مطالعه عربی بسنده شود. این شما هستید آقا، که به او توصیه خواهید کرد تا طبق آن طرح به مطالعه دیگر زبان‌های شرقی هم بپردازد. او اجازه دارد تا یک سال و نیم در کشورهای بیگانه بماند. مع‌ذالک اگر لازم شد، اشکالی نخواهد داشت که اجازه اقامت وی تمدید بشود.»

مول با نامه اشتودل، در مارس ۱۸۲۲، به پاریس می‌رود. در کُلِژ دو فرانس، دو ساسی به تدریس زبان فارسی و ژان پیر آبل رموزا به تدریس زبان چینی مشغول بودند. ضمن اینکه دو ساسی در مدرسه زبان‌های زنده شرقی به تدریس زبان عربی هم می‌پرداخت. مول طبق برنامه تعیین‌شده، زیر نظر وی به فراگیری عربی و فارسی می‌پردازد و از طرفی به فراگیری دروس چینی هم اهتمام می‌ورزد. از آن پس، مول تمام تمرکز و اندیشه خود را روی زبان فارسی می‌گذارد. ژول مول به آثار شعرای تراز اول ایران همچون سعدی و حافظ و به ویژه فردوسی و مفاهیم والای بشری در آثارشان توجه به‌سزایی دارد و از مطالعه آنها در کار تدریس زبان و ادبیات فارسی الهام می‌گیرد. نقل است که مول همیشه به برادرش موریس می‌گفته: «هدف زندگی من، مطالعه افکاری است که بر بشریت حاکم بوده و آن را هدایت کرده است.»

مول در قامت یک آلمانی‌تبار و شهروند فرانسوی، نمونه ‎ ای از اروپاییان گذشته و آینده است. کشور آلمان برای او در تمام طول زندگی ‎ اش بیشتر از آنکه یک نسبت ملی باشد، یک نسبت فرهنگی است. با این همه، با جنگ میان آلمان و فرانسه در سال ۱۸۷۰، این دوران برای او به پایان می ‎ رسد و ژول مولی که رنانی است، آلمانی است، فرانسوی است و اروپایی است، در چشم برخی از همکارانش به دشمن آلمانی تبدیل می‏شود و از این مسئله بسیار رنج می ‎ کشد.

پای ژول به محافل ادبی پررونق آن روزگار در فرانسه باز می‌شود و در آنجا تحت‌تأثیر شعرخوانی ادیب جوانی به نام «ژان ژاک آمپر» قرار می‌گیرد که بعدها دوست صمیمی و هم‌خانه هم می‎شوند. او به‌مرور نیز با نویسندگان نامداری چون «سنت بوو»، «توکویل»، «لامارتین»، «بالزاک» و «شاتو بریان» آشنا می‌شود. رفت‌وآمد به محفل ادبی بانویی انگلیسی به نام «کراک» که در پاریس اقامت دارد، ازدواج ژول با «مری» تنها دختر این بانو را در پی دارد.

ژول در سال ۱۸۲۶ ازطرف دولت فرانسه مأمور می‌شود شاهنامه فردوسی را به زبان فرانسوی ترجمه کند. او در همین سال کار خود را شروع و با عشق و علاقه روی این پروژه کار می‌کند. او قسمت اعظم همین سال و نیز سال بعد را در لندن می‌گذراند و در آنجا به مقابله نسخ متعدد شاهنامه می‌پردازد که در کتابخانه‌های عمومی و خصوصی وجود دارد. سپس به تدوین و تنظیم مطالبی می‌پردازد که در لندن و پاریس گردآوری کرده است. او درمجموع در مدت پنج سال به تحقیق درباره فردوسی و شاهنامه می‌کوشد و در این مدت ۳۳ نسخه خطی موجود از شاهنامه در پاریس و لندن را مقابله می‌کند. ژول در سال ۱۸۳۱ اطلاع می‌یابد که چاپ ماکان از شاهنامه، که در اواخر سال ۱۸۲۹ در کلکته منتشر شده، به پاریس رسیده است و فوراً از این چاپ هم استفاده می‌کند، منتها تغییرات و حذف و اضافات وی را نمی‌پذیرد و سعی می‌کند نتایج تحقیقات خود را ارائه دهد.

بالاخره ژول در سال ۱۸۳۸ اولین جلد از ترجمه شاهنامه فردوسی را در «مجموعه شرقی» منتشر می‌کند. با انتشار این ترجمه نه‌تنها تحسین خاورشناسان و اهل فن را برمی‌انگیزد بلکه ادبای فرانسه، به‌ویژه کسانی را که به ادبیات بیگانه و ادبیات تطبیقی نوپا و اسطوره‌شناسی توجهی خاص مبذول می‌داشتند، به تعریف و تمجید وامی‌دارد.

در نسخه اولیه شاهنامه ژول مول، در صفحات سمت راستْ متن فارسی و در صفحات مقابلِ آن، ترجمه فرانسوی‌اش به چاپ رسیده است. او مقدمه مفصلی هم بر چاپ خود می‌نویسد که در آن شرح حال فردوسی و چگونگی تدوین شاهنامه را توضیح می‌دهد. این مقدمه تا پیش از تحقیقات جدیدتر در قرن بیستم، تا مدت‌ها مهم‌ترین اثر پژوهشی درباره شاهنامه و فردوسی و متداول‌ترین مرجع برای بسیاری از خاورشناسان به شمار می‌رفته است.

با وجود تلاش ارزشمند مول در ارائه ترجمه‌ای گویا، گاه که کوشیده ترجمه‌ای دقیق و حتی تحت‌اللفظی عرضه بدارد، از اصطلاحات متعارف زبان فرانسه دور می‌شود و این، کیفیت متنِ ترجمه را گاهی دستخوش فرازونشیب‌هایی می‌کند. او در مواردی هم متن منظوم را خوب درک نمی‌کند، بنابراین از عهده ترجمه درست آن برنمی‌آید.

ژان ژاک آمپر، که از نزدیک با کار او آشنایی دارد، مقاله بلندی در تعریف و تمجید از جلد اول ترجمه شاهنامه مول منتشر می‌کند و می‌نویسد: «اثری که می‌خواهم درباره آن صحبت کنم یکی از شش اثر حماسی بزرگ است که فی‌البداهه ازطریق سنت ملی اقوام تألیف شده‌اند. هند مهاباراتا و رامایانا را دارد، یونان ایلیاد و اودیسه را، قرون وسطی نیبلونگن‌ها را، و ایران شاهنامه را. این مجلدِ اول نشان می‌دهد که آقای مول شایستگی کافی دارد تا این اثر بزرگ را با افتخار به پایان برساند.» و به‌حق هم مول با شایستگی و غیرت عجیبی تا آخر عمر به ترجمه و نشر شاهنامه می‌پردازد. او با پشتکار تمام در کارش پیش می‌رود تا اینکه جلد دوم ترجمه‌اش را در سال ۱۸۴۲ و جلد سوم آن را در سال ۱۸۴۶ منتشر می‌کند. کارترمر یکی از استادان زبان فارسی در مدرسه زبان‌های زنده شرقی نیز مقاله‌ای منتشر می‌کند و در ابتدای مقاله‌اش می‌نویسد: «آقای مول کار طولانی و دشواری را که بر خود فرض کرده است با کوشش بس تحسین‌برانگیزی پیگیری می‌کند.»

ژول مول از سال ۱۸۴۰ به دبیری انجمن آسیایی پاریس منصوب و بعداً به ریاست آن برگزیده می‌شود. در سال ۱۸۴۴ به عضویت فرهنگستان کتیبه‌شناسی و زبان‌های باستانی فرانسه انتخاب می‌شود. در همین سال به‌عنوان استاد زبان و ادبیات فارسی در کلژ دو فرانس انتخاب می‌شود و سی سال در این کرسی به تدریس می‌پردازد و شاگردان برجسته‌ای تربیت می‌کند.

ژول مول به‌تدریج جلدهای بعدی را منتشر می‌کند و همّ و غم خود را روی این ترجمه می‌گذارد تا اینکه در سال ۱۸۷۱، در جنگ بین فرانسه و پروس، کار به جایی می‌کشد که ارتش دشمنْ پاریس را محاصره می‌کند. هم‌زمان، مول در کار اتمام بخش‌هایی از جلد هفتم شاهنامه است. در این دوره پرتلاطمِ تنفر از جنگ و از آلمان جنگ‌طلب، گروهی در پاریس به خانه مول، که به‌منزله چهارراه اروپایی دوستان وی بود، حمله‌ور می‌شوند و بخش‌هایی از جلد هفتم ترجمه شاهنامه او را منهدم می‌کنند. مولِ آلمانی به همراه همسرش مری فرار می‌کند و به لندن می‌رود و چند صباح بعد که طغیان فروکش می‌کند، به‌همراه همسرش به پاریس برمی‌گردد. او که تا سال ۱۸۷۵، چهل سال را با عشق و علاقه مشغول تصحیح دقیق متن فارسی و ترجمه آن به زبان فرانسه است، به بیماری مبتلا می‌شود. او که رئیس انجمن آسیایی است، از ماه دسامبر همان سال به‌علت بیماری شدید، دیگر نمی‌تواند در محل کارش حضور یابد و نایب‌رئیس انجمنْ خبر بیماری او را اعلام می‌کند. این بیماری همچنان ادامه پیدا می‌کند تا اینکه در شب ۳ ژانویه ۱۸۷۶ حال او رو به وخامت می‌رود و فردای همان روز درحالی‌که همسرش بر بالین او نشسته، در پاریس فوت می‌کند و عمرش کفاف نمی‌دهد که آخرین جلد ترجمه شاهنامه را به پایان برساند. باربیه دومار، که شاگرد او و یکی از مترجمان بوستان سعدی است، کار ترجمه یک‌سوم باقیمانده از جلد آخر را به پایان می‌رساند و آن را در ۱۸۷۸ منتشر می‌کند.

از آنجا که شاهنامه مول ازطرف دولت وقت فرانسه در کتاب‌هایی نفیس و گران، مخصوص هدیه و تقدیم به طبقه خاص چاپ می‌شده، در دسترس همگان قرار نمی‌گرفته است. مول همواره می‌گفت که بعد از پایان ترجمه‌اش آن را به قطع کوچک برای استفاده همگان منتشر خواهد کرد. همسر مول، که خود بانویی بافضیلت است، با هزینه خود آرزوی همسرش را برآورده می‌کند و ترجمه فرانسه او از شاهنامه را بدون متن فارسی در سال ۱۸۷۸ در هفت مجلد به قطع جیبی در فرانسه منتشر می‌کند تا همگان بتوانند به آن دسترسی داشته باشند. بدین‌ترتیب، ژول مول تنها فردی می‌شود که کارش را در مجموعه شرقی به پایان می‌رساند درحالی‌که کارهای شروع‌شده دیگر خاورشناسان یا ناتمام می‌ماند یا رها می‌شود.

بزرگ‌ترین مترجم شاهنامه

ترجمه ژول مول از شاهنامه کامل‌ترین و دقیق‌ترین ترجمه از شاهنامه به یک زبان خارجی به شمار می‌آید به‌طوری‌که بعد از گذشت بیش از یک قرن، هنوز متن نسبتاً کم‌غلطی به‌شمار می‌رود و همیشه مورد مراجعه و استناد محققان قرار می‌گیرد. این ترجمه اساس کار اغلب شرق‌شناسانی می‌شود که به پژوهش درباره شاهنامه دست می‌زنند. برای نمونه، فریتس وولف، که به مدت سی سال به تألیف فرهنگ شاهنامه می‌پردازد، کار خود را بر ترجمه ژول مول از شاهنامه مبتنی می‌کند.

ترجمه شاهنامه تحقیقات درباره اسطوره‌شناسی، ادبیات تطبیقی و تاریخ ادبی را تحرک می‌بخشد، نام مول با شاهنامه فردوسی عجین و با نام سراینده شاهکار ادبیات حماسی جهان مترادف می‌شود.

در ایران، جهانگیر افکاری مقدمه مفصل ژول مول را به فارسی ترجمه می‌کند که در چاپ سال ۱۳۴۵ کتاب توسط انتشارات سازمان کتاب‌های جیبی به چاپ می‌رسد. تصحیح ژول مول در سال‌های ۱۳۴۴ و ۱۳۵۳ نیز دوبار در قطع جیبی توسط انتشارات سازمان کتاب‌های جیبی و دوبار در قطع وزیری از طرف انتشارات علمی به‌صورت افست به چاپ می‌رسد. دومین چاپ ترجمه شاهنامه ژول مول، در سال ۱۳۵۶ خورشیدی به تشویق و کمک بنیاد شاهنامه فردوسی به‌صورت دوزبانه در قطع وزیری و به تعداد محدود در پاریس صورت می‌گیرد.

منابع

آذر، امیراسماعیل (۱۳۸۷). ادبیات ایران در ادبیات جهان. تهران: سخن

امیدسالار، محمود (۱۳۹۲). «دربارة ژول مول.» بخارا. سال پانزدهم. ش ۹۴. صص ۴۱۶-۴۲۰.

ساجدی، طهمورث (۱۳۸۱). «ژول مول مترجم شاهنامة فردوسی.» نشر دانش. ش ۱۰۵. صص ۱۰-۲۱.

«شب ژول مول» از سری شب‎های مجله بخارا پنج‌شنبه ۱۰ اسفندماه ۱۳۹۱

فوشه، برونو (۱۳۹۲). «ژول مول و شاهنامه.» بخارا. سال پانزدهم. ش ۹۴. صص ۴۱۶-۴۲۰.

قبادی، حسینعلی و همکاران (۱۳۹۵). جان جهان تحلیل چشم انداز پیام‌های جهانی ادبیات فارسی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی.

لوبرتون، هانری (۱۳۹۲). «ژول مول، عالمی میان دو فرهنگ.» بخارا. سال پانزدهم. ش ۹۴. صص ۴۱۶-۴۲۰.

نظر به اهمیت معرفی شیفتگان غیرایرانی فرهنگ ایرانی- اسلامی که می‌تواند بیانگر جاذبه این فرهنگ در میان نخبگان سایر ملت‌ها باشد، دفتر الگوسازی و تکریم بنیاد ملی نخبگان با همکاری خبرگزاری ایبنا برای تهیۀ مقالاتی به قلم پروین نوری اقدام کرده است. این شماره از این سلسله‌یادداشت‌ها به معرفی ادیب و پژوهشگر فرانسویِ زبانِ فارسی، ژول مول (۲۵ اکتبر ۱۸۰۰، اشتوتگارت آلمان- ۴ ژانویه ۱۸۷۶، پاریس)، اختصاص داده شده است.