شناسهٔ خبر: 65686 - سرویس اندیشه

نقد روش‌شناختی مطالعات دین‌پژوهی، اهمیت و چالش‌ها

نگاه روشمند به دین

«مطالعات دین‌پژوهی» با چالش‌های بسیاری روبه‌رو است و از جمله آنها، آسیب‌های روشی/ روش‌شناختی است. این دست آسیب‌ها می‌توانند قسیم آسیب‌های معرفت‌شناختی، روان‌شناختی، جامعه شناختی، اخلاقی، پدیدار شناختی، فلسفی، هرمنوتیکی، زبان‌شناختی، یا آسیب‌های تمدنی قرار بگیرند.

فرهنگ امروز: دکتر سیدحسین حسینی، «مطالعات دین‌پژوهی» با چالش‌های بسیاری روبه‌رو است و از جمله آنها، آسیب‌های روشی/ روش‌شناختی است. این دست آسیب‌ها می‌توانند قسیم آسیب‌های معرفت‌شناختی، روان‌شناختی، جامعه شناختی، اخلاقی، پدیدار شناختی، فلسفی، هرمنوتیکی، زبان‌شناختی، یا آسیب‌های تمدنی قرار بگیرند.
با این همه، اهمیت نگاه‌های متدیک در مطالعات دین‌پژوهی، کاملا مورد توجه است، چراکه به مثابه نقاط کلیدی و تعیین ساختارها عمل می‌کنند. مطالعات روشی، چارچوب‌هایی را وضع می‌کند که مسیر حل و تحلیل مسائل در افق آن قواعد و اصول، پیش خواهد رفت و بدین‌سان طرح پرسش و طراحی مساله و سپس شیوه ورود و خروج برای پاسخ و تحلیل مساله به دست «روش» سپرده می‌شود. بنابراین آنچه بیش از پاسخ وجودی و عدمی به پرسش‌های علمی اهمیت دوچندان دارد، ساختارها و چارچوب‌های روشی است که نقش قوانین حاکم و تعیین‌کننده را دارند. «هرمان باندی» تاکید می‌کند که در علم چیزی مهم‌تر از روش وجود ندارد و به واقع که درست گفته است (ر.ک: پوپر، کارل ریموند، 1389، اسطوره چارچوب در دفاع از علم و عقلانیت، ترجمه علی پایا، تهران، انتشارات طرح نو، ص8). 
از جمله این چالش‌ها که در زاویه نقد روش شناختی مطالعات دین پژوهی می‌توان به مصادیقی از آن اشاره کرد، این نمونه‌ها هستند: 
1. جزیی‌نگری (در مقابل کلی‌نگری) به معنای نگاه‌های تک بعدی یا تعمیم احکام جزیی بر یک کل یا تحلیل یکجانبه متون و منابع دینی. 
2. سطحی‌نگری (در مقابل رویکردهای عمیق) به معنای ساده‌لوحی یا ساده‌انگاری یا کلی‌گویی و برداشت‌های ذوقی و سلیقه‌ای از متون و منابع دینی.
3. آنارشیست روشی (در مقابل انضباط روشی) به معنای پرش‌های روشی مکرر و فقدان نظام‌مندی متدیک.
4. فقدان رویکرد فلسفه تاریخی در مقابل حصر در منقولات تاریخی و محدود شدن به چارچوب‌های تاریخ تحلیلی بدون دراختیار داشتن رویکردهای فلسفی.
5. فقدان نگاه سیستمی به معنای تشتت و نبود نظم منطقی در مقابل رویکردهای منظومه‌ای.
6. عمومی‌سازی‌های غیرفنی مسائل دینی به معنای ساده‌سازی‌های مخرب یا سیاسی کردن مسائل پیچیده علمی یا مُدواژه (buzz word)
7. رویکردهای التقاطی یا تلفیقی در مقابل دیدگاه‌های ترکیبی به معنای جمع ناموزون و ناهماهنگ متون دینی با نظریه‌های علمی مادی‌گرا یا تزیین نظریه‌های معاصر غربی با ظاهر آیات و روایات اسلامی 
8. گردگویی یا مغالطه آدمک پوشالی/کاریکاتوری
9. مصادره به مطلوب یا دور باطل
10. مغالطه توسل به نادانی
11. عدول از مبنا به معنای عدم پایبندی به لوازم منطقی یک مبنای پذیرفته شده و مقبول
12. فقدان نگاه مساله‌محور در مقابل نگاه موضوع‌محور به معنای اتخاذ رویکرد غیرمتدیک و غیرروشمند یا عدم اولویت‌بندی مسائل و توهم مساله‌مندی 
13. کمیت گرایی
14. تحریف ادعا یا مساله
15. علت‌یابی ناقص
16. تعصب‌ورزی‌های افراطی
17. سوءگیری‌های غیرعلمی
19. فقدان توجه به لوازم و چارچوب‌های پژوهش‌های جمعی، سازمانی و اجتماعی در مقابل آسیب‌های پژوهش‌های فردی
و 20. ظاهرگرایی دینی
قابل توجه است که اولا این تقسیم‌بندی، جنبه حصری ندارد و موارد و مصادیق پیش‌یاد، به صورت استقرایی استحصاء شده‌اند. ثانیا اصطلاح «دین‌پژوهی» در اینجا برابر با مفهوم 
religious study است که حوزه وسیعی از مجموعه دین‌پژوهی در رشته-گرایش‌های گوناگونی را در بر می‌گیرد و ثالثا اگرچه بحث دقیق و فنی آسیب‌های دین‌پژوهی در هر گرایش خاصی، مختص آن است اما فعلا و در این سلسله یادداشت‌ها به آسیب‌هایی می‌پردازیم که جنبه عمومی‌تری داشته و در قلمروی وسیعی از دیسیپلین‌های شناخته شده متعارف، با آنها دست به گریبان هستیم. در این مجموعه درصدد هستیم به تدریج برخی از این آسیب‌ها را طرح کرده و با مصادیقی از آنها در جامعه علمی آشنا شویم. این داستان ادامه دارد اگر خدا بخواهد...
استاد حوزه و دانشگاه