شناسهٔ خبر: 53884 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

دینامیت در دستان نیچه

«اینک آن انسان» یا «اکسه ‌اومو» آخرین کتاب نیچه و در حقیقت خودنوشتی است که او درست پیش از آنچه بنا به اصطلاحی قراردادی «فروریزی‌اش» نامیده می‌شود نوشته است.


به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق ؛«اینک آن انسان» یا «اکسه ‌اومو» آخرین کتاب نیچه و در حقیقت خودنوشتی است که او درست پیش از آنچه بنا به اصطلاحی قراردادی «فروریزی‌اش» نامیده می‌شود نوشته است. هر آنچه مشخصه زندگی پرفرازونشیب نیچه است را می‌توان در این کتاب دید: احساس سرشار زندگی که در کارگاه طولانی تمرین و تجربه به دست آورده، ‌دردهای همیشگی جسمانی ‌معده و صفرا و سردردهای شدید که امان او را می‌برید و ضعف قوا که او را در جزئیات و ویژگی‌ها، تباه‌شده و در مجموع سالم و پرقدرت می‌کرد. و فشاری که به خود وارد کرد تا «به دست طبیبان مدعی، ‌تیمار و نازپرورده و معتاد به دارو نشود». اینها همه حاکی از اطمینان غریزی این آلمانی بود. حرف‌هایی که او زد نیاز به «گوش‌های ورم‌کرده» داشت؛ گوش‌هایی که نهایتا در فرانسه او را شنیدند. نیچه فکر می‌کرد با نوشتن تبدیل سرشت همه ارزش‌ها (‌که نخستین بخش آن را با عنوان دجال منتشر کرده بود) مأموریتش را به انجام رسانده و آخر سر به همان کسی که هست تبدیل شده است: «انسان سرنوشت، ‌حامل فاتوم یا تقدیری نو برای بشریت: انسانی که باید تاریخ را بشکند و دو نیمه کند، ‌هر آنچه را که تاکنون از حالت عادی خارج شده به گونه‌ای «فاجعه‌بار» متلاشی کند و همه بت‌ها را سرنگون کند. این دیگر نه یک انسان بلکه دینامیت است، ‌ماده منفجره‌ای که زمین را به لرزه می‌اندازد، آن را به رعشه و پیچ‌وتاب می‌افکند، کوه‌ها و دره‌ها را جابه‌جا می‌کند، و با این جنگ بی‌نظیر علیه هر آنچه پیش‌تر «بزرگ» به شمار می‌آمد، دوران نوینی آغاز می‌شود که در تقابل با واپسین انسان چنین گفت زرتشت، نیچه آن را عصر فراانسان می‌نامد». (صفحه ١١)
نخستین ترجمه از اکسه اومو به سال ١٣٧٤ برمی‌گردد که توسط رویا منجم و با نام «اینک انسان» به بازار آمد؛ ترجمه‌ای که به نظر بهروز صفدری «ذبح‌کردن و لت‌وپارکردن متن و اندیشه نیچه» بود. همین امر موجب شد که صفدری خود دست به ترجمه دوباره کتاب بزند که اکنون انتشارات بازتاب نگار چاپ دوم آن را منتشر کرده است. ترجمه رویا منجم در چاپ‌های بعدی «انسان مصلوب» نام گرفت و در طی این مدت ترجمه غیرقابل‌اعتماد دیگری نیز از این اثر به بازار آمد. صفدری پیش از این کتاب «شرحی بر پیشگفتار چنین گفت زرتشت» نوشته «پیر ابر سوفرن» را نیز به فارسی برگردانده است. مترجم در یادداشتی کوتاه چند نکته درباره چاپ جدید نوشته است: «اولین چاپ این ترجمه در سال ١٣٧٨ منتشر شد. آن چاپ کوششی بود برای احیای این اثر نیچه که در ترجمه دیگری از آن به فارسی یک‌سره از دست رفته بود. چاپ حاضر از نو ویراسته شده و علاوه بر دو یادداشت از ویراستاران آلمانی و فرانسوی، متنی از سارا کوفمن و متنی از اریک بلوندل را نیز در بر دارد. سارا کوفمن، پژوهنده خلاقی که یک عمر ژرف‌یابی در آثار نیچه و فروید را به معنای یونانی کلمه، آگون، یا آوردگاه اندیشه خود قرار داد، در سال ١٩٩٢، یعنی دو سال پیش از آن‌که خودکشی کند، اثری دوجلدی در حدود ٨٠٠ صفحه در تشریح و تحلیل اکسه اوموی نیچه منتشر ساخت. این دو کتاب به ترتیب با عنوان‌های انفجار ١، اکسه اوموی نیچه و انفجار ٢، فرزندان نیچه از سوی انتشارات گالیله در مجموعه‌ای به سرپرستی خود او، «ژاک دریدا»، «فیلیپ له کوله بارت» و «ژان ‌لوک نانسی»، در پاریس به چاپ رسید. سارا کوفمن در این اثر با دیدگاه و روشی کاملا مخالف هایدگر، کم‌وبیش کلمه‌به‌کلمه تفسیری ژرف و پربار از متن کتاب نیچه به دست می‌دهد. ما در این‌جا بخش عمده‌یی از پیش‌گفتاری را که او بر این دو جلد نوشته (با عنوان انفجار) به فارسی برگردانده‌ایم چراکه به باور ما هم مدخل شایسته‌ای است برای خوانش درست این کتاب نیچه و ورود به آن، و هم دعوتی برای برانگیختن مترجمان فارسی به توجه به آثار سارا کوفمن».
درباره ترجمه عنوان لاتینی کتاب اکسه اومو (Ecce Hommo) به فارسی، نظرهای مختلفی ابراز شده است. صفدری توضیح می‌دهد که به نظر او اصطلاح «اینه‌هاش» یا «این هم آن آدمه» در فارسی محاوره، دقیق‌تر از باقی معادل‌هاست. ولی برای یک‌دست نگاه‌داشتن ارجاع‌ها، در این چاپ نیز عنوان «اینک آن انسان» را نگاه داشته است. علاوه بر متن سارا کوفمن، در چاپ حاضر متنی از «اریک بلوندل» به نام «از دل‌چرکینی تا دل‌گشایی» نیز آمده است. اریک بلوندل استاد فلسفه در دانشگاه سوربن است و چندین کتاب از نیچه را به فرانسوی ترجمه و تحلیل کرده است. مقدمه‌ای که بر اینک انسان نوشته نگاه تازه و پرباری است که درک و دریافت دیگری از نیچه را میسر می‌سازد.
کوفمن معتقد بود اکسه اومو نوعی از خودزندگی‌نوشت است که در عمل و به ریشه‌ای‌ترین گونه ممکن این ژانر ادبی را از بیخ‌وبن دگرگون می‌کند. این عجیب‌ترین متن اتوبیوگرافیک و به گفته تناقض‌آمیز نیچه، «غیرشخصی‌ترین» نوع اتوبیوگرافی است که تاکنون نوشته شده، با بیشترین ارجاع به «من»: «عظمت وظیفه من و حقارت معاصرانم».
او از کدام نیچه سخن می‌گوید؟ نیچه سرزنده و زایا؟ نیچه نیهیلیست و رنجور و بیمار؟ نیچه اگزیستانسیالیسم؟ نیچه زیبایی‌شناسی؟ نیچه حقیقت‌های نسبی پست‌مدرنیسم؟ نیچه ویرانگر حقیقت کلی؟ یا نیچه سازنده حقیقت؟ در بخشی از متن «انفجار» می‌خوانیم: «اکسه اومو قرار نبود آخرین کتاب نیچه باشد. مکاتبات آن دوره آن را هم‌چون کتابی در آستانه، در «اوج نیم‌روز»، دوسویه معرفی می‌کند: که دری را می‌بندد و در دیگری را می‌گشاید. این کتاب «بند ناف»ی را که وصل‌کننده نیچه به گذشته اوست برای همیشه قطع می‌کند و او را از آن‌چه بوده و تولید کرده جدا می‌سازد. او خط می‌زند، بیلان می‌دهد و محاسبه می‌کند، فقط چیزهایی را نگاه‌ می‌دارد و جمع می‌کند که شایسته نگاه‌داشته‌شدن و جاودانه بازگشتن باشند. اما این کتاب مشرف به آینده هم هست و وعده و نوید اثری را می‌دهد که در زیر آفتاب پاییزی در حال رسیدن است: تنها اثر نیچه، شایسته این نام، و شایسته نام‌اش، که می‌بایست پساپس «پاداش» و توجیه کل وجودش باشد. به قول خودش بدون این اثر چه‌بسا تا ابد مسئله‌ای بغرنج باقی می‌ماند».

نظر شما