کل اخبار:180
-
۱۳۹۵-۱۱-۱۹ ۱۵:۴۰
گذر از هگل و نیچه ممکن نیست
تقابل 2 فیلسوف قرن نوزدهم در کتاب «فراسوی هگل و نیچه».
-
۱۳۹۵-۰۹-۱۴ ۱۸:۰۰
تزویج هگل با هگل/گفتوگو با صالح نجفی درباره نسبت کیرکگور با هگل و مارکس به بهانه ترجمه «مفهوم آیرونی»
از نظر کیرکگور نقطه شروع کار هگل و هسته اصلی آن تناقض یا پارادوکس است که نقطه پایان فلسفی کانت (آنتینومیها) بوده. کیرکگور در نگاه اول یک متفکر حاشیهای است که مدام میکوشد این نقطه شروع را فعال کند. او نهفقط در مضمون که در سبک و فرم نوشتن نیز این کار را انجام میدهد و برای اینکه این هسته فعال بماند دائما وساطت هگلی را به تعویق میاندازد.
-
۱۳۹۵-۰۷-۱۹ ۰۹:۳۰
نقدی بر ترجمهی مقدمه «آینده هگل» منتشر شده در نشریه فرهنگ امروز؛
در دام ترجمه
اگر به جملهی خود مترجم استناد کنیم که «ترجمه فقط انتقال از زبان مبدأ به مقصد نیست بلکه درگیری و مواجهه با پروبلماتیک موجود در متن هدف است» میتوانیم نتیجه بگیریم که ترجمهی فارسی ایشان ترجمه نیست، زیرا اصلاً در جریان بحث قرار نداشته و ترمی فلسفی-فیزیکی را به معنای محاورهاش برگردانده است که ربطی به بحث اصلی ندارد.
-
۱۳۹۵-۰۷-۰۳ ۱۲:۴۰
فلسفه تاریخ یک فرایند دائمی اما به سوی هدفی معین
ما انسانها در شرایط مرکب و متکثری زندگی میکنیم. تکثر در خود تعارض به همراه دارد. وقتی تعارض وجود داشته باشد از سکون و ثبات خبری نیست. نتیجه دگرگونی دائم است. هر بر نهاده و وضع هماهنگی دچار برابر نهاده و ناهماهنگی میشود. ا
-
۱۳۹۵-۰۶-۰۹ ۰۹:۱۰
تاملی بر زیباییشناسی شعر-نقاشی(۲)؛
زیربنای فلسفی و فکری زیباییشناسی
از نظر کانت، زیبا چیزی است که بدون مفهوم قابل تصور است، مثل وقتی که انسان بدون کمک مفاهیم، احساس شادی میکند و زیبا از سنخ همین حس کردنهای بیواسطه و بدون کمک مفاهیم است و مثل احکام منطقی، اصول و قواعد ابژکتیو ندارد. از نظر او، وقتی قوهی حس ما با یک امر زیبا همچون گل زیبا یا یک تابلوی زیبا روبهرو میشود، قوهی خیال با این مواجهه میکوشد در بازی آزاد خود با قوهی فاهمه، این زیبایی را تحت یکی از مقولات فاهمه قرار دهد.
-
۱۳۹۵-۰۵-۲۷ ۱۸:۰۰
ایران، آغاز تاریخ / فردریش هگل - ترجمه دکتر حمید عنایت
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (۱۷۷۰ـ ۱۸۳۸م)، فیلسوف بزرگ آلمانی است که تاریخگرایی و ایدهآلیسمش انقلاب عظیمی در فلسفه اروپا به وجود آورد. او کتابهای متعددی نوشته که یکی از آنها «عقل در تاریخ» است و متن زیر با اندکی تصرف و تلخیص از آن برگرفته شده است.
-
۱۳۹۵-۰۵-۲۴ ۱۷:۲۰
از خودبیگانگی هگلی یا از خودبیگانگی ما از ژیژک
فرض بر این است که هگل با گفتمان “از خودبیگانگی” همانگونه که خود را در مارکس و لاکان نهادینه کرده است ، در ژیژک هم وجود دارد و او در راستای نگرشی که به از خودبیگانگی هگلی دارد خوانشی جدیدی را ارائه می دهد ، این فرض از آن جهت اهمیت دارد که بدانیم مایرس برخلاف این ادعا معتقد است مرکز ثقل ژیژک نه هگل و مارکس بلکه لاکان است و هگل صرفاً یک متدلوژی بیشتر در تفکر ژیژک نیست .
-
۱۳۹۵-۰۵-۰۳ ۰۹:۴۴
تاملی در فلسفهی ریاضیات ایمره لاکاتوش؛
انقلاب کپرنیکی در فلسفهی ریاضیات
بیشترین چیزی که از لاکاتوش یادگار گذاشته شده است، عبارت است از: تأکید بر روی دامنهی تاریخی؛ اختصاص دادن به مسئلهی رشد و توسعه و کوشش برای فهم ریاضیات نه بهعنوان یک چیز صوری که غریبه با ما است، بلکه بهعنوان چیزی که توسط ریاضیدانان به کار گرفته میشود. او ریاضیات را از اسطورهی کامل بودن به قلمرو هستیهای بشری آورد که برای رسیدن به درجهی بالاتری از کامل شدن مسئولیت دارد که این رویکرد یک انقلاب کپرنیکی در فلسفهی ریاضیات است.
-
۱۳۹۵-۰۴-۳۰ ۱۱:۴۳
نقدی بر کتاب «دیالکتیک و واسازی در اقتصاد سیاسی»؛
مارکسیسم و آفت هگل
فیالواقع آلبریتون صرفاً یک فیلسوف هگلیمشرب است که درخصوص ذات و هستی یکتای سرمایه، اباطیلی سرهم میکند. کتاب آلبریتون را تنها میتوان نظریهپردازی سطح انتزاعی تحلیل بهشمار آورد. آلبریتون نمیگوید که این ترهات هستیشناختی بناست چه واقعیتی را در جهان خارج توضیح دهد.
-
۱۳۹۵-۰۴-۲۷ ۱۴:۰۰
هایدگر به چه معنا هگلی است؟
نخستین جلسه از دوره «هایدگر در برابر هگل» با تدریس محمدمهدی اردبیلی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
-
۱۳۹۵-۰۴-۲۱ ۰۸:۵۰
مفهوم «پوزیتیویته» در فلسفۀ دین هگل و ترجمههای آن به فارسی (۲)؛
پیروان پرهام در ترجمه پوزیتیویته
علیرغم تلاشهای جستهوگریخته که برای جرحوتعدیل واژۀ «شریعت» و مشتقات آن - بهعنوان معادلی برای پوزیتیویته در متون هگل- صورت گرفته، این واژه پس از پرهام در متون فارسی متواتر شده است. حال، پرسش اصلی این است که آیا اصولاً میتوان برای پوزیتیویته در فلسفۀ دین هگل ترجمهای از مادۀ «شرع» تدارک دید؟
-
۱۳۹۵-۰۴-۱۹ ۰۹:۲۹
تاملی در مفهوم «پوزیتیویته» در فلسفۀ دین هگل و ترجمههای آن به فارسی (۱)؛
نمونه باقر پرهام و نقد سید جواد طباطبایی بر آن
ردپای یکی از اولین تأملها در باب معنای پوزیتیویته و ترجمۀ آن را میتوان در نقدی مربوط به حدود سی سال پیش یافت. در این نقد به سال ۱۳۶۴، جواد طباطبایی ترجمۀ پوزیتیویته به «ایجاب» را در ترجمۀ باقر پرهام از کتابی از روژه گارودی دارای اشکال دانسته است.
-
۱۳۹۵-۰۴-۱۳ ۰۹:۴۰
مطالعهای در مفهوم یکتا-کس در آرای ماکس اشترنر؛
اگوایسم و انضمامیت سوژه سیاسی
برای اشترنر هر مفهومی که در جهان انسان ادعای انحصار تفسیرگری جهان را دارد خودخواهی است که فرد انسانی را تنها تا جایی که خودخواهیهای او را برآورده میکند به رسمیت میشناسد. در واقع انسان هر بار که در معرض سازمانهای اجتماعی کنشگر قرار میگیرد به فداکاری در راه مفاهیمی کلی دعوت میشود که او را به خاطر این فداکاری تشویق و به خاطر نداشتن آن مورد مجازات قرار میدهند.
-
۱۳۹۵-۰۴-۱۲ ۱۰:۴۰
مدرنيته ايرانی قحطی زده است/ مناظره «هگل يا فوكو مساله اين است؟» با حضور مهدی اردبيلی و آرش حيدری
يكي از مشكلات ما به فهم از هگل و به هگليان ما در ايران بازميگردد كه ميتوان در دو جريان اصلي آن را بازشناسي كرد؛ يك گروه آنهايي بودند كه براي آنان هگل مقدمه ماركسي بود كه خود مقدمه لنين بود و لنين پيشدرآمدي براي تفنگ؛ در دل وضعيتي كه وضعيت انديشه نبود.
-
۱۳۹۵-۰۳-۲۴ ۱۰:۰۷
تاملی بر پدیدارشناسی هنر - نقاشی (۳)؛
فهم هنر
پدیدارشناسی، اثر هنری را بهخودیخود و بدون ارجاع به عوالم دیگر تفسیر میکند. به کار گرفتن پدیدارشناسی در حوزهی زیباشناسی به شرایط ادراک حسی و وجود اثر هنری میپردازد؛ بنابراین، فهم اثر هنری همچون یک پدیده به معنای معلق گذاشتن ارزشهایی است که در نظر داریم. پدیدارشناسی نسبت به ارزششناسی یک گام عقب است، زیرا ادعاهای اثباتناپذیر دربارهی اثر را در نظر نمیگیرد و یک گام به جلو، زیرا به حقیقت یا آنچه واقعاً میتوان دربارهی اثر هنری فی حد ذاته مطرح کرد، نزدیک میشود. هدف پدیدارشناسی، حس کردن و فهمیدن اثر است.
-
۱۳۹۵-۰۳-۲۲ ۰۹:۳۷
نگاهی به مفهوم روح و امر سياسی در فلسفه هگل (۲)؛
جسمیتیافتگی و مفهوم کرانمندی
اگر باور داشته باشیم که -بر اساس تلاش هگل در پدیدارشناسی روح- «نه» اصل آفریدگار تمایز است، آنگاه خواهیم دید که گایست بهعنوان «نه این» هستیهای کرانمند عبارت میشود از یک محدودهی اندیشیده که محصول کار ذهنی آغشته به سلبیت وجودهای کرانمند خواهد بود. اگر به مسائل پیشگفته این نکته را نیز اضافه کنیم که هر مرحلهی عینی وجودش {شناخته} نفی خودش یعنی «دیگربودگی» او نیز هست آنگاه خواهیم دید که یک رابطهی دیالکتیکی مدام مابین کرانمندان در ارتباط با یکدیگر از یک سو و مابین آنها با گایست از سوی دیگر در جریان است.
-
۱۳۹۵-۰۳-۱۷ ۱۰:۰۹
تاملی بر پدیدارشناسی هنر - نقاشی (۱)؛
مقدمات بحث؛ پرسش از چیستی هنر
تحول هنر در طول تاریخ نشان میدهد که که اثر هنری لزوماً نباید زیبا باشد؛ اما در عصر کلاسیک اثر هنری و زیبایی معادل هم بودند و نشانهی این برابری را در تعبیر هنرهای زیبا بازمییابیم، در این عصر، زیبا صرفاً یکی از معیارهای اثر هنری نبود بلکه همچون هنجار و آرمان، هنرمندان را در مسیر درست هدایت میکرد. پس از پایان یافتن کار هنرمند، فقط بهواسطهی تجلی امر زیبا بود که میشد آفریدهی هنرمند را اثر نامید. اما زیبایی آرامآرام جای خود را به معیارهای دیگری مثل نومایگی و بهتآوری بخشید.
-
۱۳۹۵-۰۳-۱۰ ۰۹:۴۴
کنکاشی در هوسرل؛
هوسرل و واپس تافتن به فلسفه استعلایی
اغلب، بر ضد هوسرل، گفتهاند که او کوشش بسیاری مصروف بند زدن روش خود کرد و هیچ گاه فرصت نیافت تا واقعا به مسائل فلسفی بپردازد، اما چنین نیست و هر یک از صوربندیهای دوباره او از روش پدیدارشناسی-که بسیار نیز بودند-در عین حال تجدید نظری است در فلسفه و نظری متفاوت به طبیعت وجود جهان و دانش ما از آن، و نظریهای متفاوت درباره«خود»و گستره آن.
-
۱۳۹۵-۰۳-۰۸ ۱۰:۳۷
پاسخ علی اصغر مصلح به یادداشت «عمومی یا عامیانه!؟»؛
جدال تألیف و اقتباس
من میتوانم با همدلی منظور ناقد محترم از تفکیک “تألیف” و “اقتباس” را اینطور بفهمم، که اثر تألیفی در باره یک فیلسوف اثری است که بعد از اشراف بر آثار وی و شناخت دقائق اندیشه او نوشته شده است؛ و اثر اقتباسی اثری است که با اتکاء بر دیگرانی که بر فیلسوف اشراف دارند و دقائق فکر وی را می دانند نگارش یافته است. اگر منظور از تمایز تألیف و اقتباس این باشد، کتاب هگل البته بیش از اینکه تألیف باشد، اقتباس است و البته تمامی آثار غیر ترجمه ای در باره هگل در ایران هم اقتباس است.
-
۱۳۹۵-۰۳-۰۵ ۱۰:۱۴
نگاهی به مفهوم روح و امر سياسی در فلسفه هگل (۱)؛
تنیافتگی ارواح کرانمند
زندگی در معنای هگلی تنیافتگی ارواح کرانمند است در درون یک زمینهی از پیش موجود اجتماعی؛ این تنیافتگی باید بهعنوان محصول نهایی عمل قصدمندانه ارواح متناهی در نظر گرفته شود. اگرچه هگل برای ما توضیح میدهد هرگاه از ارواح کرانمند برای برآوردن آرزومندیهایشان وارد شکلی از رابطه با یکدیگر میشوند، دو دسته از دگرگونی در زمینهی اجتماعی مورد نظر را به وجود خواهند آورد: یک دسته از دگرگونیها که متناسب با هدفمندیهای آرزومندانهی ایشان است و دستهای دیگر که بهعنوان نتایج ناخواستهی عمل ایشان باید مدنظر قرار بگیرد
-
۱۳۹۵-۰۳-۰۳ ۱۶:۴۰
نظام فکری هگل در «متافیزیک ینا» بررسی شد/ بررسی احوالات یک فیلسوف در خودنوشتش
«متافیزیک ینا» با برگردان محمدمهدی اردبیلی و ویراستاری میثم سفیدخوش منتشر شد. مترجم در این اثر در پی ترجمه بخشی از نظام فلسفی هگل که به «نظام ینا» شهرت دارد، برآمده است. این کتاب دستنوشته هگل در دوره اقامتش در شهر یناست.
-
۱۳۹۵-۰۲-۲۹ ۰۹:۳۰
نشست «تاریخ ایران؛ هگل یا فوکو» برگزار می شود
نشست تخصصی تاریخ (ایران)؛ هگل یا فوکو» با حضور محمدمهدی اردبیلی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار می شود.
-
۱۳۹۵-۰۲-۰۸ ۰۹:۳۸
نگاهی به دیالکتیک و خودمیانجیگری در نظریهی آزادی مارکس؛
فراسوی بیکرانگی کاذب سرمایه
در حالی که مفهوم عدالت مارکس در سالهای اخیر، موضوع مباحثات نظری گستردهای بوده است، مفهوم «آزادی» او بهنسبت توجه کمتری را به خود جلب کرده است. احیای علاقه به هگل بهعنوان فیلسوف آزادی، موقعیت جدیدی را برای بازبینی تفکر مارکس در باب این مفهوم مناقشهبرانگیز در اندیشهی سیاسی جدید ایجاد کرده است. این پسزمینه قابل دارای اهمیت است، چرا که نظریهی آزادی مارکس شامل بررسی انتقادی بسیاری از ایدههای کلیدی هگل است.
-
۱۳۹۵-۰۱-۳۰ ۰۹:۱۶
درآمدی بر اثباتگرایی در جامعهشناسی؛
جامعهشناسی سلاحی بر ضد نیروهای نظمناپذیر انقلابی
جامعهشناسی سلاحی است که باید بر ضد نیروهای نظمناپذیر انقلابی به کار گرفته شود. جامعهشناسی به سوژههای رامنشدنی میآموزاند که نمیتوانند بدون کیفر از نظم خودانگیخته و طبیعی امور سرپیچی کنند، این امر نیروهای هژمونیک اجتماعی و سیاسی را در شرایط امنیت پایدار قرار خواهد داد.
-
۱۳۹۵-۰۱-۱۷ ۰۹:۱۶
نگاهی به فرافلسفه از منظر هانری لوفور؛
جاهطلبی لوفور در مقابل هگل و مارکس
فرافلسفه یکی از جاهطلبانهترین کارهای لوفور است؛ شاخصترین درگیریاش با هگل و مارکس، با نیچه و هایدگر، با پوئتیکس و پولمیکس با خود و جهانی که میشناخت، جهانی که خواهان تغییرش بود. فوئرباخ نیز در فرافلسفه نقش برجستهای دارد، شخصی که مارکس خیلی خوب نقدش کرد، مردی که مارکس ایدههای بسیاری از او برگرفت؛ و لوفور نیز به همان ترتیب، خواهان دگرگونکردنِ این جهان، همراه با فلسفهی فکورانه[۹]ی انتزاعی بود، او میدانست که مسئله، دگرگونکردنِ اینها است.
-
۱۳۹۴-۱۲-۱۲ ۰۸:۳۷
عليرضا سيّداحمديان؛
"رساله تفاوت"؛ گام نخست هگل در فلسفه متعاليه
با اینکه میان "رساله تفاوت" و پدیدارشناسی بیش از چهار سال فاصله نیست، اما مسیری که فیلسوف در این مجال اندک پیمود چنان طولانی بود که ناگهان فلسفه انتقادی کانت و فلسفه وحدت شلینگ را با فاصله بسیار پشت سر گذاشت، و استحالهای در اساس و بنیان فهم فلسفه ایجاد کرد. این استحاله مابهازائی در دیگر حوزههای تمدنی نداشته است. مشکل عمده در فهم فلسفه هگل و تقریباً همه فلسفههای مابعد او ناشی از نبود این مابهازاء است.
-
۱۳۹۴-۱۲-۰۴ ۰۸:۲۵
تأملی در مفهوم ازخودبیگانگی نزد مارکس؛
تبارشناسی یک مفهوم
مارکس الیناسیون را بیگانه بودن با خویش معنی میکند و آن را فراق انسان از فراوردهی خویش، از فعالیت خویش و جامعیت خویش میداند. در نظر مارکس ازخودبیگانگی تهی گردیدن انسان از انسانیتش است. مارکس بحث ازخودبیگانگی هگلیهای جوان را بسط و گسترش میدهد و معتقد است که در طول تاریخ فراوردههای گوناگون انسان در برابر او چون هیولایی ظاهر گردیده و او را به زنجیر انقیاد و بردگی خود درآوردهاند. شهروند نسبت به دولت، سرباز نسبت به پرچم و کارگر نسبت به سرمایه جلوههای گوناگونی ازخودبیگانگی را نمایان میکنند.
-
۱۳۹۴-۱۱-۱۷ ۰۸:۴۲
در باب چگونگی شکلگیری و تکوین ناسیونالیسم؛
ناسیونالیسم رمانتیک یا خودفریبی
نباید از یاد برد که ناسیونالیسم رمانتیک که زمانی همچون نیرویی مقاومتی در برابر تهاجم و استیلای خارجی عمل کرده بود اینک موجب تکوین فرزندی ناخلف یعنی آلمان نازی بود. تردیدی نیست که بسیاری از کشورهای امروزی که روی نقشه جهان موجودند کار خود را با ناسیونالیسم رمانتیک آغازیدهاند، چون تنها منبع مشروعیتشان همین ایده بود.
-
۱۳۹۴-۱۱-۱۳ ۰۹:۲۹
مارتین هایدگر؛
دربارهی پدیدارشناسی روح هگل
سیستم دایره المعارف با طرحهای اولی سیستم قرابت بیشتری دارد تا با سیستم پدیدارشناسی، این سیستم در چارچوب کلیت فلسفهی هگلی متفرد است و با این وصف، بالضروره بهصورت درونی آن تعلق دارد، زیرا پدیدارشناسی روح بااینهمه اثر و راه باقی میماند، راهی که نه تنها یک بار بلکه همواره به یک معنای معین و ضروری زمینه را برای سیستم دایرۀالمعارف مهیا میسازد.
-
۱۳۹۴-۱۱-۱۲ ۰۹:۰۶
حامد صفاریان/ یادداشتی بر «لغتنامۀ تاریخی فلسفه»؛
لغت نامه تاریخی فلسفه؛ تالی چرخش فکری غرب
آنچه درونمایۀ «لغتنامۀ تاریخی فلسفه» را شکل میدهد، نه خود زبان و جنبۀ درزمانی آن یا ترسیم زبانشناسیک و فیلولوژیک واژگانِ آن در حوزۀ فلسفه، بلکه بهواقع ترسیم صیرورت و تطور مفاهیم در بستر تاریخ و همچنین پراکندگی همزمان معانی این مفاهیم در نزد فیلسوفان مختلف و نیز در حوزههای گوناگون است که خود تالی همان چرخش نگاهی است که از قرن هجدهم به بعد در جهان فکری غرب روی نمود.