شناسهٔ خبر: 65599 - سرویس سایر حوزه‌ها

«تاریخ بیهقی»؛ تاریخ یا ادبیات؟

ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی نویسنده و مورخ، سده پنجم هجری سال ۳۸۵ در بیهق جنوب سبزوار کنونی دیده به جهان گشود. او اوایل عمر را در نیشابور به تحصیل دانش اشتغال داشت، سپس به سمت دبیری وارد دیوان محمود غزنوی و حکمرانان بعد از او شد و در سال ۴۱۸ هجری خورشیدی پس از درگذشت استادش بونصر مشکان به سمت دبیر دیوان شاهی برگزیده شد.

فرهنگ امروز: ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی نویسنده و مورخ، سده پنجم هجری سال ۳۸۵ در بیهق جنوب سبزوار کنونی دیده به جهان گشود. او اوایل عمر را در نیشابور به تحصیل دانش اشتغال داشت، سپس به سمت دبیری وارد دیوان محمود غزنوی و حکمرانان بعد از او شد و در سال ۴۱۸ هجری خورشیدی پس از درگذشت استادش بونصر مشکان به سمت دبیر دیوان شاهی برگزیده شد.

آثار بیهقی:

۱- «مقامات» که به ذکر کارهای بزرگ چند شخصیت برجسته از جمله محمود غزنوی و بونصر مشکان اختصاص دارد.

۲- «زینه الکتاب» که در فن دبیری نگاشته شده است.

۳- «چند سخن که دبیران در قلم آرند» شامل ۳۷۳ سخن فارسی با معادل عربی آن‌ها.

۴- «تاریخ بیهقی» که از حوادث سال ۴۰۹ در زمان سلطنت محمد آغاز می‌شود و تا وقایع سال ۴۷۰ و سلطنت ابراهیم غزنوی؛ یعنی حدود ۵۰ سال. اما از آن‌جا که تنها از میانه مجلد پنجم تا میانه مجلد دهم آن باقی مانده است و این دوره مربوط به سلطنت مسعود غزنوی می‌شود به «تاریخ مسعودی» نیز مشهور است.

این مورخ و ادیب سال ۴۳۷ پس از آزادی از زندان، به نگارش «تاریخ بیهقی» مشغول شد. ظاهرا شعر هم سروده ولی به‌عنوان شاعر شناخته نمی‌شود. ابوالفضل بیهقی به شهر غزنه مهاجرت می‌کند و در همان‌جا هم از دنیا می‌رود. به‌روایت (بوالحسن بیهقی) در ماه صفر(۴۷۰ق) در غزنه از دنیا رفته است و همان‌جا به خاک سپرده شد و از آن‌جایی که ۶۰ - ۷۰ سال بعد از درگذشت او، شهر غزنه در حمله‌ای از بین می‌رود متاسفانه مدفن بیهقی نامعلوم است.

به‌مناسبت روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی که در اول آبان ماه در تقویم رسمی ثبت شده است؛ نگاهی انداختیم به کتاب «تاریخ بیهقی» تالیف ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی مقدمه، تصحیح، تعلیقات، توضیحات و فهرست‌ها: محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی که در دو جلد توسط انتشارات سخن منتشر شده و کتاب برگزیده (جایزه کتاب سال) و کتاب برگزیده (چهارمین جشنواره بین‌المللی فارابی) است.

در دیباچه مصححان آمده است: «بیهقی در کتاب خود، چنان‌که رسم اوست، به تفضیل تمام از خصوصیات فکری و اخلاقی و جزییات روابط عاطفی خویش با افراد سخن گفته است، از این رو وی دوستان فراوان و دشمنان اندکی داشته است. احترام و اعتقاد او در درجه اول نسبت به مسعود به‌عنوان سلطان وقت و ولی نعمت اوست و بعد هم به استاد و مرادش بونصر مشکان».

در بخشی اشاره شده از میان کسانی که بیهقی با آن‌ها مسئله داشته بوسهل زوزنی از همه شاخص‌تر و زیرک‌تر است، با این حال بیهقی آن جا که لازم دیده منصفانه فضل و ادب و شخصیت او را ستوده است.

مصححان کتاب، بیهقی را مردی متین، هوشیار، اهل جستجو، تیزبین و عاقبت‌نگر می‌بینند.

در بخشی از دیباچه این پرسش مطرح شده است: تاریخ یا ادبیات؟

«این پرسش همیشه مطرح بوده است که تاریخ بیهقی تاریخ است یا ادبیات؟ کتاب بیهقی بی‌تردید متنی است «تاریخی» و مبتنی بر واقعیت که با قلمی فاخر، شیوا و موثر نوشته شده است.

در ادامه طی نوشتاری نتیجه گرفته شده، اثر بیهقی را می‌توان متنی «تاریخی- ادبی» دانست که تاریخی حماسی و پر اوج و نشیب را با قلمی فاخر و زبانی باشکوه و پرنیانی روایت کرده است.

همچنین درباره زبان تاریخ بیهقی می‌خوانیم: «در تاریخ بیهقی در واژگان و نحو و قالب جمله تصرفاتی کرده و نثری آفریده است که هر ناآشنای غیر متخصص، که مقداری از کتاب را خوانده باشد، زبان و سبک آن را با هیچ کتاب دیگری اشتباه نمی‌کند. در زبان فارسی- و شاید در بسیاری از زبان‌های دیگر هم- کتابی نمی‌توان پیدا کرد که تا این پایه با سبکی شخصی و انحصاری نوشته شده باشد». سپس به برخی مشخص‌های سبکی بیهقی، که تقریبا منحصر است اشاره شده.

به‌اعتقاد مصححان، میزان تاثیر بیهقی در زبان و لغت فارسی را می‌توان از شواهد لغت‌نامه دهخدا قیاس گرفت. اگر به شواهد دهخدا برای لغات فارسی و غیر فارسی دقت کنیم در شواهد شعری، شاهنامه حرف اول را می‌زند یعنی هم اولین شاهد عموما از شاهنامه آورده می‌شود و هم بیشترین و متقن‌ترین آن‌ها و گاهی تنها شاهد آن از این کتاب است و گواهی می‌دهد که این لغت صرفا از شاهنامه برخاسته و به ادب فارسی پیشکش شده است. همین نقش را «تاریخ بیهقی» در نثر بازی می‌کند.

آن‌ها در بخشی اشاره دارند: «ویژگی عمده نثر بیهقی ایجاز و پرهیز از حشو و زواید است، به‌طوری که گاهی جملات او تنها در قالب فعل‌های کوتاه و رسا ارائه می‌شود. برجستگی دیگر این نثر بهره‌گیری از شیوه تخاطب و نزدیک کردن نوشتار به گفتار است، چیزی که در نثرهای دوره بعد، به‌ویژه در نثر مصنوع، به‌کلی فراموش می‌شود. استفاده از آیات، اخبار و احادیث و پاره‌ای عبارات عربی به‌صورت مثل و تمثیل از حد لازم و متعارف فراتر نمی‌رود و بر روی هم شیوه نویسندگی او در حد بالایی از واژگان رسمی و تعارف‌های معمول در مراکز قدرت است، ولی توانایی نویسنده در تجسم حالات قهرمانان و شخصیت‌هایی که از آنان سخن می‌رود نظرگیر است».

بیهقی و فردوسی

محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی با عنوان (بیهقی و فردوسی) توضیح داده‌اند: «از میان آثار ادبی فارسی به سادگی می‌توان یکی را برگزید و با «تاریخ بیهقی» سنجید. اما «شاهنامه» فردوسی، به‌دلایلی، با این کتاب قابل مقایسه است، گذشته از مشابهت‌های آشکار میان زمان، زندگانی و شخصیت صاحبان آن دو، برخی همانندی‌های دیگر محتوا و چگونگی پیدایش آن دو اثر را به هم نزدیک می‌کند، به خصوص دغدغه‌های هر دو در انعکاس اوضاع نامساعد سیاسی- فرهنگی و چشم‌انداز نگران‌کننده‌ای که ایران با آن مواجه بوده، بسیار شبیه یکدیگر است و حدس عنایت ویژه بیهقی به اثر سترگ فردوسی را تقویت می‌کند.

نمونه‌های برخی از این مشابهت‌ها از این قرار است: هر دو پیش از شروع به تالیف درصدد گردآوری اطلاعات و فراهم آوردن مقدمات کار خویش بوده‌اند. از قضا هر دو در سن ۶۵ سالگی سلطان وقت را مخاطب ساخته و از او برای تثبیت اثر خویش چشم یاری داشته‌اند و هر دو در حدود ۸۵ سال زیستند و در عمری چنان کرامند تنها یک اثر خلق کردند و تا واپسین لحظه‌های حیات به تکمیل همان یک اثر مشغول بودند».

منبع: هنرآنلاین