شناسهٔ خبر: 65499 - سرویس اندیشه

بازنمایی عقاید قوم بدان گونه که هست / امیرحسین حاتمی

امروزه بسیاری از پژوهشگران شرقی و غربی، وجه ممیزه تاریخنگاری مدرن و سنتی را محتوا و ماهیت تجربی، عقلانی و انتقادی تاریخ‌نگاری مدرن می‌دانند و عموما تاریخ‌نگاری سنتی و پیشامدرن را فاقد این محتوا و ماهیت قلمداد می‌کنند.

فرهنگ امروز: امروزه بسیاری از پژوهشگران شرقی و غربی، وجه ممیزه تاریخنگاری مدرن و سنتی را محتوا و ماهیت تجربی، عقلانی و انتقادی تاریخ‌نگاری مدرن می‌دانند و عموما تاریخ‌نگاری سنتی و پیشامدرن را فاقد این محتوا و ماهیت قلمداد می‌کنند. بر این مبنا، این باور عام وجود دارد که تاریخ‌نگاری اسلامی نیز به مثابه گونه‌ای از تاریخ‌نگاری سنتی و پیشامدرن، مستثنی از این قاعده نیست. چرا که مورخان مسلمان اغلب آثاری پدید آورده‌اند که عموما دارای ماهیتی ادبی و دینی هستند و با روشی روایی نگاشته شده‌اند. در تاریخ‌نگاری‌های عربی، آثار تاریخ‌نگارانه غالبا به‌شدت تحت‌تاثیر معارف اسلامی (حدیث، فقه، اخلاق و کلام) و روش محدثان (اِسناد) قرار گرفته‌اند. در تاریخ‌نگاری‌های فارسی نیز آثار تاریخ‌نگارانه به همان شدت تحت‌تاثیر ادبیات و بلاغت ادبی بوده‌اند. با این وصف نمی‌توان در سنت تاریخ‌نگاری اسلامی، نشانه‌های بارزی از محتوای عقلانی، تجربی و انتقادی یافت. گرچه باور فوق، یکسر نادرست نیست و تا اندازه‌ای منطبق با واقعیت‌های موجود در بخشی از تاریخ‌نگاری اسلامی است، اما تدقیق و تامل در گستره تاریخ‌نگاری اسلامی، محقق را در پذیرش عمومیت این مساله دچار تردید می‌کند. در واقع سنت تاریخ‌نگاری در جهان اسلام، هرگز یکدست و یکپارچه نبوده است. اگر بخشی از آن تحت‌تاثیر علوم دینی و ادبی بوده، بی‌شک بخش قابل توجهی از آن نیز، از دانش‌هایی دیگر از قبیل جغرافیا، علوم طبیعی و علوم عقلی به شکلی جدی متاثر بوده است. آثار پدیدآمده در بخش اخیر به دست مورخانی جست‌وجوگر، مشاهده‌گر و منتقد نگاشته شده و نشان از وجود ماهیتی تجربی و انتقادی در آنها دارد. این مورخان برخلاف مورخان آن بخش دیگر، پژوهش و جست‌وجوی خود را محدود و محصور به مدارس و کتابخانه‌ها نکردند و به مشاهده و معاینه و تجربه شخصی دست زدند. درست در همینجاست که می‌توان از افق‌های تجربه‌گرایانه در تاریخ نگاری اسلامی سخن گفت. افق‌هایی که در آثار مورخانی نظیر ابوریحان بیرونی به وضوح قابل جست‌وجو و ردیابی است. بیرونی با خروج از کنج مدرسه و کتابخانه، به مشاهده و تجربه شخصی روی آورد که حاصل آن نگارش آثاری بود که به وضوح متمایز از بسیاری از آثار تاریخ‌نگارانه اخلاف و اسلافش است. در واقع بیرونی نمونه اعلای یک مورخ تجربی در سنت تاریخ‌نگاری اسلامی است. آنچه بیش از همه و صراحتا روش و رویکرد تجربی بیرونی را تایید می‌کند، مقدمه‌ای است که بر کتاب تحقیق ماللهند نگاشته است. بیرونی در توضیح چگونگی تالیف کتاب، جمله‌ای دارد که خواننده را به روشنی به یاد جمله مشهور لئوپولد فون رانکه مورخ کلاسیک و تجربی آلمانی می‌اندازد: یعنی جست‌وجوی تاریخ آنگونه که واقعا بوده. او در مقدمه کتاب تصریح می‌کند که کتاب را تالیف کرده «بی‌آنکه بهتانی زنم به خصم یا باکی داشته باشم از نقل کلام باطل او که شنیدن آن به نزد غیراهل آن فظیع است، از آن رو که همی خواستم که عقاید قوم بدان گونه که هست بازنمایم» (بیرونی، 1362: 4) بیرونی در اینجا با نظرگاهی عینیت‌گرا به صراحت تاکید می‌کند قصدش «حکایت محض» است، «بی میل به سوئی یا مداهنتی». اما بیرونی چگونه می‌خواهد به این تاریخ «واقعی» دست پیدا کند؟ او در همین مقدمه، از دو روش مورد استفاده در تحقیقات تاریخی صحبت می‌کند یکی خبر (روش روایی ـ نقلی) و دیگر عیان (روش مشاهده) . سپس با برشمردن عیوب و نواقص جدی روش نخست، از تکیه و اعتماد صرف بدان فاصله می‌گیرد: «این سخن راست گفته‌اند که خبر چون عیان نیست. از آن روی که عیان اندریافتِ دیده بیننده است، مر ذات دیده را در زمان وجود و مکان حصول آن ... خبر به گونه‌ای یگانه در معرض صدق و کذب است و این هر دو بر آن عارض گردند. که همت‌ها دیگرگونند و ستیزه‌جویی بر مردمان غالب». (بیرونی، 1362: 1) بیرونی در ادامه «دروغ‌» را مهم‌ترین آفت خبر برمی‌شمرد؛ چرا که در زنجیره راویان کسانی از روی «شرارت» و «خبث» و «نادانی» دروغ می‌گویند.بیرونی همچنین توضیح می‌دهد در روایت اخبار هر دروغ‌زنی «مقلد است مر دیگر دروغ آورندگان را. که هرچند که بالجمله افزون باشند و فرق آنان به تواتر رسند، او و آنان واسطه‌هایی باشند به میانه شنونده و آنکه نخست به عمد دروغ گفت و چون این وسائط از میان برگیری، آنکه نخست دروغ زد، یکی باشد از آن دروغ‌زنان که حال آن بازنمودیم» (همان: 2) . توضیح بیرونی نمایشگر آن است که به باور او شایسته نیست میان راوی خبر و اصل خبر، حایل و واسطه‌ای باشد. چه اگر در میان زنجیره راویان یک واسطه دروغ‌زن باشد، راویان بعدی نیز بدان دروغ پایبند خواهند بود. از همین روست که او به روش مشاهده و تجربه به مثابه یک روش بی‌واسطه روی آورده است. درست از همینجا تفاوت واضح روش بیرونی با طبری آشکار می‌شود. طبری در آغاز کتاب تاریخ خود تصریح کرده که اخبار و آثار را با استناد به خبر راویان نقل کرده، «که علم اخبار گذشتگان به خبر و نقل به متاخران تواند رسید، نه استدلال و نظر و خبرهای گذشتگان که در کتاب ما هست و خواننده عجب داند یا شنونده نپذیرد و صحیح نداند، از من نیست، بلکه از ناقلان گرفته‌ام و همچنان یاد کرده‌ام». (طبری، 1383: 1/6) البته بیرونی نیز یکسر خبر را کنار نمی‌نهد، بلکه به‌شدت بدان نگاه انتقادی دارد «نزدیک‌ترین سبب که مرا به آنچه از من پرسیده‌اند، می‌رساند شناسایی اخبار امم سالفه و تواریخ قرون گذشته است و بیشتر این احوال عادات و اصولی است که از ایشان و نوامیس ایشان باقی مانده و این کار را از راه استدلال به معقولات و قیاس معقول به محسوس نمی‌توان دانست و منتها راه موجود این است که از اهل کتب و ملل و اصحاب آرا و نحل که اینگونه تواریخ مورد استناد آنهاست تقلید و پیروی کنیم و آنچه آنان برای خود مبنا قرار داده‌اند ما نیز چنین کنیم. «و پس از آنکه فکر خود را از عوامل زیان‌آوری که بدان معتاد شده از قبیل تعصب و غلبه و پیروی از هوا و ریاست‌طلبی که سبب هلاک بسیاری از مردم است و مانع دیدار حق و حقیقت، پاک ساختیم باید آرا و گفته‌های ایشان را در اثبات این مقصود به یکدیگر بسنجیم» (بیرونی، 1363: ج). با استناد به متن بالا، تفاوت روش بیرونی با روش طبری در استفاده از اخبار مشخص می‌شود. اگر طبری بدون نقد و بررسی همه آنچه از راه خبر به دست آورده را ذکر می‌کند و مسوولیت درستی و نادرستی آن را به دوش ناقلان آن اخبار می‌اندازد، بیرونی تلاش دارد با خالی کردن ذهن، از پیش‌فهم‌ها، پیش‌فرض‌ها و پیش‌داوری‌هایی که «مانع دیدار حقیقت» است و نیز با سنجش و مطابقه اخبار، به واقعیت تاریخی دست یابد؛ چرا که «اکثر آنچه در کتاب‌ها مسطور است، مجهول است و آمیخته درهم و آشفته و بلاتهذیب» (بیرونی، 1362: 3).روش تجربی و مشاهده‌گرانه بیرونی، سبب شده تاریخ‌نگاری او واجد ویژگی‌های خاص و گاهی منحصر به فردی در سنت تاریخ‌نگاری اسلامی شود. نقد و تحلیل تجربی، رد و نقد تعصب، و رد و انکار خرافات و افسانه‌های تاریخی از جمله این ویژگی‌هاست.

1- بیرونی، ابوریحان، (1362)، تحقیق ماللهند، ترجمه منوچهر صدوقی سها، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی

2- بیرونی، ابوریحان، (1363)، آثار الباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت، تهران: امیرکبیر

3- طبری، محمدبن جریر، (1383)، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: اساطیر

*عضو هیات علمی دانشگاه قزوین