به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ بر همین منوال، شهروندی که بهعنوان یک سینماگر سابقا تراز انقلاب اسلامی، «شیار 143»اش در پاسداشت مادران شهیدان مفقودالاثر روز به روز بیشتر مورد تجلیل «دفاعمقدسفهمیدهها» قرار میگیرد، یکی دو روز است که بهدلیل پذیرفتن تندیس اخلاق و نیایش در حوزه فرهنگ، هنر و ادب، زیر بار شدیدترین توهینهاست و کار به جایی رسیده که برخی تقواباختگان سیاستزده، عکسهای شخصی فیسبوک او را نیز مورد مرحمت قرار داده و بهعنوان افشارگری منتشر کردهاند.
اشتباه نکنید! «نرگس آبیار» نه از دست مسعود رجوی تندیس گرفته و نه خبر رسیده که پدرش سرهنگ پا به جفتِ رکابِ دشمنان انقلاب بوده است! گناه او جایزه گرفتن از دست رییسجمهور اسبق این کشور است. سیدی روحانی که هنوز هم در فضای این کشور و این نظام تنفس میکند.
آبیار در روز عید غدیر خم مثل خیلیهای دیگر، مثل دکتر رضا داوری اردکانی و خیلی از بزرگان دیگر، نمایندگان مجلس و اعضای هیات دولت که در دفتر سیدمحمد خاتمی حضور یافته بودند، در ضیافت عید غدیر حضور پیدا کرد تا تندیس اخلاق و نیایش در حوزه فرهنگ، هنر و ادب را از رییس جمهور اسبق بگیرد؛ تندیسی که دو سه سالی است خاتمی به فعالان فرهنگی و هنری میدهد و احمد مسجدجامعی تدارک آنرا میبیند.
این تندیس امسال در بخش سینما به نرگس آبیار برای ساخت فیلم «شیار 143» در پاسداشت مادران شهیدان مفقودالاثر اهدا شد و در بخشهای دیگر، دکتر داوری اردکانی، سیدمحمد بهشتی، مصطفی مستور، بیوک ملکی، حمید عجمی و... پذیرای آن شدند.
اما چند ساعت پس از انتشار خبر اهدای این تندیس، نرگس آبیار برای بعضی رسانههای افراطگرا، تبدیل شد به سمبل یک سینماگر از خط خارج شده و خودفروخته؛ آنهم کارگردانی که تا دو روز قبلش، از او بهعنوان نماد سینماگر تراز انقلاب اسلامی نام برده میشد، برایش تجلیل و تکریم میگرفتند، فرماندههان او را میستودند و....
«نرگس آبیار» حالا توسط آنها که خود را صاحب امتیاز جنگ و شهدا میدانند طرد شده است؛ اما برخی از آنان که در واکنشی عصبی به تقدیر خاتمی، پا را به حریم خصوصی یک بانوی شهروند دراز کردند، شاید همانهایی هستند که همیشه از قِبَل پرداختن به جنگ، آنهم به شکل افراطیاش، منافعی کسب کردهاند. شاید هم به دلیل سرمایههایی که در این حوزه صرف کردند اما حاصل خرجکردهایشان به توفیق چندانی دست نیافت، حالا به اندازهی دشمن از موفقیت «شیار 143» ناراحتند.
البته برای اصحاب رسانه، این رفتار سیاستپیشهگان چیز غریبی نیست؛ چون به یاد دارند که این افراطگرایان همانهایی هستند که ابراهیم حاتمیکیا را با «گزارش یک جشن»اش از خط خارج شده نامیدند و «چ» را هم روایتی از شهید چمرانِ بازرگان میدانستند و غرولند میکردند اما وقتی کسی مانند سردار قاسم سلیمانی از کارگردانش تجلیل کرد، سرگردان شده بودند که چه کنند.
اینگونه ویترینهای الکترونیک که با یک غوره سردیشان میکند و با یک مویز گرمی، مدام در حال اتیکت زدن به دیگران هستند؛ یک روز میگویند نرگس آبیار چرا روی سن جشنواره فیلم فجر چادر نداشت، بدون آنکه بگویند حجاب او همچنان کامل است و یک روز دیگر، عکسهای فیسبوکش را فقط به خاطر چادر نداشتن، بهعنوان افشاگری منتشر میکنند؛ باز هم بدون آنکه بگویند او در این عکسها هم حجابش کامل است. گویا بعضی از این قلم به دستان، نه آموزههای دینی در نادیده گرفتن اشتباه فرضی را درک میکنند و نه تاحالا چیزی از «جذب حداکثری و دفع حداقلی» مقام معظم رهبری شنیدهاند که ایشان سالهاست دارد برای آن زحمت میکشد.
کم کم میشود نگران شد که شاید عوامل جاسوسی دشمن در برخی سایتهای تندرو نفوذ کرده است که میخواهد همه را خودی و بیخودی کند و همه چیز را زیر سوال ببرد. شاید یادشان رفته است که چند ماه قبل، آششان آنقدر شور شد که صدای رییس ستاد کل نیروهای مسلح را هم درآوردند.
رفتارهای عوامل رده پایین سیاستمداران تندرو، این روزها بدجور دارد توی ذوق میزند؛ آنقدر که صدای «دفاعمقدسفهمیدهها» و «انقلاب درککردهها» را درآورده است. «فرید چهاردانگه ماسوله احمدآبادی وزه»ایها، با دشمن فرضی آنچنان درگیر شدهاند که نمیفهمند «سرداران» این روزها، به جای خودی و غیرخودی کردن کسانی که حداقل برای دین و آیین زحمت میکشند، به کارهای بزرگتری مشغولند.
آخر کار شاید خواندن حکایتی از ملانصرالدین برای بعضیها بد نباشد: «روزی مردی که موهایی مشکی و ریشی سفید داشت وارد مجلسی شد که اتفاقا ملانصرالدین در آن حضور داشت. از ملا درباره اختلاف رنگ میان ریش و موهای آن مرد سوال کردند. او جواب داد: سیاهی موی سر و سفیدی ریش او نشان می دهد که مغزش کمتر از چانهاش کار کرده است».
راستی بداخلاقان امروز مالک حقوقی اثر ماندگار «شیار 143» هستند که نیستند، یا مالک حماسه جاودان این مردم در هشت سال دفاع مقدس؛ که البته نیستند.
نظر شما